راهکارهای پرورش هوش هیجانی برای کودکان (بخش سوم)

کودکی که بهره هوش عاطفی او بالاتر باشد قادر است ارتباط بهتری با احساسات خود برقرار کند؛ در هنگام اوج هیجان های عاطفی خود را آرامتر کند؛ دیگران را بهتر درک کرده و با آنها بهتر ارتباط برقرار کند؛ و ایجاد روابط دوستانه محکمتر برای او آسان تر است.
دوشنبه، 15 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهکارهای پرورش هوش هیجانی برای کودکان (بخش سوم)
رفتار و حرکات کودک را مدام اصلاح نکنید، بلکه با صبوری به آنها زمان برای تصحیح خودشان بدهید.
 
چکیده : کودکی که بهره هوش عاطفی او بالاتر باشد قادر است ارتباط بهتری با احساسات خود برقرار کند؛ در هنگام اوج هیجان های عاطفی خود را آرامتر کند؛ دیگران را بهتر درک کرده و با آنها بهتر ارتباط برقرار کند؛ و ایجاد روابط دوستانه محکمتر برای او آسان تر است. با ما همراه باشید.
 
تعداد کلمات 1301 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه

راهکارهای پرورش هوش هیجانی برای کودکان (بخش سوم)

نکات مهم در پرورش هوش هیجانی کودک

۱. با کودک درباره عواطف و هیجانات خود گفتگو کنید: بهترین راه پرورش هوش هیجانی کودک، نشان دادن آن به کودک است. عواطف و هیجانات خود اعم از عشق، شادی، غم، ترس، ضعف و نامیدی و … را به کودک نشان دهید. خود را قادر مطلق و سوپرمن که شاد است و هیچ مشکلی ندارد، نشان ندهید. به کودک نشان دهید که چگونه با احساسات خشم، ترس، نامیدی و … مواجه شده و کنار می‌آیید. درباره احساسات مثبت خود نیز حرف بزنید. مثال: «امروز خیلی خوشحالم، چون در محیط کار تونستم به یک نفر کمک کنم. احساس کردم او خیلی خوشحال شد. از خنده‌ی روی لب و برق چشمانش فهمیدم».

۲.ذهن آگاهی و یوگا: بر اساس تحقیقات انجام شده، تمرینات ذهن آگاهی و یوگا باعث کاهش افسردگی، استرس و اضطراب در فرد می‌شوند و همچنین تراکم ماده خاکستری مغز را در نواحی که مسئول تنظیم عواطف و هیجانات است، افزایش می‌دهند.

۳.با کودک بازی «چکار می‌کنی اگر» انجام دهید: این بازی به کودک کمک می‌کند تا درباره شرایط و حالات مختلف تفکر در زمانی که هیجان زده نیست، فکر کند. مثال: اگر توی مهدکودک کسی اسباب‌بازی تو را چنگ زد، چکار می‌کنی؟ اگر اسباب‌بازی دوستت رو گرفت چی؟ اگر من برای کاری تو رو دعوا کنم، ولی تو اون کار رو نکرده باشی، چکار می‌کنی؟ اگر دوستت زمین بیفته و گریه کنه، چکار می‌کنی؟ اگر قبلش اذیتت کرده باشه چی؟

۴.داستان بخوانید و فیلم تماشا کنید: داستان و فیلم تنها برای سرگرم کردن کودک نمی‌باشد. می‌توانید از موقعیت‌های موجود در داستان و فیلم برای گفتگو درباره هیجانات و رفتارها بهره بگیرید. مثال: به‌نظرت احساس سارا بعد از از دست دادن مادرش چه بود؟ فکر می‌کنی هدف احمد از کمک به سارا چی بود؟ چرا این کار رو کرد؟ چرا احمد اینقدر ناامید بود؟ در این فرصت‌ها می‌توان به کودک آموزش داد تا به احساسات و عواطف دیگران توجه کند و بی‌تفاوت از کنار آنها نگذرد.

۵.فراهم کردن فرصت‌های بازی: امروزه متاسفانه به‌واسطه فشارهای والدین برای پیشرفت و تحقق آرزوهای خود توسط کودکان، آنها فرصت کمتری برای بازی با هم‌سن و سالان شان می‌یابند و به این ترتیب کودکان فرصت‌های مهم و باارزشی را برای فراگیری مهارت‌های اجتماعی از دست می‌دهند. اجازه بدهید کودکان فرصت‌های آزاد بیشتری داشته باشند تا با هم‌سن و سالان خویش مهارت‌های اجتماعی و نقش‌های بزرگسالی‌شان را تمرین کنند.

۶. کودکان را مورد تمسخر و انتقاد قرار ندهید، آنها را تحسین کنید: رفتار و حرکات کودک را مدام اصلاح نکنید، بلکه با صبوری به آنها زمان برای تصحیح خودشان بدهید؛ در غیر این صورت عزت نفس آنها را از بین خواهید برد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند کودکانی که در معرض انتقاد و برچسب (تنبل، حواس‌پرت، شلخته) هستند، هورمون‌های استرس بیشتری در بدن شان دارند. مشکلات رفتاری بیشتری دارند و بیشتر بیمار می‌شوند.
والدینی که به پرورش هوش هیجانی کودک می‌پردازند، کودک خود را به‌خاطر ابراز هیجاناتش سرزنش نمی‌کنند و در نتیجه، رابطه عاطفی قوی‌تری میان آنها برقرار می‌شود و کودک بیشتر ازخواسته‌های والدین پیروی می‌کند.
به هیچ وجه نبابد به کودک بگوییم که اضطرابش احمقانه است. بالاخص زمانی که در حال گریه کردن است. در نظر ما کودکان اغلب بر سر چیزهای بی‌اهمیت گریه سر می‌دهند، اما برای آنها به هیچ وجه بی‌اهمیت نیست: آنچه کودک را به طغیان می‌کشاند، دارای اهمیت بسیاری است. ما از طغیان کودک احساس خشم می‌کنیم- و اگر در جمع باشیم، احساس شرم می‌کنیم- اما به‌نظر فراموش می‌کنیم که کودک در حال گذراندن تجربه دردناکی است و به‌دنبال آزار و اذیت نمی‌باشد. به کودک می‌گوییم که احساسات نه خوب هستند و نه بد. نباید احساسات خود و دیگران را قضاوت کنیم، بلکه باید تنها متوجه آنها بشویم و آنها را احساس کنیم. اگر بعضی از احساسات خود را بد بدانیم، تلاش خواهیم کرد که آنها را نادیده بگیریم.

والدین و مربیان هوش هیجانی صبر می‌کنند تا کودک کاری را درست انجام دهد تا او را تحسین کنند، ولکن تحسین نه به‌صورت کلی؛ بلکه با ذکر جزییات باید صورت گیرد. به‌طور مثال، نمی‌گوییم خیلی نقاشی عالی کشیدی. بلکه می‌گوییم: «می‌بینم که هیچ رنگی از خطوط بیرون نزده است». در تحسین، مهم آن است که کودک درک کند مورد توجه بوده است. تحسین کلی در واقع به‌نوعی رفع مسئولیت از سوی والد است، زیرا والد بدون آنکه وقتی برای توجه به نقاشی کودک صرف کند، با بیان جمله «خیلی نقاشی عالی کشیدی» در واقع بدون توجه از کنار کودک می‌گذرد.

۷. تجربه‌های فرزندتان را بی اهمیت نشمارید: اگرچه شاید مشکلات و موضوعاتی که کودک برای آنها احساس غم و یا ترس می‌کند به‌نظر شما بی‌اهمیت و گاهاً خنده‌دار است، اما باید بدانید که برای او این مشکلات کاملاً جدی و واقعی هستند؛ پس به هیچ وجه آنها را بی‌اهمیت ندانید و مورد تمسخر قرار ندهید. سعی کنید از زاویه دید او به مسائل بنگرید. خود را در سن و سال او بگذارید تا بتوانید واقعی بودن مشکل را درک کنید.
والدین احساسات کودک را به‌دلیل سن کم آنها بی‌ارزش تلقی می‌کنند. وقتی کودک می‌گوید از چیزی می‌ترسد، والد بدون تلاش برای نگاه کردن به موضوع از دریچه چشم کودک، به او می‌گوید: «این که ترس نداره» و با بی‌اهمیتی از کنار احساس کودک رد می‌شود. کودک در این حالت نسبت به احساسات و هیجانات خود بی‌اعتماد می‌شود. والدین می‌توانند به کودک بگویند که چه رفتاری نباید داشته باشی، ولی نمی‌توانند بگویند چه احساسی نباید داشته باشی. برای مشکلات کودک، جواب حاضر و آماده از آستین خود بیرون نیاورید. احساس کودک را درک کرده و با او همدلی کنید. سپس اجازه بدهید کودک، خود، راه‌حل‌هایی را که به‌ذهنش می‌رسد، بررسی کند. در نهایت اگر نکته و راه‌حلی به‌ذهن تان رسید، آن را بدون پافشاری بیان کنید.

۸. از دریچه چشم کودک به موضوعات بنگرید: برای آگاهی از هیجانات کودک، باید دنیا را از دید کودک خود بنگریم. محققین دریافته‌اند والدینی که اینگونه عمل می‌کنند، احتمال کمتری دارد که روابط خود را بر مبنای کنترلگری و تنبیه بنا کنند. بر اساس تحقیقات انجام شده، باید به‌خاطر داشت پیامی که کودک دریافت می‌کند- و نه پیامی که ما قصد داریم بفرستیم- است که اثرات رفتار ما را پیش‌بینی می‌کند. بنابراین آنچه مهم است آن است که به‌طور مثال آیا کودکان احساس عشق نامشروط می‌کنند، آیا باور دارند که خودشان می‌توانند تصمیم بگیرند، و … . اجازه بدهید یک مثال ملموس ارائه کنم. ممکن است وقتی به نوجوانمان که دیر به خانه آمده می‌گوییم شام را از دست داده است، نیت‌مان کاملاً خیر باشد. ما فکر می‌کنیم درسی که می‌دهیم عبارت است از: «دفعه بعد احتمالاً سریعتر خواهی بود و حواست بیشتر جمع خواهد شد.» اما احتمالاً آنچه کودک می‌شنود این است: آنها اصلاً توجهی به این ندارند که دلیل این اتفاق چیست. تنها دو دقیقه طول می‌کشد که شامم دوباره گرم شود، اما آنها ترجیح می‌دهند من گشنه بمانم. معلومه که برای آنها قوانین احمقانه‌ شان مهمتر است تا خوبی و خوشبختی من. آیا این به‌دلیل آن نیست که من ارزش مراقبت شدن ندارم؟
خوشبختانه پرورش هوش هیجانی کودک در هر سنی ممکن است. بنابراین، اگر تاکنون فرصت را از دست داده‌اید، از امروز شروع کنید و به فکر پرورش هوش هیجانی کودک خود و نیز خودتان باشید.

منبع : گاتمن، جان (۱۳۹۵). پرورش هوش هیجانی در کودکان. ترجمه: حمیدرضا بلوچ. نشر رشد

بیشتر بخوانید :
پرورش هوش هیجانی در کودکان
هوش هیجانی و ضرورت آن در فرزند پروری
راه های افزایش هوش هیجانی در کودکانی
نقش و اهمیت هوش عاطفی در کودکان
تقویت هوش هیجانی کودک در ۵ گام ساده
فرآیند رشد هیجانی و اجتماعی شدن در کودکان​​​​​​​



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما