اگر زبان نقاشی های کودکان را بدانیم، متوجه می شویم که در ورای شکل و ساخت نقاشی ها، چیزهایی از شخصیت کودک نهفته است.
موضوع نقاشی و شخصیت کودک
کودک با تمام وجود و شخصیت ذهنی و عاطفی خود نقاشی می کند. این شخصیت در خط ها، در طرز استفاده از فضا، در فقدان بعضی از قسمت های نقاشی، در انتخاب رنگ ها، در خود موضوع - اگر به او تحمیل نشده باشد -نمایان می شود.
اگر زبان نقاشی های کودکان را بدانیم، متوجه می شویم که در ورای شکل و ساخت نقاشی ها، چیزهایی از شخصیت کودک نهفته است. بعضی از موضوع های نقاشی برای تحلیل ساده تر از دیگران است، زیرا مدت های درازی است که روان شناسان آنها را بررسی کرده اند.
درک و فهم نقاشی های کودک و چیزی که او می خواهد او بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم است. در این قسمت، به تحلیل هایی که روان شناسان از نقاشی های کودکان با موضوع هایی چون آدمک، خانه، درخت، خورشید و ماه، حیوانات و خانواده کرده اند، اشاره می شود.
اگر زبان نقاشی های کودکان را بدانیم، متوجه می شویم که در ورای شکل و ساخت نقاشی ها، چیزهایی از شخصیت کودک نهفته است. بعضی از موضوع های نقاشی برای تحلیل ساده تر از دیگران است، زیرا مدت های درازی است که روان شناسان آنها را بررسی کرده اند.
درک و فهم نقاشی های کودک و چیزی که او می خواهد او بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم است. در این قسمت، به تحلیل هایی که روان شناسان از نقاشی های کودکان با موضوع هایی چون آدمک، خانه، درخت، خورشید و ماه، حیوانات و خانواده کرده اند، اشاره می شود.
١. شکل آدم
هنگامی که کودک شکل آدمی را می کشد، قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد بیان می کند. در واقع، بین بعضی خطوط آدمک نقاشی شده و خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آن را کشیده ارتباط های مشخصی وجود دارد. اگر اعضای آدمک، در مجموع، متناسب باشد، احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد، اگر، بر عکس، آدمک مثلا در اندازه ای بسیار کوچک یا در گوشه ای از کاغذکشیده شده باشد، به معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر می داند.
اگر این کم بهادادن به خود در چندین نقاشی کودک ادامه پیدا کرده باشند، نشان دهنده خجالتی بودن اوست که ممکن است تا حد تمایل به ناپدیدشدن نیز پیش برود. در نقاشی، فقدان دست و بازو نیز علامت کم بها دادن به خود و احساس ناامنی است.
کودکانی که خود را بالاتر از بقیة می دانند، آدمک هایی با اندازه های بزرگ رسم می کنند. این نوع نقاشی مخصوص کودکانی است که اختلال عاطفی دارند یا به طور معمول کودکانی اند زود رنج و حساس که همیشه فکر می کنند به آنها ظلم می شود وجود این نوع آدمک های بزرگ در نقاشی کودکان آنها را در قضاوته ایشان آشتی ناپذیر و سخت جلوه می دهد. بنابراین، شکل ساده آدمک خواه تنها و خواه در میان مجموعه ای از چیزهای دیگر باشد، بیان کننده مشخصات جالبی از شخصیت کودک است.
اگر این کم بهادادن به خود در چندین نقاشی کودک ادامه پیدا کرده باشند، نشان دهنده خجالتی بودن اوست که ممکن است تا حد تمایل به ناپدیدشدن نیز پیش برود. در نقاشی، فقدان دست و بازو نیز علامت کم بها دادن به خود و احساس ناامنی است.
کودکانی که خود را بالاتر از بقیة می دانند، آدمک هایی با اندازه های بزرگ رسم می کنند. این نوع نقاشی مخصوص کودکانی است که اختلال عاطفی دارند یا به طور معمول کودکانی اند زود رنج و حساس که همیشه فکر می کنند به آنها ظلم می شود وجود این نوع آدمک های بزرگ در نقاشی کودکان آنها را در قضاوته ایشان آشتی ناپذیر و سخت جلوه می دهد. بنابراین، شکل ساده آدمک خواه تنها و خواه در میان مجموعه ای از چیزهای دیگر باشد، بیان کننده مشخصات جالبی از شخصیت کودک است.
۲. خانه
خانه نماد پناهگاه و هسته اصلی و گرمی خانوادگی است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانه هایی که کودکان ترسیم می کنند ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده های رنگین و دودکش بخاری باشد و اگر احساس کودک این است که در داخل این خانه زندگی سعادتمندی وجود دارد، خانه را دلباز نشان می دهد، برعکس، ممکن است خانه بدون در ورودی و دلگیر که از بقیه خانه ها نیز جدا مانده است و با دیوارهای بلند به صورت تنها و منزوی عرضه شود نشان دهنده احساس کودک درباره روابط نامطلوب درون خانه است. در هر حال، کشیدن این نوع خانه ها در سنین مختلف کودک معانی گوناگونی پیدا می کند. در سنین ۵ تا ۸ سالگی نماینده خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر، بعد از ۸ سالگی نماینده احساس خودکوچک بینی و تنهایی کودک و، در نوجوانی، نشان دهنده شرم و حیای زیاده از حد و داشتن احساسات رقیق است.
هنگامی که پدر و مادر از هم جدا شده باشند، خانه به دو قسمت تقسیم می شود و اغلب دارای دو در ورودی است که یک قسمت از خانه نماد زندگی خانوادگی واقعی و دیگری نشانه زندگی تحمیل شده بر کودک است.
اگر خانه به جای آن به صورت عادی کشیده شود، به صورت مجلل و قصر مانند نشان داده شود، در واقع به منزله پناهگاهی مطلوب است که، بدین ترتیب، شکل و رنگ جذابی خواهد داشت، بر عکس، اگر به صورت زندان کشیده شود نماد فشار خانواده ای ناسازگار و از هم پاشیده است؛ در این صورت، حالتی شوم و در حال فرو ریختن دارد.
هنگامی که پدر و مادر از هم جدا شده باشند، خانه به دو قسمت تقسیم می شود و اغلب دارای دو در ورودی است که یک قسمت از خانه نماد زندگی خانوادگی واقعی و دیگری نشانه زندگی تحمیل شده بر کودک است.
اگر خانه به جای آن به صورت عادی کشیده شود، به صورت مجلل و قصر مانند نشان داده شود، در واقع به منزله پناهگاهی مطلوب است که، بدین ترتیب، شکل و رنگ جذابی خواهد داشت، بر عکس، اگر به صورت زندان کشیده شود نماد فشار خانواده ای ناسازگار و از هم پاشیده است؛ در این صورت، حالتی شوم و در حال فرو ریختن دارد.
٣. درخت
کوش و استورا از درخت برای شناخت شخصیت کودک استفاده کرده اند. برای تحلیل نقاشی درخت، باید سه قسمت آن را مشخص کرد که عبارت اند از ریشه، تنه، شاخه ها و برگ ها. ریشه که در زمین فرو رفته و درخت را تغذیه می کند، نماد ناخودآگاه تمایلات درونی است. تنه بیانگر مشخصات دایمی و عمیق پایدار شخصیت است. شاخه ها و برگ ها بیانگر راه های ارتباطی کودک با دنیای خارج است.
تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود. بچه ها، در سنین پیش دبستانی تنه درخت را بلند ترسیم می کنند. ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت اغلب نشان دهنده عقب افتادگی فکری یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای دوران کودکی و قبل از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشیده شود، نشانگر جاه طلبی و بلندپروازی کودک است. تنه درخت ممکن است مستقیم و صاف یا کج کشیده شود که در حالت دوم نشانگر بی ثباتی کودک است.
شکل شاخه ها و برگ ها نیز دارای معانی مختلفی است. درختی که دارای برگ های زیاد و درهم باشد، با درختی که شاخه های مختلف آن هرکدام به سویی کشیده شده اند، از لحاظ معنی تفاوت دارند. حالت اول، بیانگر شخصیت در خود فرو رفته کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد، ولی حالت دوم، که در آن درخت شاخه های فراوانی دارد، نمایانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی می فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است و در عین حال به راحتی می تواند خود را با محیط سازگار سازد.
تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود. بچه ها، در سنین پیش دبستانی تنه درخت را بلند ترسیم می کنند. ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت اغلب نشان دهنده عقب افتادگی فکری یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای دوران کودکی و قبل از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشیده شود، نشانگر جاه طلبی و بلندپروازی کودک است. تنه درخت ممکن است مستقیم و صاف یا کج کشیده شود که در حالت دوم نشانگر بی ثباتی کودک است.
شکل شاخه ها و برگ ها نیز دارای معانی مختلفی است. درختی که دارای برگ های زیاد و درهم باشد، با درختی که شاخه های مختلف آن هرکدام به سویی کشیده شده اند، از لحاظ معنی تفاوت دارند. حالت اول، بیانگر شخصیت در خود فرو رفته کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد، ولی حالت دوم، که در آن درخت شاخه های فراوانی دارد، نمایانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی می فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است و در عین حال به راحتی می تواند خود را با محیط سازگار سازد.
4.خورشید و ماه
تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشخالی، گرما، قدرت و به نظر برخی پژوهندگان نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است، همیشه خورشید در نقاشی های کودک به طور کامل در حال درخشیدن نمایش داده می شود و هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست خورشید در پشت کوه ناپدید است. اگر کودک از پدرش بترسد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه، که مضطرب کننده است، کشیده می شود. با وجود این، نحوه نمایش خورشید، مانند سایر موضوع های نقاشی، ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم یا عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین، قبل از هر قضاوت و تعبیری در این مورد، بهتر است چندین نقاشی کودک بررسی شود تا دریابیم که آیا این پدیده مرتب تکرار می شود یا نه، و آن گاه به تحلیل آن بپردازیم.
بنا به نظر اوبن ، ماه اغلب نشان دهنده نیستی است، زیرا زمانی که خورشید، یعنی نماد زندگی، ناپدید می شود، ظهور می کند. به همین دلیل، بسیاری از کودکان آن را در نقاشی هایی که از قبر و قبرستان می کشند، به کار می گیرند.
بنا به نظر اوبن ، ماه اغلب نشان دهنده نیستی است، زیرا زمانی که خورشید، یعنی نماد زندگی، ناپدید می شود، ظهور می کند. به همین دلیل، بسیاری از کودکان آن را در نقاشی هایی که از قبر و قبرستان می کشند، به کار می گیرند.
۵. حیوانات
اگر وجود حیوان در نقاشی کودک اهمیت خاصی کسب کند، ممکن است به دلیل وفور حیوان در دور و بر او و یا به دلیل احساس گناه و تقصیری باشند که کودک در موقعیت های خاص حس کرده و چون جرئت آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند، ترجیح می دهد خاص احساسات و عادات و تمایلات خود را در قالب حیوانی نشان بدهد و آن حیوان را وادار به حرکت و رفتاری کند که خود شجاعت و قدرت ابراز آن را ندارد.
اصولا گرایش های پرخاشگرانه، غالبا، به سوی شخص یا شیء دیگری معطوف می شود و کودک نیز همیشه راهی پیدا می کند تا نقش های بد را به دیگران منتقل کند. در دوران کودکی این جابه جایی پرخاشگرانه غالبا در مورد یک حیوان درنده انجام می گیرد که نماد فشارهای درونی و مخفی کودک است. به طور مثال، کودکی که ناخود آگاهانه به برادر کوچکش که تازه به دنیا آمده کم یا بیش احساس کینه و حسادت می کند، گرگی می کشد که برادر نوزاد وی را در تختخوابش تهدید می کند. در حالی که پدر و مادر برای کشتن گرگ درنده به طرف تختخواب نوزاد می روند. گاهی اوقات نیز، مانند کابوس ها، حیوان درنده در مقابل کودک قرار می گیرد.
منبع: روان شناسی بازی. محمدعلی احمدوند. صص 156-160. دانشگاه پیام نور. پنجم. 1381.
اصولا گرایش های پرخاشگرانه، غالبا، به سوی شخص یا شیء دیگری معطوف می شود و کودک نیز همیشه راهی پیدا می کند تا نقش های بد را به دیگران منتقل کند. در دوران کودکی این جابه جایی پرخاشگرانه غالبا در مورد یک حیوان درنده انجام می گیرد که نماد فشارهای درونی و مخفی کودک است. به طور مثال، کودکی که ناخود آگاهانه به برادر کوچکش که تازه به دنیا آمده کم یا بیش احساس کینه و حسادت می کند، گرگی می کشد که برادر نوزاد وی را در تختخوابش تهدید می کند. در حالی که پدر و مادر برای کشتن گرگ درنده به طرف تختخواب نوزاد می روند. گاهی اوقات نیز، مانند کابوس ها، حیوان درنده در مقابل کودک قرار می گیرد.
منبع: روان شناسی بازی. محمدعلی احمدوند. صص 156-160. دانشگاه پیام نور. پنجم. 1381.