روش گوینده شنونده، ساختار لازم را برای بحث درباره تفاوت های زوجین، ارائه می دهد.
چکیده : بسیاری از موضوعاتی که ما در زندگی مشترک در موردشان صحبت میکنیم، مشکلات دائمی و غیر قابل حل هستند؛ بنابراین ما فقط باید بتوانیم به صورت قابل درکی در مورد آنها گفت و گو کنیم، سپس نسبت به حل این مشکلات اقدام کنیم.
تعداد کلمات 762 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
تعداد کلمات 762 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
مقدمه
فن گوینده/ شنونده روش امنی برای صحبت درباره مسائل حساس به زوجها ارائه میکند. به شما ساختار می دهد و توانایی شما را در به دست گرفتن رشته کلام و صحبت درباره ی احساسات تان به وضوح و به شکل قابل درکی، افزایش میدهد؛ بدون آنکه به شخص مقابل حمله کنید. قبل از آنکه از فن گوینده/ شنونده استفاده کنید، می توانید از مهارت های ارتباطی استفاده کنید.
1. از الگوی ارتباطی پیوستگی استفاده کنید.
2. فرمول احساسات را به کار گیرید.
1. از الگوی ارتباطی پیوستگی استفاده کنید.
2. فرمول احساسات را به کار گیرید.
بیشتر بخوانید: فرمول بیان احساسات در زندگی مشترک
3. جملات تان را با کلمه «من» شروع کنید. از عباراتی که با کلمه «تو» و سوالاتی که با «چرا» شروع میشوند اجتناب کنید.
4. توافق کنید که از نظر کلامی به هم حمله نکنید یا از خود دفاع نکنید.
حال بگذارید به سراغ میندی و برنت برویم. آنها وارد بحث بی ثمری در مورد محل زندگی شان پس از ازدواج شده بودند (ویسکانسین، در نزدیکی والدین برنت یا کلرادو، نزدیک خانواده و دوستان میندی). روش گوینده/ شنونده امنیت و ساختار لازم را برای بحث درباره تفاوت هایشان، بدون آن که با هم بجنگند، به آنها داد.
بیایید گفت و گوی آنها گوش کنیم:
برنت (گوینده): سلامت پدر من روز به روز بیشتر تحلیل می رود، بنابراین حس می کنم باید به ویسکانسین برگردم و به والدینم کمک کنم.
میندی (شنونده): تو به خاطر بیماری پدر در مقابل خانواده احساس وظیفه می کنی.
برنت (گوینده): دقیقا من به عنوان فرزند ارشد خانواده، احساس می کنم باید این کار را انجام دهم. برادرم به سربازی رفته است و خواهرم در دانشگاه تحصیل می کند. پس برای آنها امکان کمک به پدر و مادرم وجود ندارد.
میندی (شنونده): تو فکر می کنی چون برادر و خواهرت نمی توانند کمکی کنند، مسئولیت به عهده توست.
برنت (گوینده): گوینده مادرم نمیتواند از پدرم نگهداری کند، امور خانه را اداره کند و به تعمیرات ضروری نیز بپردازد. بودن من در کنارشان برای هر دوی آنها مفید می باشد.
میندی (شنونده): مادر تو هم به اندازه پدرت از کمک تو استفاده خواهد کرد.
(برنت رشته کلام را به میندی میدهد، حال میندی گوینده میشود.)
میندی (گوینده): دوست دارم در کوهستانهای کلرادو زندگی کنم. من در منطقه میندوست متولد شده ام و علاقه ای به بازگشت به آنجا ندارم.
برنت (شنونده): تو از زندگی در کلرادو لذت می بری و می خواهی این جا بمانی.
میندی (گوینده): بله، من واقعا در اینجا به خانواده ام نزدیکم. همچنین، در اینجا از وجود دوستانم و کارهایی که انجام میدهم لذت می برم.
بر نت (شنونده): خانواده و دوستانت برای تو مهم هستند و تو دلت برای آنها تنگ خواهد شد.
میندی (گوینده): متاسفانه اگر ما به ویسکانسین برویم، هرگز به کلرادو برنخواهیم گشت.
برنت (شنونده): تو فکر می کنی که رفتن ما به ویسکانسین دائمی خواهد بود.
(میندی رشته سخن را به برنت می دهد.)
برنت (گوینده): من فکر نکردم که برای همیشه ویسکانسین بروم. ما فقط برای دو سال به آنجا خواهیم رفت.
میندی (شنونده): یعنی رفتن ما موقتی است، مثلاً برای دوسال.
برنت (گوینده): درست است. همین حالا هم قرار نیست به آنجا برویم. فقط میخواهم تو در جریان باشی که اگر حال پدرم بدتر شد، به آنجا برویم.
میندی (شنونده): پس شاید لازم نباشد که بلافاصله پس از ازدواج به آنجا برویم و اگر والدینت واقعاً به تو نیاز داشتند، به آنجا خواهیم رفت.
برنت (گوینده): بله، فکر می کنم کم کم داریم یکدیگر را درک میکنیم.
میندی و برنت به خوبی روی موضوع متمرکز شدند و کمکم توانستند به یکدیگر ارزش و اعتبار ببخشند. آنها برای اولین بار توانستند نظر یکدیگر را ببینند.
برای حل این مشکل تنها از روش گوینده/ شنونده استفاده کنید؛ سعی نکنید آن را حل کنید. اگر متوجه شدید که دارید درباره راه حل های ممکن صحبت میکنید، بحث را قطع کنید و به خود مشکل بپردازید. به خاطر داشته باشید که بسیاری از موضوعاتی که ما در موردشان صحبت میکنیم، مشکلات دائمی و غیر قابل حل هستند و ما فقط باید بتوانیم به صورت قابل درکی در مورد آنها گفت و گو کنیم. وقتی توانستید به طور کامل در مورد مشکلات صحبت کنید و هر دو واقعا نظر یکدیگر را درک کردید، میتوانید به راهحلهای مشکل بپردازید.
ادامه دارد...
منابع: دیوید آرپ و دیگران ( )، ده قرار مهم برای زندگی مشترک، ترجمه اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.
4. توافق کنید که از نظر کلامی به هم حمله نکنید یا از خود دفاع نکنید.
حال بگذارید به سراغ میندی و برنت برویم. آنها وارد بحث بی ثمری در مورد محل زندگی شان پس از ازدواج شده بودند (ویسکانسین، در نزدیکی والدین برنت یا کلرادو، نزدیک خانواده و دوستان میندی). روش گوینده/ شنونده امنیت و ساختار لازم را برای بحث درباره تفاوت هایشان، بدون آن که با هم بجنگند، به آنها داد.
بیایید گفت و گوی آنها گوش کنیم:
برنت (گوینده): سلامت پدر من روز به روز بیشتر تحلیل می رود، بنابراین حس می کنم باید به ویسکانسین برگردم و به والدینم کمک کنم.
میندی (شنونده): تو به خاطر بیماری پدر در مقابل خانواده احساس وظیفه می کنی.
برنت (گوینده): دقیقا من به عنوان فرزند ارشد خانواده، احساس می کنم باید این کار را انجام دهم. برادرم به سربازی رفته است و خواهرم در دانشگاه تحصیل می کند. پس برای آنها امکان کمک به پدر و مادرم وجود ندارد.
میندی (شنونده): تو فکر می کنی چون برادر و خواهرت نمی توانند کمکی کنند، مسئولیت به عهده توست.
برنت (گوینده): گوینده مادرم نمیتواند از پدرم نگهداری کند، امور خانه را اداره کند و به تعمیرات ضروری نیز بپردازد. بودن من در کنارشان برای هر دوی آنها مفید می باشد.
میندی (شنونده): مادر تو هم به اندازه پدرت از کمک تو استفاده خواهد کرد.
(برنت رشته کلام را به میندی میدهد، حال میندی گوینده میشود.)
میندی (گوینده): دوست دارم در کوهستانهای کلرادو زندگی کنم. من در منطقه میندوست متولد شده ام و علاقه ای به بازگشت به آنجا ندارم.
برنت (شنونده): تو از زندگی در کلرادو لذت می بری و می خواهی این جا بمانی.
میندی (گوینده): بله، من واقعا در اینجا به خانواده ام نزدیکم. همچنین، در اینجا از وجود دوستانم و کارهایی که انجام میدهم لذت می برم.
بر نت (شنونده): خانواده و دوستانت برای تو مهم هستند و تو دلت برای آنها تنگ خواهد شد.
میندی (گوینده): متاسفانه اگر ما به ویسکانسین برویم، هرگز به کلرادو برنخواهیم گشت.
برنت (شنونده): تو فکر می کنی که رفتن ما به ویسکانسین دائمی خواهد بود.
(میندی رشته سخن را به برنت می دهد.)
برنت (گوینده): من فکر نکردم که برای همیشه ویسکانسین بروم. ما فقط برای دو سال به آنجا خواهیم رفت.
میندی (شنونده): یعنی رفتن ما موقتی است، مثلاً برای دوسال.
برنت (گوینده): درست است. همین حالا هم قرار نیست به آنجا برویم. فقط میخواهم تو در جریان باشی که اگر حال پدرم بدتر شد، به آنجا برویم.
میندی (شنونده): پس شاید لازم نباشد که بلافاصله پس از ازدواج به آنجا برویم و اگر والدینت واقعاً به تو نیاز داشتند، به آنجا خواهیم رفت.
برنت (گوینده): بله، فکر می کنم کم کم داریم یکدیگر را درک میکنیم.
میندی و برنت به خوبی روی موضوع متمرکز شدند و کمکم توانستند به یکدیگر ارزش و اعتبار ببخشند. آنها برای اولین بار توانستند نظر یکدیگر را ببینند.
برای حل این مشکل تنها از روش گوینده/ شنونده استفاده کنید؛ سعی نکنید آن را حل کنید. اگر متوجه شدید که دارید درباره راه حل های ممکن صحبت میکنید، بحث را قطع کنید و به خود مشکل بپردازید. به خاطر داشته باشید که بسیاری از موضوعاتی که ما در موردشان صحبت میکنیم، مشکلات دائمی و غیر قابل حل هستند و ما فقط باید بتوانیم به صورت قابل درکی در مورد آنها گفت و گو کنیم. وقتی توانستید به طور کامل در مورد مشکلات صحبت کنید و هر دو واقعا نظر یکدیگر را درک کردید، میتوانید به راهحلهای مشکل بپردازید.
ادامه دارد...
منابع: دیوید آرپ و دیگران ( )، ده قرار مهم برای زندگی مشترک، ترجمه اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.
بیشتر بخوانید:
گام هایی برای حل مشکلات زوجین (بخش اول)
گام هایی برای حل مشکلات زوجین (بخش سوم)
راه حل تعارضات زناشویی
ارتباط همسران و رفع تعارضات زناشویی
زوجین و پذیرش تفاوت ها در زندگی مشترک
مهارتهای ارتباطی در پایداری خانواده
نشانه های عشق کارآمد در زندگی زوجین