نقد فیلم Limelight (روشنایی صحنه)

پنجشنبه، 10 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد فیلم Limelight (روشنایی صحنه)
کارگردان : Charles Chaplin بازیگران : Charles Chaplin,Claire Bloom,Nigel Bruce با این که "روشنایی صحنه/Limelight" واقعا آخرین فیلم چارلی چاپلین نبود،ولی کمی تردید به وجود می آورد که این فیلم وداع او و احتمالا شخصی ترین فیلمش بوده باشد.او نقش یک دلقک پیر به اسم کالورو را بازی می کند که زمانی بر سِن های دنیا به عنوان بزرگترین دلقک دنیا ستوده می شد،ولی اکنون کالورو فراموش شده،هنرش منسوخ به نظر می رسد و در یک اتاق کهنه به تنهایی زندگی می کند و هر از گاهی با یک گروه موسیقی خیابانی همراه می شود تا از یکنواختی دربیاید،وگرنه به جز چند قطعه عکس قدیمی و رویاهایش چیزی ندارد. گر وجه سمبلیک اش را در نظر بگیریم کالورو بسیار خوب معرف چارلی چاپلین 1952 است (البته به جز این که ثروت چارلی چاپلین به چندین میلیون دلار می رسید.) از فیلم قبلی چارلی چاپلین "موسیو وردو/Monsieur Verdoux" به خوبی استقبال نشد و در واقع اولین شکست جدی او بود.در زندگی شخصی با دعوی های دادگاهی به ستوه آمده بود.گفتنش ناراحت کننده است که زمانی که "روشنایی صحنه/Limelight" در سینماهای آمریکا اکران شد در واقع توسط کسانی که فکر می کردند چارلی چاپلین کمونیست است،جلویش گرفته شد لبته او هیچ وقت کاری با جناح های سیاسی نداشت و "روشنایی صحنه/Limelight" به شیوه ی مخصوص خود چیزی را که در ذهن چاپلین در سال 1952 می گذشته را می نماید.او زمانی (در سال هایی نه چندان دور) شناخته شده ترین سرگرمی ساز دنیا بود.گفته شده ولگرد کوچک شناخته شده ترین شخصیت تاریخ بوده است،ولی در این زمان (زمان ساخت این فیلم) همه این ها را پشت سر گذاشته بود. چیزی که در "روشنایی صحنه/Limelight" مشخص است این است که چارلی چاپلین در این فیلم از زندگی خود سخن می گوید.کاراکتری که او بازی می کند واقعا دلش برای روشنایی صحنه تنگ نشده و فقط به دلیل دوران سختی که این اواخر گذرانده تلخ اندیش نشده است.او یک رقاص باله جوان را که خودکشی کرده نجات می دهد و با پرستاری از او با خوش بینی اش او را دوباره به صحنه باز می گرداند.او به صحنه ایمان دارد،ولی برای تمرین کردن به تماشاگری نیاز ندارد (و چند تا از بهترین صحنه های فیلم،رویاهایش درباره اجراهایی بر روی سِن است که هیچ وقت اتفاق نیفتاده و شاید هیچ وقت اتفاق نیفتد.) مثل چند فیلم بعدی چارلی چاپلین در "روشنایی صحنه/Limelight" احساسات گرایی وجود دارد.این را به عنوان نکته منفی نمی گویم؛زمانی که کالورو در اجرای پایانی اش دچار سکته قلبی می شود و تقاضا می کند که او را در حالی که درون یک طبل نشسته به روی صحنه ببرند تا با تماشاگران خداحافظی کند،احساسات گرایی موج می زند؛بله،ولی نوعی از احساسات گرایی که از شخصیت بی ریا و صمیمی ای که چارلی چاپلین خلق کرده بر می آید. اگر به طور کلی "روشنایی صحنه/Limelight" وداع چارلی چاپلین باشد،پس آن نمایش پایانی قطعا خداحافظی او با اسلپ استیک است و این همچون یک الماس باشکوه و بی نقص است.او به همراه باستر کیتون یک دوئت پیانو–ویولون اجرا می کند که در این بین به مشکلات کوچکی بر می خورند؛مثلا ویولنی که له می شود و پیانویی که حسابی کوک می شود.خروج نهایی او و سپس آخرین درخواستش که می خواهد مبلش را ببرند چون خودش بر این اعتقاد بود که اگر قرار است هر چیزی را پایانی باشد،حداقل باید پایانی برازنده و باشکوه باشد. توجه:"روشنایی صحنه/Limelight" مثل فیلم های قبلی چارلی چاپلین در اصل با نسبت تصویر (screen ratio) چهار به سه (4 به 3) فیلمبرداری شده است.جای این نسبت کلاسیک که "قاب طلایی" خوانده می شد را اواسط دهه 1950 نسبت های گوناگون که در آن تصویر متناسب با بلندی پهن تر است،گرفتند.چون برای هر نما نسبت 4 به 3 در نظر گرفته شده بود،هر نسبت تصویر دیگری قصد اصلی فیلمساز و ترکیب بصری و تعادلش را خراب می کرد.به دفعات تلاش شده است که این گونه فیلم ها مثل برباد رفته به یک قاب وسیع تر بهبود بخشیده شود،ولی نتایج بد بوده است.خوشبختانه برای این فیلم،Carnegie تجهیزاتی درست را برای برجسته کردن قاب طلایی به دست آورده و استفاده می کند.به من گفته شده که Carnegie تنها سینمای کشور است که فیلم های چارلی چاپلین را با نسبت تصویر (screen ratio) مناسب نمایش می دهد. منبع: نقد فارسی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.