یکی از راه های مبارزه با تنهایی، به کارگیری مهارت های اجتماعی است.
کنار آمدن با تنهایی
تنهایی با تنها بودن تفاوت دارد. تنهایی حالتی است که در آن احساس می کنیم به طرز دردناکی منزوی یا از دیگران جدا شده ایم. تنها بودن یک واقعیت مادی است، و کسانی که دوستان صمیمی زیادی دارند ممکن است ترجیح بدهند گاهی تنها باشند تا بتوانند مطالعه کنند، کار کنند، یا صرفا در مورد احساسات بودن خود در این دنیا فکر کنند.
افرادی که تنها هستند در مقایسه با کسانی که تنها نیستند، الگوهای رفتاری از این قبیل را نشان می دهند: آنها وقت بیشتری را با خودشان صرف می کنند؛ به احتمال بیشتری تنها شام می خورند و تعطیلات آخر هفته را تنها می گذرانند؛ بیشتر از خود عیب جویی می کنند؛ کمتر احتمال دارد با کسی قرار و مدار بگذارند. افراد تنها ممکن است بگویند که به اندازه افرادی که تنها نیستند دوستان متعدد دارند، اما بعد از بررسی دقیق تر معلوم می شود که روابط دوستی آنها نسبتا سطحی هستند. برای مثال، بعید است که آنها اسرار خود را با دوستان خود در میان بگذارند و گاهی به اصطلاح دوستان آنها، وقتی که می فهمند دوست به حساب می آمدند، تعجب می کنند.
تنهایی در دوره نوجوانی به اوج می رسد، زمانی که اغلب افراد روابط با همسالان را جایگزین روابط نزدیک با والدین خود می کنند. تنهایی مشکل عمده بزرگسالان نیز هست، و این زمانی است که فرزندان جای دیگری زندگی می کنند و اغلب پدر یا مادر فوت کرده است. تعجب آور نیست که تنهایی اغلب با افسردگی ارتباط دارد. در تحقیق جدیدی که روی ۹۰ دانشجو اجرا شد، معلوم شد که احساس تنهایی با اعتماد به نفس پایین، درون گرایی، ناخشنودی، و بی ثباتی هیجانی ارتباط دارد (چنگ و فورنام، ۲۰۰۲).
تنهایی با مشکلات سلامت جسمانی، مانند فشار خون بالا و عملکرد سیستم ایمنی ضعیف تر نیز ارتباط داشت. به نظر می رسد که افراد تنها بیشتر احتمال دارد که مریض شوند! افرادی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند نیز بیشتر در معرض خطر مبتلا شدن به بیماری های جدی مانند سرطان و بیماری قلبی قرار دارند. با اینکه روابط علیتی معلوم نیستند، اما امکان دارد که استرس مسیری باشد که تنهایی و بیماری جسمانی را مرتبط می کند. استرس می تواند سیستم ایمنی و سلامت عمومی ما را مختل کند و افراد تنها معمولا بیشتر از دیگران که شبکه های اجتماعی حمایت کننده تری دارند در کنار آمدن با تأثیرات استرس مشکل دارند.
افرادی که تنها هستند در مقایسه با کسانی که تنها نیستند، الگوهای رفتاری از این قبیل را نشان می دهند: آنها وقت بیشتری را با خودشان صرف می کنند؛ به احتمال بیشتری تنها شام می خورند و تعطیلات آخر هفته را تنها می گذرانند؛ بیشتر از خود عیب جویی می کنند؛ کمتر احتمال دارد با کسی قرار و مدار بگذارند. افراد تنها ممکن است بگویند که به اندازه افرادی که تنها نیستند دوستان متعدد دارند، اما بعد از بررسی دقیق تر معلوم می شود که روابط دوستی آنها نسبتا سطحی هستند. برای مثال، بعید است که آنها اسرار خود را با دوستان خود در میان بگذارند و گاهی به اصطلاح دوستان آنها، وقتی که می فهمند دوست به حساب می آمدند، تعجب می کنند.
تنهایی در دوره نوجوانی به اوج می رسد، زمانی که اغلب افراد روابط با همسالان را جایگزین روابط نزدیک با والدین خود می کنند. تنهایی مشکل عمده بزرگسالان نیز هست، و این زمانی است که فرزندان جای دیگری زندگی می کنند و اغلب پدر یا مادر فوت کرده است. تعجب آور نیست که تنهایی اغلب با افسردگی ارتباط دارد. در تحقیق جدیدی که روی ۹۰ دانشجو اجرا شد، معلوم شد که احساس تنهایی با اعتماد به نفس پایین، درون گرایی، ناخشنودی، و بی ثباتی هیجانی ارتباط دارد (چنگ و فورنام، ۲۰۰۲).
تنهایی با مشکلات سلامت جسمانی، مانند فشار خون بالا و عملکرد سیستم ایمنی ضعیف تر نیز ارتباط داشت. به نظر می رسد که افراد تنها بیشتر احتمال دارد که مریض شوند! افرادی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند نیز بیشتر در معرض خطر مبتلا شدن به بیماری های جدی مانند سرطان و بیماری قلبی قرار دارند. با اینکه روابط علیتی معلوم نیستند، اما امکان دارد که استرس مسیری باشد که تنهایی و بیماری جسمانی را مرتبط می کند. استرس می تواند سیستم ایمنی و سلامت عمومی ما را مختل کند و افراد تنها معمولا بیشتر از دیگران که شبکه های اجتماعی حمایت کننده تری دارند در کنار آمدن با تأثیرات استرس مشکل دارند.
علت های تنهایی
عوامل متعددی به تنهایی کمک می کنند، که از دست دادن همسر، دچار شدن به ناتوانی جسمانی که تحرک را مختل می کند، و از دست دادن شبکه اجتماعی به خاطر تغییر محل زندگی از آن جمله هستند. کمرویی نیز عامل مهمی است که در تنهایی دخالت دارد. افراد به خاطر کمرویی ممکن است از تماس های اجتماعی خودداری کنند و زندگی منزوی داشته باشند. پژوهشگران چند ویژگی روان شناختی نیز یافته اند که با افراد تنها ارتباط دارند. این ویژگی ها موارد زیر را شامل می شوند:
- فقدان مهارت های اجتماعی. امکان دارد که آنها نسبت به احساسات دیگران بی تفاوت باشند یا ندانند چگونه روابط درستی برقرار کنند یا با اختلاف نظرها کنار آیند.
- بی علاقگی به دیگران.
- فقدان همدلی.
- عیب جویی زیاد از خود در ارتباط با تعامل های اجتماعی و انتظار شکست هنگام تعامل کردن با دیگران.
- ترس از طرد.
- ناتوانی در افشا کردن اطلاعاتی درباره خودشان برای دوستان بالقوه.
- بدبینی نسبت به ماهیت انسان.
- توقع داشتن خیلی زیاد و خیلی زود که با برداشت اشتباه از دیگران به عنوان افراد سرد و غیردوستانه در مراحل اولیه برقرار کردن رابطه مشخص می شود.
- نگرش های بدبینانه در کل.
- منبع کنترل بیرونی - اعتقاد به اینکه سرنوشت آنها از کنترلشان خارج است.
چه باید کرد؟
روش های درمان شناختی و رفتاری به افراد کمک می کنند تا بر تنهایی غلبه کنند. درمان شناختی برای تنهایی، با احساس های بدبینی در مورد ماهیت انسان («بله، خیلی از آدم ها خودخواه هستند و ارزش شناختن ندارند، اما اگر فرض کنیم که همه همین طور هستند، چگونه می توانیم روابط خشنود کننده برقرار کنیم؟») و ترس از شکست اجتماعی مبارزه می کند.
روش های رفتاری مانند جرأت آموزی با آموزش مهارت های اجتماعی، به افراد تنها کمک می کنند تا شیوه های آغاز کردن گفتگو، صحبت کردن پشت تلفن، تحسین کردن و مورد تحسین قرار گرفتن، و برخورد کردن با اختلاف نظرها بدون سلطه پذیر یا پرخاشگر شدن را پرورش دهند. موارد زیر را برای دوست یابی و مبارزه کردن با تنهایی در نظر بگیرید.
روش های رفتاری مانند جرأت آموزی با آموزش مهارت های اجتماعی، به افراد تنها کمک می کنند تا شیوه های آغاز کردن گفتگو، صحبت کردن پشت تلفن، تحسین کردن و مورد تحسین قرار گرفتن، و برخورد کردن با اختلاف نظرها بدون سلطه پذیر یا پرخاشگر شدن را پرورش دهند. موارد زیر را برای دوست یابی و مبارزه کردن با تنهایی در نظر بگیرید.
- تماس های اجتماعی مکرر برقرار کنید. به کمیته های مخصوص فعالیت های دانشجویی ملحق شوید. به کلوب های ورزشی ملحق شوید. به کلوب هایی مانند کلوب روان شناسی،کلوب اسکی، یا کلوب عکاسی ملحق شوید.
- با کمرویی مبارزه کنید.
- جسور باشید. عقاید خود را ابراز کنید. به افرادی که به نظر می رسد جالب هستند لبخند بزنید و سلام کنید. در کافه تریاکنار دیگران، نه اینکه تنها در یک گوشه بنشینید.
- شنونده خوبی شوید. از دیگران بپرسید چه کار می کنند و در مورد کلاس ها یا وقایع روزمره چه نظری دارند. بعد به آنها گوش فرا دهید. عقاید مختلف را تحمل کنید؛ هیچ دو نفری دقیقا مثل هم نیستند. تماس چشمی برقرار کنید.
- اجازه دهید دیگران شما را بشناسند. سعی کنید عقاید خود را در میان بگذارید و درباره تمایلات خود صحبت کنید.
- به خودتان بگویید ارزش دوستی را دارید. هیچ یک از ما کامل نیست. هریک صفات و بینش های منحصر به فردی داریم و بیشتر از آنچه ممکن است انتظار داشته باشد با دیگران تماس برقرار خواهید کرد. به آنها فرصت بدهید.
- از خدمات مرکز مشاوره دانشگاه استفاده کنید.
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
منبع: کتاب «بهداشت روانی»