فصل جادوگر (Season Of Witch)

سه‌شنبه، 23 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فصل جادوگر (Season Of Witch)

کارگردان: دومينيک سنا

فصل جادوگر
درام/ ماجرايي/ فانتزي
SEASON OF THE WITCH
بازيگران: نيکلاس(بِمِن)، ران پرلمن(فلسون)، کلر فوي (دختر)، کريستوفرلي(کاردينال د آمبروز)، استيون گراهام(هاگامار)، رابرت شيهان (کي). 95 دقيقه. درجه نمايشي: PG-13.
ترس حصار ايمان است!
فصل جادوگر مي توانست فيلم خوبي درباره ي دو فصل سياه در تاريخ غرب باشد: جنگ هاي صليبي و شکار جادوگران: بهانه ي جنگ هاي صليبي که براي بيش از دو قرن در نوبت هاي متوالي ادامه پيدا کرد اختلاف ميان مسيحيان و مسلمانان بر سر اماکن مقدس در بيت المقدس (اورشليم) بود. اين جنگ ها خرابي ها و ويراني هاي بسياري چه براي عيسويان و چه براي مسلمانان از پي آورد. ديگر فصل تاريک و سياه در تاريخ غرب مربوط به شکار جادوگران است که دبورا بکراش در کتاب تفتيش عقايد درباره ي آن مي نويسد:«شايد حدود يک ميليون نفر، که عمدتاً هم زنان بودند، قرباني جنون شکار جادوگران در قرون وسطي شدند. اين پديده ي اجتماعي در اواخر قرن چهار دهم ميلادي آغاز شد و براي حدود سيصد سال فکر و خيال اروپائيان را تسخير کرد. طي اين دوره، قحطي و بلاهايي نظير طاعون سياه سبب از دست رفتن جان ميليون ها نفر شد و جنگ هاي داخلي و مذهبي بسياري در جريان بود.» به قول کارل استفنسونِ مورخ، «به لحاظ روانشناختي، افزايش باور به جادوگري را مي توان نتيجه ي افزايش بدبختي و نارضايتي در آن سال ها دانست.» بمن(نيکلاس کيج) و فلسون(ران پرلمن) دو جنگجوي صليبي هستند. اين دو رفيق بيش از دوازده سال، مومنانه در صفوف جنگجويان صليبي شمشير زده اند. اما حالا هر دوي آنها در درستي و حقانيت ايمان مذهبي خويش دچار شک و ترديد شده اند. بمن و فلسون به اين نتيجه رسيده اند که اين کشتار ها و خونريزي ها تماماً بيهوده بوده است. آنها ناگهان تصميم مي گيرند که از ادامه ي جنگ خودداري کرده و به خانه هاي خود بازگردند. اما آنها در مسير بازگشت به خانه با کاردينال سالخورده اي به اسم دامبروز( کريستوفر لي) مواجه مي شوند. کاردينال دامبروز، از وجودِ اين دو فراريِ مرتد براي انتقال دادنِ دختري(کلر فوي) که متهم به جادوگري است به صومعه اي در دوردست استفاده مي کند. اين دختر قرار است در اين صومعه توسط راهبان محاکمه و کشته شود. کاردينال معتقد است که اين دختر جادوگر عامل بروز« طاعون سياه» بوده و با محاکمه و کشتن وي مي توان جلوي رشد و گسترش «طاعون سياه» را گرفت. اما اين سفر پر از انواع موانع خطرناک است: عبور از روي يک دره با استفاده از يک پل ريسماني به شدت نامطمئن، مواجهه با گله ي عظيم گرگ ها و ...
 فصل جادوگر معجوني است از ژانرهاي تاريخي، ترسناک و دو رفيق. غالب صحنه هاي فيلم در تاريکي يا نور کم روز فيلمبرداري شده است. طراحي صحنه هاي فيلم چنگي به دل نمي زند. صحنه هاي نبرد گرچه قانع کننده از کار درآمده اما قطعاً جاي کار بيشتري داشت. فيلم از حيث روايي، سردرگم و آشفته است. ارتداد يک جنگجوي صليبي مي توانست دستمايه ي خوبي براي فيلم باشد اما فيلمساز خيلي زود اين موضوع را رها کرده و به قصه ي فرعي فيلم، يعني اسکورت شدن دختر توسط بمن و فلسون مي پردازد . فيلم داراي ابهاماتي است. مثلاً هرگز معلوم نمي شود که آيا دختر واقعاً معصوم و بي گناه است يا « جادوگر» است يا اگر«جادوگر» است آيا از آن جادوگرهاي مرتبط با «شيطان» است يا نه . متأسفانه فيلم پاسخ قانع کننده اي براي اين پرسش ها ندارد. فصل جادوگر عمدتاً در تلاش است تا يک فيلم سفر جاده اي راکه ماجراهايش در اروپاي قرون وسطي رخ مي دهد به يک فيلم تيپيکال ماجرايي/ فانتزي پيوند بزند. اين فرمول مي توانست کار کند به شرطي که حوادث جالب تر، ديالوگ ها معقول تر و سنجيده ترو کاراکترها ملموس تر و واقعي تر از کار در مي آمدند. فقدان اريژيناليته، و به ويژه آن ده دقيقه ي پايانيِ غرق شده در پوچي و خود پارودي گري و جلوه هاي ويژه ي ضعيف، فيلم فصل جادوگر را تبديل به کانديداي مناسبي براي عضويت در فهرست بدترين ده فيلم سال 2011 کرده است. حتي حضور نيکلاس کيج هم نتوانسته فيلم را نجات بدهد. کيج طبق معمول، با بازي در فيلم هاي بدي مثل فصل جادوگر به مسير حرفه اي زيگزاگي خود ادامه مي دهد. و در پايان، اگر خواستيد يک فيلم خوب درباره ي جنگ هاي صليبي ببينيد، مهر هفتم اينگمار برگمان(محصول 1957) را توصيه مي کنم، همان فيلمي که جگجوي خسته ي صليبي در راه بازگشت به خانه با حضرت «مرگ» روبرو مي شود...
منبع: مجله دنياي تصوير، شماره ي200



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.