یادداشت روزنامهها 12 اردیبهشت ماه
روزنامه کیهان
سیاهچالههای اسرائیل/ سعدالله زارعی
۱- رژیم صهیونیستی در دو هفته اخیر با چندین رخداد امنیتی پیاپی مواجه گردید؛ انفجار در تأسیسات حساس نظامی «تومر» (Toumer)، شلیک موشک سوری به سمت مرکز هستهای دیمونا و وقوع آتش سوزی مهیب در تأسیسات نظامی حیفا حوادث پیاپی و متعددی بودند که با بدبیاری کشته شدن دهها تن از عناصر صهیونیست در یک مراسم مذهبی روز جمعه توأم گردید، فشار بزرگی به این رژیم وارد کرد.همزمان با این مسایل، تلآویو درگیر تشکیل دولت جدید بود که تاکنون به جایی نرسیده است و بعضی از ناظران معتقدند، رژیم جعلی اسرائیل ناگزیر به برگزاری پنجمین انتخابات پارلمانی - کنست- طی دو سال خواهد شد. رژیم صهیونیستی اخبار مرتبط با این رویدادهای مهم را به شدت کنترل میکند و شاید این حد از کنترل رویدادها از سوی این رژیم بیسابقه باشد. این موضوع بیانکننده آن است که رژیم نه فقط از ابعاد مواجهه با دشمنان خارجی خود بلکه حتی از ابعاد مواجهه با مخالفان داخلی این دولت، در معرض تهدیدات اساسی واقع شده است. لاینحل ماندن انتخاب دولت و عدم پایداری توافقاتی که میان گروههای پارلمانی صورت میگیرد هم بر این وخامت تأکید دارند.
در همین یک سال گذشته، اسرائیلیها سرگرم گرفتن عکسهای یادگاری با حکام امارات، بحرین و سودان بودند و نتانیاهو از عزم خود برای الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ خبر میداد و پشتیبان اصلی دولت اسرائیل، بلندیهای جولان را اسرائیلی و غیرقابل بازگشت به سوریه خواند. بعضیها با نگاه به این رخدادها که در سطوح دولتی و نه مردمی جریان داشت، میگفتند دور دور اسرائیل است. اما امروز و به فاصله حدود یک سال شاهد رخدادهای پیاپی امنیتی در محدوده سرزمینهای اشغالشده ۱۹۴۸ هستیم و این در حالی است که تومر، دیمونا و حیفا سه منطقه مهم اسرائیل به حساب میآیند و بیش از هر نقطه دیگری تحت پوشش شدید و پرهزینه دفاعی قرار دارند.
آمارهای منتشره رژیم صهیونیستی از هزینه حدود ۵۰ میلیارد دلاری آن برای ایجاد یک خط دفاعی پرقدرت در اطراف تأسیسات حساس در حیفا، نقب و تلآویو خبر میدهند. بر این اساس از زمان شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه -۱۳۸۵- تا سال گذشته سامانههای بی۵۲، پاتریوت و گنبد آهنین اطراف این تأسیسات مستقر شدند. حوادث پیاپی در این سه نقطه نه فقط شکست پروژه ایجاد دیواره آتش پیرامون این تأسیسات حساس را برملا کرد، بلکه این موضوع را نشان داد که در سایر مراکز و آبادیهای تحت اشغال اسرائیل که از این مقدار سامان دفاعی برخوردار نیستند، آسیبپذیری خیلی بالایی وجود دارد که از جمله باید به پایگاههای هوایی ارتش در استانهای نقب در جنوب و جلیلشمالی در شمال سرزمینهای ۱۹۴۸ اشاره کرد.
این سرزمینها در فاصله کمتری از موقعیتهای مقاومت قرار دارند. ضمن آنکه اسرائیل در این مناطق با صورتحسابهای سنگینی هم مواجه است؛ ایران، حزبالله لبنان، سوریه و گروههای فلسطینی هنوز انتقام بسیاری از جنایاتی که اسرائیل طی سالهای اخیر علیه آنان مرتکب شده، نگرفتهاند و رژیم صهیونیستی میداند زمان تلافی، چندان دور نیست. وضع امنیتی اسرائیل را سادهتر از این نمیتوان توضیح داد. اسرائیلیها به دلیل همین وضعیت طی دو هفته اخیر لحن خود را در ارتباط با ایران و سوریه تغییر دادند و حتی یک رسانه اسرائیلی به دروغ مدعی شد یک هواپیمای مسافربری اسرائیل در فرودگاه دمشق به زمین نشسته است.
یک تحلیل جامعهشناسی از جامعه صهیونیستی میگوید در این جامعه رابطه مستقیمی میان ترس و میل به شرارت وجود دارد. آنگاه که یهودیان بترسند، به سمت انتخاب افرادی میروند که روحیه رادیکالتر داشته و بتوانند با افراطگرایی، دیوارهای امنیتی، اطراف آنان پدید آورند و آنگاه که احساس تهدید نکنند، افراد معقولتری انتخاب میشوند. در وضعیت اول، یهودی ساکن فلسطین اشغالی به سمت حل مسایل فوریتر گرایش دارد و در وضعیت دوم به سمت حل مسایل اساسیتر حرکت میکند. بر این اساس، در دو دهه اخیر کشش اکثریت نسبی جامعه یهودی به سمت انتخاب پیاپی راستگرایان افراطی و عدم تغییر در این روند بوده است.
این موضوع بیانگر آن است که تهدیدات حیاتی اسرائیل را احاطه کردهاند و این بدان معناست که اسرائیل در شرایط فعلی در مواجهه با دشمنان خود بیش از اجرای مانورهای سیاسی و امنیتی نمیتواند کار عملیاتی مؤثری انجام دهد. به عنوان مثال در حالی که مقامات و نهادهای امنیتی اسرائیل به طور پیاپی از تهدید فزاینده حزبالله علیه خود سخن میگویند، اما از سال ۲۰۰۶ - پایان جنگ ۳۳ روزه - تاکنون به جز چند ترور و زدن چند محموله حزبالله در سوریه نتوانستهاند کاری که بر قدرت و اقتدار حزبالله تأثیر کاهنده بگذارد، انجام دهند؛ و حال آنکه در این فاصله، حزبالله به انواعی از سلاحهای راهبردی جدید و حتی انبوهی از موشکهای نقطهزن و پهپادهای تهاجمی و نیز ساخت آنها دست پیدا کرده است.
اقدامات رژیم صهیونیستی علیه سوریه هم اینگونه است. سوریه در حد فاصل ۲۰۱۴ تاکنون قدرت گستردهای یافته است. ارتش سوریه در فاصله ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ به شدت آسیب دید و قدرت تهاجمی و دفاعی آن تا حد زیادی از بین رفت، اما در فاصله ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بازسازی شد و نیروهای جوان رزمدیده وارد بخشهای مختلف آن شدند. در مورد تسلیحات هم تحول عمدهای در ارتش سوریه اتفاق افتاد، به حدی که هماینک قادر است به میزان زیادی تهاجمات هوایی اسرائیل را دفع کرده و تهاجمات متقابلی را علیه پادگانهای اسرائیلی در داخل سرزمینهای ۱۹۴۸ فلسطین به اجرا بگذارد. این ارتش که اسرائیل خواب انهدام آن را میدید، امروز به ارتش مقاومت تبدیل شده و قابلیت رزم توأمان کلاسیک و نامتقارن را دارد. این شرایط متغیر امنیتی است که اسرائیل را دربرگرفته است.
اسرائیل برای خارج کردن ایران از سوریه خیلی تقلا کرد. نتانیاهو اعلام کرده بود تا سال ۲۰۲۰ ایران را از سوریه اخراج میکند و حتی به آمریکاییها توصیه میکرد شما هم برنامه اخراج ایران از عراق را اجرایی کنید. اما اسرائیل امروز در شرایطی قرار گرفته که مقامات ارشد نظامی روسیه به آن هشدار دادهاند دست از تحریک ایران بردارد و سوریه را به حال خود واگذارد. ایران شریک راهبردی سوریه در همه حوزهها از جمله در حوزه امنیتی- نظامی است و این با آنچه نتانیاهو انتظار داشت، به کلی متفاوت است.
۲- محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از تعویق برگزاری انتخابات پارلمانی، انتخاب تعیین اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین و شوراها خبر داده است. قرار بود این سه انتخابات ۲۲ می- اول خردادماه - در غزه، قدس، کرانه و اردوگاههای فلسطینی مستقر در خارج از این کشور برگزار شود. محمود عباس ممانعت رژیم صهیونیستی از برگزاری انتخابات در قدس شرقی را بهانه کرد و کل انتخابات را تا زمان نامعین تعلیق و در واقع لغو کرد. این در حالی است که محمود عباس براساس توافقات درون فلسطینی، برگزاری انتخابات در قدس را -علیرغم مخالفت قابل پیشبینی اسرائیل- متعهد شده بود. از سوی دیگر همانطور که دیروز در بیانات اسماعیل هنیه آمد، اکثریت فلسطینیها میتوانستند در مکانهایی مثل مسجدالاقصی و کلیسای قیامت پای صندوق رأی آمده و در انتخابات شرکت نمایند.
چرا محمود عباس انتخابات را به تعلیق درآورد؟ او علیرغم تنازل زیادی که حماس در مواضع خود نسبت به روند اداره کرانه باختری و تصمیمات سازمان آزادیبخش فلسطین - که نهادی اجماعی است- و تعاملات درون فلسطینی محمود عباس داشت، انتخابات را تعلیق کرده است و این در حالی است که از زمان آخرین انتخابات پارلمانی فلسطین که حماس در آن حدود ۷۵ درصد کرسیها را به دست آورد، ۱۶ سال میگذرد و طی این دوران مشکلات فلسطینیها رو به افزایش گذاشته است. وحدت فلسطینیها که در همگرایی بین فتح و حماس تعین پیدا کرده هم برای مقابله با طرحهای ضدفلسطینی رژیمهای اسرائیل، آمریکا و سعودی ضرورت دارد که با تعلیق این انتخابات در معرض آسیب قرار گرفته است.
از سوی دیگر طی هفتههای اخیر تحرکات اسرائیل علیه فلسطینیهای شهر قدس افزایش یافته تا جایی که بعضی محافل فلسطینی نسبت به وقوع درگیری شدید این رژیم و شهرکنشینان در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان ابراز نگرانی کردهاند. در این میان اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس که مهمترین شخصیت این جنبش میباشد، در بیانات روز گذشته خود با تندترین عبارت، اسرائیل را تهدید کرد و گفت: «ما در این نبرد هرگز پشت فلسطینیان در قدس را خالی نخواهیم کرد» بعضی از ناظران معتقدند تهدید اسماعیل هنیه بدین معناست که در پاسخ به تهدید شهروندان فلسطینی از سوی شهرکنشینان صهیونیست در قدس، اقدامات تلافیجویانه علیه این شهرکها را به اجرا خواهد گذاشت.
۳- شرایط فلسطین در آستانه روز قدس بهگونهای است که این سرزمین اشغالشده را آبستن حوادث مهمی نشان میدهد. فلسطینیها اگر بتوانند اولاً فاصله سیاسی و ثانیاً فاصله جغرافیایی میان خود را بردارند، دست برتر را در مقابل اسرائیل خواهند داشت. حدود ۷ میلیون آواره فلسطینی، حدود ۲ میلیون ساکن غزه، حدود ۲/۵ میلیون ساکن کرانه باختری و حدود ۲ میلیون ساکن سرزمینهای ۱۹۴۸، ۱۳/۵ میلیون نفر جمعیت را شامل میشوند که در این میان حدود ۶/۵ میلیون نفرشان در درون فلسطین (۱۹۴۸ و ۱۹۶۷) زندگی میکنند. این در حالی است که شرایط منطقه پیرامون فلسطین - دو کشور مصر و اردن - هر لحظه میتواند به ضرر اسرائیل دستخوش تغییرات شود.
روزنامه وطن امروز
سیاست خارجی در چارچوب میدان و دیپلماسی/دکتر روحالله قادریکنگاوری*
سیاست خارجی بهمثابه یک امر ملی و حاکمیتی در هر کشوری بر ۲ پایه «حفظ امنیت ملی» و «کسب منافع ملی» بنا نهاده شده است و لذا بر یک مدار و در یک جهت قرار دارند. در منطقه ما بُعد اول با حضور پرقدرت منطقهای (بازدارندگی و عمق بخشی) و بُعد دوم با تحرک دیپلماتیک (دیپلماسی سیاسی و اقتصادی) تأمین خواهد شد لذا دوگانه «امر میدانی» و «امر دیپلماسی» یک خطای راهبردی و نوعی انحراف ذهنی است که با واقعیات ژئوپلیتیک منطقه و جهان منطبق نبوده و میتواند بسیار خطرناک باشد. اگر فردی این واقعیت را انکار یا کتمان کند به نظر میرسد نه واقعیت و ضرورت میدان را درست فهمیده و نه حقیقت و قابلیت دیپلماسی را بدرستی درک کرده است، اگر چه سالها به عنوان دیپلمات در دستگاه دیپلماسی و در مذاکرات مهم منطقهای و بینالمللی حضور و فعالیت داشته باشد؛ بنابراین سیاست خارجی فعال و رو به جلو در گرو منطق بازدارندگی و عمقبخشی برآمده از میدان و منطق مذاکره و چانهزنی در عرصه دیپلماسی است که هر ۲ مقوم و مؤید یکدیگر برای رسیدن به یک هدف واحد هستند و هیچ کدام از این دو به تنهایی راه به جایی نخواهد برد.به عبارت دیگر، هم قدرت میدانی و هم دیپلماسی قوی جزو عناصر و مؤلفههای قدرت ملی یک کشور است. از این رو قرار نیست یکی از این دو به تنهایی در خدمت دیگری باشد، بلکه هر دو در خدمت کشور برای تأمین امنیت ملی و منافع ملی هستند؛ در غیر این صورت آن نوع دیپلماسی که خود را بینیاز از میدان بداند، دیر یا زود امنیت کشور را به بیگانگان خواهد فروخت و مسلم است که برونسپاری امنیت، به چیزی جز وابستگی و کنار گذاشتن اصل حاکمیت ملی و استقلال سیاسی نخواهد انجامید.
خود دیپلماسی البته ابزاری است در جعبه ابزار منافع ملی که فینفسه هدف نیست، بلکه در خدمت تحقق یک هدف ملی قرار میگیرد. اصالت همواره با حفظ تمامیت ارضی، بازدارندگی حداکثری و پیشرفت همهجانبه است. از این رو اگر دستگاه دیپلماسی در طول سالهای گذشته حقیقتا در کنار میدان که هدف ملی رفع تهدید تروریسم تکفیری را اولا و بالذات و گسترش منافع ملی را ثانیا و بالعرض دنبال میکند، قرار میگرفت حتما از فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری کشورهای محور مقاومت، سهم بیشتری نصیب ایران میشد تا کشورهایی مثل ترکیه.
از طرفی میدان خود یک عرصه دیپلماسی است به نام «دیپلماسی نهضتی». مثل فرهنگ که حوزه دیپلماسی عمومی است. مگر وزارت امور خارجه میتواند متعرض نقش دستگاههای فرهنگی کشور در عرصه دیپلماسی عمومی شود؟
دیپلماسی نهضتی که در اصول متعدد قانون اساسی بویژه اصول ۱۵۲ و ۱۵۴ مورد تأکید و تأیید قرار گرفته، نقطه تلاقی سیاست اعلانی و اعمالی نظام انقلابی جمهوری اسلامی است که صریح و صادقانه به دنبال قطع وابستگی ملل آزادیخواه منطقه و جهان از نظام سلطه و رسیدن به استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت ایشان است بدون حضور و نفوذ بیگانگان (رجوع شود به کتاب مقاومت و دیپلماسی نهضتی). البته خود این مساله یعنی قدرت منطقهای در دنیای رئالپلیتیک ضمن افزایش ضریب امنیت ملی و دور کردن تهدید از مرزهای رسمی جمهوری اسلامی، پشتوانه دیپلماسی در مذاکرات با سایر قدرتهای منطقهای و قدرتهای بزرگ جهانی است که بدون چنین قدرتی هرگز با ایران وارد مذاکره نمیشدند یا در صورت مذاکره حاضر به دادن امتیاز در چارچوب بازی برد- برد نبودند. از این رو حتی ورود به قاعده بازی برد- برد نیز به پشتوانه میدان و قدرت منطقهای است در غیر این صورت قاعده بازی در حوزه روابط خارجی قدرتهای بزرگ با ایران همواره برد- باخت بوده است.
به هر حال امروز دیپلماسی نوین فراتر و فربهتر از وزارت امور خارجه شده است و نه باید و نه میتواند تمام ظرفیت حوزه دیپلماسی را در اختیار و انحصار خود قرار دهد. ارابه سیاست خارجی را تروئیکای «دیپلماسی رسمی، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی نهضتی» به تحرک و حرکت درخواهد آورد. البته که باید کاملا هماهنگ و در چارچوب استراتژی ملی فعالیت و عمل کنند.
به گواهی تاریخ روابط بینالملل، همواره این میدان بوده که پیشرونده و پیشبرنده دیپلماسی بوده است و لذا دیپلماسی منهای میدان نه ظرفیت حفظ منافع ملی را دارد و نه توان تأمین امنیت ملی را؛ بنابراین یادآوری میشود نفس دیپلماسی هرگز هدف نبوده و نیست، بلکه ابزاری است در جعبه ابزار منافع ملی (مثل سایر ابزارها) برای تحقق اهداف ملی. از این رو دستگاه دیپلماسی صرفا مجری سیاست خارجی است نه قانونگذار و سیاستگذار؛ که البته وظیفه بسیار مهم و خطیری است.
براستی اگر ناپلئون در نبرد «واترلو» میدان را واگذار نمیکرد و پیروز میشد، آیا فرانسه در کنفرانس وین سال ۱۸۱۵ سرنوشت دیگری پیدا نمیکرد؟!
چرا به رغم حضور (دعوت خودخوانده) هیأت ایرانی در فرانسه ژانویه ۱۹۱۹، آقای محمدعلی فروغی و سایرین حتی به سالن کنفرانس صلح ورسای راه داده نشدند تا لااقل غرامت اشغال ایران را مطالبه کنند و ایران و ایرانی را تحقیر نکنند؟
آیا پاسخ چیزی جز شکست در میدان بود؟ آیا اگر ایران در میدان دفاعمقدس، پیروزیهای بزرگی، چون فتح خرمشهر را کسب نمیکرد، هیأتهای متعدد میانجی عربی و غیرعربی پیشنهاد آتشبس فوری میدادند و روانه ایران میشدند؟
مگر صدور قطعنامه ۵۹۸ پس از فتوحات میدانی ایران بویژه عملیات والفجر ۸ (فتح فاو) و کربلای ۵ (محاصره بصره) در جبهه جنوب نبود؟!
همین روزها که ولیعهد جوان و ماجراجوی دولت سعودی از حفظ رابطه خوب با همسایه ایران صحبت میکند، اگر به دلیل پذیرش قدرت میدانی ایران در منطقه نبوده، پس چه بوده است؟
انصاف بدهید وقتی در این میدان همه هستند از آمریکا و انگلیس و فرانسه و روسیه و اسرائیل تا ترکیه و مصر و عربستان و قطر و امارات، چرا ایران نباشد که در همسایگی دیوار به دیوار ژئوپلیتیک تهدید قرار داشته و مستقیما با تهدید تروریسم تکفیری و تروریسم صهیونیستی نیز مواجه است؟
آقایان بهتر است سیاست خارجی را از تنگنای دوگانه تصنعی، منحرف و خطرناک میدان-دیپلماسی خارج کنند، چرا که هر ۲، دو روی یک سکه و ۲ بال یک سیاستند. پس بیاییم با همکاری و همافزایی ۳ ضلع دیپلماسی رسمی (سیاسی)، دیپلماسی نهضتی (امنیتی) و دیپلماسی عمومی (فرهنگی)، در راستای تأمین امنیت ملی و حفظ منافع ملی، دوستان ایران را امیدوار و دشمنان این سرزمین را مأیوس و ناامید سازیم.
* دانشیار روابط بینالملل دانشگاه جامع امام حسین (ع)
روزنامه خراسان
تفسیر وارونه از یک قانون ارزی/مهدی حسن زاده
حضور جمعه شب معاون اول رئیس جمهور در کلاب هاوس و اظهارات وی واکنشهای فراوانی به دنبال داشت. با این حال از منظر اقتصادی، اظهارات وی درباره مصوبه مجلس در قانون بودجه ۱۴۰۰ درباره نرخ ارز، بحث برانگیز شده است. اسحاق جهانگیری مدعی شد که مجلس مصوب کرده است که بانک مرکزی هر روز بیش از ۲ درصد نمیتواند نرخ ارز را کاهش دهد. سپس نتیجه گرفته است که مجلس جلوی ارزان شدن دلار در سال ۱۴۰۰ را گرفته است. این ادعا در شرایطی است که متن مصوبه مجلس و واقعیتهای بازار خلاف این ادعا را نشان میدهد. ابتدا متن مصوبه مجلس را مرور کنیم. در جزء ۴ بند ب تبصره یک قانون بودجه ۱۴۰۰ آمده است: به منظور پایش (کنترل) بازار ارز، بانک مرکزی مجاز است نسبت به عرضه ارز به نرخ حداکثر تا ۲ درصد کمتر از نرخ سامانه معاملات الکترونیکی (ای. تی. اس) اقدام کند.در توضیح این مصوبه باید گفت که دولت در سال آینده (سال ۱۴۰۰) حدود ۱۳ تا ۱۵ میلیارد دلار درآمد از محل صادرات نفت خواهد داشت. از این رقم موظف است معادل ۸ میلیارد دلار به نرخ ارز ۴۲۰۰ تومان به کالاهای اساسی اختصاص دهد. در این مهلت باقی مانده درآمد ارزی را باید با نرخ مشخصی به ریال تبدیل کند و ارز آن را در بازار عرضه و ریال مذکور را جمع آوری کند. برای این منظور خود دولت سامانه معاملات الکترونیک با نام اختصاری «ای. تی. اس» را تدارک دیده است که منعکس کننده نرخ بازار ارز شامل صرافی هاست. مصوبه مجلس به این معناست که دولت باقی مانده ارز را حداکثر تا ۲ درصد زیر این نرخ میتواند بفروشد. به این معنا که اگر نرخ ارز صرافیها ۲۳ هزار تومان است، دولت حداکثر ارز را ارزانتر از ۲۲ هزار و ۵۴۰ تومان نمیتواند عرضه کند. واضح است که این مصوبه به معنای جلوگیری از ارزان شدن نرخ ارز نیست و نرخ ارز در صورت بهبود انتظارات تورمی و رفع تحریمها کاهش مییابد چنان که اکنون نیز تاحدی کاهش یافته است، اما روند این کاهش باید به گونهای باشد که ایجاد صف و رانت نکند.
تقریبا روند فعلی عرضه ارز از سوی بانک مرکزی در صرافیهای بانکی نیز همین گونه است که نرخ صرافیهای بانکی را با فاصله زیاد از نرخ بازار تعیین نمیکند چرا که این فاصله به ایجاد صف خرید برای بهره مندی از رانت تفاوت قیمت منجر میشود. در حقیقت این مصوبه به دنبال اصلاح ذهنیت اشتباه برخی سیاسیون است که معتقدند با ارزپاشی به نرخ ارزان، قیمت ارز کاهش مییابد در حالی که هرگونه تزریق ارز اگر با فاصله قیمتی زیاد از بازار باشد صف طویلی از تقاضا و خرید ارز را ایجاد میکند و منابع ارزی به هدر میرود. بماند که خیلی از کارشناسان اقتصادی معتقدند:کاهش نرخ ارز باید روندی طبیعی داشته باشد و افت سریع قیمت روی اقتصاد و تولید تاثیر سوء خواهد داشت. همه این توضیحات نشان میدهد که فرایند مدیریت در بازار ارز از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است که فرافکنی یا تحلیل سیاسی درباره آن راهگشا نیست. آن چه مشاهده میشود تلاش بانک مرکزی برای کاهش تدریجی و بدون ایجاد رانت قیمتی و صف خرید در بازار است. مصوبه مجلس هم دقیقا به معنای قانونی کردن همین روند منطقی است؛ بنابراین نباید با تفسیرهای عجیب و تحلیلهای غلط و سیاسی که یک روز با وعده ارز ۱۵ هزار تومانی و روزی دیگر با تفسیر غلط از مصوبه مجلس اراده میشود، بازار رو به آرامش ارز و مهیای کاهش قیمت را دچار تلاطم کرد.
روزنامه ایران
سناریوهای امریکا در خروج بی نتیجه از افغانستان/نوذر شفیعی*
روز گذشته با فرمان «جو بایدن»، رئیس جمهـــــوری امریـــکا، مرحله پایانی خروج نظامیان این کشور از افغانستان آغاز شد. امریکاییها در بحث حضور در افغانستان یا خروج از آن با سه سناریو مواجه بودند. سناریوی اول؛ عدم خروج بود. از آنجا که خروج امریکا از افغانستان ممکن است به سقوط دولت این کشور، روی کارآمدن طالبان و به تبع آن تحکیم جای پای چین در افغانستان منجر شود، سناریوی اول بر ماندن قرار داشت. سناریوی دوم یا همان سناریوی خروج پس از آن شکل گرفت که شواهد نشان داد حضور امریکا در افغانستان طی ۲۰ سال گذشته، آن طور که انتظار میرفت آثار قابل توجهی در پی نداشت. در عین حال امریکا علاوه بر صرف میلیاردها دلار در افغانستان، نزدیک به سه هزار نیروی خود را در این کشور از دست داده بود؛ بنابراین تداوم حضور آنها میتوانست پیامدهای منفی بیشتری برای ایالات متحده داشته باشد. جنگی که امریکاییها برای توصیف آن اصطلاح «ویتنامیزه شدن» یعنی جنگ طولانی، پرهزینه و بی فایده را به کار میبرند.اما سومین سناریو خروج «مسئولانه» امریکا از افغانستان است.
براساس این سناریو با توجه به تعهدات امنیتی بین امریکا و دولت افغانستان، امریکا از موضع مستشاری بویژه از منظر آموزش، حمایت مالی و تجهیز نیروها به افغانستان کمک خواهد کرد تا مسئولیتی که قرار است نیروهای امریکایی در ارتباط با امنیت افغانستان برعهده بگیرند نیروهای افغان برعهده بگیرند. در همین حال در پیشبرد پروسه صلح میان دولت افغانستان و طالبان نیز همکاری خواهد داشت. پروسهای که طالبان را از گروهی نظامی به سیاسی بدل خواهد کرد.براساس این سه سناریو، جمعبندی محافل استراتژیک امریکا بر سناریوی سوم قرار گرفت و قرار بر خروج مسئولانه نیروهای امریکایی از افغانستان شد. اما در حال حاضر دغدغه امریکاییها این است که پروسه صلح به خوبی پیش نرود. طالبان، امریکاییها را به خلف وعده متهم میکند و معتقد است آنها پروسه صلح دوحه را طی نکردهاند و از این منظر نگاه منفی به طرف امریکایی دارد؛ بنابراین ممکن است طالبان با نفوذ ایالات متحده امریکا در افغانستان به هر شکل ممکن مخالفت کند. در این شرایط حتی اگر بخشی از نیروهای طالبان سیاسی شده و در چارچوب پروسه صلح وارد هیأت حاکمه افغانستان شوند، بخش دیگری از این گروه که مخالف فرایند صلح هستند به عملیات نظامی خود ادامه خواهند داد.
در واقع در اینجا طالبان به دو گروه با دو کارکرد متفاوت تقسیم خواهد شد؛ یک گروه در سیاست پیش خواهد رفت و دیگری در تقسیم کار برنامهریزی شده به شکل مسلحانه عمل میکند که نتیجه هر دوی آنها عقبنشینی هر چه بیشتر دولت افغانستان خواهد بود. دومین نگرانی برای امریکاییها حضور چین در افغانستان است. چراکه بلافاصله پس از تصمیم امریکا برای خروج، چینیها برای پر کردن خلأ ایالات متحده وارد میدان شدند. این سیاست چینیها را میتوان در چارچوب بازی بزرگ میان امریکا و چین قرار داد.
براساس قواعد این بازی بزرگ، چینیها تلاش خواهند کرد هر روز بیش از پیش امریکاییها را از عرصههای استراتژیک مختلف وادار به عقبنشینی کنند و تداوم این فرایند، اما بتدریج به کاهش نفوذ ایالات متحده امریکا در مناطق مختلف منجر خواهد شد. بنابراین، این دو دغدغه بسیار مهم برای امریکاییها نگرانیهایی را به وجود آورده که ممکن است در آینده نیز همچنان برای آنها باقی بماند.
*کارشناس مسائل بین الملل
روزنامه شرق
«مغز وارداتی» از کره شمالی یا آمریکا؟ /کیومرث اشتریان
یکم. سالها پیش در کلاس مدیریت استراتژیک، آنچنانکه در این کلاسها مرسوم است، الگوهای مدیریتی در سایر کشورها توسط دانشجویان ارائه میشد. یکی از دانشجویان که کاملهمردی مینمود، کره شمالی را انتخاب کرده و از حیث شغلی که داشت سفری نیز به آن کشور کرده بود. او که مردی دنیاندیده بود، تحت تأثیر نحوه مدیریت نظامیان در ساختوساز چند ساختمان دولتی قرار گرفته بود و «مدل» کره شمالی را برای ایران توصیه میکرد. برای من این پدیده شگفتآور بود. مقایسه حکایتهای عجیبی که در کشور فلاکتزده کره شمالی میگذرد با آنچه این مرد میگفت انسان را به یک گنگ خوابدیده تبدیل میکرد. پر بیراه نیست که تصور کنیم چنین افرادی با این سطح دانش بخواهند مدل توسعه کره شمالی را پیاده کنند.دوم. در همان سالها در یکی از کلاسهای دوره کارشناسی گذری به نهادگرایی و فدرالیسم آمریکایی داشتم. شاید کمتر از نیمساعت درباره فدرالیسم آمریکایی سخن نگفته بودم که یکی از دانشجویان که جوانی ۲۰ساله بود، اجازه خواست و با شور و حرارت پیشنهاد کرد که الگوی فدرالیسم آمریکایی برای ایران بهترین است. از او پرسیدم آیا تاکنون درباره فدرالیسم مطالعه داشته است؟ پاسخ منفی بود. پر بیراه نیست که تصور کنیم چنین افرادی نیز با این سطح دانش بخواهند مدل فدرالیسم آمریکایی را در ایران پیاده کنند.
این دو نمونه نشان میدهد که کمدانشی و کمتجربگی چه تأثیرات مخربی میتواند داشته باشد و چگونه یک دانشجو، یک فعال سیاسی، یک تاجر، یک نظامی، یک پزشک یا هرکس دیگری به دلیل بیتجربگی و کماطلاعی در دام الگوپذیریهای ناقص از دیگر کشورها میافتد. گاه از دل این کوتهبینیها، آرمانهای بلندی سربرمیآورد و زندگیهایی را به فنا میدهد، برادرانی را در برابر هم قرار میدهد. فرصتهای تاریخی که از دست میرود، فقر دامن میگسترد و مصائبی ملی رخ میدهد که جبرانناپذیر است.
این پدیده را میتوان «مغز وارداتی» نامید. مغز وارداتی به آن معناست که انسان قدرت تفکر را از خود سلب میکند و اختیارش را به دیگری میسپارد، ملاحظات و اقتضائات بومی خود را نادیده میگیرد و پیش از آنکه در مسئله خودی تأمل کند، در پی اخذ مدل از دیگران است. گویی راهحلی ازپیشآماده دارد و درپی یافتن یک مسئله و مشکلتراشی برای آن است. سری که دردی نداشته، ولی آن را با یک دستمال روسی یا آمریکایی بستهایم؛ مانند پاسخی به مسئلهای که کسی آن را نپرسیده است.
این پدیده میتواند به پدیده «سیاست وارداتی» منجر شود. سیاستهایی را که بر بستر بومی دیگری رشد کردهاند برای خود تجویز میکنیم. اما مهمتر از جنبه تخریبی سیاست وارداتی، اعتمادبهنفسی است که ویران شده است. اگر بر مشکل خودی تأمل کنیم و بر راهحل خودی نیز تفکر کنیم، اعتمادبهنفس ما در اداره امور -چه شخصی باشد چه عمومی- افزون میشود. اما امان از روزی که یک ملت اعتمادبهنفس خود را در فکرکردن از دست بدهد؛ ناقوس مرگش فرارسیده است.
کوخ نتواند بسازد در عمل، کاخی بلند
عاقلان را پوچ آید در نظر، این ناپسند
اما آیا چنین سادهلوحیهایی در جوامع دیگر وجود ندارد؟ بیتردید پاسخ مثبت است و نمونههای فراوان دارد. در کشور کانادا که یکی از کشورهای پیشرفته صنعتی است، پیرزن فالگیری به نام «جو- جو» وجود داشت که به حدی از درخواست عمومی رسیده بود که هزینه هفتهای نیمساعت آگهی در تلویزیون را پرداخت میکرد. در آمریکا و اروپا نیز عوامزدگیهای حیرتآوری را میتوان یافت. اما آنچه معماران برخی جوامع برای جلوگیری از آثار مخرب جهالتزدگیها تدبیر اندیشیدهاند این است که اولا تجربه جمعی را غنی سازند و ثانیا، سازوکار ائتلاف اجتماعی را در قالب احزاب سیاسی نهادینه کنند. تنها تجربه جمعی است که میتواند از خسرانی که طرفدار سادهلوح مدل کره شمالی یا مدل آمریکایی ممکن است بر سر یک ملت بیاورد جلوگیری کند. «تجربه جمعی» یک ملت از دل آزادی و بحث و گفتوگوی اجتماعی شکل میگیرد و جامعه را در برابر چنین جهالتهای احمقانهای بیمه میکند. مردم باید اینقدر نقد جاهلان، دروغگویان، سادهلوحان و فریبکاران را در عرصه عمومی دیده باشند که بتوانند آنها را شناسایی کنند.
اخبار ویژه 12 اردیبهشت ماه
روزنامه کیهان
گلایههای فعالان اقتصادی در ۱۰۰ روز پایانی دولت
روزنامه دولتی ایران، «چشم امید بخش خصوصی» را برای انتقادات و اعتراضهای مطرحشده فعالان بخش خصوصی در دیدار با رئیسجمهور انتخاب کرد. روزنامه ایران تیتر اول خود را به عنوان «چشم امید بخش خصوصی به ۱۰۰ روز پایانی دولت» اختصاص داد، بیآنکه توضیح دهد دولت در ۲۸۰۰ روز گذشته کدام کار را انجام نداده که قرار است در ۱۰۰ روز پایانی انجام دهد؟در عین حال میانتیترهای روزنامه ایران به نقل از فعالان اقتصادی هم در نوع خود جالب است و کاملا از «امید» آنها حکایت میکند!
- مخاطره در امنیت مواد غذایی
- دیوانسالاری دولت، کار دست بخش خصوصی داد
- قاچاق پوشاک هر روز بیشتر میشود
- چالشهای صندوق توسعه ملی
- فاصله دولتیها و خصوصیها بیشتر شده است
- از ظرفیت انبوهسازان استفاده نشد
- تشدید مهاجرت متخصصها
- اقتصاد سلامت، منفک از اقتصاد
- و...
غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران در دیدار روحانی گفت: درباره بورس آنچه مهم است، اعتبار نهاد دولت و بازسازی این اعتماد است. مردم باید به بورس به عنوان یک نهاد تامین مالی سالم نگاه کنند و جلو بروند.
او تصریح کرد: چه بخواهیم و چه نخواهیم بسیاری تحلیل میکنند که دولت از بورس به عنوان ابزاری برای جبران کسری بودجه خود استفاده کرده است. به عنوان بخش خصوصی پیشنهاد میکنیم دولت در فرصت باقیمانده با ارائه گزارشهای مستند، این شائبه را از بین ببرد. این گزارش باید برندگان و بازندگان را مشخص کند و میزان تامین مالی دولت را نیز دربر داشته باشد.
مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران با بیان اینکه دیوانسالاری دولت، عامل کلیدی در کاهش بازدهی تصمیمات و اقدامات دولتها است، گفت: کاهش دخالت دولت در امور اقتصادی و کم شدن تصدیگری دولت موضوعی است که بخش خصوصی همواره آن را مطالبه کرده است. از سویی دیوانسالاری دولت عامل کلیدی در کاهش بازدهی تصمیمات و اقدامات دولتها است.
او اظهار داشت: بدون اغراق، روزی نیست که در بخش خصوصی شاهد یک بخشنامه، دستورالعمل و رویه جدیدی از طرف دستگاههای زیرمجموعه دولت نباشیم. یکی از دلایل اصلی عدم امنیت سرمایهگذاری در بخش خصوصی، دخالت بیش از اندازه دولت در اقتصاد بهخصوص بخش خصوصی است و همین باعث فرار سرمایه از کشور میشود.
امین مقدم عضو هیئت مدیره اتحادیه تولید پوشاک نیز در این نشست گفت: صنایع نساجی یکی از ارزآورترین و ارزانترین صنایع در اشتغالزایی است، اما قاچاق و واردات بیرویه پوشاک هر روز بیشتر میشود.
واردات بیرویه از مناطق آزاد بیش از قاچاق، به صنعت تولید پوشاک لطمه میزند. در قاچاق، کالا بدون نام وارد میشود، اما در مناطق آزاد پوشاک را به صورت فلهای و کیلویی وارد کشور میکنند.
ابوالحسن خلیلی، رئیس هیئت مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان روغن نباتی درباره چالشها و فراز و فرودهای تامین کالاهای اساسی در دوران جنگ اقتصادی، گفت: اتفاق اول این بود که فاصله بخش دولت و بخش خصوصی در این سه سال بیشتر شد. ارز ۴۲۰۰ تومانی با همه مشکلاتی که در تامین برای دولت داشت و کارهایی که در اجرا برای بخش خصوصی به بار آورد، سبب پررنگتر شدن نقش شرکتهای دولتی و کمتر شدن نقش شرکتهای خصوصی شد.
خلیلی تصریح کرد: شرکت پشتیبانی امور دام تا قبل از ارز ۴۲۰۰ تومانی، کمتر از ۲ درصد از تامین نهادههای کشور را برعهده داشت، اما امروز این میزان به بالای ۲۵ درصد رسیده است. شرکت بازرگانی دولتی امروز بیش از ۵۰ درصد نیاز روغن خام کشور را باید تامین کند و بخش خصوصی که تا قبل از ارز ۴۲۰۰ تومانی، صد درصد عملیات را انجام میداد، امروز باید ببیند که شرکت بازرگانی دولتی آیا حواله صادر میکند یا خیر؟
اکبر میرشفیعی عضو هیئت مدیره انجمن صنفی انبوهسازان نیز به روحانی گفت: امکان استفاده از ظرفیت انبوهسازان برای احیای بافتهای فرسوده و همچنین پیشبرد طرح اقدام ملی مسکن وجود داشت، اما در عمل بهرهبرداری مفید از آنها صورت نگرفته است. در کشور حدود ۲۰ شهر اقماری داریم که وظیفه آنها انبوهسازی است، ولی در شهرهای جدید دولت به جای انبوهسازان حضور دارد، در حالی که خود انبوهسازها میتوانند ورود کنند و شروع به ساخت و ساز و شهرکسازی کنند.
حسین وطنپور، رئیس هیئت مدیره انجمن شرکتهای دانشبنیان هم گفته است: به نظر میآید سرمایهگذاری کلانی که به عنوان اقتصاد نوظهور شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها انجام شد، همچنان مانند صنایع قبل گرفتار بوروکراسی و گرفتار نوبتهاست. گویی دانشبنیان فقط یک اسم است که روی یک شرکت گذاشتهاند اعتماد آنچنانی به دانشبنیانها نمیشود؛ استارتاپها جوان هستند و سرمایه زیادی ندارند، اگر در گیرودار بوروکراسی بیفتند از بین میروند، بنابراین به حمایت فوقالعاده نیاز دارند.
جابهجایی رکورد ۶۰ ساله نقدینگی در دولت روحانی ۷ برابر شد!
دولت روحانی با رشد ۴۰ درصدی نقدینگی دریک سال، رکورد ۶۰ سال گذشته را شکست. روزنامه خراسان با استناد به گزارش بانک مرکزی نوشت: تازهترین گزارش بانک مرکزی از تحلیل تحولات اقتصاد کلان کشور از رشد بیسابقه نقدینگی خبر داده، در عین حال نشان میدهد که حداقل از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۹۹ این رشد بیسابقه بوده است.این گزارش برخلاف ادعای قبلی رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر بینیازی دولت به چاپ پول، تصریح میکند که ۲۷ واحد درصد از رشد ۲۹/۲ درصدی پایه پولی در پایان سال ۹۹، مربوط به ریالی کردن داراییهای ارزی غیرقابل دسترس بوده است. موضوعی که عملا به معنای چاپ پول است. بانک مرکزی نرخ رشد نقدینگی در سال ۹۹ را ارائه و تصریح کرد: این شاخص بهدلیل تغییر شرایط پیرامونی اقتصاد کشور از روند بلندمدت خود فاصله گرفته و به ۴۰/۶ درصد و نرخ رشد پایه پولی نیز به ۲۹/۲ درصد رسیده است.
در همین حال روزنامه وطن امروز، به افزایش بیسابقه نقدینگی در دولت روحانی پرداخت و خاطرنشان کرد: نسبت رشد نقدینگی و تولید حقیقی طی سالهای اخیر افزایشی بوده و نقدینگی موجود، همواره تبدیل به تورم شده است؛ اختلافی نگرانکننده که به سفره و معیشت مردم لطمه میزند. رشد سریع و قابل توجه حجم نقدینگی در اقتصاد کشور یکی از علل اصلی افزایش تورم و ضعف تولید است.
در شرایط کنونی، مدیریت و نظارت بر کمیت و کیفیت نقدینگی بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. این ضرورت، بیش از هر چیز ناشی از وضعیت نامناسب و تناقضآمیز حاکم بر بخش تولید است، زیرا با وجود رشد و حجم بالای نقدینگی در اقتصاد کشور بخش یادشده با کمبود نقدینگی مواجه است، یعنی نقدینگی کشور به جای بخش تولید به سمت سایر بخشها در جریان است. یادآور میشود میزان نقدینگی به رقم ۳۴۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده که این رقم بیش از ۷ برابر میزان نقدینگی در سال ۹۲ است.
مخالفت یا تکرار روحانی در قالب حمایت از لاریجانی
عضو ستاد انتخاباتی عارف برخلاف مواضع برخی اصلاحطلبان گفت ما مثل سال ۹۲ روزه شکدار نمیگیریم و لاریجانی در سبد حمایتی اصلاحطلبان نیست. حسن رسولی که در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (ناسا) عضویت دارد، گفته است: دکتر عارف یکی از شخصیتهایی هستند که با استفاده از تجاربی که در سال ۹۲ کسب شد، برنامه خود را برای ارائه به مردم در صورت مسجل شدن داوطلبی، تدوین کردند و تقریبا نهایی شده است و اینکه خواهند آمد یا خیر، هنوز مشخص نیست و بستگی به شرایط پیشرو دارد.همچنین آقایان جهانگیری، پزشکیان، عباس آخوندی، محمد صدر و کاندیداهای احزاب اعم از کواکبیان، مهندس افشانی، مهندس صوفی از شخصیتهایی هستند که احتمالا نه به صفت جناحی، ولی با پیشینه اصلاحطلبی بهصورت مستقل بروز و ظهور دارند. وی در گفتگو با روزنامه فرهیختگان افزود: البته جبهه اصلاحات نظرات خود را از طریق سخنگو مطرح میکند و با این وجود ما به لحاظ کمی با محدودیت غیرقابل عبور از جهت تهیه لیست نامزدها قبل از بررسی و رسیدگی به صلاحیتهای نامزدها توسط شورای نگهبان روبهرو نیستیم.
رسولی گفت: اصلاحطلبان فقط از نامزد اصلاحطلب که توان مجابکنندگی بالایی داشته باشد حمایت میکنند. وی درباره احتمال حمایت از لاریجانی هم گفت: براساس منشور مورد وفاق اکثریت مطلق جریان اصلاحات که به لحاظ سازمانی در جبهه اصلاحات خلاصه میشوند فقط نامزد اصلاحطلب مورد حمایت این جریان خواهد بود. تبعا چنانچه علی لاریجانی را اصلاحطلب میدانید و به فرض این امر، ایشان هم همین صفت را برای خود قائل باشند؛ آیا وجدان عمومی جامعه اصلاحطلب و افکار عمومی ایران دکتر لاریجانی را اصلاحطلب میداند؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت باشد که به نظر من هر سه وجه پاسخ منفی است.
ما دیگر مانند سال ۹۲ روزه شکدار نمیگیریم و لاریجانی در سبد حمایتی اصلاحطلبان قرار نمیگیرد. لاریجانی و امثال ایشان براساس سند راهبردی تنظیم شده و نقشه راه ترسیم شده در سبد نامزدهای موردحمایت اصلاحطلبان قرار نخواهند داشت، البته این جهتگیری جریان اصلاحات به معنای چشمپوشی از شخصیت و ظرفیتهای ایشان نیست.
وی گفت: تجربه سال ۹۲ برای آن زمان تجربه کاملا منطقی و قابل دفاعی بود، اما اقتضائات امروز حوزه سیاست ایران و تجاربی که از هشتساله دولت روحانی بهویژه چهار سال دوم و نیز درسآموزیهایی که از لیست امید مجلس دهم داشتهایم، جریان اصلاحات را به این سمت هدایت کرده که روزه شکدار نگیرد.
مرکز بررسی استراتژیک یا مرکز وادادگی استراتژیک؟!
یک روزنامه حامی دولت نوشت در ماجرای فایل صوتی، پرتقالفروش بیخ گوش رئیسجمهور است. روزنامه جمهوری اسلامی مینویسد: یک فایل صوتی محرمانه از مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به بیرون درز کرد و از شبکه ایران اینترنشنال سعودی سر درآورد، ولی رئیس این مرکز خم به ابرو نمیآورد و رئیسجمهور که مقام بالادستی اوست به وزیر اطلاعات دستور میدهد بررسی و عوامل این خیانت را پیدا کند!تا زمانی که این بیخیالی گریبانگیر مسئولین است، نباید انتظار داشته باشیم اتفاقاتی از قبیل انفجارهای نطنز، ترور دانشمندان هستهای، پا درآوردن فایلهای صوتی و اسناد هستهای و سفرکردنشان به خارج از کشور اتفاق نیفتد. حتی باید منتظر طلبکار شدن افراد خاطی یا ضعیف و ناکارآمدی که این اتفاقات در زیرمجموعه آنها رخ میدهد از نظام و مردم نیز باشیم.
نکته مهمتر اینست که چه کسی در شرح وظایف مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری این اقدام بیمنطق را گنجانده است که وزرا باید ناگفتههای دولت را به این مرکز بگویند تا بهصورت محرمانه نگهداری شود؟ اصولاً ناگفته یعنی چه؟ چرا باید عدهای در یک مرکز دولتی وقت و امکانات و هزینههای متعلق به ملت را صرف کاری کنند که نه با «بررسی» تناسبی دارد و نه با «استراتژی»؟ عنوان مرکز بررسیهای استراتژیک این مفهوم را به اذهان القا میکند که عوامل این مرکز موظفند مسائل جاری کشور را زیر نظر بگیرند و با تحلیل آنها برای آینده پیشبینیهایی به عمل بیاورند و برای جهتدهی صحیح عملکردهای دستگاهها و اندامهای مدیریتی برنامههایی را پیشنهاد کنند تا با عمل به آنها جامعه به رونق و رفاه و سعادت برسد.
موفقیت چنین مرکزی، مرهون حضور صاحبنظرانی صادق، امین و مسلط بر مسائل جامعه و جهان از گرایشهای فکری مختلف در هسته اصلی این مجموعه است. محصول فکری این مجموعه باید در قالب برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت در فواصل معین ماه و سال به دستگاههای مدیریتی و حتی به مردم عرضه شود تا همه بتوانند آنها را راهنمای عمل قرار دهند.
اگر فلسفه وجودی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری اینست که باید باشد، قطعاً کشاندن اعضاء دولت به یک مکان خاص و مطرح کردن سؤالهای جهتدار در مصاحبه با آنها و محرمانه تلقی کردن مطالب مصاحبه، با فلسفه وجودی چنین مرکزی منافات دارد. این مرکز اگر به فلسفه وجودی خود پایبند باشد، باید تمام دادههایش به روز باشد، چیزی را از مردم پنهان نکند و پستویی برای ذخیرهسازی داشتههای خود نداشته باشد که در معرض سرقت قرار گیرد و مرکز بررسیهای استراتژیک را به مرکز وادادگی استراتژیک تبدیل کند.
پرونده مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در ۸ سال گذشته به روشنی نشان میدهد این مرکز بهجای آنکه به وظایف ذاتی خود عمل کند به پاتوقی برای یک نحله خاص تبدیل شد که بارزترین محصول استراتژیک آن را باید درز کردن فایل صوتی وزیر خارجه دانست. آیا همین رسوایی کافی نیست که آقای رئیسجمهور به جای مطرح کردن معمای «پیدا کنید پرتقال فروش را» با مسئول این مرکز برخورد کند؟! پرتقالفروش، بیخ گوش شماست آقای رئیسجمهور.
هاشمی: به خاطر کملطفی دولت توسعه ناوگان شهری عملی نشد
رئیس شورای شهر تهران در پایان چهار سال حضور در شورا و درباره عملکرد ۴ ساله طیف متبوع خود گفت مطالبات شهر همچنان معطل مانده است. محسن هاشمی در گفتگو با روزنامه اعتماد، مهمترین دستاورد شورا را توقف شهرفروشی عنوان کرد و حال آن که کاهش ساخت و سازها و درخواست تراکم، در اصل به رکود تورمی بازار مسکن برمیگردد. وی سپس درباره «مهمترین ناکامی شورای شهر» گفت: توسعه حمل و نقل عمومی شهر، مهمترین اولویت من در شورا بود و متأسفانه در این دوره با همه تلاشهایی که صورت گرفت، به دلیل شرایط اقتصادی کشور و کملطفی دولت و ضعف پیگیری شهرداری، برنامه تجهیز و توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی در مترو و اتوبوس محقق نشد، البته کارهای مهمی صورت گرفت و افتتاحهایی را شاهد هستیم. محسن هاشمی در پاسخ این سؤال که «منتقدان شورا را به اقدامات نمایشی مانند تغییر نام خیابانها به جای کارهای زیربنایی متهم میکنند، پاسخ شما چیست؟»، گفت: نامگذاری، بخشی از وظایف شوراست و کمیسیون نامگذاری که نمیتواند وظایف قانونیاش را رها کند و مثلاً فعالیت عمرانی یا حقوقی انجام دهد، در حوزه نامگذاری شاهد اتفاقات خوبی بودیم.وی همچنین در پاسخ به این پرسش که منتقدان، طرح بیدود را یکی از نمونههای اقدامات نمایشی و غیرکارشناسی شهرداری میدانند، نظر شما در این خصوص چیست؟ اظهار داشت نمیخواهم از این طرح دفاع کنم، اما نباید جای مسئله فرعی و اصلی را تغییر داد، نقش دوچرخه در ترافیک تهران با توجه به سراشیبی بودن معابر شهری، کمتر از یک درصد است و هیچ مسئولی در شهرداری هم دوچرخه را به عنوان راهحل مشکل ترافیک و آلودگی هوا معرفی نکرده بلکه به عنوان یک کمک و اقدام شهروندی طرح شده که باید به اندازه اثرش از آن انتظار داشت.
روزنامه وطن امروز
نامه خانواده شهدای مدافع حرم به ظریف؛ مجاهدتهای حاجقاسم نبود کسی حاضر به مذاکره با شما نمیشد
جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم در نامهای به وزیر امور خارجه تصریح کردند: اگر مجاهدتهای بیوقفه سردار دلها که همراه با تیزهوشی و دشمنشناسی منحصر به فرد ایشان صورت گرفت نبود، ایران اسلامی دست برتری در منطقه نداشت که دشمنان این کشور حاضر به مذاکره با جنابعالی شوند. در بخشی از این پیام آمده است: «جناب آقای ظریف، باید به عرض شما برسانیم اگر مجاهدتهای بیوقفه سردار دلها که همراه با تیزهوشی و دشمنشناسی منحصر به فرد ایشان صورت گرفت نبود، ایران اسلامی دست برتری در منطقه نداشت که دشمنان این کشور حاضر به مذاکره با جنابعالی به عنوان نماینده دولت قانونی ایران سرفراز شوند.در حقیقت اگر جنابعالی را برای مذاکره به رسمیت شناختند به خاطر قدرتی بود که به وسیله رشادتهای بینظیر سردار سلیمانی برای شما فراهم شد، چراکه هیچ کشوری حاضر به مذاکره با دیپلمات یک کشور مغلوب و شکستخورده نمیباشد و شأنی برای نماینده یک کشور مغلوب متصور نیست، اما متاسفانه این حقیقت کاملا برخلاف واقعیت در سخنان شما جاری و منعکس شده است، اما دریغ از انصاف و مروت در کلامتان».
در بخش پایانی این نامه خطاب به وزیر امور خارجه آمده است: «از سر دلسوزی و خیرخواهی به اطلاع شما میرسانیم بیان اینگونه سخنان، که کاملا یکطرفه و بدون سنجش صحت و سقم آن، از جانب معتمدان و مطلعان نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است، نه از محبوبیت سردار دلها در قلوب مردم کم میکند نه سرپوش مناسبی برای عدم توفیقات شما مهیا مینماید. در نتیجه راه مناسب برای کسب محبوبیت درس گرفتن از راه و رسم مردانگی سردار سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی میباشد که مردمداری واقعی را در عمل به منصه ظهور رساند».
محمداسماعیل کوثری: ما نفع مذاکره را برای مردم میخواهیم آنها برای انتخابات
اسماعیل کوثری، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم در پاسخ به سوالی پیرامون دوگانه مذاکره و مقاومت گفت: همه مردم میدانند که نیروهای انقلابی مخالف مذاکره نبوده و نیستند، اما ما میگوییم مذاکره باید منافع ملت را تأمین کند نه منافع انتخاباتی جناح سیاسیمان را. میخواهند بگویند ما مخالف توافق هستیم؛ خب خودشان بگویند مگر توافق نکردند برای لغو تحریمها، چرا تحریمها لغو نشد؟ اتفاقا لغو همه تحریمها مطالبه جدی ما است، چون حق مردم است، اما اینکه برخی بخواهند با سیاسیکاری و بازی با کلمات و با اهداف انتخاباتی بحث مذاکره را مطرح کنند، ظلم به مردم است و ما چنین ظلمی را قبول نداریم.حرف نیروی انقلابی این است که باید در مذاکرات وین، همه تحریمها لغو شود. منظور از همه تحریمها، تحریمهای غیرهستهای و حقوقبشری هم هست. بالاخره این تحریمها به بهانههای واهی وضع شده و حالا میگویند ایران باید تعهدات خود را اجرا کند، طبیعی است آمریکاییها و اروپاییها نیز باید قبول کنند که همه تحریمها لغو شود. همچنین در ادامه این گفتگو، وی درباره کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری اشاره کرد: بنده مسائل مرتبط با جریان انقلاب را رصد میکنم؛ فعلا نزدیک به ۳۰ نفر از نیروهای انقلابی برای کاندیداتوری اعلام آمادگی کردهاند که به نظر اکثر آنها برای مدیریت کشور توانمند هستند؛ منتها باید صبر کنیم تا نظر شورای نگهبان اعلام شود و بعد از مشخص شدن تایید صلاحیتها، ببینیم کدام گزینه برای مدیریت کشور مناسبتر است.
ارجاع پرونده افراد معترض به رد صلاحیت به هیأت نظارت
رئیس هیات عالی نظارت بر انتخابات شوراها گفت: بیش از ۸۰۰ نفر از کسانی که به رد صلاحیت خود توسط هیأتهای اجرایی اعتراض داشتند تاکنون با مراجعه به هیات عالی شکایت خود را ثبت کردهاند. وی افزود: فردا آخرین روزی است که افراد میتوانند با حضور در هیات عالی نظارت بر انتخابات اعتراض خود را نسبت به رد صلاحیت خود ثبت کنند و پس از آن بررسیها توسط هیات ۳ نفره آغاز میشود. احمد نادری همچنین گفت: از صبح ۱۳ اردیبهشت، ۱۰ روز زمان برای بررسی نظر هیأتهای اجرایی و دلایل داوطلبان صرف خواهد شد و پس از آن نظر نهایی به فرمانداری اعلام خواهد شد و فرمانداری نتیجه را به داوطلبان منتقل خواهد کرد. نماینده مردم تهران در مجلس خاطرنشان کرد: روزانه حدود ۳۰۰ نفر مراجعه کرده و اعتراض خود را ثبت میکنند، البته ما به حدود ۸۰درصد مواردی که توسط هیأتهای اجرایی رد صلاحیت شده بودند در همان زمان روند بررسی رسیدگی کردیم، اما بر اساس قانون، مجدد این اعتراضات را واکاوی خواهیم کرد.انهدام گروه معاند «هبوط ایران» در آذربایجان شرقی
سازمان اطلاعات سپاه عاشورای آذربایجان شرقی در اطلاعیهای از شناسایی و متلاشی کردن گروه معاند «هبوط ایران» در آذربایجان شرقی خبر داد. بر اساس این اطلاعیه، «هبوط ایران» گروهی است که از دیماه ۹۶ اعلام موجودیت کرد تا بتواند با استفاده از ظرفیت گروههای مختلف برانداز و موجسواری روی مشکلات صنفی و معیشتی مردم، به زعم خود، براندازی در ایران را محقق کند. سلطنتطلبان، اصلیترین حامی این گروه بودند که با تکیه بر دولتهای غربی و عربستان برنامههای خود را در ایران اجرایی میکردند. یکی از ترفندهای رسانهای این جریان استفاده از فریبخوردگان و عناصر داخل کشور برای فعالیت در شبکههای اجتماعی بود که این افراد با شکل و شمایل مختلف بویژه در لباس نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران جلوی دوربین حاضر میشدند و خود را یک نظامی جدا شده معرفی کرده و با قرائت بیانیهها و فراخوانها، مردم را به شورش خیابانی دعوت میکردند. پاسداران گمنام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه با عملیاتی پیچیده، سرکردگان این گروه معاند را در آذربایجان شرقی شناسایی و متلاشی کردند و ضربه نهایی را به آنها وارد کردند.روزنامه خراسان
واجا؛ مامور پایش تهدیدات شیمیایی کشور
یک نهاد مسئول در ابلاغیه جدید خود خطاب به وزارت اطلاعات (واجا)، از این نهاد خواسته است با توجه به مصوبات کمیته دایمی پدافند غیرعامل کشور، برای رصد و پایش تهدیدات شیمیایی، اقدامات خرابکارانه (فرضی) در زیر ساختهای شیمیایی کشور، برآورد تهدیدات علیه مراکز و تأسیسات شیمیایی و همچنین تهدیدات شیمیایی علیه سایر مراکز اقدامات لازم را در راستای نظام مصون سازی پدافند شیمیایی کشور انجام دهد.نقص سامانه مهم دولتی پس از ۱۰ سال!
در حالی که طبق ماده ۳ قانون ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد مصوب سال ۱۳۹۰، دولت مکلف شده بود قراردادهای مربوط به معاملات متوسط و بالاتر را که به روشهای مناقصه، مزایده، ترک تشریفات و ... توسط دستگاههای اجرایی منعقد میشود، در یک پایگاه ملی ثبت و اطلاع رسانی کند، گزارش روزهای گذشته یک مقام مسئول نشان میدهد فعلا فقط فاز اول ارتباط این پایگاه با سامانه الکترونیک دولت محقق و ورود قراردادهای مناقصهای معاملات بزرگ میسر شده و قرار است بقیه قراردادها در مراحل بعد ثبت شوند.روزنامه ایران
ظریف دیداری با امریکاییها در عراق نداشته
خبر اول اینکه، وزیر خارجه عراق ادعاها درباره دیدار محمد جواد ظریف با مسئولان امریکایی در سفر اخیرش به بغداد را تکذیب کرد. به گزارش ایسنا فؤاد حسین، در اظهاراتی ادعاها درباره دیدار محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران با رئیس سازمان سیا در عراق را تکذیب و خاطرنشان کرد: وزیر خارجه ایران که هفته گذشته سفری به بغداد داشت جز با مسئولان عراقی با هیچ شخص دیگری دیدار نکرد. پیش از این نیز سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) در بیانیهای گزارشها درخصوص دیدار رئیس این سازمان با مقامات ایرانی را در بغداد تکذیب کرد. جویی هود، دستیار سرپرست امور خاور نزدیک وزارت خارجه امریکا هم با تکرار بیانیه سیا اعلام کرد که هیچگونه دیداری بین برنز و مقامات ایرانی در منزل فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق روی نداده است. پیش از این هم برخی مدعی دیدار رئیس سازمان سیا با علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در عراق شده بودند که این خبر هم تکذیب شده بود.توصیه انتخاباتی سلیمی نمین به رئیسی
دست آخر اینکه، با وجود فراخوانهای متعدد دعوت از سید ابراهیم رئیسی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوی، یک تحلیلگر سیاسی اصولگرا معتقد است که ماندن او در قوه قضائیه به مصلحت است. به گزارش برنا، عباس سلیمی نمین گفت: کاندیداهای اساسی جریان اصولگرا آقای رئیسی و آقای قالیباف هستند که هر دو اعلام کردهاند در صورت حضور دیگری در انتخابات شرکت نخواهند کرد. مسأله دیگر این است که آیا در صورت حضور آقای رئیسی در انتخابات، سود این حرکت برای مردم بیشتر است یا حضور او در قوه قضائیه سود بیشتری برای مردم دارد؟! این بحث هنوز به نتیجهای نرسیده است. به عقیده من آقای رئیسی تنها کسی است که میتواند اصلاحات در قوه قضائیه را به عنوان امری حیاتی ادامه بدهد. بعد از خروج او از این قوه اصلاحات سختتر و کندتر خواهد شد. به گفته وی، مصلحت کشور بیشتر در حضور او در قوه قضائیه است.روزنامه شرق