کارگردان : Christopher Nolan بازیگران: Jeremy Theobald, Alex Haw , Lucy Russell نویسنده ای برای پیداکردن شخصیت های داستانش شروع به تعقیب افراد در خیابان ها می کند.تعقیب کردن برای او یک عادت شده به طوری که هر روز به طور تصادفی فرد خود را انتخاب می کند و به دنبال او می رود.مهمترین قانون او این است که زمانی که متوجه شد شخص چه کاره است یا کجا زندگی می کند سراغ نفر تازه ای می رود.تا اینکه روزی تصمیم می گیرد فرد بخصوصی را تعقیب کند ... تعقیب اولین فیلم بلند کریستوفر نولان در مقام کارگردان,نویسنده و تهیه کننده است. فیلمبرداری و تدوین فیلم نیز بر عهده کریستوفر نولان بوده است. سایر عوامل نیز از بستگان وی بوده اند. فیلم تماما با نگاتیو های سیاه و سفید و در خیابان های لندن فیلمبرداری شده است. هزینه کلی فیلم 6 هزار دلار (7 میلیون) بوده است. فیلم 49 هزار دلار (60 میلیون) فروش کرده است.عمولا کارگردانان برای انتخاب فضای سیاه وسفید درفیلم هایشان دلایل فوق العاده خاصی دارند ومطمئنا این فیلم نیز از این خصیصه جدا نیست. ما درفیلم نولان به دنبال پاسخگویی ه چه سوالی هستیم؟ کارهای نولان دوخاصیت کاملا متمایز دارند: 1- نولان یک کارگردان نابغه هست که میتواند فیلم را از اخر به اولش روایت کند وحتی دراین بین تمامی زمان بندی فیلم را ان چنان به هم بریزد که شاید برای حرفه ای ترین تماشاگران سینما هم بجز دوسه بار دیدن فیلم گزینه دیگری برای استنتاج ودرک مفهوم فیلم راه حل دیگری وجود نداشته باشد وصدالبته این مسئله چنان با شیرینی وحلاوت همراه است که تماشاگر از دیدن دوباره فیلم نه تنها خسته نمیشود بلکه با نکات ریزودرشت نوی متعددی روبرو میگردد 2- درفیلم های نولان یک رگه پررنگ از روانشناسی انسانها وجود دارد ونولان سعی درتلفیق تمامی خروجی های لازم از یک فیلم خوب با ذهنیت وپرسمان درون خویش است بنابراین جای تعجبی ندارد اثری که بشدت توجه تمامی منتقدین را به خودش جلب کرده وباعث اشتهار نولان شده فارغ از این منویات ذهنی این کارگردان برجسته باشد. شما دراین فیلم با اعترافات یک نویسنده که درحال پاسخگویی به سوالات پلیس هست شرروع به کار میکنید من به دنبال شناخت انسانها وخلق کاراکترهای داستانم بودم ، من هیچ قصدی برای این کار نداشتم وفقط از زمانی که این تعقیب ها تکرار شدند مشکلاتم اغاز شد نولان به دنبال شناخت هست واین مسئله ایست که دراین فیلم پرمحتوا ویکساعته با قدرت تمام دنبال میشود از منظر اجتماعی شناخت انسانها وقابلیت پیش بینی رفتار انها درقبال مسایل مختلف این امکان را به برنامه ریزان میدهد تا به انتخابهای بهینه درمیان گزینه های بیشمار کنترل وبرنامه ریزی دست بزنند. ولی شما درطول فیلم میبینید که شخصیت های ناهمسان فیلم چه رفتارهای متناقضی از خود به نمایش میگذارند: از دوستی سارق خاطرات مردم (وقعا دیالوگ هایی که دراین زمینه بین پسره نویسنده وپسره سارق انجام میگیره ارزش چندبار خوانده شدن ودیده شدن رو داره که نولان با چه دقتی به چیزهای کم اهمیت وکوچک زندگی که نقش ارزشمندی در خاطرات انسانها بازی میکنند دست گذاشته است)با پسر نویسنده گرفته تا فیلم بازی کردن پسر نویسنده برای پسر سارق برای سرقت از خانه خود نویسنده وسعی درشناختن خودش از منظر دیگران تا خوابیدن دوست دختر پسر سارق با پسر نویسنده اگر فیلم رو دیده باشید به تاکید بیش از حد نولان بر مسئله شناخت واینکه همه انسانها دوست دارند شناخته شوند واز تاریکخانه خود بیرون بیایند وچگونگی ابراز خودشان دراجتماع پی برده اید. اما فیلم مملو است از پارادوکسهایی که شاید درنگاه اول لاینحل باقی بمانند اینکه ارتباط عکس های مدل دختره با قتلوسرقت چی بود؟ چه کسی دختررو کشت؟ پسری که هویت نداشت وهمه جا خودش رو با یه اسم دیگه وبه جای اشخاص دیگری جا میزد ونهایتا با معرفی پسر نویسنده به عنوان قاتل گم وگور شد چه کسی بود؟ اگر اهل دنیای نولان بوده باشید پاسخ این سوالات را درهمان دور اول تماشایتان باید داده باشید وگرنه من میخوام راحتتان کنم پسر نویسنده مبتلا به اسکیزوفرنی بود وتمامی اتفاقاتی که بین او وپسر سارق گذشت ماحص مالیخولیای حاد وشدت گیرنده ای بود که درنوشتارهای کم ارزشش تلالو میافت وسعی داشت با خلق یک هویت ناهمسان برای خود هم به پول هم به شناخت وهم به عشق برسد که درهرسه زمینه خرابکاری قشنگی داشت تا ماحصلش یک فیلم عالی از نولان باشد

نقد فیلمFollowing (تعقیب)

تازه های 14

بیشترین بازدید هفته