تعریف توحید و عدل
از امام علی علیه السلام درباره توحید و عدل سوال کردند؟ حضرت فرمودند:
وَ سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنِ التَّوْحِیدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ.
توحید آن است که خدا را در وهم جای ندهی و عدل آن است که او را متهم نسازی.
نهج البلاغه: حکمت 462
شرح حدیث:
موحد هیچ گاه در توصیف خداوند تبارک و تعالی گرفتار توهمات نمی شود و حتی جعل داستان و شعر هم نمی کند مثل بعضی که در وهم شاعرانه خود خداوند را جسم فرض کرده و برایش مکانی قائل شده و گفته اند از قول چوپان تو کجایی تا شوم من چارک چارقد دوزم کنم شانه سرت و جالب آنکه یکی از نویسندگان معاصر به خاطر خطایی که مرتکب شده بود و در سلول زندان قرار گرفته بود در مناجات با پروردگار بارها اشاره به مثنوی کرده و با همان لحن چوپان با خداوند متعال حرف زده که ای خدا تو سرت را روی شانه من بگذار و برایم گریه کن تا دلم آرام گیرد تو بیرون زندان خدای همه ای اما در تنهایی من فقط خدای منی و تو نیز برایم اشک می ریزی دست بر سرم می کشی و مرا نوازش می کنی.
امام علیه السلام در جای دیگر اصل معرفت را توحید می شمرد.
اِنَّ اَوَّلَ عِبادَهِ اللهِ مَعرِفَتُهُ وَ اَصلُ مَعرِفَتِهِ تُوحِیدُه(1)
قدم اول عبادت الله معرفت و شناخت اوست و اساس شناخت او توحید یکتایی اوست به این توحید کسی می رسد که ذهن را از توهمات نسبت به حضرت معبود تخلیه کند و در تبیین عدل الهی فرمودند: اَن لا تَتَّهِمَهُ؛ او را متهم نسازی.
آن وقت به عدل خداوندی پایبندیم که هر آنچه برای ما تقدیر می فرماید از جان و دل بپذیریم و چون و چرا نکنیم اگر حتی در یک مورد از حوادث زندگی خداوند تبارک و تعالی متهم کردیم که تو باعث شدی که من گرفتار شوم و یا به حاجتم نرسم باید در عقیده خویش تردید کنیم که ما خدا را عادل نمی دانیم.
کسی که خدا را عادل می داند نازلترین مرتبه سوء ظن را درباره او ندارد و همه چیز را بر اساس مصلحت و خیر الهی تصور می کند.
رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
و الذی لا إلهَ إلاّ هُو، لا یَحسُنُ ظَنُّ عبدٍ مُؤمِنٍ بِاللّهِ إلاّ کانَ اللّهُ عندَ ظَنِّ عَبدِهِ المؤمِنِ؛ لأنَّ اللّه َ کَریمٌ بِیَدِهِ الخَیراتُ، یَستَحیِی أن یکونَ عَبدُهُ المؤمِنُ قد أحسَنَ بهِ الظَّنَّ ثُمّ یُخلِفُ ظَنَّهُ و رَجاهُ، فَأحسِنُوا بِاللّهِ الظَّنَّ و ارغَبُوا إلَیهِ(2)
سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست. هیچ بنده مومنی به خدا گمان نیک نبرد مگر اینکه خداوند مطابق همان گمان با او عمل کند زیرا خداوند کریم است و همه خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از این که بنده مومنش به او گمان نیک برد و او خلاف گمان و امید بنده رفتار کند. پس به خدا گمان نیک برید و به او روی آورید.
پینوشتها:
1- تحف العقول، ص 61
2- بحارالانوار، ج 70، ص 366
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
امام علیه السلام در جای دیگر اصل معرفت را توحید می شمرد.
اِنَّ اَوَّلَ عِبادَهِ اللهِ مَعرِفَتُهُ وَ اَصلُ مَعرِفَتِهِ تُوحِیدُه(1)
قدم اول عبادت الله معرفت و شناخت اوست و اساس شناخت او توحید یکتایی اوست به این توحید کسی می رسد که ذهن را از توهمات نسبت به حضرت معبود تخلیه کند و در تبیین عدل الهی فرمودند: اَن لا تَتَّهِمَهُ؛ او را متهم نسازی.
آن وقت به عدل خداوندی پایبندیم که هر آنچه برای ما تقدیر می فرماید از جان و دل بپذیریم و چون و چرا نکنیم اگر حتی در یک مورد از حوادث زندگی خداوند تبارک و تعالی متهم کردیم که تو باعث شدی که من گرفتار شوم و یا به حاجتم نرسم باید در عقیده خویش تردید کنیم که ما خدا را عادل نمی دانیم.
کسی که خدا را عادل می داند نازلترین مرتبه سوء ظن را درباره او ندارد و همه چیز را بر اساس مصلحت و خیر الهی تصور می کند.
رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
و الذی لا إلهَ إلاّ هُو، لا یَحسُنُ ظَنُّ عبدٍ مُؤمِنٍ بِاللّهِ إلاّ کانَ اللّهُ عندَ ظَنِّ عَبدِهِ المؤمِنِ؛ لأنَّ اللّه َ کَریمٌ بِیَدِهِ الخَیراتُ، یَستَحیِی أن یکونَ عَبدُهُ المؤمِنُ قد أحسَنَ بهِ الظَّنَّ ثُمّ یُخلِفُ ظَنَّهُ و رَجاهُ، فَأحسِنُوا بِاللّهِ الظَّنَّ و ارغَبُوا إلَیهِ(2)
سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست. هیچ بنده مومنی به خدا گمان نیک نبرد مگر اینکه خداوند مطابق همان گمان با او عمل کند زیرا خداوند کریم است و همه خوبی ها به دست اوست و شرم دارد از این که بنده مومنش به او گمان نیک برد و او خلاف گمان و امید بنده رفتار کند. پس به خدا گمان نیک برید و به او روی آورید.
پینوشتها:
1- تحف العقول، ص 61
2- بحارالانوار، ج 70، ص 366
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.