پیامدهای اشتغال زنان (بخش دوم)

در اکثر موارد آسیب های اشتغال زنان بیش از فواید آن است که از جمله آن می توان غفلت از نیازهای فرزندان، انتقال خستگی و دغدغه های محیط کار به خانه، کمرنگ شدن جایگاه شوهر و پدر نزد همسر و فرزند، بیکاری مردان، کاهش میل به ازدواج در جوانان، و ... را برشمرد. با ما همراه باشید تا با پیامدهای این موضوع آشنا شوید.
شنبه، 9 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
پیامدهای اشتغال زنان (بخش دوم)
خانواده هایی که زن و شوهر هر دو شاغل اند، اغلب تک فرزند یا دو فرزندی اند.
 
چکیده:  در اکثر موارد آسیب های اشتغال زنان بیش از فواید آن است که از جمله آن می توان غفلت از نیازهای فرزندان، انتقال خستگی و دغدغه های محیط کار به خانه، کمرنگ شدن جایگاه شوهر و پدر نزد همسر و فرزند، بیکاری مردان، کاهش میل به ازدواج در جوانان، و ... را برشمرد. با ما همراه باشید تا با پیامدهای این موضوع آشنا شوید.

تعداد کلمات 1828 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه

 پیامدهای اشتغال زنان

۵. اشتغال و درگیری ذهنی در زمینه مسائل کاری

درگیری ذهنی با مسائل کاری، مصرف شدن انرژی روانی شخص و کم گذاشتن برای وظایف مربوط به خانه را در پی دارد. برخی آقایان از همسران شاغل خود گله مندند که گاهی نمی توانند خود را از مشغله ذهنی کارشان رها کنند و پیوسته درباره مسائلی صحبت می کنند که سر کار رخ داده یا نگران کارهایی هستند که فردا باید انجام دهند. گویا جسمشان در منزل حضور دارد، ولی روح و فکرشان با مسائل کاری درگیر است.
آقایی که خود و همسرش دبیر بودند و از کارهای همسرش کلافه شده بود، این گونه لب به شکایت گشود: «همسرم به سبب محبت و دلسوزی بیش از حد برای شاگردانش، بیشتر با مشکلات روحی و عاطفی و گاه خانوادگی بچه ها درگیر است و این درگیری به حدی است که بیشتر وقت ها در منزل درباره مشکلات آنها صحبت می کند. حتی گاهی بچه ها پشت سر هم به منزل مان زنگ می زنند و خانم ساعت ها پای تلفن با آنها حرف می زند و راهنمایی شان می کند و....»
ایشان با اینکه همسرشان را تحسین و درک می کردند، از کوتاهی و غفلتی که خواسته یا ناخواسته درباره خودشان، فرزندان و کارهای منزل صورت گرفته بود، بسیار دلگیر و ناراحت بودند.
 

۶. سنگینی کارهای منزل بر دوش شوهر و فرزندان

 منزل باید محیطی آرام و امن برای استراحت و تجدید نیروی شوهر و فرزندان باشد، ولی در خانواده هایی که خانم بیرون از منزل شاغل است، اغلب این آرامش کمتر فراهم می شود. هنگامی که شوهر خسته از کار برمی گردد، یا خانم در منزل نیست و باید خودش کارهای منزل و حتی گاه پخت و پز را انجام دهد و خستگی اش دو چندان شود، یا اگر خانم حضور دارد، آن قدر خسته است که حوصله هیچ کاری ندارد و این آقا و بچه ها هستند که باید جور خستگی مادر را بکشند. البته این سخن بدان معنا نیست که تنها وظیفه خانم است که در خانه کار کند و دیگر اعضای خانواده هیچ مسئولی در این زمینه ندارند. تقسیم کار در منزل ضروری است و اعضای خانواده درامور منزل باید همیاری داشته باشند. ولی حضور کمرنگ همسر و مادر در منزل، گاهی زحمت بقیه را بیشتر می کند و آرامشی که انتظار می رود، اغلب به دست نمی آید.
 

۷ . ارضای نیازهای عاطفی و روانی در خارج از خانه 

برخی از خانم های شاغل در محیط کار به اندازه کافی با همکاران و مراجعان حرف می زنند و نیازهای کلامی و عاطفی خود را از این راه ارضا می کنند. بدین ترتیب دیگر نیاز و انگیزه کافی برای برقراری رابطه کلامی با اعضای خانواده نخواهند داشت. این کاستی می تواند به شکل مشکلات عاطفی و رفتاری و دوستی های افراطی و ناسالم در فرزندان بروز کند. درباره همسر نیز چه بسا موجب بدخلقی و برقراری روابط عاطفی و کلامی ناسالم با زنان دیگر شود.
 

۸. کم میلی به بچه دار شدن یا بسنده کردن به فرزند کمتر 

نتایج پژوهش باقری، ملتفت و شریفیان (۱۳۸۸)[1] نشان می دهد زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار در تعیین شمار فرزندان نقشی برجسته تر و تعیین کننده تر دارند. اخوی راد و حاتمی در پژوهشی نتیجه گیری کردند که بیشتر افراد، اثر کار زن را بر میزان باروری تأیید می کنند که عامل آن، کمبود زمان برای رسیدگی به فرزند است.[2] چنان که به روشنی در جامعه می بینیم، خانواده هایی که زن و شوهر هر دو شاغل اند، اغلب تک فرزند یا دوفرزندی اند و گاهی فاصله سنی بسیاری بین بچه ها ایجاد می کنند که آن نیز آسیب هایی را در پی خواهد داشت.
 

۹. امکان تعارض بیشتر با همسر

 استقلال مالی، اجتماعی و مدیریتی زنان شاغل گاهی آنها را به نوعی خطای شناختی۔ رفتاری دچار می کند که به ناهماهنگی با همسرانشان می انجامد؛ در نتیجه، قدرت چانه زنی زنان در خانواده به طور چشمگیری افزایش می یابد. رفتارهایی مثل منت گذاشتن بر همسر، حساب و کتاب جداگانه برای خود درست کردن و به قول معروف کیسه جداگانه برای خود دوختن، خریدهای غیرضروری، روی آوردن به تجملات و باعث تیرگی روابط زناشویی می شود و نقش مرد بودن را از مرد می گیرد و اغلب به حاشیه نشینی وی می انجامد. همین مسئله میل به ادامه زندگی مشترک را کم می کند و سبب سستی بنیان خانواده می شود.
برخی از خانم های شاغل در محیط کار به اندازه کافی با همکاران و مراجعان حرف می زنند و نیازهای کلامی و عاطفی خود را از این راه ارضا می کنند.
بدین ترتیب دیگر نیاز و انگیزه کافی برای برقراری رابطه کلامی با اعضای خانواده نخواهند داشت.


پژوهش باقری، ملتفت و شریفیان (۱۳۸۸) بر دویست زن متأهل خانه دار و صد زن متأهل شاغل، نشان داد که زنان شاغل در مقایسه با زنان غیرشاغل در مسائلی مانند تصمیم گیری اقتصادی، تصمیم گیری درباره تربیت فرزندان، شمار آنها و آزادی انتخاب در مسائل مربوط به مشارکت و رفتارهای سیاسی، قدرت بیشتری داشتند.

باقری (۱۳۸۵) نیز یکی از مؤلفه های اجتماعی مرتبط با اشتغال زنان را افزایش «قدرت تصمیم گیری» زنان در خانه و خانواده می داند و معتقد است وضعیت اشتغال زنان، تغییر در روابط بین زن و شوهر را در پی دارد. زنان شاغل به دلیل کسب قدرت اقتصادی و عهده دار شدن همه یا برخی از هزینه های زندگی، در قیاس با زنان خانه دار در امور زندگی قدرت تصمیم گیری بیشتری می یابند و تسلط بی چون و چرای مرد در مقام همسر، بر آنها کمتر می شود.

۱۰. امکان کم رنگ شدن نقش و جایگاه پدر میان فرزندان

 چنان که در بحث استقلال مالی اشاره شد، درآمد زن، اگر با نداشتن تفاهم همراه باشد، سبب کم اهمیتی و کم رنگی کوششهای پدر در زندگی می شود. در این حالت، چون فرزندان می توانند بخشی از نیازهای مالی خود را به وسیله مادر برطرف سازند، چه بسا نقش پدر را در منزل نادیده بگیرند و خود را از کمک ها و راهنمایی های وی بی نیاز بدانند و رفته رفته، پدر در انزوا قرار گیرد. کارلسون و همکارانش[3] تأکید مادر شاغل بر استقلال، چه بسا به زبان فرزندان پسر تمام شود. برای مثال مادران کارگر ممکن است نقش و جایگاه پدر را نزد فرزندان پسر کم رنگ سازند.

پیامدهای اشتغال زنان

۱۱. الگوی جنسیتی نامناسب فرزندان دختر

 گاه اشتغال طولانی مدت مادر سبب می شود فرزندان دختر از یک الگوی جنسیتی مناسب محروم شوند و در ایفای نقش جنسیتی خود با مشکلاتی روبه رو گردند. با توجه به تمایز دختر با پسر از لحاظ جسمانی، روانی و کارکردی (تفاوت در انجام وظایف)، کارشناسان معتقدند تربیت باید دوجنسی باشد. به همین دلیل، تربیت دختر با تربیت پسر متفاوت خواهد بود. همچنین در کلیات تربیت و آنچه به انسانیت انسان مربوط می شود، این دو شریک اند.[4] از سوی دیگر، بی تردید در سال های آغازین زندگی، نخستین الگوی دختر، مادر است. دختر با همانندسازی با مادر، از وی خانه داری، شوهرداری، بچه داری و امثال آن را می آموزد و رفته رفته بخشی از مسئولیت زندگی را در خانواده بر دوش می گیرد و خود را برای زندگی آینده آماده می کند. اما وقتی مادر بیشتر روز در خانه نیست و حضوری کم رنگ دارد، دختر چگونه مدیریت خانه و مهارت های لازم را برای زندگی بیاموزد؟
آگاهی کودک از نقش جنس خود که به صورت ایفای نقش پدر (درباره پسرها) و نقش مادر (درباره دخترها) در بازی های کودکان این گروه سنی ظاهر می شود، به ارتباط کودک با بزرگسالان بستگی فراوان دارد؛ هرچه محبت و صمیمیت پدر یا مادر با کودک بیشتر باشد، زمینه همانندسازی مناسب با والدین نیز بیشتر خواهد بود.[5]
یافته های پژوهشی گئوزاین[6] و همکارانش (۲۰۰۰)[7] نیز نشان داده است که دختران بیش از پسران به حمایت عاطفی والدین، به ویژه مادرانشان نیاز دارند و در پاسخ های آنها نوعی دوسوگرایی بین وابستگی و استقلال دیده می شود. بسیاری از پژوهشگران به بررسی حد تأثیر فرایند جدایی روانشناختی در ایجاد رفتارهای سازش نایافته یا نابهنجار پرداخته اند. بدین ترتیب، اختلال های گوناگونی مانند اختلال های روانی بی اشتهایی و پرخوری، فزونی مصرف الکل، اضطراب تعمیم یافته، اضطراب جدایی، افسردگی، اختلال هویت و... را با مشکلات حاصل از جدایی روانشناختی و تعارض بین وابستگی و استقلال مرتبط کرده اند.[8] ادبیات پژوهشی درباره دختران، شواهد متعددی را به منظور اثبات این نکته ارائه داده اند که برای دختران، مجاورت هیجانی با والدین، آشکارا یک عامل مثبت در «بهزیستی» و همچنین «همسازی»[9] آنان با بسیاری از موقعیت هاست.[10]
 

۱۲. اشکال در ایفای نقش جنسی فرزندان پسر (در صورت سست بودن جایگاه پدر در خانواده) 

بررسی ها نشان داده است که پدران بیش از مادران در یادگیری نقش جنسی کودکان مؤثرند. مادران، به ویژه در دوران پیش از بلوغ تفاوت کمتری بین رفتار دو جنس قایل می شوند؛ در حالی که پدران برای کودکان خردسال خود، حتی از دوسالگی نقش های جنسی متفاوتی را در نظر می گیرند.[11] پدران می توانند هم در رشد جنسی پسران و هم در رشد جنسی دختران تأثیری بسزا داشته باشند. در خانواده هایی که نقش پدر انفعالی است و مادر شخصیتی غالب و مسلط دارد، در همانندسازی پسران از نظر نقش جنسی، آثاری سوء بر جای می ماند.[12]
 

۱۳. دوگانگی در تربیت فرزندان 

هنگام حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند یا فرزندان خود را به مهدکودک بسپارد یا نزد افراد دیگری از فامیل مثل خواهر یا مادر بزرگ بگذارد. بی تردید ایده ها و الگوهای تربیتی مادر با ایده ها و روش های تربیتی مربیان مهدها و دیگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتی دوگانه در رفتار، افکار و ارزشها رشد خواهند کرد.
صبح زود، فرزندان سه یا چهارساله باید پابه پای پدر و مادر از خواب ناز بیدار شوند و در مهدها یا خانه فامیل یا نزد مادربزرگ و... روزگار سپری کنند تا مادر خسته از محل کار به منزل بازگردد و گاه حوصله ابراز محبت و انجام وظایف مادری را نداشته باشد. طبیعی است این کار موجب سردرگمی و مشکلاتی برای کودک می شود. چه بسا حضور کمرنگ مادر در خانه سبب کندی در رشد کودک، همچون دیر صحبت کردن، دامنه کمتر لغات، فقر عاطفی و ... شود. به هر حال، بنا به گفته گروهی از والدین شاغل، نوعی لجاجت و بدقلقی در این کودکان دیده می شود.

ادامه دارد ... 

منبع: کتاب «رئیس خانه یا کارمند اداره؟ (خانه داری یا اشتغال زنان؛ کدام یک؟)»
نویسنده: کاظم علی محمدی

بیشتر بخوانید :
پیامدهای اشتغال زنان (بخش اول)
پیامدهای اشتغال زنان (بخش سوم)
پیامدهای منفی اشتغال زنان
جایگاه اشتغال زنان در سبک زندگی اسلامی
نکته هایی درباره اشتغال زنان
نگاهی به اشتغال زنان

پی نوشت :
[1] . معصومه باقری و همکاران، «بررسی تاثیر اشتغال زنان بر هرم قدرت در خانواده»، فصلنامه خانواده پژوهی، ش 18، ص 259.
[2] . به نقل از: همان.
[3] . جان کارلسون و دیگران، خانواده درمانی، تضمین درمان کارامد، ترجمه شکوه نوابی نژاد، ص۶۶.
[4] . اقتباس از: علی قائمی امیری، اسلام و تربیت دختران، ص۳۹.
[5] . سوسن سیف، و همکاران، روان شناسی رشد (1)، ص 216.
[6] . Geuzaine
[7] . به نقل از: پریرخ دادستان، ۱۸ مقاله در روانشناسی، ص۲۷۷.
[8] . اقتباس از :همان.
[9] . adjustment
[10] . همان، ص 278.
[11] . سوسن سیف، و همکاران، روان شناسی رشد (1)، ص292.
[12] . همان.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط