بررسی تفاوت حقوق زن و مرد (بخش اول)

زن و مرد، در عین اشتراک در انسانیت، اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند. نوع استعدادهای زن و مرد، متفاوت است و وظایفی که قانون خلقت، بر عهده هر یک از آنها گذاشته و حقوقی که برای آنان خواسته است، در قسمت های زیادی با هم تفاوت اصولی دارد. ما در این مطلب به بررسی تفاوت حقوق زن و مرد پرداخته ایم.
دوشنبه، 23 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی تفاوت حقوق زن و مرد (بخش اول)
اسلام بر خلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرن های پیشین غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در بسیاری از امور تکوینی و تشریعی، یکسان دانسته است.
 

بررسی تفاوت حقوق زن و مرد 

زن و مرد، در بسیاری از احکام و حقوق، همانند هستند و تنها در برخی از مقررات شرعی- اعم از احکام و حقوق- متفاوت می باشند. برای یافتن چرایی این تفاوت، باید به ملاک های جعل یک حکم و یا وضع یک قانون، توجه داشت تا روشن شود که چه مصلحت و غرضی بر این کار مترتب بوده است؟! با مفروض گرفتن این حکم عقلی- که در موارد مشابه و همانند، باید حکم، واحد و مشترک باشد و در موارد و شرایط نامساوی، احکام مختلف به تناسب همان شرایط جعل شود- در چند قسمت به پاسخ این پرسش می پردازیم:
 

ویژگی های قانون و قانون گذار شایسته

قانون شایسته، قانونی است که مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و این متوقف بر شناخت کامل تمام ابعاد جسمی و روحی، نیازها، غریزه ها، استعدادها، کمال لایق انسانی و راه رسیدن به آن است؛ حال آنکه روز به روز، با پیشرفت علم و تأملات فکری، جهل بشر بیشتر آشکار می گردد و لذا قوانین بشری، همواره دست خوش تغییر و تحول است. ویلیام جیمز، معلومات انسان را در مقابل مجهولاتش، مانند قطره در برابر دریا می دانست و انیشتین تصریح می کرد که: «انسان هنوز نتوانسته افسانه سرّ بزرگ (معمای خلقت) را حل کند و آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده، تازه به اصول زبان، آشنا شده است و در مقابل مجلّداتی که خوانده و فهمیده، هنوز از حل و کشف کامل این معما، خیلی دور است؛ تازه آیا چنین حلی برای او وجود داشته باشد یا نه؟»[1]

بنابراین عقل به سه دلیل، حکم می کند که تدبیر زندگی اجتماعی و دنیوی، باید مبتنی بر وحی باشد:
1- انسان به صورت فردی یا جمعی، حتی «خود» را به طور کامل نمی شناسد و در انسان شناسی و جهان شناسی، ناشناخته های بسیار دارد.
2- انسان در وضع قوانین، نمی تواند به طور کامل عاری از خودخواهی باشد؛ از این رو صلاحیت تام اخلاقی برای این کار ندارد.
3- آفت غفلت، خطا و نسیان را در انسان نمی توان نادیده گرفت. به عنوان مثال در میان متفکران و اندیشمندان بشری، هیچ تعریف مورد اتفاق و شناخت کاملی از عدالت وجود ندارد و چه بسا انسان، خلاف عدالت را به جای آن در حوزه مناسبات انسانی به کار گیرد.
 

اشتراک تکوینی و تشریعی زن و مرد

اسلام بر خلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرن های پیشین غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در بسیاری از امور تکوینی و تشریعی، یکسان دانسته است. چند نمونه از این موارد، عبارت است از:
1- تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن[2]،
2- تساوی در راه تکامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت[3]،
3- تساوی در امکان انتخاب جناح حق و باطل، کفر و ایمان[4]،
4- اشتراک در بیشتر تکالیف و مسئولیت ها[5]،
5- استقلال اجتماعی، سیاسی و اعتقادی زنان و حق مشارکت[6]،
6- استقلال اقتصادی زنان [7] (حال آنکه غرب تا چند دهه پیش زن را مالک هیچ چیز نمی دانست)،
7- برخورداری مادران از حقوق خانوادگی نظیر پدران [8]؛ بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسئولیت هایش بیشتر است.
 

تفاوت های ساختاری زن و مرد

زن و مرد، در عین اشتراک در انسانیت، اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند. بررسی جزئیات این مسئله و گستره آن، سابقه ای حداقل 2400 ساله دارد. افلاطون با اعتراف به ناتوان تر بودن نیروهای جسمی، روحی و عقلی زنان، این تفاوت ها را کمّی دانسته و مدّعی بود که زنان و مردان، دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان عهده دار می شوند و از همان اختیاراتی بهره مند گردند که مردان بهره مند می گردند. بر خلاف وی، شاگردش ارسطو معتقد بود: نوع استعدادهای زن و مرد، متفاوت است و وظایفی که قانون خلقت، بر عهده هر یک از آنها گذاشته و حقوقی که برای آنان خواسته است، در قسمت های زیادی با هم تفاوت اصولی دارد.[9]

پروفسور «ریک»- روان شناس مشهور آمریکایی- می گوید: «دنیای مرد، با دنیای زن به کلّی فرق می کند. اگر زن نمی تواند مانند مرد فکر یا عمل کند، از این رو است... زن و مرد جسم های متفاوت دارند. علاوه بر این احساس این دو موجود، هیچ وقت مثل هم نبوده و هیچ گاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات، عکس العمل نشان نمی دهند. زن و مرد بنا به مقتضیات جنسی خود، به طور متفاوت عمل می کنند و درست مثل دو ستاره روی دو مدار مختلف حرکت می کنند. آن دو می توانند همدیگر را بفهمند و مکمّل یکدیگر باشند؛ ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و به همین دلیل زن و مرد می توانند با هم زندگی کنند، عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند...».[10]

خانم «کلیودالسون» می گوید: «به عنوان یک زن روان شناس، بزرگ ترین علاقه ام، مطالعه روحیه مردها است. چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره عوامل روانی زن و مرد به عمل آورم. به این نتیجه رسیده ام... خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که خانم ها، از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند؛ بلکه گاهی در این زمینه از آنها برترند. نقطه ضعف خانم ها،[11] فقط احساسات شدید آنان است.

مردان همیشه عملی تر فکر می کنند، بهتر قضاوت می نمایند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند. پس برتری روحی مردان بر زنان، «برتری» به عنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوت های جسمی و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد؛ بلکه بر اساس ایمان و عمل- که جامع آنها تقوا است- مشخص می شود. این چیزی است که طراح آن طبیعت است، هر قدر هم خانم ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی فایده خواهد بود. آنان به علّت اینکه حسّاس تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی شان احتیاج دارند... کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته می کند...».[12]

اتوکلاین برگ- با صحه گذاشتن بر تفاوت های جسمی و روحی و علایق زن و مرد بر اساس داده های روان شناسی- می نویسد: «زنان بیشتر به کارهای خانه و اشیا و اعمال ذوقی علاقه نشان می دهند و بیشتر مشاغلی را می پرستند که نیازی به جابه جا شدن در آنها نباشد و یا کارهایی را دوست می دارند که در آنها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری خرج داد؛ مانند مواظبت از کودکان و اشخاص عاجز و بینوا و... آنان عموماً احساساتی تر از مردان هستند...».[13]

دکتر «الکسیس کارل» با عمیق شمردن اختلافات آفرینش زن و مرد، می گوید: «به علت عدم توجّه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن، فکر می کنند هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل، اختیارات و مسئولیت های یکسانی به عهده گیرند.. . زنان باید به بسط موهبت های طبیعی خود در جهت و سرشت خاص خویش، بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند. وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت، خیلی بزرگ تر از مردان است و نبایستی آن را سرسری بگیرند و رها سازند...».[14]

ادامه دارد...
 
پی نوشت ها :
[1] . زین ‏العابدین، قربانى، اسلام و حقوق بشر،( تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم، 1375)، ص 28 و 29.
[2] . ر. ک: نساء( 4)، آیه 1؛ شورى( 42)، آیه 11؛ حجرات( 49)، آیه 13؛ اعراف( 7)، آیه 189 و ...).
[3] . ر. ک: نساء( 4)، آیه 124؛ نحل( 16)، آیه 97؛ توبه( 9)، آیه 72؛ احزاب( 33)، آیه 35.
[4] . ر. ک: توبه( 9)، آیه 67 و 68؛ نور( 24)، آیه 26؛ آل عمران( 3)، آیه 43 و ....
[5] . ر. ک: بقره( 2)، آیه 183؛ نور( 24)، آیات 2، 31، 32؛ مائده( 5)، آیه 38 و ....
[6] . ر. ک: ممتحنه( 60)، آیات 10، 12 و ....
[7] . ر. ک: نساء( 4)، آیه 33.
[8] . ر. ک: عنکبوت( 29)، آیه 8؛ اسراء( 17)، آیه 23 و 24؛ بقره( 2)، آیه 83؛ مریم( 19)، آیه 14؛ انعام( 6)، آیه 151؛ نساء( 4)، آیه 36؛ لقمان( 31)، آیه 14 و 15؛ احقاف( 46)، آیه 15.
[9] . مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 170- 172.
[10] . همان( به نقل از مجله زن روز شماره 90، ص 178- 176).
[11] . به نظر ما این نقطه ضعف زنان نیست؛ بلکه هدف خلقت این تفاوت ها را ضرورى ساخته است. دانشمند بزرگ، مرحوم« محمد قطب» مى‏گوید: اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتى و عاطفى باشند. و لازمه بقاء نسل آدمى، وجود مادر و روابط جنسى زن و مرد و کارکردهاى اختصاصى آنان است. ر. ک: قطب محمد؛ شبهات حول الاسلام، صص 115- 112.
[12] . نظام حقوق زن در اسلام، ص 183 و 184( به نقل از: مجله زن روز، شماره 101).
[13] . اتوکلاین، برگ، روان‏شناسى اجتماعى، ج 1، ص 313.
[14] . ر. ک: نظام حقوق زن در اسلام، صص 161- 133.

منبع: پرسش ها و پاسخ های برگزیده، ص: 318


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.