آثار خداشناسی در زندگی کودکان (بخش اول)

یکی از اصلی ترین باورها در زندگی انسان، باور به خدای متعال است که این امر ریشه در کودکی فرد دارد. کودکی که با خدا آشنا شود، بهتر می تواند خود را مقید به اصول اخلاقی کند. با ما همراه باشید تا با آثار خداشناسی در زندگی کودک آشنا شوید.
چهارشنبه، 27 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
آثار خداشناسی در زندگی کودکان (بخش اول)
وقتی کودک با خدا آشنا باشد، کارهای اشتباه انجام نمی دهد.
 
چکیده: یکی از اصلی ترین باورها در زندگی انسان، باور به خدای متعال است که این امر ریشه در کودکی فرد دارد. کودکی که با خدا آشنا شود، بهتر می تواند خود را مقید به اصول اخلاقی کند. با ما همراه باشید تا با آثار خداشناسی در زندگی کودک آشنا شوید.

تعداد کلمات 1218 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

 آثار خداشناسی در زندگی کودکان

خدا در زندگی کودکان 

در آموزه های زندگی ساز اسلام، آشنا ساختن کودک با مفاهیم دینی و جنبه های رفتاری آن و نیز راهنمایی او به سوی خداوند، از وظایف پدر و مادر شمرده شده است. این مهم، ممکن است در هیاهوی زندگی مادی فراموش شود یا با این گمان که فرزند همه این مسائل را در مدرسه یا از رسانه های جمعی خواهد آموخت، از برنامه های اصلی خانواده حذف شود؛ در حالی که خانه می باید نخستین و مهم ترین پایگاه فراگیری دین و انس با آن باشد. پدر و مادر، خواسته یا ناخواسته، کانون توجه فرزند خویش اند و چندوچون اهتمام آنان به برنامه های دینی، در علاقه مندی کودک به این گونه برنامه ها تأثیری مستقیم خواهد داشت. سهل انگاری در انجام این مهم، پیامدهای مادی و معنوی فراوانی خواهد داشت.
به همین سبب، در هشداری از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: «بدانید که همه شما مسئولید و درباره زیردستان بازخواست میشوید.... مرد سرپرست خانواده است و دربارة آنان بازخواست می شود. زن مسئول خانه شوهر و فرزندان اوست و دربارة آنان بازخواست می شود...».[1] درباره آن حضرت آمده است که به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمود: «وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان.» گفته شد: «ای رسول خدا، از پدران مشرک؟» فرمود: «خیر، از پدران مسلمان که به فرزندان خویش هیچ کدام از فرایض دینی را نمی آموزند و به اندکی از امور مادی دربارة آنان بسنده می کنند. من از اینان بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»[2]
 
این جمله زیبا نیز از امیر مؤمنان امام علی (علیه السلام) است که فرمودند: «به کودکانتان چیزهایی را بیاموزید که به خاطرش خداوند به آنها بهره برساند».[3]
امام سجاد (علیه السلام) نیز در شمارش حقوق فرزند بر پدر و مادر، یکی از مهم ترین مسائل را توجه به دین آموزی کودکان می دانند و می فرمایند: «حق فرزندت این است که بدانی او از تو است و با خوب و بدش در دنیا، به تو مناسب است و بی گمان، تو درباره آنچه بر دوش داری - یعنی خوب تربیت کردن او، راهنمایی کردنش به سوی خداوند و یاری وی در فرمانبرداری از پروردگار - مسئولی. پس در کارش همانند کسی رفتار کن که می داند برای نیکی کردن به او پاداش می گیرد و به سبب بدی کردن به وی مجازات می شود».[4] آن حضرت در نگاهی ویژه به وظایف والدین، به پدران می فرماید: «پدر باید بداند که در حوزة ولایت و سرپرستی اش بر کودک مسئول است که ادب درست را به او بیاموزد و وی را به سوی شناخت پروردگار راهنمایی کند».[5]

در این باره چند پرسش رخ نشان می دهد:
چرا معرفی درست خداوند متعال به کودکان بر دوش پدر و مادر است؟
آیا با این کار محیط زندگی به فضایی مذهبی، خشک و رسمی تبدیل نمی شود؟
آیا بهتر نیست کودکان را آزاد و رها بگذاریم تا خود در پی یافتن پاسخ های معنوی خویش باشند؟
مگر کودکان خدا را نمی شناسند که این وظیفه به ما سپرده شده است؟
پس نقش فطرت خداجویی کودکان چیست؟ و پرسش هایی دیگر که در این زمینه مطرح می شوند.

در پاسخ به همه این پرسش ها، باید به یک نکته کلی و چند نکته تکمیلی اشاره کرد. ما بر این باوریم که فرزندانمان با سرشتی خداجو به دنیا می آیند، ولی گاه در مسیر تحول خویش، به دلیل پارهای اطلاعات نادرست یا فضای نامطلوب خانوادی و اجتماعی، گرفتار انحراف های فکری میشوند و از شناخت درست خدا باز می مانند. این تغییر عقیده، همان هشداری است که رسول خدا در روایتی مشهور بدان اشاره فرموده اند: کل مولود یولد على الفطرة حتى یکون ابواه یهودانه و ینصرانه؛[6] «کودک با فطرتی خداجو به دنیا می آید، ولی پدر و مادرش او را به [مسیری نادرست مانند اندیشه تثلیت در] مسیحیت و [جسمانیت در] یهود می کشانند». در این جمله کوتاه و زیبا می توان پاسخ همه پرسش های بالا را یافت.
پدر و مادری که از سر سهل انگاری، ذهن شفاف و پرسشگر کودک را درباره خداوند و ویژگی ها و کارکردهای او به خوبی پر نسازند، در آینده با فرزندی روبه رو می شوند که خداوند را به گونه ای نادرست و با برداشت هایی ناصواب شناخته است. حتی بیم آن می رود که در وهلم دشواری و سخت فهمی دین آن را به کناری نهد یا در گرداب مسلک ها و مکاتب غیرالهی گرفتار شود. از این روی، توجه به شناخت درست و آگاهانه کودکان در منزل، به اندازه اعتدال و توانایی والدین، می تواند خانه را به منزله نخستین پایگاه خداشناسی قرار دهد و اطلاعات پایه را به فرزندان منتقل کند.
کارشناسان تربیتی بر این باورند که خانه، نخستین مدرسه ای است که رشد معنوی کودک در آن شکل می گیرد. پدر و مادر نیز نخستین آموزگاران اویند. آنچه وی در محیط خانه می آموزد، اغلب عمیق تر و پایدارتر از مطالبی است که در دیگر مکان ها فرا می گیرد.
در تبیین ضرورت شناخت درست کودکان از خداوند، باید به آثار این آشنایی و نقش آن در اکنون و آینده آنان توجه کرد. نمونه های زیر در این جهت شما را یاری خواهد کرد.
 

افزایش علاقه به خداوند

شناخت درست خدا سبب می شود که او را دوست بداریم و به آنچه او دوست دارد، عشق بورزیم. این اصلی ترین نتیجه ای است که با آموزش درباره خدا به آن می رسیم. وقتی کودکی با خداوند، محبت بی پایان او، هدیه ها و نعمت هایش، قدرت و توانایی اش، توجه بسیار او به خودش جنبه های حمایتی و مراقبتی خداوند و دیگر ویژگی های زیبای او آشنا می شود، نسیمی از مهر خدا را در دلش احساس می کند. آن گاه است که می کوشد با او رابطه ای دوستانه برقرار کند؛ رابطه ای که هیج محدودیت سنی، مکانی و زمانی ندارد و هر لحظه و هر کجا می تواند روی دهد.
شناخت درست خدا در دل و جان کودک شعله ای فروزان افروخته، همه زندگی او را از نورش بهره مند می کند. این علاقه آغازین، پایه دینداری کودک را مستحکم می کند و در هر جای زندگی آینده او، خود را نمایان خواهد کرد. بنابر مهم ترین یافته دانشمندان در این زمینه، آموزش دینی باید پرورش عشق به پروردگار را در صدر هدف هایش قرار دهد؛ زیرا با تکیه بر دل های آکنده از نور ایمان و عشق به خداست که هرگونه تربیت دینی کودک معنا، عمق و گسترش می یابد. نیرویی که کودک را به سوی خدا می کشاند، چیزی جز عشق به او نیست.[7]
 
 منبع: کتاب «خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)»
نویسنده: ابراهیم اخوی

بیشتر بخوانید :
آثار خداشناسی در زندگی کودکان (بخش دوم)
برداشت کودکان از خدا
قوانین معرفی خدا به کودکان
تصور کودکان از خدا
تربیت مذهبیِ کودکان
تصور کودک از مفهوم قداست خداوند

پی نوشت :
[1] . حکمت نامه کودک، ح 231؛ صحیح مسلم، ج 3، ص 1459، ح 20.
[2] . مستدرک الوسائل، ج ۲، ص۶۲۵.
[3] . حکمت نامه کودک، ح 268؛ الخصال، ص 614، ح 10.
[4] . حکمت نامه کودک، ح 234؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 622، ح 3214.
[5] . تحف العقول، ص 189.
[6] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 3، ص 281.
[7] . ر.ک: پریرخ دادستان، 18 مقاله در روان شناسی، ص 251.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.