انسان کامل، انسانی است که تمامی گونه های تربیت در او تحقق یاقته است.
بررسی انواع گونه های تربیتی
یکی از مهم ترین اهداف ارسال انبیای الهی تربیت انسان است. از آن روی که انسان دارای پیچیدگی های بسیاری است در مورد او گونه های متنوعی را در امر تربیت می توان تصور کرد. از همین روی لازم است مربیان (اعم از والدین، معلمان و مربیان) با هر کدام یک از این گونه های تربیتی به تفکیک آشنا شده و سعی در پرورش آن در متربی خود داشته باشد.
1. تربیت اعتقادی
از آن روی که خمیرمایه انسان بر اساس باورهایش شکل می گیرد، لازم است انسان باورهای درست را در ذهن خویش شکل بدهد. رسیدن به این باور نمی تواند از روی تقلید صورت بگیرد، بلکه در این نوع تربیت عقل به عنوان مهم ترین ابزار پا به عرصه می گذارد و این گونه تربیتی را شکل می دهد. تربیت اعتقادی به گونه ای می تواند پایه و اساس برای دیگر گونه های تربیتی باشد.
این نوع تربیت می تواند به اعمال درونی و بیرونی آدمی جهت دهد و گاه بر کمیت و کیفیت آن نیز بیفزاید. برخی بر این عقیده هستند که تربیت عقلانی مقدمه تربیت اعتقادی است و برخی دیگر این دو را یکی دانسته و قائل هستند، عقل به عنوان یک ابزار، در گونه تربیتی به کار گرفته می شود.
این نوع تربیت می تواند به اعمال درونی و بیرونی آدمی جهت دهد و گاه بر کمیت و کیفیت آن نیز بیفزاید. برخی بر این عقیده هستند که تربیت عقلانی مقدمه تربیت اعتقادی است و برخی دیگر این دو را یکی دانسته و قائل هستند، عقل به عنوان یک ابزار، در گونه تربیتی به کار گرفته می شود.
2. تربیت اجتماعی
انسان موجودی است که بسیاری از ابعاد رشد روانی او در جامعه شکل می گیرد. از همین روی لازم است نوع زیستن درست با دیگران را یاد بگیرد، مهارت های ارتباط جمعی را بیاموزد. بیاموزد که با دیگران چگونه تعامل داشته باشد. این گونه تربیتی به دنبال آن است که به نوع انسان، نحوه زیستن را بیاموزد و به گونه ای او را جامعه پذیر نماید.
3. تربیت اقتصادی
یکی از معضلاتی که امروزه جوانان ما در زندگی خود دارند این است که از نخست، اقتصادی زندگی کردن را یاد نگرفته اند. اقتصادی زندگی کردن به معنای کم خرج کردن نیست، بلکه به معنای درست خرج کردن و تعادل داشتن در امور مادی است.
اگر این نوع از تربیت به خوبی شکل نگیرد، نهایت آن ناسپاسی نسبت به نعمت های خداست. چرا که با هر چقدر توان مالی ای که باشد، چون نمی داند چرا و چگونه خرج کند، به زودی آن سرمایه از بین می رود و پس از آن است که نعمت ها از او سلب شده و شخص منکر رحمت های الهی می شود.
متربی باید بیاموزد، چگونه مال حلال به دست بیاورد، چگونه کسب مال حلال اولویت های زندگی او را جابه جا نکند، او باید بیاموزد که چه اندازه از مالش را برای چه کاری هزینه کرد، او باید بیاموزد که چه اندازه از مال به دست آورده را پس انداز کرده و به عنوان سرمایه روزهای تنگ و سخت قرار دهد، او باید بیاموزد که چگونه از سرمایه های خویش بهره ببرد. همه این چگونه ها، در تربیت اقتصادی باید پاسخ داده شود تا این متربی خود بتواند زندگی خوبی را تجربه کند و اقتصادی سالم را نیز در جامعه پرورش دهد.
اگر این نوع از تربیت به خوبی شکل نگیرد، نهایت آن ناسپاسی نسبت به نعمت های خداست. چرا که با هر چقدر توان مالی ای که باشد، چون نمی داند چرا و چگونه خرج کند، به زودی آن سرمایه از بین می رود و پس از آن است که نعمت ها از او سلب شده و شخص منکر رحمت های الهی می شود.
متربی باید بیاموزد، چگونه مال حلال به دست بیاورد، چگونه کسب مال حلال اولویت های زندگی او را جابه جا نکند، او باید بیاموزد که چه اندازه از مالش را برای چه کاری هزینه کرد، او باید بیاموزد که چه اندازه از مال به دست آورده را پس انداز کرده و به عنوان سرمایه روزهای تنگ و سخت قرار دهد، او باید بیاموزد که چگونه از سرمایه های خویش بهره ببرد. همه این چگونه ها، در تربیت اقتصادی باید پاسخ داده شود تا این متربی خود بتواند زندگی خوبی را تجربه کند و اقتصادی سالم را نیز در جامعه پرورش دهد.
4. تربیت عبادی
تربیت عبادی بخش عملی تربیت اعتقادی است. برخی از اعتقادات منجر به رفتارهای دینی می شود که لازم است متربی برای این نوع از تربیت نیز پرورش یابد. در این نوع تربیتی، مربیان بر آن هستند که در او انگیزه عبادت و پرستش پدید آید و پس از مدتی او با ذوق و شوق، این اعمال عبادی را انجام دهد. عبادت ابعاد مختلفی می تواند داشته باشد که منظور در این سخن ما می تواند هر دو باشد: هم اعمال عبادی که در دین بدان اشاره شده است را به درستی انجام دهد و هم اعمال خود را با نیت الهی انجام دهد، بدین معنا که در انجام هر عملی از اعمال خود، به الهی کردن نیت خود همت ورزد و از ناخالص شدن آن به نیتی غیر الهی دوری کند.
5. تربیت سیاسی
از ملزومات تربیت اجتماعی، تربیت سیاسی است. شخصی که در جامعه ای زندگی می کند، باید رابطه خود را با حاکمان آن جامعه مشخص کند. آیا در جامعه ای که زیست می کند، حاکمانی عادل وجود دارند یا خیر؟ تربیت سیاسی به انسان، راه حل تعامل را با حاکمان و والیان امر جامعه مشخص می کند. او در این نوع تربیت می آموزد احزاب سیاسی را به درستی تحلیل کند، با خطر قرمزهای سیاست آشنا می شود، می آموزد برای اینکه یک سیاستمدار باشد، چگونه رفتار کند؟ می آموزد که چگونه اخبار سیاسی را تحلیل کند، می آموزد که نسبت به مظلومان در عالم موضوع گیری داشته باشد، می آموزد که سیاست می تواند ابزاری در راه خدمت به مردمش باشد، می آموزد که با کدام جریان ها باید هم نوایی و هم سویی داشته باشد و کدام یک از جریان ها دوری کند.
مهم ترین عاملی که باعث می شود جوانان یک کشور نتوانند به درستی در جامعه فعالیت های سیاسی کنند و احساسات بر اندیشه های ایشان حاکم باشد، همین عدم تربیت سیاسی است. از همین روی برای داشتن یک جامعه سالم باید تربیت سیاسی در جامعه نهادینه شود.
مهم ترین عاملی که باعث می شود جوانان یک کشور نتوانند به درستی در جامعه فعالیت های سیاسی کنند و احساسات بر اندیشه های ایشان حاکم باشد، همین عدم تربیت سیاسی است. از همین روی برای داشتن یک جامعه سالم باید تربیت سیاسی در جامعه نهادینه شود.
نویسنده: محمدحسین افشاری