عمده ترین علت حرمت ریش تراشی، روایات و سیره قطعی معصومین(ع) است.
چکیده : داشتن محاسن دستور خداوند حکیم و مطابق با خلقت و فطرت مردان است. بر همین اساس در بین مراجع معظم تقلید، کسی حکم به جواز تراشیدن تمام صورت را نداده است، بلکه یا فتوا به حرمت داده اند یا بنابر احتیاط واجب، تراشیدن آن را جایز ندانسته اند.
تعداد کلمات 1102 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1102 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
روییدن مو در صورت مردان یکی از صفات مردانگی آنان است و داشتن ریش مرتب از جمله جلوه های وقار و ابهت مردان است. همچنین از معصومین (ع) نقل گردیده است که خداوند متعال، محاسن را وسیله ای برای زینت مردان قرار داده است. در مجموع فضائل و فواید متعددی از سوی ائمه (ع) در خصوص گذاشتن محاسن وارد شده است، اما کسانی که ریش نمی گذارند، از این فواید و فضیلت ها محروم هستند.
فلسفه تحریم ریش تراشی در اسلام چیست؟
بحث دیگری که در اینجا باید بررسی شود این است که چرا مراجع تقلید تراشیدن محاسن را جایز نمی دانند؟
پیش از پاسخ به این سؤال، باید بگوییم که در بین مراجع معظم تقلید، کسی حکم به جواز تراشیدن تمام صورت را نداده، بلکه یا فتوا به حرمت داده اند یا بنابر احتیاط واجب، تراشیدن آن را جایز ندانسته اند و برخی نیز تنها زدن ریش را در صورتی که از اطراف آن باشد یعنی یک چهارم صورت تراشیده نشود، به طوری که در وقت مواجهه صدق ریش کند، جایز دانسته اند.[1]
عمده ترین علت حرمت ریش تراشی، روایات و سیره قطعیه معصومین(ع) است. البته ادله دیگری در این زمینه مطرح است که به برخی اشاره می کنیم:
پیش از پاسخ به این سؤال، باید بگوییم که در بین مراجع معظم تقلید، کسی حکم به جواز تراشیدن تمام صورت را نداده، بلکه یا فتوا به حرمت داده اند یا بنابر احتیاط واجب، تراشیدن آن را جایز ندانسته اند و برخی نیز تنها زدن ریش را در صورتی که از اطراف آن باشد یعنی یک چهارم صورت تراشیده نشود، به طوری که در وقت مواجهه صدق ریش کند، جایز دانسته اند.[1]
عمده ترین علت حرمت ریش تراشی، روایات و سیره قطعیه معصومین(ع) است. البته ادله دیگری در این زمینه مطرح است که به برخی اشاره می کنیم:
1. دستور خداوند حکیم
زمانی که رسول خدا(ص) نامه هایی برای پادشاهان کشورها از جمله شاه ایران، برای پذیرش اسلام فرستاد، خسرو پرویز نامة پیامبر(ص) را پاره کرد و دستور دستگیری آن حضرت را داد. مأموارن شاه ایران با سبیل های بلند و ریش های تراشیده برای دستگیری آن حضرت آمدند.
رسول گرامی اسلام(ص) تا به آنها نگاه کرد ناراحت شد و فرمود: وای بر شما! چه کسی به شما گفته ریش خود را بتراشید و سبیل خود را بلند نگه دارید؟ آنها گفتند: پادشاه ایران دستور داده است. رسول خدا (ص) در پاسخ آنها فرمود: لَکِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی بِإِعْفَاءِ لِحْیَتِی وَ قَصِّ شَارِبِی؛[2] اما پروردگار من دستور به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل داده است.
رسول گرامی اسلام(ص) تا به آنها نگاه کرد ناراحت شد و فرمود: وای بر شما! چه کسی به شما گفته ریش خود را بتراشید و سبیل خود را بلند نگه دارید؟ آنها گفتند: پادشاه ایران دستور داده است. رسول خدا (ص) در پاسخ آنها فرمود: لَکِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی بِإِعْفَاءِ لِحْیَتِی وَ قَصِّ شَارِبِی؛[2] اما پروردگار من دستور به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل داده است.
٢. مطابقت ریش گذاشتن با خلقت انسان
داشتن محاسن مطابق با خلقت و فطرت مردان است، از این رو پیامبر خدا فرمودند: إِنَّ الْمَجُوسَ جَزُّوا لِحَاهُمْ وَ وَفَّرُوا شَوَارِبَهُمْ وَ إِنَّا نَحْنُ نَجُزُّ الشَّوَارِبَ وَ نُعْفِی اللِّحَى وَ هِیَ الْفِطْرَة؛[3]
مجوسیان (زرتشتیان) ریش های خود را می تراشیدند و سبیل ها را بلند نگه می داشتند، ولی ما مسلمانان برعکس آنها، سبیل های خود را کوتاه و محاسن را بلند نگه میداریم، و ریش داشتن و کوتاه کردن سبیل مطابقت فطرت ( خلقت) انسانی است.
مجوسیان (زرتشتیان) ریش های خود را می تراشیدند و سبیل ها را بلند نگه می داشتند، ولی ما مسلمانان برعکس آنها، سبیل های خود را کوتاه و محاسن را بلند نگه میداریم، و ریش داشتن و کوتاه کردن سبیل مطابقت فطرت ( خلقت) انسانی است.
٣. تشبیه به مجوسیان و یهودیان
از روایات استفاده می شود که یهودیان و مجوسیان برخلاف دستور خداوند و پیامبران(ص) ریش خود را می تراشیدند. اسلام برای حفظ هویت فرهنگی، به مسلمانان دستور داده ضمن عمل به احکام اسلام، ظاهر خود را شبیه بیگانگان نکنند. زیرا اگر مسلمانان که دارای فرهنگی غنی و کامل هستند، در فرهنگ از دیگران تقلید کنند، به تدریج اصالت و هویت و فرهنگ دینی و ملی خود را از دست خواهند داد. بر همین اساس، رسول اعظم (ص) فرمودند: حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُود؛[4] سبیل های تان را کوتاه کنید و محاسن (ریش ها) تان را بلند نگه دارید وخود را شبیه یهودیان مگردانید.
در جای دیگر نیز فرمودند: حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْمَجُوس؛[5] شارب خود را بچینید و ریش خود را بگذارید و شبیه مجوس (زرتشتیان) نشوید.
در جای دیگر نیز فرمودند: حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْمَجُوس؛[5] شارب خود را بچینید و ریش خود را بگذارید و شبیه مجوس (زرتشتیان) نشوید.
4. ریش تراشی نوعی مُثلِه[6] است
رسول خدا(ص) در بیانی، تراشیدن ریش را از مصادیق مثله دانست فرمودند: حَلقُ اللّحیة مِن المُثلَه و مَن مَثَّلَ فَعَلیهِ لَعنَه اللهِ؛[7] محاسن (ریش) را از ته زدن یک نوع مثله است و لعنت خدا بر کسی که خود را مثله کند.
۵. ریش تراشی، عمل قوم لوط
قوم لوط مردمی آلوده و ناپاک بودند که خداوند سبحان در اثر عمل شنیع لواط، آنها را نابود ساخت و یکی از اعمالی که سبب نازل شدن عذاب بر آنها شد، تراشیدن ریش بود. پیامبر خدا(ص) فرمود: ده گناه و عمل زشت، باعث نابودی قوم لوط شد. یکی لواط بود. سپس آن حضرت بقیه اعمال آنها را شمرد، تا اینکه فرمود: و تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل در عمل و گناهی بود که سبب از بین رفتن قوم لوط شد.[8]
نکته: ذکر این نکته ضروری است که درباره تراشیدن ریش نباید گرفتار افراط و تفریط شد، به این معنا که نباید از یک سو این گناه را به دلیل این که بسیاری از افراد با تراشیدن ریش خود این حکم الهی را نادیده می گیرند از زمره گناهان خارج کرد و مراجع را زیر سؤال برد؛ چرا که احکام الهی بر اساس مصالح دنیوی و اخروی انسانها از سوی خداوند متعال تنظیم گردیده، نه بر اساس مقبولیت و عدم مقبولیت مردم و اگر مراجع تقلید حکمی از احکام الهی را بیان می کنند، بر اساس وظیفه آنها مبنی بر استنباط احکام الهی از آیات و روایات و دیگر ادله شرعی است ولو اینکه مردم به این دستورات بی تفاوت باشند و آن را نادیده بگیرند. از این رو، عدم رعایت حکم حرمت تراشیدن ریش از سوی مردم، مجوزی برای تغییر احکام الهی نمی شود.
از سوی دیگر، نباید مرتکبین این گناه را از زمره مسلمانان خارج کرد و کافر دانست، چرا که:
اولا: بسیاری از این افراد به دلیل عدم اطلاع از احکام شرعی مرتکب این گناه می شوند و در صورت اطلاع رسانی صحیح و بیان روایات معصومین (ع) این عمل حرام را ترک می کنند.
ثانیا: حرمت تراشیدن ریش نیز مانند حرمت دیگر گناهان است که در اسلام ارتکاب آنها منع گردیده و همان گونه که هر مسلمان معتقدی ممکن است مرتکب گناهان متعدد گردیده و در پایان به دلیل توبه و عمل به دیگر دستورهای الهی عاقبت به خیر گردد، کسانی هم که محاسن خود را می تراشند چه بسا به دلیل توبه و عمل به دیگر فرمان های الهی عاقبت به خیر شوند.
منبع: موسوی؛ سید حسن (1394)، مد و مدگرایی و جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی، انتشارات بوستان کتاب، قم، چاپ اول.
نکته: ذکر این نکته ضروری است که درباره تراشیدن ریش نباید گرفتار افراط و تفریط شد، به این معنا که نباید از یک سو این گناه را به دلیل این که بسیاری از افراد با تراشیدن ریش خود این حکم الهی را نادیده می گیرند از زمره گناهان خارج کرد و مراجع را زیر سؤال برد؛ چرا که احکام الهی بر اساس مصالح دنیوی و اخروی انسانها از سوی خداوند متعال تنظیم گردیده، نه بر اساس مقبولیت و عدم مقبولیت مردم و اگر مراجع تقلید حکمی از احکام الهی را بیان می کنند، بر اساس وظیفه آنها مبنی بر استنباط احکام الهی از آیات و روایات و دیگر ادله شرعی است ولو اینکه مردم به این دستورات بی تفاوت باشند و آن را نادیده بگیرند. از این رو، عدم رعایت حکم حرمت تراشیدن ریش از سوی مردم، مجوزی برای تغییر احکام الهی نمی شود.
از سوی دیگر، نباید مرتکبین این گناه را از زمره مسلمانان خارج کرد و کافر دانست، چرا که:
اولا: بسیاری از این افراد به دلیل عدم اطلاع از احکام شرعی مرتکب این گناه می شوند و در صورت اطلاع رسانی صحیح و بیان روایات معصومین (ع) این عمل حرام را ترک می کنند.
ثانیا: حرمت تراشیدن ریش نیز مانند حرمت دیگر گناهان است که در اسلام ارتکاب آنها منع گردیده و همان گونه که هر مسلمان معتقدی ممکن است مرتکب گناهان متعدد گردیده و در پایان به دلیل توبه و عمل به دیگر دستورهای الهی عاقبت به خیر گردد، کسانی هم که محاسن خود را می تراشند چه بسا به دلیل توبه و عمل به دیگر فرمان های الهی عاقبت به خیر شوند.
منبع: موسوی؛ سید حسن (1394)، مد و مدگرایی و جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی، انتشارات بوستان کتاب، قم، چاپ اول.
بیشتربخوانید:
فضیلت و فواید گذاشتن محاسن در روایات اسلامی
چگونگی آراستگی در سبک زندگی اسلامی؛ محاسن
چگونگی آراستگی در سبک زندگی اسلامی؛ لب و دندان
دلایل تأکید اسلام بر کوتاه کردن ناخن ها
ویژگی های کفش مناسب از دیدگاه اسلام
چگونگی آراستگی در اسلام؛ موی سر
پی نوشت :
[1] به بخش احکام کتاب مراجعه کنید.
[2] مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۴۰۷.
[3] بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۱۱۲.
[4] من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۳۰.
[5] وسائل الشیعة، ج ۲، ص ۱۱۶.
[6] فرهنگ ابجدی، مثله را اینگونه معنا کرده: المثلة: کیفر و شکنجه و آزار، آفت فرهنگ ابجدیج ۱، ص ۷۸۱.
[7] مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۴۰۶
[8] رسول خدا فرمودند، «عَشْرُ خِصَالٍ عَمِلَهَا قَوْمُ لُوطٍ بِهَا أُهْلِکُوا وَ تَزِیدُهَا أُمَّتِی بِخَلَّةٍ إِتْیَانُ الرِّجَالِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَصُّ اللِّحْیَةِ وَ طُولُ الشَّارِبِ»، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۴۰۷.