مطالعه نشان می‌دهد که تحریک بخش‌های مختلف مغز می‌تواند جاذبه شخصی احساسی یک حافظه مشخص را بالا و پایین ببرد.

چگونه خاطرات را تقویت یا سرکوب کنیم

تحقیقات جدید نشان می دهد که اگر بدانید که کدام نواحی هیپوکامپوس مغز را تحریک کنید، خاطرات، قابل انعطاف هستند – و این یافته ای است که می‌تواند روزی درمان شخصی شده برای مبتلایان به PTSD، افسردگی و اضطراب، را مقدور سازد.
چهارشنبه، 8 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی رضایی میر قائد
موارد بیشتر برای شما
چگونه خاطرات را تقویت یا سرکوب کنیم
مفهوم پاک کردن خاطرات
اعتبار: © Andrea Danti / Adobe Stock
 

گزارش کامل

چه می شد اگر دانشمندان می توانستند مغز شما را دستکاری کنند، به طوری که یک خاطره دردناک قدرت احساسی خود را بر روی روان شما از دست می داد؟ استیو رامیرِز، یک دانشمند عصب شناس دانشگاه بوستون که مجذوب حافظه شده است، معتقد است که یک ساختار کوچک در مغز می تواند کلیدی برای تکنیک های درمانی آینده برای معالجه افسردگی، اضطراب و PTSD باشد، و روزی به پزشکان اجازه دهد که خاطرات مثبت را تقویت و خاطرات منفی را سرکوب کنند.
 
درون مغز ما، یک ساختار بلارد شکل به نام هیپوکامپوس اطلاعات حسی و عاطفی که خاطرات، اعم از مثبت و منفی، را تشکیل می دهند در خود ذخیره می کند. هیچ دو خاطره ای دقیقا یکسان نیستند، و همچنین هر خاطره ای که داریم درون یک ترکیب منحصر به فرد از سلول های مغز ذخیره می شود که شامل تمام اطلاعات محیطی و عاطفی مرتبط با آن خاطره است. خود هیپوکامپوس، اگرچه کوچک است، شامل بسیاری از زیرمجموعه های مختلف است که همه پشت سر هم کار می کنند تا عناصر یک خاطره خاص را به یاد آورند.
 
در حال حاضر، در یک مقاله جدید در مجله زیست شناسی کنونی، رامیرز و یک تیم از همکاران نشان داده اند که اگر شما بدانید که کدام مناطق هیپوکامپوس را تحریک کنید چقدر حافظه قابل انعطاف است -- که این می تواند روزی درمان شخصی شده برای افرادی که محل رفت و آمد خاطرات به ویژه زحمت ساز هستند را فراهم کند.
 
برایان چن، اولین نویسنده مقاله، که در حال حاضر یک محقق تحصیلات تکمیلی است که در دانشگاه کلمبیا روی افسردگی مطالعه می کند، گفت: "بسیاری از اختلالات روانپزشکی، به ویژه PTSD، بر اساس این ایده است که پس از یک تجربه واقعا دردناک روانی، فرد قادر به حرکت نیست، زیرا ترسش را بارها و بارها به خاطر می آورد."
 
در مطالعه خود، چن و رامیرز، نویسنده ارشد مقاله، نشان می دهند که چگونه خاطرات دردناک - مانند آنهایی که ریشه در اختلالاتی مانند PTSD دارند - می توانند خیلی عاطفی بارگذاری شوند. با فعال سازی مصنوعی سلول های حافظه در قسمت پایین هیپوکامپوس مغز، خاطرات منفی می توانند حتی ناتوان کننده تر شوند. در مقابل، تحریک سلولهای حافظه در قسمت بالای هیپوکامپوس، می تواند جاذبه شخصی عاطفی خاطرات بد را تهی کند، و آنها را برای یادآوری کمتر دردناک سازد.
 

خوب، دست کم اگر شما یک موش باشید...

با استفاده از یک تکنیک به نام اُپتوژنتیک، چن و رامیرز، به نقشه کشی سلولهایی از هیپوکامپوس پرداختند که زمانی که موش های نر خاطرات جدیدی از تجربیات مثبت، خنثی و منفی ایجاد می کردند، در حال فعال شدن بودند. مثلا یک تجربه مثبت می تواند قرار گرفتن در معرض موش ماده باشد. چه می شد اگر دانشمندان می توانستند مغز شما را دستکاری کنند، به طوری که یک خاطره دردناک قدرت احساسی خود را بر روی روان شما از دست می داد؟ در مقابل، یک تجربه منفی می توانست دریافت یک شوک الکتریکی ترساننده اما خفیف در پاها باشد. سپس با شناسایی این که کدام سلول ها بخشی از فرایند ساخت خاطره هستند (که آنها این کار را با کمک یک پروتئین سبز درخشان انجام دادند که طراحی شده بود که به طور واقعی زمانی که سلول ها فعال می شوند روشن شود)، آنها قادر شدند به طور مصنوعی آن خاطرات ویژه را مجدداً بعداً، با استفاده از نور لیزر برای فعال کردن سلول های حافظه، به جریان اندازند.
 
مطالعات آنها نشان می دهد که نقش قسمت های بالا و پایین هیپوکامپوس چگونه متفاوت است. به نظر می رسد که فعال کردن هیپوکامپوس شبیه آشکار درمانیِ مؤثر عمل می کند و آسیب یادآوری خاطره های بد را تضعیف می نماید. اما فعال کردن بخش پایین هیپوکامپوس می تواند موجب تداوم ترس و تغییرات رفتاری مرتبط با اضطراب شود، به این معنی که این قسمت از مغز، زمانی که خاطرات چنان از لحاظ احساسی شارژ می شوند که ناتوان کننده می گردند، می تواند بیش از حد فعال شود.
 
رامیرز می گوید این تمایز، بحرانی است. او می گوید که پیشنهاد می کند سرکوب بیش فعالی در قسمت پایین هیپوکامپوس، به طور بالقوه برای درمان PTSD و اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد. او می گوید، همچنین این می تواند کلید پیشرفت مهارت های شناختی باشد، "مانند "Limitless، که اشاره دارد به فیلم درخشان برادلی کوپر که در سال 2011 فیلمبرداری شده است و در آن شخصیت اصلی قرص های مخصوصی را مصرف می کند که به طور چشمگیری حافظه و عملکرد مغزش را بهبود می بخشد.
 
رامیرز، یک استادیار علوم روانشناسی و مغز از کالج BU در هنرها و علوم، می گوید: "رشته دستکاری حافظه هنوز جوان است.... هنوز مانند افسانه های علمی به نظر می رسد، اما این مطالعه یک پیش دید دزدکی است به آنچه که بر حسب توانایی هایمان در تقویت یا سرکوب مصنوعی خاطرات در راه است."
 
چن می گوید: "ما تا زمانی که بتوانیم این کار را در انسان انجام دهیم فاصله ای طولانی داریم، اما برهان مفهوم اینجاست." چن می گوید: "همانطور که استیو دوست دارد بگوید "هرگز نگو هرگز". هیچ چیز غیر ممکن نیست."
 
شینا جوسلین، محقق حافظه که یک دانشمند عصب شناس دانشگاه تورنتو است که در این مطالعه دخیل نبود، می گوید: "این اولین گام برای جدا کردن آنچه که این نواحی [مغز] با این خاطرات عاطفی واقعی انجام می دهند است. اولین قدم به سوی ترجمه آن به مردمی است که می خواهند این کیمیا را داشته باشند." "گروه استیو واقعا در تلاش است تا ببیند که چگونه مغز خاطرات را ذخیره می کند و هدف آن کمک به مردم است ... آنها فقط به بازی نمی پردازند، بلکه این کار را برای رسیدن به هدفی انجام می دهند."
 
اگرچه مغز موش و مغز انسان بسیار متفاوت هستند، یادگیری این که چگونه این اصول اساسی در موش ها کار می کند، کمک به طراحی یک طرح می کند که بررسی می کند که چگونه حافظه در مردم کار می کند.
 
منبع: دانشگاه بوستون


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.