یکی از مشکلاتی که جامعه ما را گرفتار کرده است، عدم اطلاع رسانی درست منابع آگاه میباشد. منابعی که به هر طریقی در ماجراهای مختلف از حقیقت اتفاقات و آمار دقیق آن اطلاع دارند، اما فکر میکنند با پخش نکردن آن و نرفتن به سمت افشای حقایق و پخش صحیح اخبار، در حال خدمت به کشور هستند. در صورتی که این طرز فکر به طرق مختلف در حال آسیب رساندن به کشورمان و در اصل به نظام و انقلاب اسلامیمان است.
سؤال اساسی این است که چه کسانی تشخیص میدهند خبر در مورد اتفاقی پخش بشود یا نشود؟ مراتب صلاح دید آنها چیست و چه خطوط قرمزی را در نظر دارند؟ آیا مرکز خاصی از افشای اخبار کامل دخیل است یا هر کسی برای خودش تشخیص میدهد که خبری پخش بشود یا نه؟ کامل پخش شود یا ناقص؟! متأسفانه برای پیدا کردن و آگاه کردن مسئولین مربوطه کمی دیر شده است. پنهانکاریها کار دست ما داده و به اعتماد عمومی لطمه شدیدی وارد کرده است.
اکنون و در بحبوحه حوادث مربوط به ویروس کرونا ما در میدانی قرار گرفتیم که بیش از پیش به شفافگویی و صداقت در نشر اخبار و اطلاعات نیازمندیم. اکنون که دولت صادقانه پا به میدان گذاشته و در حال انتشار لحظه به لحظه اخبار مربوط به ویروس کرونا است، میبیند آن اعتماد زدایی گذشته در نشر اطلاعات کامل، اکنون دست او را بسته است. رسانه های بیگانه از فرصتیهایی که برای آنان ساخته شده استفاده میکنند و هراس افکنی میکنند. متهم دیگر در این اعتمادزدایی سازمان صدا و سیما است. سازمانی که در گذشته و در پی اتفاقات گوناگون چنان سکوت اختیار میکرد که فعالان رسانه ای و مردم را به نقطه جوش میرساند.
مسئولین این سازمان خود را مسئول جوابگویی به هیچکسی نمیدانند، در جزیرهای خود ساخته در حال فعالیتهای روزانه خود هستند و حالا این سازمان در جنگ مردم با ویروس کرونا با زحمت فراوان میخواهد کسب اعتماد عمومی کند و به مردم ثابت کند هر اخباری را صادقانه در اختیار آنان قرار میدهد. اما نه رسانه های بیگانه که یک عمر با رفتار این سازمان آب و نانی برای خود دست و پا کرده اند میگذارد اعتمادزایی شود و نه مردم میتوانند با توجه به سوابق مدیریتی سازمان، به راستگویی آن اطمینان کنند. به نظر برزخی میان اعتماد و عدم اعتماد به وجود آمده است که باید فکری جدی به حالش کرد. هرچند مردم میدانند در کنار مجاهدان و شیردلان مبارزه با کرونا یعنی پزشکان و پرستاران عزیز، این سازمان میخواهد با اطلاع رسانی و آموزش صحیح هرگونه درد و رنج را از سرشان دور کند، اما آن رفتار گذشته مدام در جلوی چشمشان است و گرفتار در آن برزخ؛
رفتار سازمان در کنار خود از رسانهها و فعالان رسانه ای جبهه انقلاب نیز اعتمادزدایی کردهاند، زیرا آنان با اعتماد و تکیه به برخی اخبار سازمان آن را پوشش دادهاند و متاسفانه پس از چند روز متوجه شدند که اشتباه میکردند. مردم هم که این وضعیت را مشاهده میکنند در مورد این رسانهها نیز به شک میافتند.
در هر صورت آن زمان که اعتمادها بازسازی شود و مردم بدانند که تا به حال مسئولین سازمان از سر بدخواهی مخفیکاری نمیکردند، کی فرا میرسد نمیدانیم. فقط آنچه در این بین همگان را اذیت میکند رفتارهای گذشته و غلبه رسانههای دشمن در جنگ رسانهای است که اجازه حرکت به سازمانها و ارگانهای دولتی و حکومتی نمیدهد. امیدواریم زمانی برسد که تمامی مسئولین نظام بدانند با یک اشتباه کوچک خصوصا در صداقت، اعتمادزداییهای عظیم رخ میدهد و بدانند مردم امین مسئولین نظام هستند.
در کنار اطلاع رسانی فوق العاده قوی رسانههای داخلی در خصوص کرونا، اما رسانههای خارجی و معاند و اپوزیسیون هر کدام به نوبه خود برای ترساندن مردم از شیوع ویروس کرونا و بهره برداریهای بعدی، به انتشار خبرهای مختلف که اکثرش دروغ است، مشغول هستند. طبق آخرین آمار جانباختگان ویروس کرونا 54 نفر از 978 مبتلا که 123 بیمار بهبود یافته اند حکایت میکند، اما رسانههای معاند در حال انتشار اخبار دیگری هستند.
بی بی سی
بیبیسی میگوید: «ویروس کرونا در ایران جان دستکم ۲۱۰ نفر را گرفته است»! این رسانه ادعا دارد که «اطلاعاتی که از منابع بیمارستانی به بیبیسی فارسی رسیده حاکی از آن است که تا شامگاه پنجشنبه ۸ اسفند، در مجموع دست کم ۲۱۰ نفر در شهرهای مختلف ایران بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشتهاند.» این بالا بردن تعداد جانباختگان برای این رسانه جبری است، زیرا باید ادعای (رتبه دوم جان باخته در جهان و انتقال ویروس به همه جهان از ایران)شان با این آمارها تطبیق داشته باشد، وگرنه مخاطبش دست او را میخواند. البته بی بی سی مدام در حال تغییر این آمار است.
هرچند رسانه دروغگوی بیبیسی برای صادق نشان دادن خود گفته که سخنگوی وزارت بهداشت ایران، این خبر را تکذیب کرده و بر آمار رسمی که تا دیروز از درگذشت ۳۴ نفر ارائه شده تأکید کرده است، اما اصرار دارد بگوید «بر مبنای اطلاعاتی که به ما رسیده، بیشترین شمار کسانی که با ابتلا به کرونا در ایران درگذشتهاند، بیش از ۱۰۰ نفری بودهاند که در تهران جان باختهاند و پس از آن قم با بیش از ۸۰ درگذشته بیشترین شمار قربانیان را داشته است.
البته این رسانه در هفته گذشته بارها و بارها ادعای کذب نماینده قم جناب امیرآبادی را مبنای دروغ افکنیهای خود قرار داده است و با آنکه این نماینده نتوانست سندی برای ادعای خود بیاورد، رسانههای غربی آن را مورد تأکید قرار دادند تا دروغهای خودشان را باور پذیر کنند.
این رسانه در کنار دیگر رسانهها که میخواهند مردم جهان را در برابر ایران و ایرانی قرار دهند و منشأ ورود کرونا را به کشورشان یک ایرانی معرفی کنند، میگوید: گزارش سازمان بهداشت جهانی گفته: «۹۷ مورد جدید ابتلا به ویروس کرونا از ایران به ۱۱ کشور دیگر جهان و ۲۴ مورد از موارد تازه شناسایی شده از ایتالیا به ۱۴ کشور دیگر منتقل شده است.»
بیبیسی به نقل از "تدروس آدهانوم گبریسوس" رئیس سازمان بهداشت جهانی میگوید: «از دیروز کشورهای دانمارک، استونی، لیتوانی، هلند و نیجریه از شناسایی اولین موارد ابتلا به ویروس کرونا خبر دادند. همه این موارد به شیوع این ویروس در ایتالیا ارتباط داشته است.»
بیبیسی باز هم به دروغ میگوید کرونا در ایران بعد از چین بیشترین مبتلایان را دارد. در حالی که کره جنوبی و ایتالیا در رتبههای بالاتر از نظر ابتلا قرار دارند و بسیاری از کشورها که از شیوع کرونا و تعداد جانباختگان حرفی نمیزدند، مجبور شدند کمی از آمار و ارقام این بیماری را انتشار دهند. این در حالی است که تا دهم اسفند ماه تعداد مبتلایان به کرونا در کره جنوبی به 4212 نفر رسید و آمار مبتلایان به کرونا در ایتالیا از مرز 1694 نفر گذشت...
البته بیبیسی به سخنان جدید تدروس آدهانوم، رئیس سازمان جهانی بهداشت واکنشی نشان نداد، او گفته است: «طبق گزارش تحقیقاتی که نتیجه آن روز گذشته اعلام شده سفر آوریل(بهمن ماه) سال جاری یک تاجرعربستانی به نام خالد بن فرحان به همراه همسر چینیاش که او هم از تاجران خودرو است منشأ اصلی ویروس کرونا در ایران است. این تیم تجاری برای واردات قطعات خودرو به ایران سفری به تهران داشتند. قبل از ورود آنها به ایران در فرودگاه تهران از ورود همسر چینی این تاجر جلوگیری شده است. قرار گرفتن نام خالدبن فرحان در لیست تلفات وزارت بهداشت عربستان به شروع برخی تحقیقات برای ریشهیابی ورود کرونا به ایران انجامید که نتایج تحقیقات فرضیه انتقال کرونا از طریق این افراد را تأیید کرد.»
بیبیسی همچنین با مقدمه ای که دوباره تأکید بر میزان ابتلای بالای ایران بعد از چین است، ناچارا سخنان رئیس بخش درمان اضطراری سازمان بهداشت جهانی را پخش کرد که گفت: «ایران با تجربههایی که در مقابله با بلایای طبیعی دارد و همینطور گروههای امدادی این کشور، نشان میدهد آنها از نظر پزشکی تواناییهای زیادی برای مدیریت بیماران مبتلا به کرونا دارند.»
البته طبیعی است که بی بی سی جهت های خاصی را بگیرید تا منابع مالی خاصی به سمت خود جذب کند. آخرین خبرها در مورد وضعیت بی بی سی حکایت از مشکلات مالی می کند که فکرهایی هم برای آن شده است. اخیرا فرید مدرسی، روزنامهنگار توییت کرد: «وزارتخارجه بریتانیا، تحت فشار مالی دولت به دنبال پارتنر استراتژیک برای #بیبیسی_فارسی بوده. با "تاجر سعودی" تفاهمنامه موقت نوشته تا ادامه حیات "بیبیسی فارسی" ممکن شود. فروش برند رخ نداده، بلکه مدیریت مالی، با حق دخالت نامحسوس محتوایی است.» مخالفان، این ادعا را کذب دانستند و از این روزنامهنگار تقاضای ارائه سند و معرفی منبع این خبر را داشتند. دیگرانی هم بیان کردند این اتفاق دور از ذهن نیست و شواهدی در عملکرد این رسانه وجود دارد که میتوان آن را نتیجه چنین تفاهمی دانست. جامجم با مدرسی گفتگو کرد و او درباره شیوه اطلاعش از این موضوع گفت: شواهد این قضیه پیش از منبعی که به من اطلاع داد، در بیبیسی مشهود بود. اما من به دلیل اینکه هیچ مستندی، حداقل بهصورت شخصی نداشتم، چنین موضوعی را بیان نکردم.
رادیو فردا
در میان رسانههای دروغ ساز و هراس افکن "رادیو فردا" مرزهای طنازی را درنوردید و به ابتکارات جدیدی در نشر کذبیات دست زد. رادیو فردا میگوید: «انتشار پیام ویدئویی آیتالله خامنهای درباره بحران شیوع کرونا، موج تازهای از گمانهزنیها درباره وضع سلامتی رهبر جمهوری اسلامی را دامن زد. از پنج سال پیش گزارشهایی درباره وجود بدل [آیت الله]خامنهای به نام «میرطاهر» شبکههای اجتماعی فارسیزبان را درنوردیده است. خبرهای متعددی درباره ابتلای او به سرطان منتشر شده است.»
رادیو فردا نکته ای میگوید که ناخواسته خودش را در صف جاعلین قرار میدهد. او با یک جمله بندی ناقص میگوید: «موضوع سلامت رهبرانی چون [آیت الله]خامنهای که کنترل امور یک کشور را در سطح گسترده و عمیقی در اختیار دارند، نیز عجیب نیست. در چنین فضایی قابل درک است که نوعی مسابقه پزشکی بین تحلیلگران سیاسی در رصد نشانههای سلامت رهبر جمهوری اسلامی شکل بگیرد، ولی رفتارهایی چون بدلسازی، ردیابی نشانههای بیماری، پیگیری برای یافتن دستگاههای پزشکی، خبرسازی و میل وافر به دانستن پشتپرده سلامت او، میتواند یک فضای پر از ابهام، شایعه و گمانه غیرمستند را بسازد و هالهای پیرامون او شکل دهد که حتی به درد حکومت هم میخورد.» اولا منظور او شاید (علاقه) به موضوع سلامت رهبران بود. دوما میخواهد حکومت را متهم کند اما خود را هم متهم میکند که علاقه دارد به خبرسازی و دروغ سازی و میل وافری دارد به پشت پرده خبرها تا مخاطب را شیفته خود کند و اصلا دلیلی وجود نداشت که موضوع میرطاهر را پیش بکشد. پس این نوع کار کردن نشان میدهد، این رسانه نه تنها رسانه عقب مانده و ناشی است، بلکه از به درودیوار میزند تا خود را رسانه ای حرفه ای نشان دهد.
متأسفانه تحلیلگران این رسانه هم هنوز نمیفهمند نشر برخی خبرها میتواند قطره چکانی باشد ولی برخی نمیتواند. وقتی حادثه ای به مرور در حال وقوع است، طبیعتا خبرش قطره چکانی است ولی اگر حادثه ای مثل کشته شدن سربازان امریکایی در "عین الاسد" به یکباره اتفاق بیافتد، نمیتواند قطره چکانی باشد. ضمن آنکه وقتی بیماری کرونا در ایران بیاید و مردم خبر نداشته باشند، طبیعتا ابتدای امر تعداد مبتلایان و به تبع آن تعداد جانباختگان زیاد است که به مرور حالت کاهشی پیدا میکند.
رادیو فردا می گوید: «دلیل افزایش ناگهانی عدد ابتلا در آمارهای دولتی میتواند یا آنگونه که مسئولین میگویند انجام آزمایش کرونا در ابعاد وسیعتر باشد و یا نشان از استراتژی حکومت در خبررسانی قطرهچکانی(!) و مهندسی خبر به دنبال یک دوره پنهانکاری درباره ابعاد واقعی شیوع داشته باشد.»
جمله سازیهای معیوب، تلاش برای کنار هم گذاشتن کلمات بی ربط برای حساس کردن مخاطب و دشمن سازی برای نظام جمهوری اسلامی ایران، استفاده از عبارتهای بیهوده و بدون مقدمه، تنظیم ناقص خبر و عدم تخصص در اطلاع رسانی دقیق از اتهامات رادیو فردا است که این رسانه را به رسانه ای درجه چندم و آماتور تبدیل کرده است.