احساس حقارت، انسان را از رسیدن به موفقیت و خوشبختی باز می دارد.
چکیده: شناخت علل و عوامل احساس حقارت به ما در جهت ریشه یابی مشکلات فردی و اجتماعی و همچنین حل معضلات ناشی از آن ها کمک می کند. با ما همراه باشید تا با بقیه عوامل احساس حقارت آشنا شوید.
تعداد کلمات 803 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
تعداد کلمات 803 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
د: صفات غیرعادی
وجود پارهای از صفات، نشانهها یا خصوصیات غیر عادی، در برخی افراد بدون آنکه جنبه کهتری واقعی و نقصی داشته باشد، آنان را در معرض تمسخر و ریشخند دیگران قرار میدهد و گاه برای آنان نامی مضحک و مستهجن میسازند که در تمام مدت زندگی آن نام دامنگیر آنهاست نظیر پخمه، بیرگ، کرگدن، روباه، بیمخ و... این نوع برخورد با افراد، باعث ظهور و بروز عقده حقارت خواهد شد.
هـ: خودفراموشی
ممکن است علت عقده حقارت، امری بیرونی نباشد، بلکه خود، علت پیدایش آن شود. لذا خودفراموشی که آن نیز معلول خدا فراموشی است، یکی از علل پیدایش عقده حقارت است، چرا که انسان از خود غافل، انسانی حقیر و پست خواهد بود. براساس مکتب انبیا و دستورهای الهی دو چیز مایه خوشبختی بشر است: نخست یاد خدا و دیگری باد روز جزا. لذا توجه به مبدأ و معاد در سرلوحه برنامههای تربیتی انبیا و اولیا قرار داشته و تأثیر آن در پاکسازی فرد و اجتماع کاملاً چشمگیر است.
غفلت از این دو باعث سقوط انسان تا سر حد حیوانیت و پستتر از آن است. آنگاه انسان با درک این سقوط، خفت، خواری و ذلت را به خوبی احساس میکند.
غفلت از این دو باعث سقوط انسان تا سر حد حیوانیت و پستتر از آن است. آنگاه انسان با درک این سقوط، خفت، خواری و ذلت را به خوبی احساس میکند.
و: از دست دادن پدر و مادر و همسر
از دست دادن نعمتهای بزرگ از قبیل پدر، مادر و همسر میتواند یکی از عوامل عقده حقارت و احساس کهتری باشد. مطالعه و جستوجو در روحیه خانوادههای بی سرپرست و فرزندانی که از نعمت وجود پدر و مادر محرومند، روشنگر این مدعاست. فرزندان یتیم چون خود را بیحامی و باور میبینند، حس حقارت و کهتری مینمایند.
ز: فقر و تنگدستی
چهبسا فقر و تنگدستی پدر و مادر در برآورده نساختن خواستههای مالی فرزند، باعث عقده حقارت فرزند در جمع همسالان او که از همه نعمتها برخوردارند، باشد و حتی برای سرپرست خانواده نیز که توان رفع نیاز مالی برای اعضای خانواده را ندارد، در برابر آنان باعث شرمندگی و در مقایسه خود با همنوعان خود سبب عقده حقارت و خفت است.
مولا علی(علیهالسلام) میفرماید: «الفقر الموت الأکبر؛ (۳۰۲) فقر مالی برای انسان مرگی بزرگ است.»
کودکانی که در طفولیت با شرایط سخت مالی رشد کردهاند در باطن خود نوعی عقبماندگی و ضعف احساس میکنند و این احساس در خاطره آنان تا پایان عمر باقی میماند.
اگر ما «کسب قدرت»، «داشتن ثروت» و «برخورداری از توانایی» را ارزش قلمداد کنیم و زندگی خود را حول به دست آوردن آنها جهت دهیم، لاجرم در نرسیدن به چنین اهدافی احساس حقارت میکنیم. باید بدانیم که چنین ارزشهایی در واقع ضدارزشند چون ریشههای حقارت و عدم کفایت را در ما تقویت میکنند.
مولا علی(علیهالسلام) میفرماید: «الفقر الموت الأکبر؛ (۳۰۲) فقر مالی برای انسان مرگی بزرگ است.»
کودکانی که در طفولیت با شرایط سخت مالی رشد کردهاند در باطن خود نوعی عقبماندگی و ضعف احساس میکنند و این احساس در خاطره آنان تا پایان عمر باقی میماند.
اگر ما «کسب قدرت»، «داشتن ثروت» و «برخورداری از توانایی» را ارزش قلمداد کنیم و زندگی خود را حول به دست آوردن آنها جهت دهیم، لاجرم در نرسیدن به چنین اهدافی احساس حقارت میکنیم. باید بدانیم که چنین ارزشهایی در واقع ضدارزشند چون ریشههای حقارت و عدم کفایت را در ما تقویت میکنند.
ح: احساس گناه
گناهکاری و عصیان، یکی دیگر از علل عقده حقارت است؛ چون کسی که مرتکب گناه شد و پرده احترام به قانون را دریده است، همواره در فشار و شکنجههای وجدان اخلاقی است و خویشتن را انسانی پلید، آلوده و شرمسار میبیند. لذا همواره کوشش میکند که گناهان خود را مخفی نگه داشته و حتی صحنههای شرمآور آنها را نیز فراموش کند؛ ولی وجدان اخلاقی گناه کار او را آرام نمیگذارد و با سرزنشهای مداوم خود میکوشد که گناهان را در خاطر وی زنده نگه دارد و او را رنج دهد.
این شرمساری و حقارتی که در اثر گناه دامنگیر او شده، همواره او را در نظر او پست و زبون جلوه میدهد و بر شخصیت و استقلال وی ضربه وارد میسازد و گناه کار نیز میکوشد تا از راه خودسازی تصنعی، ضعف روانی خود را پوشانده و خود را فردی نیرومند، با شخصیت و صاحب احترام جلوه دهد. لکن از رفتار تملقآمیز او باطن پلیدش شناخته میشود.
مسیحیان بر این باورند که جدایی انسان از خدا و دور شدن از سرچشمه ی محبت و فیض الهی عامل اصلی حقارت انسان است. انسان با نادیده گرفتن خدا، خود را از بزرگترین منبع لطف و تأیید جدا میسازد و در فضایی عاری از خدا تنها نظارهگر عدم کفایت خود در قیاس با دیگران میگردد.
این شرمساری و حقارتی که در اثر گناه دامنگیر او شده، همواره او را در نظر او پست و زبون جلوه میدهد و بر شخصیت و استقلال وی ضربه وارد میسازد و گناه کار نیز میکوشد تا از راه خودسازی تصنعی، ضعف روانی خود را پوشانده و خود را فردی نیرومند، با شخصیت و صاحب احترام جلوه دهد. لکن از رفتار تملقآمیز او باطن پلیدش شناخته میشود.
مسیحیان بر این باورند که جدایی انسان از خدا و دور شدن از سرچشمه ی محبت و فیض الهی عامل اصلی حقارت انسان است. انسان با نادیده گرفتن خدا، خود را از بزرگترین منبع لطف و تأیید جدا میسازد و در فضایی عاری از خدا تنها نظارهگر عدم کفایت خود در قیاس با دیگران میگردد.
م: الهیات غلط
گاه مسیحیان به اشتباه میپندارند که هرچه بیشتر خود را در حضور خدا محکوم و حقیر ببینند، خداوند از آنها خشنودتر میشود. آنان دائماً درحال بیان گناهان و بیکفایتی خود به خدا هستند. برای آنها خداوند همچون شخصی است که چوب تنبیه خود را مرتب بر سر آنان میگوید، به خصوص هنگامی که نسبت به خود احساس خوبی دارند. دردناکتر آن که آنان چنین رویکردی را عین فروتنی میدانند و حقارت خود را ارزش قلمداد میکنند. اما فروتنی با تحقیر خود هیچ همخوانی ندارد. فروتنی اتکا توام با شادی به خداست و نه محکوم کردن و محکوم دیدن غمانگیز خود در برابر خدا.
منبع: کتاب «غلبه بر احساس حقارت»
نویسنده: زهرا طلاییان زیرک، فروغ طلائیان زیرک
منبع: کتاب «غلبه بر احساس حقارت»
نویسنده: زهرا طلاییان زیرک، فروغ طلائیان زیرک
بیشتر بخوانید :
علل و ریشههای حقارت (بخش اول)
انواع رفتارهای تحقیرآمیز
دوران ظهور و بروز احساس حقارت
ایجاد احساس حقارت خیلی خطرناک است
درمان حقارت کودکان
احساس حقارت
راههای درمان احساس حقارت در کودک