چکیده: در شماره گذشته به برخی از عوامل رواج و رونق خانه های سالمندان اشاره نمودیم. در این شماره به ادامه این عوامل خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات: 1063 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
تعداد کلمات: 1063 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
حسین ابراهیمی تهرانی
تفکر مادی
تفکر و ذهن مادی و نزدیکبین چنین محاسبه میکند که وجود والدین، جز هزینههای مادی و دردسرهای فراوان برای او عایدی ندارد. این تفکر غلط سبب میشود تا این افراد، با محاسبات غلطشان حتی حاضر به صرف هزینههای خانه سالمندان شوند، اما از نگهداری والدین سالخوردهشان سر باز زنند. در سطحینگری و عدم دوراندیشی این افراد همین بس که:- اگر فرهنگ نگهداری از سالمندان در بین خانوادهها وجود داشته باشد و از بین نرود، به نفع خود آنها است. زیرا مطمئناً وقتی خود آنها کمی پا به سن بگذارند، فرزندان آنها نیز همین رفتار را با آنها انجام خواهند داد.
- بر طبق موازین دینی، انجام اموری سبب برکت خواهد بود و یکی از شاخههای برکت، برکت در اموال است. در همین موضوع، یکی از اسباب برکت طبق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله «البرکة مع اکابرکم»[1] حضور و وجود والدین شمرده شده است.
ضعفهای تربیتی
آموزه های دینی ما تاکید بر توجه به تادیب و تربیت فرزندان داشته و حتی تربیت نیکو را به عنوان حقی برای فرزند تلقی نموده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «َ حَقُ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَه»[2] حق فرزند بر پدر این است که نام خوبی برایش انتخاب کند و او را نیکو تربیت کند.هرگاه والدین در تربیت و توجه کافی به فرزندان و دیگر اعضای خانواده ناتوان و بیاهمیت باشند، مسلماً آثار این بیتوجهی و بیمسئولیتی بعدها گریبان گیر خود آنها خواهد شد.
عدم مهرورزی صحیح و مناسب نسبت به کودک، نادیده گرفتن مشکلات جوانان و نوجوانان و عدم کنترل و نظارت صحیح مسلماً در روحیه فرزندان و عواطف آنها تأثیر منفی خواهد گذارد.
خرده گیری ها و بیاحترامی هایی که توسط خود والدین در حضور فرزندانشان نسبت به پدر و مادر سالمندشان صورت میگیرد، این پیام را برای فرزندان دارد که «میتوان به والدین بیاحترامی کرد» و مطمئناً همین امر در آینده مجوزی برای فرزندشان برای بیاحترامی و خردهگیری به خودشان خواهد بود.
اگر معضلهای تربیتی امروزه مانند سبک مساواتطلبی بین همسر و فرزندان، نازپروردگی کودکان، تأمین بیقید و شرط خواستههای مکرر فرزندان، آزادی بیشازحد، در اختیار قرار دادن انواع امکانات و غیره ادامه یابد در آینده شاهد فاجعهای در خانوادهها خواهیم بود که تقریباً اثری از مهر و محبت قلبی به سالمندان آن دوران، مشاهده نخواهد شد و به زودی از منازل خود اخراج و به آسایشگاهها منتقل میشوند؛ البته فراموش نشود که رعایت احترام را فقط با تذکر شفاهی، یادآوری و نصیحت نمیتوان به فرزندان آموخت و عمل؛ مهمتر از آن است.
کمرنگ شدن ارتباطات
کمبود ارتباط با سالمندان از موانع زیر ناشی میشوند:- افزایش مشکلات و دغدغههای زندگی.
- وجود دغدغههای کاذب: به عنوان مثال، فردی که عادت به تماشای تمام برنامه های خبری تلویزیون کرده و حس کنجکاویاش با تماشای چند قسمت از سریالی تحریک شده و لذا مقید به دیدن هر شب آن برنامه است، دیگر وقتی برای سر زدن و احوالپرسی والدین نخواهد داشت.
اگر این عامل کمرنگ شود، مطمئناً طبق مثل «از دل برود هر آنچه از دیده رود» کمکم محبتها نیز کاهش یافته و اگر مشکلی برای نزدیکانِ اینچنینی هم اتفاق افتد، برای فرد علی السویه خواهد بود.
تغییر اولویتهای زندگی
وقتی افراد اولویتشان در زندگی تغییر کند، مطمئناً استراتژی و سیاستهای رفتاری آنها نیز مطابق اولویت آنها تغییر خواهد کرد. فردی که قبلاً دلبسته به والدین خود بود و تحمل کوچکترین بیاحترامی را به آنها نداشت، زمانی که به فضای مجازی عادت کرده، از زمان و عمر خود در راستای آن سرمایهگذاری کند، ساعات زیادی از روز را صرف رسیدگی به کانالها و گروههای خود نموده و حتی در جمعهای خانوادگی، حضور در فضای مجازی را به فضای واقعی ترجیح دهد، مسلماً ارادت سابق را نسبت والدین خود نداشته و در مراحل پیشرفتهتر ممکن است در دوران امر بین ادامه فعالیت دلخواه خود و نگهداری والدین، فعالیت دلخواهش را انتخاب نماید.ضعف ایمان و باورهای دینی
نتیجه ضعیف شدن اعتقاد فرد به خداوند و وعدههای الهی این است که در عین اینکه میداند معاد و روز واپسینی نیز وجود دارد و در دادگاه الهی برای کارهایش مواخذه خواهد شد، ولی به نافرمانی ادامه میدهد و دستورات خداوند در مورد وظیفهاش نسبت به والدین را نادیده میگیرد.ثمره ایمان قوی و محکم آن است که انسان را از انجام معصیت و گناه حفظ میکند. همانطور که فرد وقتی به وجود آتش در جایی یقین داشته باشد، به آن نزدیک نمیشود تا آسیب نبیند، اگر یقین به مجازات عمل حرام داشته باشد، مطمئناً مرتکب آن نخواهد شد.
نتیجهگیری
همانطور که برای از بین بردن یک درخت، قطع شاخههای آن بیفایده است و باید به سراغ ریشه و تنه اصلی آن رفت، دشمن نیز برای از بین بردن نهاد خانواده حساب شده عمل کرده و به سراغ ریشه و تنه اصلی خانواده یعنی جدا سازی والدین سالمند خانواده رفته تا با کم اهمیت نشان دادن آنها، کارکردهایشان نادیده گرفته شده و به دست فراموشی سپرده شوند.مسلماً این ضایعه به خود والدین نیز سرایت خواهد کرد و از ارزش آنها در نظر فرزندانشان خواهد کاست، بلکه در آینده، فرزندان نیز همین رفتار را در مورد آنها خواهند نمود و این امر بهصورت یک فرهنگ در جامعه نهادینه خواهد شد.
لذا بهترین شیوهها برای مقابله با این دسیسه دشمن، آگاهسازی خانوادهها از اهداف دشمن و فرهنگ سخیف غربی نسبت به سالمندان، احیاء نقش والدین سالمند در خانواده، فرهنگسازی اولویتهای اصلی خانواده، متذکر شدن آثار وجود والدین در خانواده، استفاده صحیح از ابزارهای رسانهای نوین و توجه به سنتهای اصیل دینی و فرهنگی خواهد بود.
پی نوشت
[1] حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم: آل البیت، ج 8، 1408 ق، ص 394.
[2] محمد بن حسین شریف رضی، نهج البلاغه، قم: هجرت، 1414 ق، ص 546.
[3] محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 71، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403 ق، ص 356.
بیشتر بخوانید
احترام به والدین
برکات نیکی به والدین
آداب محضر والدین