اردشیر پورنعمت در گفتگو با خبرنگار ورزشی راسخون، با اشاره به حذف تیم ملی امید از انتخابی المپیک اظهار داشت: وقتی یک تیم شکست می خورد، حرف زدن در مورد آن راحت است. اما می شود در مورد تیم ملی امید از لحاظ اجتماعی، تشکیلاتی، سیاست گذاری، فنی و خیلی مسائل دیگر حرف زد. انتخاب های تیم امید واقعا درست نبوده است. تیم امید را باید یک تیم یتیم نامید چون واقعا مثل تیم بزرگسالان روی آن جدی نیستند. از وزارت ورزش گرفته تا کمیته ملی المپیک و فدراسیون. این تیم به رغم توجهات نمایشی و حضور در تمرینات و غیره واقعا جدی گرفته نمی شود. با دلیل و مدرک می شود ثابت کرد که واقعا این تیم برای مسئولان همه ی دوره ها بی اهمیت بوده است که اگر نبود این حسرت المپیکی نشدن به نیم قرن نمی رسید. مسئولیت تیم امید را کسی به عهده نمی گیرد. یک نهاد باید صفر تا صد تیم المپیک را داشته باشد. این یکی از مشکلات زیربنایی و مهم تیم ملی امید است.
وی افزود: تیم ملی امید با ترکیب جدید از کادر فنی تا بازیکنان گرفته، خیلی چالش داشته است. اتفاقات این دوره مثل 4 سال قبل بود که محمد خاکپور سرپرست بود و در نهایت سرمربی شد. اینجا استیلی به عنوان مدیر فنی، نهایتا مسئولیت فنی را گرفت. ظاهرا یک سناریو از قبل طراحی شده که همیشه این اتفاق بیافتد. به این موضوع مشکوکم. تیم امید شکستش در انتخابی المپیک فقط نیست. باخت این تیم در فوتبال ما رقم خورده است. فکر می کنیم بازیکنان خیلی خوبی داریم اما در مقایسه با کره و ازبکستان و در مقابل این تیم ها، متوجه ضعف فنی فردی آنها می شویم. نشان می دهد که تیم های پایه ی ما در ساخت و ساز و آموزش دادن ضعیف هستند. وقتی بازیکنی به سن 23 سال می رسد یعنی باید به فوتبال حرفه ای دنیا پرتاب شود. اما بعضی مواقع بازیکنان ما در کنترل ساده ی توپ مشکل دارند. بازیکنان ما فضاهای بین المللی را خوب درک نمی کنند. فقط در لیگ داخلی ما خوب نشان می دهند. وقتی در میدان بین المللی اینها بازی می کنند، ضعف های آنها نمایان می شود. ما راه را برای آنها صاف نکردیم. هرساله باید در حالت استاندارد تیم های ملی بین 30 تا 40 بازی بین المللی انجام دهند تا در این طور فضاها قرار بگیرند. یکی از دلایل ضعیف بودن تیم ملی امید در عرصه بین المللی، عدم بازی های تدارکاتی است.
مدرس فدراسیون فوتبال و AFC ادامه داد: مسئله ی بعدی، گزینش خود مربیان و نحوه ی انتخاب آنها بوده است. این مربیان کمی از فوتبال یا دور بوده اند و زمانی هم که بودند، شکست خورده اند. چون مسئله ی ملی است، باید بگویم وگرنه همه همکارانم هستند. حقیقتا این مربیان تجربه ی خوب باشگاهی هم حتی ندارند. به جز یک نفر از آنها حتی در حوزه ی پایه کار نکرده اند. حال و هوای بازیکنان پایه را فهمیدن، تجربه می خواهد که در این مربیان نبود. مربی تیم های پایه باید کسانی باشند که در این رده کار کرده باشند. حالات روحی و روانشانسی این رده ها را بشناسند. یک مربی معمولی که تجربه ی کار در این رده ها را دارد، موفق تر از مربی اسم و رسم دار می تواند باشد.
اردشیر پورنعمت گفت: 25 سال در این حوزه کار کرده ام و می دانم مشکلات چیست. خیلی بهتر از من در فوتبال ما هستند که می توانید پیدا کنید. در خوزستان باید کسی در تیم های پایه داشته باشیم. از تبریز، اصفهان و حتی تهران باید مربی در تیم های پایه داشته باشیم. ببینید خوزستان با آن مربیان بی نام و نشانش چه تیم هایی تربیت می کنند. اینها می توانند خیلی تاثیرگذارتر از بقیه باشند.
وی خاطرنشان کرد: تیم ملی امید ما به لحاظ فنی اصلا بالانس تاکتیکی نداشت. می توانند کمبود زمان و عدم تدارکات خوب را بگویند اما آنچه واقعیت است مربیان ملی زمان زیادی بازیکنان خود را در اختیار ندارند. مثل باشگاه نیست که بازیکنان را 6 ماه در اختیار داشته باشید. مربی باید بداند که در فرصت کمی که در اختیار دارد، "کوچینگ ذهنی" داشته باشد. یعنی مدام باید بازیکنان را در ذهن خود کنار هم بگذارد و بداند که کدام بازیکنان با دیگری همخوانی دارد. باید بازیکنان را طوری انتخاب کند که همپوشانی داشته باشند و خطوط را به هم ارتباط بدهند. مربیان ما در کوپینگ های ذهنی مشکل داشتند. وقتی هافبک وسطی مثل نورافکن را در دفاع وسط بازی می دهیم، خطرناک است. اما در بازی با چین دیدید که وقتی به پست خودش برگشت چقدر تاثیر گذار بود. استفاده همزمان از صیادمنش، قائدی، محبی، شجاعی و مهره های کارآمد باید طوری گزینش می شدند که در تیم بالانس ایجاد می کردند اما این خلع احساس شد. فقط به خاطر استفاده ی نامشخص و نامتعارف از بازیکنان. سیستم درستی هم برای بازی ها انتخاب نشد. باید براساس بازیکنان سیستم انتخاب کرد.
مدرس AFC و فدراسیون فوتبال ایران افزود: مربیان اگر می خواستند روی توانایی فردی بازیکنان دنبال نتیجه باشند، باید حداقل 3 تفنگ دار در خط جلو می گذاشتند تا آنها نبردهای تک نفره را برنده شوند. یعنی اگرصیادمنش، قائدی و محبی در یک سیستم خوب 3-3-4 قرار می گرفتند، هر 3 نفر توانایی این کار را داشتند. می شد بهتر از این هم بازیکن و هم سیستم را انتخاب کرد. ما باید سیستم را براساس قابلیت بازیکن انتخاب کنیم. نه اینکه بازیکن را به زور در سیستم جا بدهیم. تیم نه در حمله و نه در دفاع تعادل نداشت و در هر دو نقطه شکننده بودیم.
اردشیر پورنعمت گفت: همه مربیان زحمت خود را کشیدند و تلاش کردند. با تمام احترام اما باید نقد فنی شوند تا مشکلات شناسایی شود. کمیته ی جوانان، گروههایی را طراحی کرده بود در مورد آموزش، کنترل و نظارت بر تیم های پایه اما در حد حرف و شعار باقی ماند. این طرح ها خوب بود و باید برای آینده اجرا شود. این کارگروهها باید تشکیل شود و در نهایت سرمربی را تعیین کنند. در گام بعدی تلفیقی از بازیکنان تیم های مختلف پایه را زیر نظر بگیریم و با آینده نگری روی آنها کار کنیم. وقتی ژاپنی ها برای 20 سال برنامه ریزی می کنند، چرا ما نمی توانیم برای 4 سال آینده برنامه ریزی کنیم. 4 سال خیلی نزدیک است. از همین امروز باید دست به کار شویم. از الان باید گزینش کنند. هم تیم نوجوانان و هم جوانان خوبی داریم. اگر این مربیان نتیجه می گیرند، آنها را ارتقا بدهیم و سرمربی امید شوند. قابل باور نیست عملکرد قائدی در استقلال زیر نظر استراماچونی با بازیکنی که در تیم امید آن طور دروازه ی خالی را گل نزد. این به باور ذهنی برمی گردد و این هنر مربی است که ذهن برنده را باید در بازیکن تقویت کند.
وی افزود: تیم ملی امید با ترکیب جدید از کادر فنی تا بازیکنان گرفته، خیلی چالش داشته است. اتفاقات این دوره مثل 4 سال قبل بود که محمد خاکپور سرپرست بود و در نهایت سرمربی شد. اینجا استیلی به عنوان مدیر فنی، نهایتا مسئولیت فنی را گرفت. ظاهرا یک سناریو از قبل طراحی شده که همیشه این اتفاق بیافتد. به این موضوع مشکوکم. تیم امید شکستش در انتخابی المپیک فقط نیست. باخت این تیم در فوتبال ما رقم خورده است. فکر می کنیم بازیکنان خیلی خوبی داریم اما در مقایسه با کره و ازبکستان و در مقابل این تیم ها، متوجه ضعف فنی فردی آنها می شویم. نشان می دهد که تیم های پایه ی ما در ساخت و ساز و آموزش دادن ضعیف هستند. وقتی بازیکنی به سن 23 سال می رسد یعنی باید به فوتبال حرفه ای دنیا پرتاب شود. اما بعضی مواقع بازیکنان ما در کنترل ساده ی توپ مشکل دارند. بازیکنان ما فضاهای بین المللی را خوب درک نمی کنند. فقط در لیگ داخلی ما خوب نشان می دهند. وقتی در میدان بین المللی اینها بازی می کنند، ضعف های آنها نمایان می شود. ما راه را برای آنها صاف نکردیم. هرساله باید در حالت استاندارد تیم های ملی بین 30 تا 40 بازی بین المللی انجام دهند تا در این طور فضاها قرار بگیرند. یکی از دلایل ضعیف بودن تیم ملی امید در عرصه بین المللی، عدم بازی های تدارکاتی است.
مدرس فدراسیون فوتبال و AFC ادامه داد: مسئله ی بعدی، گزینش خود مربیان و نحوه ی انتخاب آنها بوده است. این مربیان کمی از فوتبال یا دور بوده اند و زمانی هم که بودند، شکست خورده اند. چون مسئله ی ملی است، باید بگویم وگرنه همه همکارانم هستند. حقیقتا این مربیان تجربه ی خوب باشگاهی هم حتی ندارند. به جز یک نفر از آنها حتی در حوزه ی پایه کار نکرده اند. حال و هوای بازیکنان پایه را فهمیدن، تجربه می خواهد که در این مربیان نبود. مربی تیم های پایه باید کسانی باشند که در این رده کار کرده باشند. حالات روحی و روانشانسی این رده ها را بشناسند. یک مربی معمولی که تجربه ی کار در این رده ها را دارد، موفق تر از مربی اسم و رسم دار می تواند باشد.
اردشیر پورنعمت گفت: 25 سال در این حوزه کار کرده ام و می دانم مشکلات چیست. خیلی بهتر از من در فوتبال ما هستند که می توانید پیدا کنید. در خوزستان باید کسی در تیم های پایه داشته باشیم. از تبریز، اصفهان و حتی تهران باید مربی در تیم های پایه داشته باشیم. ببینید خوزستان با آن مربیان بی نام و نشانش چه تیم هایی تربیت می کنند. اینها می توانند خیلی تاثیرگذارتر از بقیه باشند.
وی خاطرنشان کرد: تیم ملی امید ما به لحاظ فنی اصلا بالانس تاکتیکی نداشت. می توانند کمبود زمان و عدم تدارکات خوب را بگویند اما آنچه واقعیت است مربیان ملی زمان زیادی بازیکنان خود را در اختیار ندارند. مثل باشگاه نیست که بازیکنان را 6 ماه در اختیار داشته باشید. مربی باید بداند که در فرصت کمی که در اختیار دارد، "کوچینگ ذهنی" داشته باشد. یعنی مدام باید بازیکنان را در ذهن خود کنار هم بگذارد و بداند که کدام بازیکنان با دیگری همخوانی دارد. باید بازیکنان را طوری انتخاب کند که همپوشانی داشته باشند و خطوط را به هم ارتباط بدهند. مربیان ما در کوپینگ های ذهنی مشکل داشتند. وقتی هافبک وسطی مثل نورافکن را در دفاع وسط بازی می دهیم، خطرناک است. اما در بازی با چین دیدید که وقتی به پست خودش برگشت چقدر تاثیر گذار بود. استفاده همزمان از صیادمنش، قائدی، محبی، شجاعی و مهره های کارآمد باید طوری گزینش می شدند که در تیم بالانس ایجاد می کردند اما این خلع احساس شد. فقط به خاطر استفاده ی نامشخص و نامتعارف از بازیکنان. سیستم درستی هم برای بازی ها انتخاب نشد. باید براساس بازیکنان سیستم انتخاب کرد.
مدرس AFC و فدراسیون فوتبال ایران افزود: مربیان اگر می خواستند روی توانایی فردی بازیکنان دنبال نتیجه باشند، باید حداقل 3 تفنگ دار در خط جلو می گذاشتند تا آنها نبردهای تک نفره را برنده شوند. یعنی اگرصیادمنش، قائدی و محبی در یک سیستم خوب 3-3-4 قرار می گرفتند، هر 3 نفر توانایی این کار را داشتند. می شد بهتر از این هم بازیکن و هم سیستم را انتخاب کرد. ما باید سیستم را براساس قابلیت بازیکن انتخاب کنیم. نه اینکه بازیکن را به زور در سیستم جا بدهیم. تیم نه در حمله و نه در دفاع تعادل نداشت و در هر دو نقطه شکننده بودیم.
اردشیر پورنعمت گفت: همه مربیان زحمت خود را کشیدند و تلاش کردند. با تمام احترام اما باید نقد فنی شوند تا مشکلات شناسایی شود. کمیته ی جوانان، گروههایی را طراحی کرده بود در مورد آموزش، کنترل و نظارت بر تیم های پایه اما در حد حرف و شعار باقی ماند. این طرح ها خوب بود و باید برای آینده اجرا شود. این کارگروهها باید تشکیل شود و در نهایت سرمربی را تعیین کنند. در گام بعدی تلفیقی از بازیکنان تیم های مختلف پایه را زیر نظر بگیریم و با آینده نگری روی آنها کار کنیم. وقتی ژاپنی ها برای 20 سال برنامه ریزی می کنند، چرا ما نمی توانیم برای 4 سال آینده برنامه ریزی کنیم. 4 سال خیلی نزدیک است. از همین امروز باید دست به کار شویم. از الان باید گزینش کنند. هم تیم نوجوانان و هم جوانان خوبی داریم. اگر این مربیان نتیجه می گیرند، آنها را ارتقا بدهیم و سرمربی امید شوند. قابل باور نیست عملکرد قائدی در استقلال زیر نظر استراماچونی با بازیکنی که در تیم امید آن طور دروازه ی خالی را گل نزد. این به باور ذهنی برمی گردد و این هنر مربی است که ذهن برنده را باید در بازیکن تقویت کند.