گاهی سوالات کودکان درباره خدا ما را کلافه می کند.
چکیده: برای شکل گیری خدا در ذهن کودکان باید روش هایی را به کار گرفت. منتهی در میان همه روش ها، روشی نامحسوس وجود دارد و آن الگوگیری فرزندان از پدر و مادر است. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 776 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
تعداد کلمات 776 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
خودتان الگوی خداشناسی باشید
شما بهترین مثال و الگو برای فرزندتان هستید. کودکان به ویژه در خردسالی، به شدت از رفتارها و باورهای پدر و مادر خود تاثیر پذیرفته، از آنان تقلید می کنند. آنچه آنان در این دوران فرا می گیرند، تا پایان عمر به یادشان خواهد ماند. از این روی، برای آموزش خداشناسی به فرزندتان، بهتر است از خودتان آغاز کنید. اعتقاد و ارتباط خود را با خدا بررسی کنید؛ چراکه نوع ارتباط شما به طور ناخودآگاه به فرزندتان منتقل خواهد شد. برای ایجاد هر گونه تغییری در فرزندتان، نخست باید خود را تغییر دهید. شما الگوی خوبی برای رشد و پرورش ایمان فرزندتان هستید؛ به شرط آنکه در لحظه های تردید و ناامیدی در زندگی، با خردمندی، راستی و تواضع در راه ایمان گام بردارید.
برخی روان شناسان بر این باورند که نخستین تصویر کودک از خدا به تجربه وی از پدر و مادرش باز می گردد. کودکی که اعتماد به والدین را فرا می گیرد، اعتماد و توکل به خدا را نیز می آموزد. غفلت از فرزند، عصبانی شدن و برخورد خشونت آمیز با او، به کودک می آموزد که دیگران قابل اعتماد نیستند؛ کسی او را دوست ندارد و باید از اطرافیان ترسید. شکل گیری این روحیه ها در فکر و ذهن کودک، بنیان های تصویری ویژه ای از خدا را در او پدید خواهد آورد. بر پایه این نظریه، والدین کاری بس دشوار و ظریف را بر دوش دارند. آنان باید در کنار آموزش، خود نیز افرادی بردبار و معتدل باشند تا کودکان بتوانند به خوبی آموخته ها را با الگوهای رفتاری خویش پیوند بزنند.
اگر کودکی، والدین خود را معتمد، مهربان و در دسترس بداند، خدا را نیز دارای چنین ویژگی هایی خواهد پنداشت.از سوی دیگر، اگر والدین خود را افرادی خشن، بی تفاوت و بی انصاف بداند، درباره خدا نیز چنین پندارهایی خواهد داشت. والدین در چگونگی درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را می پذیرند. روابط تنگاتنگ و روزمره کودکان با والدین، تأثیر فراوانی در چگونگی درک آنان از خداوند دارد.
اکنون باید چه زمینه هایی را فراهم کرد تا فرزند تصویر مناسبی از خدا به دست آورد؟
در این باره به نکته های زیر توجه کنید:
برخی روان شناسان بر این باورند که نخستین تصویر کودک از خدا به تجربه وی از پدر و مادرش باز می گردد. کودکی که اعتماد به والدین را فرا می گیرد، اعتماد و توکل به خدا را نیز می آموزد. غفلت از فرزند، عصبانی شدن و برخورد خشونت آمیز با او، به کودک می آموزد که دیگران قابل اعتماد نیستند؛ کسی او را دوست ندارد و باید از اطرافیان ترسید. شکل گیری این روحیه ها در فکر و ذهن کودک، بنیان های تصویری ویژه ای از خدا را در او پدید خواهد آورد. بر پایه این نظریه، والدین کاری بس دشوار و ظریف را بر دوش دارند. آنان باید در کنار آموزش، خود نیز افرادی بردبار و معتدل باشند تا کودکان بتوانند به خوبی آموخته ها را با الگوهای رفتاری خویش پیوند بزنند.
اگر کودکی، والدین خود را معتمد، مهربان و در دسترس بداند، خدا را نیز دارای چنین ویژگی هایی خواهد پنداشت.از سوی دیگر، اگر والدین خود را افرادی خشن، بی تفاوت و بی انصاف بداند، درباره خدا نیز چنین پندارهایی خواهد داشت. والدین در چگونگی درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را می پذیرند. روابط تنگاتنگ و روزمره کودکان با والدین، تأثیر فراوانی در چگونگی درک آنان از خداوند دارد.
اکنون باید چه زمینه هایی را فراهم کرد تا فرزند تصویر مناسبی از خدا به دست آورد؟
در این باره به نکته های زیر توجه کنید:
الف) اجازه بدهید فرزندتان بداند که او را دوست دارید.
برخی کودکان به واقع می دانند که والدینشان تا چه اندازه آنان را دوست دارند. برای رساندن پیام خود به فرزندتان، راه های ساده زیر را امتحان کنید:
- پیش از خوابیدن فرزندتان به او شب به خیر بگویید. صبح ها به او سلام کنید و وقتی که به مدرسه می رود او را ببوسید.
- گاهی او را در آغوش بگیرید و روی زانوی خود نشانده، با مهربانی نوازشش کنید.
- زمانی را برای گوش دادن به سخنان فرزندتان، بازی و همدردی با او در مشکلاتش، کمک کردن به او، نماز خواندن و دعا کردن همراه با او اختصاص دهید.
ب) معتمد فرزندتان باشید:
- به وعده های خود وفا کنید. اگر بچه ها را به تنبیه تهدید می کنید، تهدیدهایی را مطرح کنید که اگر لازم شد، به آنها عمل خواهید کرد.
- راستگو و ژک باشید. اگر روزی از فرزندتان انتظاری داشتید یا او را از انجام کاری منع کردید، همواره باید چنین قانونی را رعایت کنید؛ مگر اینکه به او بگویید بنا به دلایلی مشخص، نظر خود را تغییر داده اید.
- به قانون برابری پایبند باشید. اگر از فرزندتان انتظار دارید که دروغ نگوید، شما نیز نباید دروغ بگویید. اگر شما هنگام ناکامی عصبانی می شوید، به فرزندتان نیز حق بدهید که در چنین موقعیتی عصبانی شود.
همدم فرزندتان باشید. اگر دچار مشکلی شد، به او کمک کنید. اگر اشتباهی کرد او را ببخشید. اگر احتیاج به تشویق داشت او را تشویق کنید. اگر از چیزی ترسید او را پشتیبانی حتما درخواست او را بپذیرید و دلگرم کنید. اگر از شما خواست که به دیدن مسابقه ورزشی او بروید، او برگزینید. همواره از افراط در تنبیه خودداری کنید.
اگر قصد دارید کودک را تنبیه کنید، شدت تنبیه را متناسب با رفتار ناشایست او برگزینید. همواره از افراط در تنبیه خودداری کنید.
نسبت به رفتار و عملکرد فرزندتان هوشیار باشید و هرگاه رفتار شایسته ای داشت، به موقع او را تشویق کنید و باعث تقویت اعتماد به نفس او شوید.
منبع: کتاب «خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)»
نویسنده: ابراهیم اخوی
اگر قصد دارید کودک را تنبیه کنید، شدت تنبیه را متناسب با رفتار ناشایست او برگزینید. همواره از افراط در تنبیه خودداری کنید.
نسبت به رفتار و عملکرد فرزندتان هوشیار باشید و هرگاه رفتار شایسته ای داشت، به موقع او را تشویق کنید و باعث تقویت اعتماد به نفس او شوید.
منبع: کتاب «خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)»
نویسنده: ابراهیم اخوی
بیشتر بخوانید :
آثار خداشناسی در زندگی کودکان (بخش اول)
آثار خداشناسی در زندگی کودکان (بخش دوم)
الگو دهی راهی برای اصلاح رفتار فرزندان
توصیف خدا برای یک بچه چهار ساله چگونه است؟
راه کارهای معرفی خدا به کودکان