اثرات مخرب ارتباط های نامشروع

جوانانی که پیش از ازدواج، رابطه ی نامشروع را تجربه کرده باشند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه به دید شک و دودلی می نگرند.
 

یکی از بزرگترین نیروی که در وجود انسان نهادینه شده است و در دوران جوانی به اوج خود می‌رسد، قوه شهوت است.در این دوران دختر و پسر در خودشان احساس کمبود می‌کنند و برای جبران این کمبود نیاز به محبت دارند. اگر نتوانیم این قدرت را کنترل کرده و در مسیر صحیح از آن استفاده کنیم، وارد حیطه گناه و ارتباطات نامشروع قرار می‌گیریم. با این باور و نگاه که از طریق روابط نامشروع، به ارضای جنسی برسند، برای زنی که باید بهترین جایگاه را در زندگی داشته باشد هیچ ارزش و اعتباری قابل تصور نیست. در این رابطه در کتاب اسلام و ارضای غریزه جنسی آمده است؛ زن به توپی شهوانی بَدَل گشته است که هر لحظه میان نگاه شهوانی هزاران مرد شهوتران دست به دست می‌گردد. [1]
 

فرهنگ مبتذل غرب به ویژه در بخش ارتباط زن و مرد ، از طریق ماهواره ، اینترنت و نظایر آن ها ، در مرحله اول، جلب توجه می کند و در صورت ارتباط مستمر به مرور زمان به صورت عادی در آمده و به تدریج جزء فرهنگ آدمی در می آید، که در این حالت ، اعمال ضد ارزشی نظیر ارتباط با نامحرم، عادی تلقی شده و قبح آن از بین می رود. عادی سازی روابط با نامحرمان می تواند مقدمه ارتباط های پیچیده تر و خطرناک تر و از جمله ارتباط جنسی با نامحرم نیز محسوب شود. 

با نگاهی به جامعه های غربی، پیامدهای منفی رابطه ی نامشروع را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهید یافت. در این جامعه ها، هدف انسان از زندگی و آینده ی روشن، از میان رفته است و افزایش روز افزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، در گسترش اصل لذت جویی و حکومت غریزه بر عقل آدمی، ریشه دارد. چرا باید این فرهنگ غلط را الگو برداری کنیم؟ چرا مسئولین نباید بسترهای لازم را برای ازدواج جوانان آماده کنند؟ 
 

از تبعات روابط نامشروع احساس گناه طولانی و آزاردهنده است. حضرت امیر(علیه السلام ) می فرماید:« چه بسا ساعتی ، کامروایی و شهوت، اندوه طولانی به بار می آورد و غم و غصه فراوان از پی دارد.» [2]

جوامع غربی، مثل آن چیزی نیست که شما در فیلم های هالیوودی می‌بینید بلکه جامعه غربی یک جامعه به لجن کشیده و بی بند و باری است که مانند ستون های چوبی که موریانه آنها را از درون خورده و تهی شده هر لحظه احتمال فروپاشی آنهاست.  در جامعه ای که ارزش ها از بین برود (ارزش ازدواج، ارزش زن، ارزش انسانیت) و باورهای غلط (ارتباط نامشروع، دوست پسری و دختری) جایگزین آنها شود، آن جامعه تبدیل به یک جامعه مرده و رو به زوال می‌شود. 

جوانانی که پیش از ازدواج، رابطه ی نامشروع را تجربه کرده باشند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه به دید شک و دودلی می نگرند.[3] 

نکته: افرادهای زیادی را می‌شناسیم که خودشان در دام ارتباط‌های نامشروع گرفتار هستند و زمانی که می‌خواهند ازدواج کنند، همه را به مثل خودش می‌پندارد، به همه نگاه شک و تردید دارد که نکند با مسی رابطه داشته، یا در آینده بخواهد ارتباط بگیرد. 

حتی پس از ازدواج نیز دل کندن از لذت های گذشته برای آنان مشکل است و تنوّع طلبی، روان شان را بیمار می سازد و چه بسا پس از مدتی، دوباره به منجلاب فساد کشیده شوند. ویل دورانت می گوید: فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادت های پیش از ازدواج است.[4]

از نظر روانی در هنگام عمل جنسی نامشروع میان مرد و زن، ترس و اضطراب وجود دارد؛ ترس از رسوایی در آینده و اضطراب نسبت به این‌که مرد پس از ارضای جنسی، زن را رها کند و همانند کالایی معیوب در جامعه باقی بگذارد. ترس از این‌که هر دو مرتکب قانون‌شکنی شده‌اند و قانون آنان را مجازات خواهد کرد و به خصوص اگر اعتقاد دینی داشته باشند، علاوه بر ترس و اضطراب قانون‌شکنی، احساس گناه هم می‌کنند و دلیل آن پشیمانی مکرری است که در زمان گذشته و حال میان چنین افرادی دیده شده است. 

اگر ارتباط جنسی، از طریق ازدواج کنترل نشود و به این صورت باشد که با هر کسی بتوان ارتباط جنسی داشت و این روابط نامشروع گسترش پیدا کند، موجب برهم خوردن حریم ها و خط قرمزها می شود، در نتیجه هرکس آزادنه و بدون قید و شرط ، درصدد پاسخ به خواسته های غریزی اش بر می آید. در این حالت جامعه از امنیت دور خواهد شد و کسی در امان نخواهد ماند. 
 

نویسنده : سجاد رستمی چورتی

پی نوشت :
[1] اسلام و ارضای غریزه ی جنسی، محمدرضا امین زاده، قم: انتشارات در راه حق، 1377، چاپ 1، صفحه 7.
[2] الحدیث،جلد 3 – صفحه 129. 
[3] مشکلات جنسی جوانان، ناصر مکارم شیرازی، قم: انتشارات نسل جوان، صفحه 31.
[4]ویل دورانت،لذات فلسفه، مترجم : عباس زریاب خوئی، تهران؛ علمی و فرهنگی، صفحه 105.