خلق بحران هویت با دست دوست!

پوشاک جدید و غیر بومی در سیل اخیر سیستان، به دست دوستان و با نیت خیرخواهانه، بحران‌های فرهنگی را به بحران‌های طبیعی پیوند زده و در عمل موجب بروز تضاد و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی می‌شود و راه ورود عناصر ضدفرهنگی و ضدبومی دیگر را تسهیل می‌گرداند.
چهارشنبه، 9 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : نوید کمالی
موارد بیشتر برای شما
خلق بحران هویت با دست دوست!
طی روزهای گذشته تصویری از شیوه کمک رسانی گروه های خیریه به مناطق سیل زده سیستان و بلوچستان در شبکه های اجتماعی منتشر شد که واکنش بسیاری را برانگیخت به همین دلیل به نظر می‌رسد که بررسی دقیق و جامع شناسانه آن توسط مسئولین خالی از لطف نیست و می‌تواند راهبردی برای بسیاری از مسئولین و فعالان اجتماعی باشد.

ماجرا از این قرار است که پس از وقوع سیل اخیر گروه های مردمی زیادی همراه با سایر نهادها عازم مناطق بحران زده جنوب شرق کشور شدند تا از طریق ارائه کمک های نوع دوستانه لازم، التیام بخش زخم ها و خسارات باقی مانده از بحران باشند. این گروه ها همراه با خود کمک های مردمی زیادی را به منطقه منتقل کردند که بخش عمده آن شامل پوشاک و لوازم بهداشتی بود. اما تصاویر منتشر شده از نوع این کمک‌ها حکایت از یک بی تدبیری فاحش فرهنگی دارد که آن‌هم چیزی نیست جز عدم توجه به بافت فرهنگی منطقه سیستان و بلوچستان!

البته عدم توجه به بافت فرهنگی منطقه هدف ناشی از عدم شناخت و فقدان اولویت بخشی به ملاحظات و پیوست فرهنگی است که این مسئله می‌تواند خود موجب بروز چالش‌های فرهنگی در آینده منطقه شود.

بطور مثال در تصویر منتشر شده اخیر یک دانش آموز قصرقندی پس از دریافت پوشاک اهدایی گروه های امدادگر کاملا از لحاظ پوشش با بحران هویت روبرو شده زیرا که لباس اهدایی به او نه تنها هیچ سنخیتی با پوشش بومی منطقه ندارد، بلکه خود نمود و جلوه ای از پوشش مدگرایانه غربی است که البته نه توسط دشمن بلکه با همت گروه های خیریه بی توجه به پیوست های فرهنگی به یکی از سنتی ترین و دست نخورده ترین مناطق کشور تزریق شده است.
 
خلق بحران هویت
همان‌گونه که پیشتر اشاره شد عدم رعایت پیوست فرهنگی در اقدامات اجتماعی از جمله مددکاری پس از وقوع بحران موجب خلق «بحران هویت» می شود زیرا «هویت» یا Identity به معنای آن چیزی است که باعث تشخص فرد یا جامعه می‏شود پس می توان گفت که هویت در حقیقت چیستی و هستی یک فرد یا جامعه را نمایان می‌کند.

البته باید توجه داشت که مفهوم هویت دارای جنبه‏ ها‏ و ابعاد متفاوت و متنوعی است بطوری که امروزه از منظر جامعه شناسان بعد فرهنگی، بعد فلسفی، بعد روانی و بعد اجتماعی از ابعاد  و جنبه های هویت محسوب می‏شوند اما در بین همه این ها در حوزه مسائل فرهنگی «هویت اجتماعی» از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به موضوع بحث ما نیز ارتباط مستقیمی دارد، زیرا افراد و گروه‏ها‏ در روابط اجتماعی خود از طریق هویت اجتماعی یا Social Identity از دیگر افراد و گروه‏ها‏ و حتی قومیت ها متمایز می‏شوند، به عبارت بهتر هویت اجتماعی موجب می شود که با نگاه از بیرون به خود یا دیگری به راحتی بفهمیم که چه کسی هستیم و یا دیگران کیستند!

پس می توان گفت که هویت موجب تسهیل «خود شناسایی» و «دگرشناسایی» می شود و وقتی برای یک فرد یا جامعه بحران هویت ایجاد شود، در واقع در شناسایی خود با دیگران به چالش بر می‌خورد و با تضادهای گوناگونی از جمله در حوزه فرهنگی روبرو می شود.

برای درک بهتر «بحران هویت» باید به این نکته دقت کنیم که «بحران» یا Crisis در لغت به معنای خروج از معیار و حالت تعادل است و لذا وقتی از بحران هویت سخن می گوییم در واقع به حالتی اشاره داریم که یک فرد یا جامعه و یا حتی گروه قومی به دلیل شرایط خاص زمانی، مکانی و یا پیامدهای ناشی از بروز حادثه ای مهم مانند سیل ویرانگر از شناخت دقیق هویت خویش و نیز باز شناساندن آن به دیگران ناکام می‌ماند و در عمل به یک عنصر ناسازگار با پاردایم محیطی خود تبدیل می گردد.

به طور مثال وقتی در جریان کمک رسانی به مردم آسیب دیده از سیل اخیر گروه های خیریه غیر رسمی و نا آشنا با پارادایم فرهنگی منطقه سیستان و بلوچستان، پوشاک نامتعارف با هویت اصیل و بومی منطقه را به آسیب دیدگان از بحران ارائه می کنند و بالطبع افراد از سر ناچاری این دست لباس ها را به تن می کنند، در عمل در معرض بروز بحران هویت قرار می گیرند، زیرا آن پوشاک جدید اگر چه با نیت نوع دوستانه و در شرایط بحران به آنها اهدا شده اما در عمل موجب بروز تضاد بین این پوشش جدید با پوشش دیرین و غالب جامعه می شود و رسما موجبات فاصله گرفتن فرد از جامعه میزبان و مادر خود را مهیا می کند، که در نتیجه آن زمینه گرفتار شدن فرد در آسیب های فرهنگی و اجتماعی تسهیل می گردد و این دقیقاً همان فرایندی است که دشمن از طریق آن درصدد افزایش آسیب های فرهنگی در کشور ماست!

لذا عدم رعایت پیوست فرهنگی در اقدامات امدادی را می توان به مثابه «تهاجم فرهنگی نا آگاهانه از جبهه خودی» در نظر گرفت و به همین دلیل مسئولین و نهادهای مسئول بایستی سازوکار مشخصی را در حوزه رعایت پیوست فرهنگی اقدامات امدادی و خیریه در نظر گفته و تنظیم نمایند و با مهارت افزایی افراد فعال این حوزه مانع از بروز مشکلات و چالش هایی از جنس نمونه مورد بحث در این یادداشت شوند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما