تعداد کلمات 1664 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
ارزش جسمانی
بازی جسمانی، یک ورزش یا نرمش است. کودکی که این فعالیتها را انجام میدهد، این سه ویژگی اصلی و ضروری را در خود پرورش میدهد:
الف) سلامتی سیستم تنفسی
ب) نیروی عضلانی
ج) انعطافپذیری بدنی
به علاوه، بازی جسمانی، این ویژگیهای حیاتی را پرورش میدهد:
الف) هماهنگی
ب) تعادل
ج) سرعت درک از طریق حواس پنجگانه
د) سرعت واکنش از طریق حواس پنجگانه
هـ) فعالیتهای همراه با خندههای فراوان، که کاهشدهنده تنشها و تقویتکننده سیستم سلامتی کل بدن است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوالهوسلم قدرت بدنی را مورد اهمیت دانسته و میفرمودند:
«مؤمن توانا و قوی، بهتر از مؤمن ناتوان و ضعیف است.» (1)
تربیت بدنی به آمادگی فرد توجه داشته و میکوشد فرد را در بهرهبرداری مطلوب از نیروهای بدنی خود راهنمایی و یاری کند و نیز فرصتهایی فراهم آورد که کودکان به فعالیتهای بدنی لازم و مطلوب پرداخته و بین فعالیتهای ذهنی خود تعادل برقرار کنند. از این رو اسلام نیز مسئله ورزش و تقویت جسم را مورد توجه قرار داده، از مسلمانان میخواهد که با جدیت تمام، خود را از نظر جسمی رشد دهند و برای برخی از ورزشها همچون تیراندازی، سوارکاری و شنا که از نقشی اساسیتر برخوردار میباشد، سفارشهای بسیار نموده است.
پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوالهوسلم در این زمینه فرمودهاند:
«به فرزندانتان تیراندازی بیاموزید که به تحقیق بین هدف و تیر، باغی است از باغهای بهشت.» (2)
و همچنین فرموده است:
«هر که تیراندازى بداند و آن را ترک کند یکى از نعمتها را ترک کرده است.» (3)
امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز در حدیثی چنین میفرمایند:
«به فرزندانتان شنا و تیراندازی بیاموزید.» (4)
در میان متفکران مسلمان، ابنسینا به این موضوع توجه داشته و میگوید:
«تا سن چهاردهسالگی نباید تمام اوقات طفل صرف تحصیل شود بلکه باید قسمتی نیز صرف ورزش گردد.»
به عقیده ابنسینا:
«ورزشهای کودک میتواند شامل: راهپیمایی، پرش، توپبازی، طناببازی، دو، کُشتی، اسبسواری، شمشیر بازی و ... باشد.»
بازیهای توأم با فعالیت در جهت تکامل رشد عضلانی کودک و ورزش دادن قسمتهای مختلف بدن، از اهمیت و ارزش بسیاری برخوردار است.
این نوع بازیها برای صرف «انرژی اضافی» کودک نیز میتوانند مفید واقع شوند. انرژی اضافی، اگر از طریق صحیح مصرف نشود و به حالت سرکوب در جسم کودک ذخیره گردد، او را ناآرام، عصبی و بدخُلق میکند. نیروهای زائد در کودک به وسیله فعالیتهایی که هدف واقعی ندارند، یعنی در بازی به مصرف میرسد. به بیان دیگر در انسان نیرویی وجود دارد که از آنچه برای بقای زندگی لازم است، بیشتر است و نیروی محرک بازی نیز از همین نیروی اضافی مشتق میشود. کودک سرشار از انرژی است و نیاز دارد تا این انرژیها را در جهات مثبت و منطقی تخلیه کند تا از این طریق تفکر خلاقش رشد نماید، اعتماد به نفس او افزایش یابد، ارادهاش تقویت شود و به آرامش روان دست پیدا کند. اگر موقعیتهای مناسب جهت آزادسازی انرژی فراهم نیاید، این انرژیهای سرشار به اضطراب تبدیل میشوند و حتی گاهی آثار جسمی نظیر شب ادراری، کهیر، اگزما و... بروز میکند.
بازی میتواند به عنوان فرآیندی چند بُعدی به نحو شایسته در خدمت رشد و تکامل کودک قرار گیرد و راهی جهت تخلیه انرژیها در مسیر سازنده باشد.
در نوشتهای از ارسطو، آمده است:
«باید به کودک ورزشهایی آموخت که از عهده آنها بر آید. اما برخی از مردم برای جلوگیری از ناهنجاریهای شکل اندامهای تن، ابزارهایی مصنوعی به کار میبرند تا تن را راست نگه دارد.
کودکان را باید از همان نخستین روز تولد، به سرما عادت داد؛ زیرا هم برای تندرستیشان خوب است و هم آنان را آماده خدمت نظامی میکند. از این رو است که در میان مردم، همین که کودک از شکم مادر بیرون میآید، او را در آب سرد رودخانه فرو میبرند و برخی دیگر (مانند سلتیان) جامهای نازک به تن کودک میپوشانند. کودک را باید از همان نخستین سالهای زندگی به تدریج به هر عادتی که ممکن باشد خو داد. ساختمان طبیعی بدن کودک، به سبب گرمای ذاتی، او را به تحمل سرما توانا میسازد.»
ارزش روان درمانی
در بازی، فرضیهای به نام «پاک ساختن عواطف» توجه کارشناسان را به خود معطوف ساخته است. مطابق این نظریه، انسان، گرفتار خواستها و سرشتهایی مانند ستیزهجویی، ناسازگاری و نافرمانی است و بازی به او امکان میدهد که آنها را بهطور بیضرر و بیخطر ارضا کند.
بازی، به کودک فرصت میدهد که احساسات خود را تخلیه کند. او میتواند از طریق بازی، انرژیِ تحت فشار خود را بیرون بریزد. کودک میتواند احساسات خود، از قبیل: ترس، رنجش، نگرانی، شادی و... را آنطور که دوست دارد، در قالب شخصیتهای دلخواهَش بیان کند و کدورت درونی خویش را نیز از بین ببرد.
ارسطو بر این جنبه از بازی تأکید داشته و معتقد بود:
«در بازی نیرویی نهفته شده که روان آدمی را از خواستهای ناسودمند و احساسات و امیال چرکین پاک میسازد و عواطف آدمی بخشی از خواص خطرناک و ناخوشآیند خود را به هنگام بازی از دست میدهند و پاک میشوند.»
کودکان با سرزندگی و نشاط خاص و هیجانات دوران کودکی میل به بازی دارند و هیجان به قهرمان شدن در آنان بسیار است. زیرا جان و بدن آنان پر از بارهای مختلفی است که روزانه از طریق تغذیه، فیلم، و پیرامون کسب میشود. بنابراین تخلیه این بارهای هیجانی، امری طبیعی و فطری است و تا هنگامی که کودکان دارای فطرتی سالم هستند و لطمه روانی و جسمی ندیدهاند، بدون هیچ رنجی همیشه این بارگیری و تخلیه ادامه مییابد و نشانه سلامتی و تندرستی آنان است. اما اگر این نیروهای بیمصرف در جایی انباشته شود، روان کودک را به خطر میاندازد. زیرا اگر نیروهای جسمی و روحی کودک برای مدت زیادی بدون هدف و عملی مشخص در یکجا جمع شوند و فعال گردند به وجود او آسیب میرسانند. بسیاری از امراض کودکان و نوجوانان از همین عدم توجه به نیروهای کودکان سرچشمه میگیرد. زیرا نیروها به علت عدم استفاده در یکجا انبار شده، در راه طبیعی خود به کار برده نشده و موجب میشوند که کودک علاوه بر پرخاشگری، موجودی عاطل و باطل شده، نابهنجار یا بیمصرف یا دور و گوشهگیر گردد. اما اگر نیروهای اضافی به وسیله والدین و مربیان به موقع شناخته و در راه درست به کار گرفته شوند، از کودک، نابغهای میسازد که موجب تحسین همگان گردد.
بازیها یکی از راههای شناسایی شخصیت کودکان نیز هستند. روانکاوان در مواقعی که در تشخیص بیماری کودک دچار بحران میگردند، آخرین تدبیری که به ذهنشان میرسد بازی است. در بازی، روح کودک در دو قطب مثبت (خوشحالی زیاد) و منفی (ناراحتی زیاد) قرار میگیرد و آنچه را که در شخصیت اوست هنگام بازی بروز میدهد و روانکاو با مهارت خود میتواند تشخیص دهد که ریشه و علت آن در کجاست.
بیشتر بخوانید : نقش بازی در رشد روانی – ذهنی کودکان
ارزش اخلاقی و تربیتی
شخصیت واقعی کودکان، ضمن بازی شکل میگیرد و دگرگونیهای قابل توجهی در روحیات آنان روی میدهد که همه اینها، گذر به مرحله عالیتر رشد است و پیشرفت را برای کودکان، تدارک میبیند. از اینجاست که امکانات تربیتی بازی، آشکار و مسلم میشود.
بازیگوشی و شلوغ کاری کودکان را باید تحمل کرد؛ زیرا دلیل بر سلامتی روان آنان است و از آینده رضایتبخش آنها حکایت میکند.
در حدیثی آمده است:
«بهتر است کودک، شلوغ باشد تا در بزرگسالی بردبار و آرام زندگی کند... جز این، برای کودک، سزاوار نیست... باهوشترین و زیرکترین کودک، آن است که بیشتر شلوغکار و از مکتب، گریزان باشد.» (5)
علامه مجلسی در ذیل این روایت مینویسد؛ «بداخلاقی و فساد و شیطنت» و بالاخره «شدت علاقه کودک به بازی و فرار از مدرسه» در کودکان، نشانه عقل و استقامت آنها در هنگام بزرگسالی است و باید طفل این چنین باشد. اما اگر کودکی مطیع و بیجنبش و به اصطلاح خوشاخلاق و آرام باشد. هنگام بزرگسالی کمهوش و کماستقامت است، چنانکه این امر نیز به تجربه رسیده است.
یکی از فیلسوفان و جامعهشناسان میگوید: «عقل و بدن کودک خواهان مقدار زیادی بازی است و بدون بازی، کودک عصبی بار میآید؛ و برای زندگی، فرصتی نمییابد و ترس و اندوه او رو به افزایش میرود.»
پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پدران و مربیان را گوشزد مینماید که هر گاه در کودکان خود جنبشهای فوقالعاده و به اصطلاح شیطنت، مشاهده کردند از او مأیوس و نومید نگردند. زیرا ممکن است این حالت یعنی شدت علاقه به بازی و فعالیت فوقالعاده او در خردسالی، منجر به اخلاق فاضله او به هنگام بزرگسالی شود:
«شیطنت و لجاجت کودک به هنگام خردسالی نشانه زیادی عقل او در بزرگسالی است.» (6)
روسو (اندیشمندی فرانسوی - سوئیسی) از اولین افرادی بود که در قرون اخیر در ارتباط با کودکان بازیگر و بازیگوش گفت: «تنها از بچه بازیگوش امروز، میتوان مرد کارآمد برای فردا ساخت.»
هراکلیتوس یکی از فلیسوفان یونانی در مورد بازی کودکان چنین میگوید:
«وقتی به جدیت بازی بچهها پی میبریم، بیشتر به آن توجه میکنیم.»
در مورد ارزش اخلاقی و معنوی بازی کودک باید گفت کودک در جریان بازی، یاد میگیرد که چه چیز خوب و چه چیز، بد است. کودک در مییابد که اگر بخواهد در بازی فرد قابل قبولی به حساب آید، باید صادق، امین، عادل، منضبط، حقیقتطلب، درستکار، مسلط به خود و... باشد.
مؤسس اولین کودکستان؛ اهل کشور آلمان میگوید:
«بازی کردن، بالاترین مرحله پرورش کودک است. بازی کردن همان احساسات پاک و افکار بیآلایشی است که به صورت فیالبداهه ظهور میکند و نمایشی از زندگی پنهان شده همه انسانها است.»
منبع : برگرفته از نرم افزار تربیت کودک؛ کاری از حوزه علمیه اصفهان
بیشتر بخوانید :
اهمیت بازی برای کودکان
اهمیت بازی در دوران اولیه کودکی
نقش ساختار بازی بر رشد کودکان
پی نوشت:
1- «الْمُؤْمِنُ الْقَوِیُّ خَیْرٌ مِنَ الضَّعِیفِ»؛ مجمع البحرین، ج 1، ص 352.
2- «تَعَلَّمُوا الرَّمْی فَإِنَّ مَا بَیْنَ الْهَدَفَیْنِ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ»؛ کنزالعمال، ج 4، ص 351.
3- «من أحسن الرّمى ثُمَّ تَرَکَهُ فقد ترک نعمة من النّعم»؛ نهج الفصاحة، ص 762.
4- «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَایَة»؛ الکافی (ط - دارالحدیث)، ج 11، ص 442.
5- «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الْصبی فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ ... مَا یَنْبَغِی إِلَّا أَنْ یَکُونَ هَکَذَا... أَکْیَسَ الصِّبْیَانِ أَشَدُّهُمْ بُغْضاً لِلْکُتَّاب»؛ کافی (ط - دارالحدیث)، ج 11، ص 453.
6- «عَرَامَةُ الصبی فِی صِغَرِهِ زِیَادَةً فی عَقْلِهِ فی کِبَرِه»؛ نهجالفصاحه، ص 564.