نشاط چیست؟

برخی از افراد «نشاط» را با لذت های موقت و هیجانات زودگذر یکی می دانند؛ در حالیکه حقیقت «نشاط» این نیست. با ما همراه باشید تا با حقیقت آن آشنا شوید.
يکشنبه، 28 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نشاط چیست؟
نشاط را به «ضد الکسل» نیز تعریف کرده اند.
 
چکیده: برخی از افراد «نشاط» را با لذت های موقت و هیجانات زودگذر یکی می دانند؛ در حالیکه حقیقت «نشاط» این نیست. با ما همراه باشید تا با حقیقت آن آشنا شوید. 

تعداد کلمات 1006 /  تخمین زمان  مطالعه 6 دقیقه
نشاط چیست؟

معنای نشاط

ابن فارس، در تعریف مادة نشط، از دو واژة «اهتزاز»[1] و «حرکت» استفاده می کند و «نشاط» را حالتی شناخته شده در انسان می داند که به دلیل وجود این ویژگی، چنین واژه ای برای بیان آن انتخاب شده است. وی در توصیف این حالت، از واژة «تفتح» نیز استفاده کرده که به معنای گشودگی و انبساط نفس است.[2] خلیل فراهیدی در کتاب العین، از اصطلاح «طیب النفس» استفاده کرده و بر اساس آن، مادة نشط را به معنای آمادگی و سرزندگی نفس برای انجام دادن کار و مانند آن می داند.[3]
ابن منظور نیز همانند خلیل در معنا کردن نشاط به آمادگی برای عمل، به حدیث عباده از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) اشاره می کند و می گوید: «بایعت رسول الله على المنشط والمکره». آن گاه در بیان معنای کلمه منشط، آن را به معنای کاری میداند که انسان برای آن شاداب بوده و نسبت به آن سبک بال است و برای آن، اقدام لازم را انجام می دهد.
البته این منظور، نشاط را به «ضد الکسل» نیز تعریف کرده است.[4] یکی از راه های شناخت یک واژه، استفاده از مفهوم مخالف آن است. لذا بررسی این واژه نیز می تواند مفهوم نشاط را روشن تر سازد. ابن فارس، از واژه های «تثاقل» و «قعود» استفاده نموده و کسل را به سنگینی نسبت به انجام دادن یک کار و نشستن و دست کشیدن از آغاز کار یا به انجام نرساندن کار، تعریف نموده است.[5] ابن منظور، خلیل فراهیدی و طریحی نیز آن را به «سنگینی نسبت به اموری که کوتاهی در آنها شایسته نیست»، تعریف [6]کرده اند. ابن قتیبه، کسل را با واژه «فتر» به معنای سستی، معنا کرده است.[7]
 

[کاربردهای واژه نشاط]

واژه نشاط و مشتقات آن، کاربردهای گوناگونی دارند که همگی بر اساس جوهر معنایی ای است که بیان شد. ابن منظور، معتقد است که وقتی واژة «نشط» در باره مکان به کار رود، به معنای خارج شدن از آن و همچنین حرکت از سرزمینی به سرزمین دیگر خواهد بود. [8]خلیل نیز بیان می کند که وقتی این واژه در باره راه (طریق) یا مسئله های زندگی به کار رود، به معنای خروج از راه به این سو یا آن سوست که ریشه در همان حرکت دارد. از این رو، عرب ها، واژه «ناشط» را برای گاو وحشی ای که از سرزمینی به سرزمین دیگر حرکت می کند، استفاده می نمایند که نشانه فعال بودن آن است و یا به شتری که با شدت حرکت می کند، «نشطت الناقة فی سیرها» می گویند[9] که به دلیل پرتحرکی آن است. بر همین اساس، راغب در تفسیر لغوی آیة «و الناشطات نشطا»،[10] آن را به ستارگانی که از مشرق به مغرب و یا از مغرب به مشرق در حرکت اند، تفسیر می کند و یا مراد از آن را فرشتگانی می داند که روح را قبض می کنند.[11] همچنین به چهارپای چاق، «نشط الدابة» می گویند.[12] چاق شدن می تواند نشانه سرزندگی و سرخوشی باشد. نیز برای قومی که چهارپایان سرزنده داشته باشند، عبارت « انشعط القوم» به کار می رود.[13]
واژة «الأنشوطة» به گروهی گفته می شود که همانند گره شلوار، به راحتی باز می گردد. برخی گفته اند که این، نوعی گره است که وقتی یک طرف آن گرفته و کشیده شود، باز می گردد. البته وقتی در این حوزه به کار می رود، مادة «انشط» به معنای باز کردن و «نشط» به معنای گره زدن خواهد بود؛[14] اما گره «انشوطة» یعنی گرهی که به سادگی باز می شود، نه هر گرهی. راغب احتمال می دهد که آیه «و الناشطات نشطا» [15]اشاره به فرشتگانی باشد که امور دنیا را به راحتی می چرخانند.
همچنین عبارت «انشط البعیر» برای باز کردن گره آن، و عبارت «انشط العقال» برای کشیدن گره و باز کردن آن، و عبارت «انشط الحبل» برای کشیدن و گشودن گره ریسمان به کار می رود. [16]خلیل، واژة انتشاط را نیز به معنای کشیدن تا گشوده شدن می داند[17].
ابن منظور در باره کاربرد واژه «انتشاط» معتقد است که وقتی کسی سر حال، به سوارکاری می پردازد و وقتی از سواری خسته می شود و از آن پیاده می گردد، و نیز به کسی که پس از سوارکاری طولانی، از مرکب خود پیاده می شود تا رفع خستگی کند، عبارت «رجل منتشط» به کار می رود.[18]
همچنین در زبان عرب، ضرب المثلی با این عبارت به کار می رود: «کأنما انشط من عقال؛ گویا از بند، رها شده است» که در مواردی همچون اقدام کردن فوری و بدون سستی به یک کار، خوب شدن بیماری، بازگشت فرد بیهوش به حالت اول و فرستاده ای که به سرعت عازم می شود، به کار می رود. در روایات نیز این اصطلاح به کار رفته که به معنای گشودن سحر و جادوست.[19] همه این موارد، نشان از تحرک و پویایی، و رخت بستن عوامل سستی و ناشادابی است.
 

[مولفه های نشاط]

از آنچه گذشت به دست می آید که نشاط ترکیبی است از :
یک. انبساط؛ یعنی باز بودن و گشایش روان که ضد انقباض و تنگنای روانی است. فرد بانشاط، روح و روان خود را رها و باز و گسترده می بیند و احساس فشار و خفگی و در تنگنا بودن ندارد.
دو. اهتزاز؛ یعنی حرکت و جنب و جوش. فرد بانشاط، احساس سبک بالی می کند و همیشه در حال تحرک و جنب و جوش است.
سه: حس خوب؛ فرد بانشاط، حس خوب و خوشایندی دارد که در آن، شور و شعف فراوان وجود دارد.
بنا بر این، نشاط، به حالتی از برانگیختگی، هیجان، سبک بالی، بسط نفس، گشودگی و سرزندگی روحی و روانی گفته می شود که در عمل، موجب تحرک و پویایی انسان می گردد و ضد خمودگی، سنگینی، بی حالی، قبض نفس و کسالت روحی و روانی است که به رکود و ایستایی می انجامد.


 
پی نوشت:

[1] . معجم مقائیس اللغه، ص994.
[2] . همان، ص954.
[3] . العین، ج6، ص237.
[4] . لسان العرب، ج7، ص413.
[5] . معجم مقائیس اللغه، ص859. 
[6] . لسان العرب، ج11، ص587.
[7] . غریب الحدیث، ج1، ص14.
[8] . لسان العرب، ج7، ص413.
[9] . العین، ج6، ص237.
[10] . سوره نازعات، آیه2.
[11] . همانف ص954.
[12] . لسان العرب.
[13] . همان جا.
[14] . النهایه، ج5، ص49.
[15] . سوره نازعات، آیه2.
[16] . مفردات الفاظ القرآن.
[17] . العین، ج6، ص237.
[18] . العین.
[19] . همان جا.

 
منبع: کتاب «الگوی اسلامی شادکامی»
نویسنده: عباس پسندیده

بیشتر بخوانید :
شادی و نشاط در قرآن و روایات
عوامل مؤثر بر شادی در قرآن و سیره معصومین (ع)
راه های کسب شادی در اسلام
شادی و تفریح از دیدگاه اسلام
اهمیت شادی و نشاط فردی و اجتماعی قطعه گمشده



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.