یادداشت و اخبار ویژه روزنامه های داخل (دوشنبه 21 تیر 1400)

احمد علوی، منتخب شورای ششم تهران گفت: وقتی شهر به صورت کامل به خواب می‌رود، شهر ناامن می‌شود و آسیب‌های اجتماعی هم شدت بیشتری پیدا می‌کند، اما نکته مهم این است که با مدل اعضای فعلی شورای شهر برای زیست شبانه کار جلو نمی‌رود، زیرا نمی‌توان شهر را به فروشگاه و امثال آن تبدیل کنیم و باید زیست مؤمنانه جایگزین شود که به نظرم جالب‌تر است.
دوشنبه، 21 تير 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادداشت و اخبار ویژه روزنامه های داخل (دوشنبه 21 تیر 1400)

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۱ تیر


روزنامه کیهان

راه‌حل سوم برای بحران افغانستان/محمد ایمانی

۱- همسایگان به گردن هم حق دارند. اما افغانستان و ایران، فقط همسایه نیستند. افغانستان، قرن‌ها پاره تن ایران بوده، و فرهنگ و مردمش، با ما عجین بوده است. دست استعمار انگلیس، میان ایران و افغانستان جدایی انداخت، چنانکه میان بسیاری از ملت‌های منطقه. در زمان فتحعلی شاه قاجار، تا قندهار و کابل، بخشی از تمامیت ارضی ایران بود. اما پس از شکست قاجاریه در جنگ با روس‌ها، انگلیسی‌ها به طمع افتادند و با دامن زدن به آشوب در هرات، توافق پاریس را به ناصرالدین‌شاه تحمیل کردند که موضوع آن، جدایی هرات بزرگ از خاک ایران بود.

۲- افغانستان معاصر، بالغ بر چهل سال درگیر اشغال و جنگ و ترور بوده است. ابتدا شوروی کمونیستی به مدت ۹ سال (دی ۱۳۵۸ تا دی ۱۳۶۷) این کشور را به‌اشغال خود درآورد. پس از آن، افغانستان درگیر جنگ‌های داخلی شد که به غلبه طالبان انجامید. از ۱۵ مهر ۱۳۸۰ تا کنون هم به مدت بیست سال در اشغال آمریکا بوده است. اتفاق عجیب، افتادن آمریکا در تله‌ای است که می‌گفت برای شوروی گذاشته بود! خبرنگار نشریه فرانسوی «نوول ابزرواتور» خرداد ۹۶، از زبیگنیو برژینسکی پرسید؛ «رابرت گیتس رئیس‌سابق سیا، در کتاب خاطراتش (در سایه‌ها) می‌نویسد سازمان CIA کمک به مجاهدین افغانی را ۶ ماه قبل از اینکه شوروی اقدام به دخالت کند، آغاز کرده بودند. شما آن زمان مشاور امنیت ملی پرزیدنت کارتر بودید، بنابراین باید در آن برنامه نقش داشته باشید، اینطور نیست؟».

برژینسکی در پاسخ گفته بود: «در روایت رسمی گفته می‌شود سیا کمک به مجاهدین افغانی را بعد از اینکه ارتش شوروی، افغانستان را در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹‌اشغال نمود، آغاز کرد. اما واقعیت، متفاوت است. سوم جولای ۱۹۷۹ (شش ماه قبل از اشغال) بود که پرزیدنت کارتر، اولین کمک مستقیم و مخفیانه را برای مخالفین رژیم هوادار شوروی در کابل فرستاد. من به پرزیدنت نوشتم که کمک‌ها، ارتش شوروی را به دخالت تحریک می‌کند. این عملیات سرّی، این تاثیر را داشت که شوروی را با پای خودش به تله بیندازد. روزی که روس‌ها از مرز گذشتند، من به کارتر نوشتم ما این فرصت را داریم که به روس‌ها «جنگ ویتنام‌شان» را عرضه کنیم. این، یک ایده عالی بود. برای ده سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت و ناامیدی به بار آورد و در نهایت باعث فروپاشی امپراطوری شوروی شد».

خبرنگار فرانسوی دوباره می‌پرسد «شما حتی از اینکه از بنیادگرا‌ها حمایت و پشتیبانی کردید، متاسف نیستید؟ متاسف نیستید که آن‌ها را آموزش دادید و مسلح کردید تا به تروریست‌های امروز تبدیل شوند؟». برژینسکی پاسخ می‌دهد: «چه چیزی در تاریخ مهم‌تر است؟ وجود طالبان یا فروپاشی شوروی؟ وجود یک تعداد مسلمان‌های به هیجان آمده، یا آزادی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟». همچنین، ویدئوی سخنان برژینسکی در دسترس است که در میان شماری از «جنگجویان ضد شوروی» می‌گوید «ما اعتقاد عمیق طالبان به خدا را می‌دانیم و مطمئن هستیم که آن‌ها در این مبارزه پیروز خواهند شد. آن سرزمین‌های بالایی برای شماست. شما یک روز به آن باز خواهید گشت. زیرا شما پیروز و بر حقید و خدا با شماست».

۳- آمریکای متکبر در سال ۲۰۰۱، در حالی به بهانه ماجرای مشکوک ۱۱ سپتامبر، افغانستان را اشغال کرد که شوروی فروپاشیده بود. مقامات آمریکایی تصور می‌کردند با تسلط بر افغانستان می‌توانند علیه ایران و چین تهدیدساز شوند. اما آن‌ها هر چه با غرور و هیاهو آمدند، با سرشکستگی -و بی‌سر و صدا- رفتند. وقتی افغانستان اشغال شد، برخی افراطیون مدعی اصلاحات از ملت ایران خواستند دستان خود را بالا ببرند و تسلیم آمریکا شوند. اما بیست سال بعد، جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید اعلام می‌کند: «ما نتوانستیم پیروز نبرد نظامی افغانستان باشیم. حضور ما در یک جنگ ۲۰ ساله نظامی، نتوانست پیروزی برای ما به همراه بیاورد». همین؟ آمریکا بعد از ۲۰ سال اشغالگری پیروز نشد؟ هزینه‌های هنگفت اشغالگری و جنگ و جنایت برای مردم افغانستان چگونه جبران می‌شود؟ آمریکا پا در کدام کشور گذاشت که گرفتاری‌های مردم آن کشور چند برابر نشد؟ چه لاف‌هایی زده می‌شد که آمریکا، افغانستان را آباد کرد و دموکراسی به ارمغان آورد(؟!) غافل از اینکه انتظار وفا از غدّار، خودفریبی است.

آمریکا به دولت غربگرا در افغانستان (مثل هر جای دیگر) وفادار نماند و پشتش را خالی کرد. رئیس دولت افغانستان اخیرا برای درخواست کمک به آمریکا رفت، اما یک مقام دون‌پایه آمریکایی به استقبال نیامد؛ و حتی خودرو هم نفرستادند تا آقای اشرف‌غنی را به محل اقامتش ببرد! عبرت آموز نیست؟

۴- آمریکا هنوز به‌خاطر ضربات راهبردی که در غرب آسیا (عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن) از مقاومت اسلامی خورده، گیج است. شیطان بزرگ در افغانستان هم شکست خورد. اما این بدان معنا نیست که دیگر در منطقه و به ویژه افغانستان شیطنت نمی‌کند. به جان هم انداختن ملت افغانستان و یا درگیر کردن این کشور با همسایگان، یکی از شرارت‌های محتمل است؛ و آزمون جدید طالبان، دقیقا همین جا شروع می‌شود. البته برخی تحلیل‌گران می‌گویند طالبان، طیفی از نیروهاست و قضاوت یکسره درباره همه آن نیرو‌ها نمی‌تواند دقیق باشد. این تحلیل‌گران می‌گویند هم ضدآمریکایی دو آتشه در میان طالبان هست و هم کسانی که از گشته، پیوند و قول و قرار با آمریکا (برخی رژیم‌های مشابه) دارند.

می‌گویند طالبان، سازمانی یکدست نبوده و بعضا حتی میان این دو طیف، تسویه حساب‌های خونینی شکل گرفته است. بحث‌های دامنه‌داری وجود دارد مبنی بر اینکه طالبان در بیست و چند سال گذشته، از کجا تامین مالی و نظامی شده است؟ برخی گروه‌های منتهی به تاسیس طالبان، توسط سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و پاکستان و با دلار‌های سعودی و مدارس وهابی (تکفیری)، مورد تعلیم و تجهیز قرار گرفتند. در عین حال، طیف‌هایی از طالبان آمریکا را دشمن می‌شمارند و با آن‌ها درگیر بوده‌اند. چنانکه سال گذشته در ماجرای سرنگونی هواپیمای E-۱۱A پنتاگون در غزنی -که گفته شد تعدادی افسر نظامی و اطلاعاتی کشته شدند- طالبان، مسئولیت سرنگونی هواپیما را برعهده گرفت.

در ارزیابی رفتار طالبان، هم باید تفاوت‌ها را دید و هم بررسی کرد که سران آن در کدام نقشه و زمین بازی می‌کنند؛ زمین دوستان ملت افغانستان و دیگر ملت‌های مسلمان منطقه، یا زمین دشمنان غربی و مرتجع آنها؟ این مهم است که طالبان در دوره شکست‌های راهبردی آمریکا در منطقه، می‌خواهد در برابر نقشه جدید کاخ سفید قد علم کند، یا چنانکه برخی ادعا می‌کنند، با آمریکا تبانی کرده و قرار است بخشی از نقشه نیابتی آمریکا باشد؟

۵- نقطه عطف بحث حاضر این است که جنگ و قدرت‌نمایی نظامی و خونریزی، آن هم به مدت چند دهه، موجب مرگ صد‌ها هزار نفر و آوارگی میلیون‌ها نفر شده، و ملت رنج کشیده افغانستان، دیگر تحمل دوره جدیدی از جنگ و سیطره و سیاست مبتنی بر زور اسلحه را ندارد. هیچ کس با هیچ بهانه‌ای حق ندارد دور جدیدی از ناامنی و خشونت و ارعاب را در این کشور دامن بزند. ضمنا نه در حقوق بین‌الملل و نه در آموزه‌های اسلامی، «غلبه از طریق سلاح و جنگ» نمی‌تواند برای هیچ گروهی مشروعیت سیاسی به دنبال داشته باشد. جنگ افروزان خارجی و داخلی در این چند دهه، به بهانه‌های مختلف، آرامش و ثبات را از مردم افغانستان دریغ کردند. در این میان، تنها حاکمیتی که در طول دوران طولانی رنج و ناامنی، در کنار ملت افغانستان ایستاد و کوشید از آلام آن‌ها بکاهد، جمهوری اسلامی ایران بود. ایران، دهه‌ها میزبان میلیون‌ها نفر از شهروندان افغانستانی بود، با وجود اینکه قاعدتا این نوع میزبانی‌ها با هزینه‌های اقتصادی سنگین همراه است. ایران تنها کشوری است که برادری خود را با ملت افغانستان ثابت نموده و حتی برای آن، هزینه پرداخت کرده است.»

۶- واقعیت این است که، نه روش غربگرایان منفعل در مقابل آمریکا و نه شیوه طرفداران کاربست سلاح و زور (با هر بهانه و توجیهی)، نتوانسته مشکلات و اختلافات مزمن در افغانستان را چاره کند. بر این مبنا، اکنون زمان آن است که بدون دخالت بیگانگان، صرفا اراده مردم افغانستان از طریق سازوکار‌های سیاسی (قانون اساسی فراگیر/ انتخابات) حاکم شود و امکان مسالمت و همزیستی میان اقوام مختلف فراهم آید. با خروج اشغالگران آمریکایی، هیچ توجیهی برای میدان‌داری اسلحه و جنگ وجود ندارد؛ مگر اینکه طالبان بخواهد ادامه رویکرد نامشروع انگلیس و شوروی و آمریکا باشد. برخی فعالان طالبان می‌گویند این گروه، آن سازمان تندرو و تکفیری و خشن ۲۰ سال قبل نیست و با امثال داعش، مرزبندی دارد. این ادعا صرفا در عمل و با توقف درگیری‌ها قابل اثبات است. اگر قرار باشد زور و سلاح و خشونت، طرف ذی‌حق را مشخص کند، طبیعی‌ترین اتفاق، دور تازه‌ای از جنگ و خشونت و نسل‌کشی و آوارگی در افغانستان است؛ همان پدیده شومی که ترجیح آمریکا و انگلیس و ارتجاع عبری- عربی برای منطقه است. آزمون بزرگ طالبان درباره اینکه در جبهه مردم افغانستان و امت اسلام قرار دارد یا در جبهه دشمنان، همین مرزبندی با راهبرد خبیثانه برای گرفتار کردن منطقه در جنگ و خشونت است.

۷- آمریکا و پادو‌های منطقه‌ای آن‌ها شاید بدشان نیاید که ایران را مثل خود -احمق- شان، درگیر یک چالش نظامی در همسایه شرقی کنند، یا از آن طرف، در مقابل آتش‌افروزی و ایجاد ناامنی، منفعل نگه دارند و هزینه‌های امنیتی و سیاسی و اقتصادی برای ایران بتراشند. امنیت و ناامنی همسایگان، ذات سرایت‌کننده‌ای دارد؛ بنابراین امنیت و ثبات همسایگان، برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم است؛ همچنانکه امنیت مردم افغانستان (اعم از شیعه و سنی، و پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ و...) اهمیت بالایی دارد. ایران، چاره کار را در پایان دادن به «گروکشی‌های مبتنی بر اسلحه»، و برقراری قانون اساسی مشترک و مکانیسم‌های برآمده از آن می‌بیند؛ به نحوی که حقوق همه اقوام و مذاهب تامین گردد و نقطه پایان بر چند دهه جنگ و خشونت و ویرانی گذاشته شود. این، حق ملت شریف افغانستان -به عنوان یکی از با هوش‌ترین و با فرهنگ‌ترین ملت‌های منطقه- است که آتش ناامنی و سایه شوم جنگ از سرش دور شود.

۸- برخی افراطیون مدعی اصلاحات (مثل سازمان مجاهدین انقلاب)، دو دهه قبل اصرار مشکوکی داشتند مبنی بر اینکه ایران در کنار طالبان، وارد جنگ با آمریکا شود. هم‌طیفان آن‌ها در آغاز دهه هفتاد شمسی، وقتی آمریکا بوش پدر دستور حمله به عراق را صادر کرد، مدعی شدند صدام، خالد بن ولید است و باید به حمایت از او وارد جنگ شویم. البته یک طیف دیگر همین‌ها، به آمریکا برای اشغال افغانستان کمک کردند، تا جایی که خاتمی بعد‌ها از ناسپاسی دولت بوش پسر و قرار دادن ایران در محور شرارت گله کرد! از این موضع‌گیری‌های پرتناقض مدعیان اصلاح‌طلبی که بگذریم، موضع نظام، عدم دخالت در امور همسایگان در عین هوشیاری، رصد تهدید‌ها، و مواجهه هوشمند با راهبرد آمریکا بوده است. ایران اهل مداخله در هیچ کشوری نیست؛ همچنانکه نسبت به نقشه‌های دشمن، غافل یا منفعل نمی‌ماند. به تعبیر امیر مومنان (ع) در نامه ۶۲ نهج‌البلاغه؛ «إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ. انسان رزمنده، بیدار است و هرکس به خواب رود، دشمنش نمی‌خوابد.»

روزنامه وطن امروز

خروج از افغانستان؛ یادآور خاطره افتضاح سایگون/فرزانه دانایی

در روز‌های ابتدایی ماه جاری میلادی و روز قبل از برگزاری مراسم سالانه روز استقلال آمریکا، خبرنگاری از جو بایدن درباره وضعیت افغانستان پس از خروج نیرو‌های نظامی آمریکا پرسید. بایدن از این سوال آن هم در شب جشن استقلال آشفته شد و پاسخ داد: «مرد! من می‌خوام درباره چیز‌های شاد صحبت کنم!» علت اعتراض بایدن کاملا مشخص است. او کاملا از این سوال آشفته بود، زیرا نمی‌خواست درباره یک شکست بزرگ در سیاست خارجی آمریکا که ۲۰ سال هم به درازا کشیده بود، در شب جشن استقلال آمریکا صحبت کند.

آمریکا در ۲۰ سال گذشته حدود ۲ تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرد؛ هزاران نفر از افراد خود را در این جنگ -که طولانی‌ترین جنگ تاریخ آمریکاست- از دست داد و تعداد زیادی از خانواده‌های افغانستانی را نیز عزادار کرد و در نهایت به این نتیجه رسید این کار آنطور که رسانه‌های آمریکایی بیان کردند، «ماجراجویی‌ای تأسف‌بار» بود و هیچ فایده دیگری نداشت.

بهانه حمله به افغانستان حضور القاعده در این کشور بود؛ سازمانی که شکل‌دهنده حملات ۱۱ سپتامبر به برج‌های تجارت جهانی نیویورک بود. بعد از ۲۰ سال، القاعده هنوز هم در افغانستان حضور دارد. رهبران این گروه به ترتیب در عملیات‌های پرهزینه کشته شدند، اما این گروه هیچ‌گاه به طور کامل در این کشور از بین نرفت. هدف اصلی دولت بوش از بین بردن این گروه و حلقه‌های تروریستی موجود در این کشور بود. حمله به افغانستان اگر چه تا حدی آن‌ها را ضعیف کرد، اما احساسات ضدآمریکایی را به قدری افزایش داد که حالا گروه‌های ضعیف دیگری مانند طالبان نیز با شعار‌های ضدآمریکایی و عملکرد خود ضد نیرو‌های آمریکایی، در حال گرفتن بخش مهمی از خاک این کشور و تسلط بر اوضاع سیاسی و نظامی آن هستند.

طالبان ـ آنطور که رسانه‌های آمریکایی هر روز گزارش می‌دهند و نمودار‌های گرافیکی منتشر می‌کنندـ در حال گرفتن بسیاری از مناطق افغانستان است و تقریبا نیمی از آن را گرفته است. حضور نیرو‌های طالبان در شهر‌ها و ولسوالی‌های مختلف افغانستان این بار برخلاف سال‌های قبل از ۱۱ سپتامبر، با زور و کشتار نیست؛ رؤسای قبایل در مذاکره با نیرو‌های طالبان، براحتی از نیرو‌های آن‌ها استقبال می‌کنند و کنترل شهر‌ها را به دست آن‌ها می‌سپارند. اگر طالبان قرار بود این بار نیز با کشتار و خون‌ریزی وارد شهر‌ها و روستا‌های مختلف این کشور شود، باید موجی از پناهندگان و آوارگان در افغانستان ایجاد می‌شد و هر روز آماری از کشته‌شدگان و مفقودشدگان منتشر می‌شد، اما اخبار مربوط به این روز‌های گسترش حوزه قدرت و نفوذ طالبان در افغانستان خالی از هر نوع کشتار گسترده است. همراهی بخش زیادی از مردم افغانستان با این گروه، نتیجه عملکرد ۲۰ ساله آمریکا در این کشور است. در عین حال عدم مقبولیت دولت غربگرا در کابل نیز نشان‌دهنده اشتباه بودن سیاست‌های آمریکا در اعمال زوری دموکراسی در افغانستان است.

طالبان این روز‌ها با همسایگان افغانستان در حال رایزنی و گفت‌و‌گوی دیپلماتیک است. این گروه پای میز مذاکره با دولت مرکزی نیز حضور دارد و در حال رایزنی و مذاکره برای رسیدن به توافق با دولت است. طالبان سال ۲۰۲۱ نمی‌خواهد حکومت جدیدی را برای افغانستان طراحی کند و به زور آن را اجرایی کند، تنها سهمش را از قدرت می‌خواهد و حالا با پیشروی‌های گسترده در مناطق مختلف این کشور و انجام مذاکرات رسمی با دولت مرکزی و در عین حال اطمینان دادن به کشور‌های همسایه درباره تأمین امنیت مرزها، به خوبی در راه رسیدن به قدرت تمام در این کشور است.

نگاهی به همه این مسائل نشان می‌دهد چرا بایدن نمی‌خواست به سوالی درباره میراث آمریکا در افغانستان پاسخ دهد، زیرا این میراث برای آمریکا چیزی جز ذلت و خواری و در عین حال شکست مفتضحانه بعد از ۲۰ سال تلاش نیست. به همین دلیل است که اولویت‌ها و اهداف درباره حمله به افغانستان هر روز در حال تغییر است. جورج بوش در زمان حمله به افغانستان، بردن دموکراسی به این کشور و پایان دادن به تروریسم را هدف اصلی عنوان کرد. حالا بایدن مقابل دوربین خبرنگاران به صراحت بیان می‌کند هدف آمریکا نه دولت- ملت‌سازی در افغانستان بوده و نه حتی تشکیل دادن دموکراسی در این کشور!

این روز‌ها پیش‌بینی رسانه‌ها و تحلیلگران آمریکایی از آینده افغانستان و همچنین رابطه‌اش با آمریکا در بهترین حالت این سناریو است: آمریکا به حمایت اطلاعاتی و نظامی خود از دولت مرکزی ادامه می‌دهد و هر از گاهی نیز مقر‌های طالبان یا گروه‌های مخالف دولت مرکزی را هدف قرار می‌دهد تا دولت غربی همچنان بر بخش کوچکی از افغانستان یعنی کابل و برخی شهر‌های نزدیکش حکومت کند و در آرایش جدید قدرت‌های سیاسی در این کشور، دولت مرکزی نیز محلی از اعراب داشته باشد. با این حال این سناریو شانس کمی برای پیروزی دارد.

نگاهی به رسانه‌های آمریکایی البته نشان می‌دهد غیر از دغدغه درباره شکست آمریکا در جنگ ۲۰ ساله، دغدغه‌ها و نگرانی‌های دیگری نیز مطرح است. رسانه‌های آمریکایی همراه با حزب دموکرات نیز زبان به انتقاد از بایدن و سیاستش گشوده‌اند و گفته‌اند خالی کردن عرصه، احتمالا باعث می‌شود ایران، روسیه، چین و هندوستان یا حتی پاکستان و ترکیه نفوذ و بروز خود در این کشور را بیشتر کنند. مهم‌ترین مساله در این باره برای آمریکایی‌هایی که حالا رو به جنگ سرد با چین آورده‌اند، مساله نفوذ چین در افغانستان و بعد از آن نفوذ روسیه در این کشور است؛ مساله‌ای که از زمان اشغال افغانستان به دست نیرو‌های اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ همیشه باعث نگرانی آمریکایی‌ها می‌شد، اما این بار به نظر می‌رسد دولت ایالات‌متحده آنقدر زیر بار فشار تلفات نظامی و هزینه‌های حضور در این کشور است که دیگر اهمیتی به موضوعات حاشیه‌ای اینچنینی در افغانستان نمی‌دهد.

شاید منطق بایدن در این باره منطق قابل توجیهی برای خانواده‌های آمریکایی باشد: «آیا شما حاضرید دختران و پسران خود را برای جنگ به افغانستان بفرستید؟» این شعاری است که در سال‌های آخر حضور آمریکا در ویتنام نیز بار‌ها از رسانه‌ها و مردم شنیده شده بود؛ درست آنجا که سربازی اجباری برای آمریکایی‌ها دیگر پاسخگوی نیاز به حضور در ارتش نبود و مردم به بهانه‌های مختلف از ثبت‌نام برای ارتش یا خدمت سربازی سر باز می‌زدند. دادگاه تاریخی مرحوم «محمدعلی کلی» بوکسور آمریکایی و دلایل او برای فرار از خدمت در ویتنام، به بسیاری از سوالات درباره افغانستان نیز پاسخ می‌دهد: «مهم‌ترین علت برای خروج نیرو‌های نظامی آمریکا از افغانستان، مخالفت داخلی مردم آمریکا با ادامه این جنگ است؛ همان مساله‌ای که یک بار مردم شهر‌های مختلف آمریکا را در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی برای مخالفت با جنگ ویتنام به خیابان‌ها کشاند».

تعدادی از رسانه‌ها خروج آخرین نیرو‌های آمریکایی از افغانستان و تلاش برای خارج کردن مترجمان افغانستانی از این کشور را با روز‌های آخر خروج آمریکا از ویتنام مقایسه می‌کنند و مرتباً افتضاح رخ داده در سایگون را با عملیات‌های خروج از بگرام مقایسه می‌کنند. در این باره به نظر می‌رسد حق با بایدن باشد. دیگر کسی حاضر نیست در جنگ‌های بی‌پایان آمریکا که با شکست نیز همراه می‌شود، حضور داشته باشد.

روزنامه خراسان

برای حل مشکل ازدواج راه اشتباه نرویم!/دکتر رسول صادقی

ازدواج، به‎عنوان مبنای شکل‏گیری نهاد خانواده و مناسک گذار افراد از جوانی به بزرگ سالی، همواره در افکار عمومی جامعه، تحقیقات علمی و دانشگاهی و عرصه سیاست گذاری مورد توجه است. این مسئله به همراه سازوکار‌های تحقق و نظم وترتیبات مرتبط با آن، یکی از مهم‌ترین پدیده‏های اجتماعی، فرهنگی و زیستی است که هم متأثر از تحولات جامعه و هم بر آن تأثیرگذار است. از این رو، با وجود تداوم نسبی در برخی ابعاد، نگرش‌ها و رفتار‌های ازدواجی در ایران، در چند دهه اخیر تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است.

در وضعیت کنونی جامعه ایران، پدیده ازدواج تحت‏تأثیر تحولات ساختاری و ارزشی جامعه از یک سو و شرایط نابسامان اقتصادی و بحران بیکاری از سوی دیگر، به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود یافته است. هرچند عمومیت ازدواج در کشور بالاست، اما امروزه این واقعه مهم زندگی با تأخیر اتفاق می‌افتد. بررسی وضعیت تجرد تا ۳۰ سالگی، بیانگر افزایش نسبت‌های تجرد و به بیان دیگر، تأخیر در ازدواج است. در سه دهه اخیر نسبت تجرد مردان تا ۳۰ سالگی از ۱۸ به ۴۶ درصد و برای زنان از ۹ به ۲۴ درصد افزایش یافته است.

در سطح استانی، بیشترین نسبت تجرد پسران و دختران تا ۳۰ سالگی مربوط به استان‌های ایلام، کرمانشاه و کهگیلویه و بویراحمد است. در این مناطق میزان بالای بیکاری و مهاجرت مردان مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر افزایش ماندن در وضعیت تجرد است. افزایش تأخیر در ازدواج در کشور را می‌توان به عوامل ساختاری مانند گسترش شهرنشینی، افزایش تحصیلات، نبود تعادل در تعداد زنان و مردان در معرض ازدواج و تغییرات نگرشی و ایده‌ای مرتبط دانست. افزایش تحصیلات، از عوامل مهمی است که می‌تواند با افزایش سال‌های تحصیل، گذار جوانان به نقش‌های بزرگ سالی مانند همسری را به تعویق اندازد و همچنین از طریق ارائه منابع اطلاعاتی جدید، الگو‌های نگرشی و رفتاری جوانان را تحت تأثیر قرار دهد.

از این نکته نیز نمی‌توان غافل بود که گسترش ارتباطات و افزایش دسترسی به شبکه‌های اطلاعاتی متنوع و متعدد، تغییر نگرش‌ها و رفتار‌های مرتبط با ازدواج را تسریع کرده است. گسترش شهرنشینی و تغییر الگوی بازار کار، انتقال بین نسلی اشتغال را منقطع ساخته و استقلال مالی و معیشتی مردان جوان را به تعویق انداخته است. گسترش الگوی خانوار هسته‌ای که در آن هم‌سکنایی زوج‌های جوان با والدین رایج نیست، از جمله عواملی است که به ویژه در شرایط تورم اقتصادی و افزایش بهای مسکن، می‌تواند تأمین یکی از مهم‌ترین پیش نیاز‌های شروع یک زندگی جدید را با مشکل روبه رو سازد. برجسته‌شدن نقش جوانان در انتخاب همسر و افزایش مخاطره‌پذیری ازدواج بر اثر گسترش طلاق نیز از جمله عواملی است که فرایند جست وجو برای یافتن همسر مناسب را پیچیده‌تر و طولانی‌تر ساخته است.
 

از بیکاری تا ترس و بی اعتمادی

از این رو، در وضعیت کنونی جامعه ایران، پدیده ازدواج تحت‏تأثیر تحولات ساختاری و ارزشی جامعه از یک سو و شرایط بحران بیکاری از سوی دیگر، به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود یافته است. بر اساس نتایج مطالعات و پژوهش‌های جمعیت شناسی، عوامل مختلفی در تبدیل ازدواج به مسئله اجتماعی دخالت داشته‏اند که مهم‌ترین آن‌ها معضل بیکاری و نداشتن شغل دایم پسران جوان است. در جامعه ما، اشتغال به عنوان مهم‌ترین پیش شرط ازدواج محسوب می‌شود. بیکاری و ناامنی شغلی، بی اطمینانی زیادی را در خصوص آینده برای جوانان رقم زده و تصمیم به ازدواج آنان را تا آینده‌ای نامعلوم به تأخیر انداخته است. از این رو، میزان بالای بیکاری در میان جوانان به تأخیر در ازدواج به ویژه برای پسران منجر شده است.

علاوه براین، عوامل دیگری نظیر مضیقه ازدواج، برهم خوردن توازن تعداد دختر و پسر در سنین ازدواج، نداشتن حق انتخاب همسر از سوی دختران، سخت گیری جوانان و والدین در امر ازدواج و افزایش سطح توقعات آن ها، افزایش گرایش به تحصیلات دانشگاهی، مشکلات مربوط به تهیه مسکن و جهیزیه، مهریه‌های بالا، دخالت والدین، گسترش بی‏اعتمادی و ترس از ازدواج، زمینه‏ساز تبدیل ازدواج به یک مسئله اجتماعی شده‎اند. افزایش مشکلات اقتصادی و مؤلفه هایی، چون تورم، رکود، کاهش تولید، بیکاری، مصرف گرایی و افزایش سطح انتظارات، آثار منفی بر سن ازدواج جوانان گذاشته و موانع و مشکلاتی را در سر راه ازدواج جوانان به وجود آورده است.

از این رو می‎توان از مسئله ازدواج به عنوان یک برساخت اجتماعی نام برد، زیرا ریشه در عملکرد ساختار‌های نهادی (به ویژه ساختار اقتصادی و بازار کار)، اجتماعی (نوسازی، تغییر در نقش‎های اجتماعی)، فرهنگی (رواج مصرف‎گرایی و مادی‎گرایی در جامعه و گاهی آداب و رسوم و سنت‎های قومی فرهنگی) و شرایط جمعیت‎شناختی (نبود تعادل نسبت‎های جنسی به هنگام ازدواج) جامعه دارد. بیشتر مردم استقلال اقتصادی، داشتن شغل، اتمام تحصیلات و حمایت از یک خانواده را شرط انتقال به بزرگ سالی می‏دانند. در این شرایط، امروزه پدیده ازدواج با سه مسئله محدودیت دسترسی، کاهش امکان و تمایل همراه شده است.

به طوری که افزایش شهرنشینی، تحصیلات و اشتغال مدرن، به تغییر ایده‎ها و نقش‎های اجتماعی جدید منجر شده است، در مواردی نیز اعمال و هنجار‌های فرهنگی به عنوان موانع پیش‎روی ازدواج عمل کرده و در نتیجه امکان و مطبوعیت ازدواج کاهش یافته است و جوانان جایگزین‎های دیگری را در این زمینه برای خود متصور شده‎اند. بررسی سیاست‌ها و برنامه‌های مرتبط در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده حاکی از آن است که باوجود برخی از پیشرفت‌های به دست آمده، کاستی‌های متعددی در این زمینه وجود دارد.

به طور خاص، می‌توان از این واقعیت یاد کرد که بسیاری از اسناد و برنامه‌های ملی تدوین شده در حوزه‌های مختلف زندگی جوانان (به ویژه در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده) طی دو دهه گذشته فقط در حد نظر باقی مانده و در مقام عمل به واقع نپیوسته اند. همچنین رویکرد غالب در برنامه‌ها در بیشتر ادوار زمانی فرهنگی بوده است. این در حالی است که امروزه مسئله ازدواج جوانان بیشتر به شرایط اقتصادی جامعه برمی‌گردد. شرایط اقتصادی تأثیر بارزی بر تأخیر ازدواج جوانان دارد. مردانی که شغل مناسبی ندارند و از نظر درآمدی با مشکل روبه رو هستند، کمتر از دیگران ازدواج می‌کنند. آن‌ها مهیا نبودن شرایط اقتصادی را مهم‌ترین عامل برای تأخیر ازدواج مردان می‌دانند.

از این رو، ثبات اقتصادی و درآمدی در میان مردان مجرد جوان عامل بسیار مهمی در افزایش فراوانی ازدواج خواهد بود. روند افزایشی سن ازدواج جوانان در دهه‌های اخیر نشان می‌دهد، برنامه‌ها وسیاست‌های مرتبط با ازدواج جوانان همانند قانون تسهیل ازدواج به طور مؤثری عملیاتی و اجرا نشده اند؛ بنابراین قوانین مربوط نیاز به بازنگری دارند و باید آسیب شناسی شوند که چرا این سیاست‌ها موفق نبوده و به اهداف مدنظر نرسیده اند.

روزنامه ایران

جزئیات ابتکار تهران برای صلح افغانستان/سید رسول موسوی*

روزهـــای چهارشـــنبه و پنجشنبه ۱۶ و ۱۷ تیرماه تهران شــاهد ابتکار سیاسی خاصی بود. هیأتی از طالبان به سرپرستی عباس استانکزی با هیأتی از نمایندگان مجموعه تمــــــام نیـــروهـــــای حاکمیتی و سیاسی افغانستان که آن را هیأت جمهوریت می‌نامیم و توسط یونس قانونی سرپرستی می‌شد، روبه‌روی هم نشستند و روند جدیدی از گفتگو‌های بین‌الافغانی را برای استقرار صلح در افغانستان آغاز کردند. نشست تهران برای گفتگو‌های صلح افغانستان روز چهارشنبه با حضور هیأت‌های دو طرف و با سخنرانی دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ساختمان مرکزی وزارت امور خارجه آغاز شد و بعد از سخنرانی وزیر خارجه هیأت‌های دو طرف بدون حضور طرف ایرانی و صرفاً با حضور اعضای دو هیأت، گفتگو‌های خود را آغاز کردند.

گفتگو‌ها تمام روز چهارشنبه ادامه یافت و، چون دو طرف به ادامه گفتگو‌ها علاقه‌مند بودند، ادامه آن به روز پنجشنبه موکول شد. گفتگو‌ها روز پنجشنبه در ساختمان سردار شهید سلیمانی دردفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه ادامه یافت تا این که دو طرف به یک جمع‌بندی مشترک از نتایج گفتگو‌ها رسیدند و آن را در یک اعلامیه ۶ بندی منتشر نمودند. پیش از انتشار اعلامیه نشست، دکتر ظریف وزیر امور خارجه در محل گفتگو‌ها حاضر شده و پس از استماع سخنان سرپرستان دو هیأت با سخنان خویش اولین دور گفتگو‌های بین‌الافغانی ابتکار تهران را به پایان بردند.

از آنجا که گفتگو‌های بین الافغانی در پشت در‌های بسته برگزار شد، نمی‌توان درباره گفت و شنید‌های دو طرف مطلبی نگاشت، ولی با تحلیل محتوای سند ۶ ماده‌ای منتشر شده تا حدودی می‌توان مباحث مطرح شده و چگونگی گفتگو‌ها و بالاخره نتایج گفتگو‌ها را استنباط نمود. اما قبل از آنکه به محتوای سند گفتگو‌های بین‌الافغانی ابتکار تهران بپردازیم، لازم است سابقه شکل‌گیری ابتکار تهران و تفاوت ابتکار تهران با سایر ابتکارات صلح در افغانستان را توضیح دهیم.
سابقه ابتکار تهران برای صلح افغانستان به سفر آقای حنیف اتمر مشاور امنیت ملی وقت افغانستان به تهران در مردادماه ۱۳۹۵ باز می‌گردد. در آن سفر آقای اتمر که امروز وزیر امور خارجه افغانستان است در گفتگو‌های خود با آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان و دکتر ظریف وزیر امور خارجه علاقه‌مندی کشورش به نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتگو‌های صلح با طالبان را ابراز نمود.

پس از بازگشت اتمر به افغانستان تهران تلاش نمود تا طالبان را به گفتگو با دولت افغانستان ترغیب نماید. در نتیجه تلاش‌های ایران طالبان موافقت کردند تا با دولت افغانستان مذاکرات خود را آغاز کنند. موافقت طالبان با آغاز گفتگو‌های صلح با دولت در سفر دی ماه ۱۳۹۷ آقای شمخانی به کابل و در دیدار با رئیس جمهوری افغانستان و همتای جدید خود که در این زمان آقای حمدالله محب به جای حنیف اتمر بود، طرح شد. مقامات افغانستان از سخنان آقای شمخانی استقبال کردند و وعده دادند که بعد از مشورت‌های لازم پاسخ رسمی خود را به ابتکار تهران برای صلح افغانستان خواهند داد. ولی متأسفانه این پاسخ در آن زمان به جهت مخالفت امریکایی‌ها داده نشد.

اگر به رسانه‌های افغانستان در آن تاریخ نظری بیفکنیم متأسفانه با این واقعیت تلخ مواجه خواهیم شد که رسانه‌های مذکور به جای حمایت از ابتکار تهران برای گفتگو‌های صلح در آن زمان تهمت‌های نامربوطی را به جمهوری اسلامی ایران وارد ساختند و چشم‌های خود را بر حقیقت ماجرا بستند. آن‌ها نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتگو‌های صلح بین طالبان و دولت را حمایت از طالبان معرفی کردند. اگر در آن زمان این ابتکار خوب درک می‌شد و تحت فشار اشغالگران بی پاسخ نمی‌ماند قطعاً امروز افغانستان در شرایط دیگری بود و چه بسیار از پیر و جوان و زن و مرد و نونهالان افغانستانی که امروز از نعمت حیات برخوردار بودند و چه میزان از خسارات مادی به افغانستان جلوگیری شده بود. هیهات بر فرصت‌های از دست رفته!

ابتکار تهران نادیده گرفته شد، ولی جنگ در افغانستان واقعیت تلخی بود که می‌بایست مانند تمام جنگ‌ها روزی به پایان برسد و افغانستانی که به نام گورستان امپراطوری‌ها و اشغالگران مشهور است، نمی‌توانست این ویژگی برجسته تاریخی خود را به فراموشی سپارد و آن چه را که در تاریخ خود داشت باز به روی صحنه آورد و اشغالگران معاصر را با بن‌بست و شکست مواجه ساخت. امریکا به عنوان فرمانده اشغالگران وقتی چاره‌ای در مقابل خود ندید و شکست خود و کشور‌های متحد را حتمی دید، راهبردی جدید را در افغانستان در پیش گرفت.

عنوان راهبرد جدید امریکا در افغانستان روند صلح بود، ولی اگر به نتایج این روند خصوصاً آنچه را که امروز در عرصه و میدان افغانستان شاهدیم توجه کنیم آن زمان حقیقت تلخ جنگ که تحت پرچم صلح صورت می‌گرفت را متوجه خواهیم شد. تحلیل آنچه امریکا به نام گفتگو‌های صلح انجام داد در این مقال نمی‌گنجد و نیازمند بحث جداگانه‌ای است، ولی اگر به این ضرب‌المثل فارسی که می‌گوید: آن را که عیان است چه حاجت به بیان است، توجه کنیم و نظری به آنچه که امروز در ولسوالی‌ها و جاده‌های افغانستان می‌گذرد بیندازیم و گوشه چشمی به تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود بیندازیم، بدون نیاز به توضیحات اضافی اعتراف خواهیم که امریکا و دیگر اشغالگران چگونه دچار شکست شدند و چگونه با فرار غیرمسئولانه خود کشور افغانستان را به این وضعیت گرفتار ساختند.

امریکا در توافق دوحه با طالبان، اسفند ۱۳۹۹، متعهد شده بود تا در مقابل آزادی زندانیان طالب گفتگو‌های بین الافغانی را به سرانجام رساند، ولی اگر دقت کنیم آن چه فقط به صورت کامل اتفاق افتاد فرار شبانه امریکا از افغانستان بود و فراموش کردن دیگر تعهداتش که مهم‌ترین آن پایه‌ریزی ساختاری برای آینده نظام سیاسی افغانستان بر بنیاد نتایج حاصل از گفتگو‌های بین‌الافغانی.

در زمانی که امریکا تلاش می‌کرد برای توجیه شکست نظامی خود روند صلح دوحه را مدیریت نماید دو روند دیگر نیز تلاش نمود تا در عرصه افغانستان نقش‌آفرینی کند. یکی فرمت مسکو یا روند ۱+۳ است و دیگری ابتکار ۶+۲ سازمان ملل متحد است.

فرمت مسکو ابتدا در نظر داشت ابتکار مستقلی باشد و تلاش کرد از طریق برگزاری نشست بین‌الافغانی بین طالبان با شخصیت‌های سیاسی و جهادی افغانستان در مسکو، پکن و دوحه روند جدیدی را برای صلح در افغانستان شکل دهد، ولی در جریان کار ساختار را جایگزین محتوی و ایده صلح کرد. به این معنی که زمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان تصور کرد که اگر سه قدرت جهانی روسیه، امریکا و چین هر تصمیمی برای افغانستان بگیرند آن تصمیم شدنی است و فقط برای قطعی شدن آن تصمیم خوب است ایران و پاکستان هم دعوت شوند تا تصمیمات سه قدرت را تأیید کنند.

طرح روسیه فاقد محتوا و ایده بود و فقط به ساختار توجه می‌کرد. نتیجه خلأ محتوی و ایده فرمت مسکو این شد که ایده امریکایی روند دوحه را به عنوان محتوای و ایده ساختار خود قرار دهد و فرمت مسکو عملاً به خدمت روند دوحه درآمد. مطالعه بیانیه‌های فرمت مسکو به‌خوبی مؤید این حقیقت است که روند مسکو فقط تصمیمات روند دوحه را تأیید می‌کرد و شخص زمیر کابلوف در راستای ایده‌های خلیل زاد حرکت می‌کرد.

جمهوری اسلامی ایران از ابتدا با شناختی که از ماهیت حرکت امریکا داشت در هیچ‌یک از جلسات مرتبط با روند دوحه شرکت نکرد و، چون فرمت مسکو را نیز فاقد ایده و محتوا دید و آن را ساختاری در خدمت طرح خلیل‌زاد دانست و از شرکت در آن خودداری کرد. فرمت مسکو قرار بود ۲+۳ نامیده شود، ولی چون ایران به دلایلی که گفته شد در فرمت مسکو شرکت نکرد، نام دیگر فرمت مسکو تروئیکا پلاس یا ۱+۳ نامیده شد.

سازمان ملل متحد در دور اول حاکمیت طالبان بر کابل در سال‌های ۷۵ تا ۸۰ شمسی برای برقراری صلح در افغانستان تلاش کرد از طریق ابتکار ۶ +۲ که شامل شش کشور همسایه افغانستان (ایران، پاکستان، چین، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) و دو قدرت بزرگ امریکا و روسیه می‌شد بین طالبان آن زمان که بر کابل مسلط بودند و نیرو‌های مقابل طالبان نوعی آشتی و صلح برقرار کند که موفق نشد و با تهاجم نظامی امریکا و اشغال افغانستان بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روند تحولات افغانستان به مسیر دیگری رفت.

این اواخر دبیرکل سازمان ملل تلاش کرد با احیای ابتکار گذشته خود نقش جدیدی برای سازمان ملل در روند صلح افغانستان تعریف کند، اما به جهت عدم حمایت امریکا و روسیه از نقش‌آفرینی سازمان ملل در صلح افغانستان عملاً امکان نقش‌آفرینی آن منتفی گردید. هرچند دبیر کل با انتصاب ژان ارنو دیپلمات فرانسوی به عنوان نماینده شخصی خود در افغانستان تلاش کرده تا تحرکی به نقش صلح‌سازی سازمان ملل در افغانستان بخشد، ولی عدم تحرک جدی آرنو و رها‌سازی امور و عدم حضور در تحولات مرتبط به افغانستان نشان از آن دارد که این دیپلمات فرانسوی متوجه شده است که سازمان ملل در شرایط کنونی فاقد اعتبار و ظرفیت لازم برای نقش آفرینی است.

آخرین ابتکار مطرح شده در ارتباط با روند صلح در افغانستان ابتکار استانبول است که در ابتدای ورود بایدن به کاخ سفید مطرح شد و مقرر گردید تا از طریق برگزاری نشست‌هایی در استانبول با ترکیبی مشابه شرکت‌کنندگان کنفرانس بن ۲۰۰۱ تحرکی به روند صلح بخشد، ولی از آنجا که روند استانبول همان روند دوحه بود که صرفاً می‌خواست جلسات خود در زیر پرچم سازمان ملل متحد برگزار کند در همان ابتدای راه متوقف شد و نتوانست از حد یک ایده فراتر رود.

همچنان که ملاحظه شد ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته معتقد است که تنها راه صلح گفتگو‌های بین‌الافغانی است و نقش کشور‌های خارجی فقط باید تسهیل‌کنندگی مذاکرات بین‌الافغانی باشد. تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفتگو‌های بین‌الافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرح‌های صلح است. اعلامیه ۶ بندی نشست تهران موارد ذیل را برجسته می‌سازد:
جنگ راه حل نیست و مسأله افغانستان باید از طریق سیاسی حل شود.
گفتگو‌ها صریح و شفاف بوده و همه مسائل را شامل شده است.
تصمیم به ادامه گفتگو‌ها بعد از مشورت با سطوح بالاتر درباره چگونگی‌گذار از جنگ به صلح و آینده نظامی سیاسی و مکانیسم استقراز نظام سیاسی جدید
قبول نشست تهران به عنوان یک فرایند (فرصت و زمینه) جدید برای تقویت صلح
محکومیت حمله به خانه‌های مردم، بیمارستان‌ها، مدارس و مؤسسات عام‌المنفعه
تشکر طرفین گفتگو‌ها از جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر ابتکار تهران
دقت در اصول کلی فوق و مقایسه محتوای آن با مفاد و محتوای اسناد منتشر شده سایر ابتکارات نشان‌دهنده آن است که:
اولاً) نشست تهران اولین نشست واقعی نمایندگان اشخاص و اقوام اصلی و تعیین کننده روند‌های افغانستان بود.
ثانیاً) طرفین گفتگو‌ها قبول کردند که افغانستان راه‌حل نظامی ندارد و باید از طریق گفتگو و راه‌حلی سیاسی برای مشکل افغانستان راه‌حل یافت.
ثالثاً) محکومیت صریح حمله به غیر نظامیان و تأسیسات عمومی
رابعاً) پذیرش ابتکار تهران به عنوان یک فرایند دائم در جهت رسیدن به صلح
خامساً) برای اولین بار طالبان می‌پذیرند که درباره خاتمه جنگ، آینده نظام سیاسی و چگونگی استقرار نظم سیاسی جدید مذاکره کنند.
پنج محور فوق را می‌توان دستاورد ابتکار تهران در گفتگو‌های بین‌الافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گام‌های بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است. *دستیار وزیر و مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه

روزنامه شرق

خشک‌سالی و قطعی برق/مهدی زارع*

در سال کمبود شدید بارش و در این روز‌ها که مردم در اوج گرما و هجوم موج پنجم کرونا، با بی‌برقی هم دست‌وپنجه نرم می‌کنند، خشک‌سالی چه بلایی بر سر ما می‌آورد؟ مدیرعامل سد و نیروگاه کرخه روز شنبه ۱۹ تیرماه گفت که با توجه به وضعیت خشک‌سالی، اولویت اول در سد کرخه، تأمین آب شرب و سپس تأمین برق است. تراز فعلی سد کرخه ۱۹۶ متر از سطح آب‌های آزاد و حجم آب موجود در مخزن سد دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون مترمکعب است. تنها ۴۴ درصد از مخزن سد کرخه پر است و حدود ۵۶ درصد یعنی حدود سه میلیارد مترمکعب از مخزن این سد، خالی است.

سال گذشته تراز سد کرخه، ۲۱۴ متر از سطح آب‌های آزاد بود. در آن زمان، حدود چهار‌میلیارد و ۳۷۶ میلیون مترمکعب آب نیز در سد دز وجود داشت که حدود دو‌برابر وضعیت فعلی بود. اکنون در سد کرخه سطح آب مخزن حدود ۱۸ متر از تراز نرمال سد، پایین‌تر است. از ابتدای سال آبی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ تاکنون حدود دو‌میلیارد و ۴۶۶ میلیون مترمکعب آورد آب در سد کرخه بوده، درحالی‌که در سال آبی پیش‌از‌آن، آورد آب سد کرخه حدود شش میلیارد مترمکعب بوده است. مدیرعامل سد و نیروگاه دز نیز در همان روز گفته که در‌حال‌حاضر حدود ۲۱ متر از تراز اوج مخزن، معادل یک‌میلیارد و ۲۰۰ مترمکعب از سد دز، باوجود همه صرفه‌جویی‌های انجام‌شده، خالی است.

سد دز در یک سال آبی باید حدود هفت تا هشت میلیارد مترمکعب آورد آب داشته باشد. در سال ۹۸ که با سیلاب همراه بود، آورد سد دز به حدود ۱۶ میلیارد مترمکعب رسید، درحالی‌که امسال تا پایان سال آبی، حداکثر آورد سد دز حدود ۳.۵ تا چهار‌میلیارد مترمکعب پیش‌بینی شده که کمتر از نصف نرمال است. در‌حال‌حاضر حدود ۲۱ متر، معادل یک‌میلیارد و ۲۰۰ مترمکعب از سد دز باوجود همه صرفه‌جویی‌های انجام‌شده، خالی است. آمار این دو سد بزرگ ایران به‌خوبی نشان از وضع خشک‌سالی شدید در سال جاری دارد. بارندگی در سال آبی جاری در کشور از اول مهر تا ۱۷ تیر سال آبی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ به ۱۴۵ میلی‌متر رسید. این مقدار بارندگی نسبت به میانگین دوره‌های مشابه درازمدت ۵۰ ساله که ۲۳۰ میلی‌متر است، ۳۷ درصد کاهش و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (۱۳۹۹-۱۴۰۰) که ۳۰۳ میلی‌متر بوده، ۵۲ درصد کاهش نشان می‌دهد. از راه‌های مدیریت منابع آب یکی نیز سدسازی است.

تعداد سد‌های بزرگ در ایران در سال ۱۴۰۰ به ۱۵۶ سد بزرگ می‌رسد. امور آب و اداره امور آب و فاضلاب شهری، هر دو زیرمجموعه وزارت نیرو و مسئول منابع آب هستند. کل پتانسیل منابع آب ۱۳۰ کیلومترمکعب و متوسط آبی که در مخزن سد‌ها سالانه ذخیره می‌شود، حدود ۵۲ میلیارد مترمکعب است. میانگین بارندگی سالانه کشور حدود ۲۵۰ میلی‌متر است. تقریبا ۹۹ درصد از جمعیت شهری و ۸۲ درصد از جمعیت روستایی به آب آشامیدنی دسترسی دارند. وزارت نیرو مسئول اداره و برنامه‌ریزی بخش برق است. در ایران تا پایان سال ۱۳۹۶ ظرفیت نصب‌شده نیروگاهی معادل ۸۱ گیگاوات بوده که ظرفیت سوخت فسیلی آن بالغ بر ۶۵ گیگاوات (۸۰ درصد از کل) است.

از این ۶۵ گیگاوات، ۳۸ درصد ظرفیت توربین گاز سیکل ترکیبی، ۳۷ درصد نیروگاه گاز طبیعی معمولی، ۲۴ درصد نیروگاه بخار (گاز طبیعی، مازوت) و کمتر از یک درصد گازوئیلی است. ظرفیت برق آبی (ذخیره‌سازی، رودخانه و ذخیره پمپاژ) در مجموع ۱۳ گیگاوات یا ۱۶ درصد است و نیروگاه هسته‌ای بوشهر با یک گیگاوات، حدود ۱.۲ درصد و حدود ۰.۸ درصد (۷۰۰ مگاوات) تجدیدپذیر و حدود ۱.۴ گیگاوات تولید پراکنده (حدود دو درصد) است.

از این ظرفیت ۴۴ درصد دولتی است و ۶۵ درصد به بخش خصوصی و سایر نهاد‌های غیردولتی عمومی وابسته‌اند. از کل تقاضای برق، خانوار‌ها ۳۴ درصد، صنعت ۳۳ درصد، کشاورزی ۱۵ درصد، بخش دولتی ۹ درصد و مشاغل هفت درصد را شامل می‌شوند و در شرایط عادی حدود دو درصد نیز صادر می‌شود. ملاحظه می‌شود که با اختلال در ظرفیت تولید نیروگاه‌های برق‌آبی، یعنی حدود ۱۶ درصد ظرفیت تولید برق در ایران، ما با مشکلات عدیده قطع برق مواجه شده‌ایم. کمبود نسبی ظرفیت تولید انرژی که از سال‌ها قبل نیز می‌شد آن را پیش‌بینی کرد، مشکلات امروزه را ایجاد کرده است. توجه کنیم که هم برای مدیریت فوری شرایط موجود و هم پیش‌بینی وضع برای دهه آینده که جمعیت کشور به‌تدریج به ۱۰۰ میلیون نفر نزدیک خواهد شد، از اکنون و در ابتدای دولت سیزدهم باید برنامه‌ریزی کرد.
 

اخبار ویژه دوشنبه ۲۱ تیر


روزنامه کیهان

سران احزاب اصلاح‌طلب باید استعفا دهند

عضو کارگزاران می‌گوید: اصلاح‌طلبان در انتخابات شکست خوردند هرچند که همچنان انکار و فرافکنی می‌کنند. فائزه هاشمی در گفتگو با روزنامه آرمان و در پاسخ به این سؤال که آیا شما شکست اصلاح‌طلبان در این انتخابات را تایید می‌کنید؟ اظهار داشت: شکست خورده این انتخابات اصلاح‌طلبان بودند. اصلاح‌طلبان در ۴ سال اخیر تغییر هویت داده و پایگاه مردمی خود را از دست دادند. در طول این ۴ سال نیز با انداختن توپ در زمین شورای نگهبان و اصولگرایان حاضر به پذیرش خطا‌های خود نشدند. حالا هم اکثر آن‌ها همین حرف‌ها را تکرار می‌کنند.

هنوز نیز اکثریت آن‌ها فرافکنی می‌کنند. وی همچنین گفت: اصلاحات در احزاب و ارکان خود به یک خانه تکانی جدی احتیاج دارد. احزاب اصلاح‌طلب نتوانستند پیام مردم را دریافت و تحلیل درستی ارائه بدهند. آن‌ها برای حفظ و بقای خود دچار فرافکنی شدند، به نظرسنجی‌ها و آمار‌سازی‌های غیرواقعی روی آوردند و از مردم و پایگاه اجتماعی خود فاصله گرفتند. هدف، اصلاحات نبود بلکه بقا بود. در کشور‌های توسعه یافته معمولا با چنین شکستی، رهبران حزب یا رهبران جبهه شکست خورده استعفا می‌دهند و میدان را در یک روند دموکراتیک به دیگران واگذار می‌کنند، چراکه معتقدند این اقدام، حداقل کاری است که انتظار می‌رود احزاب دچار خطا مانند اصلاح‌طلبان در این انتخابات انجام دهند. بعد از این کناره‌گیری‌هاست که مابقی قادر خواهند بود آسیب‌شناسی جدی و واقعی را در درون تشکیلات انجام داده و راه درست را برای آینده پیدا کنند.
 

سی‌ان‌ان: نطق خروج از افغانستان بدترین نطق ریاست‌جمهوری بایدن بود

یک تحلیلگر امنیت ملی در آمریکا گفت: نطق خروج از افغانستان، بدترین سخنرانی دوران ریاست‌جمهوری بایدن بود. به گزارش صدای آمریکا، پیتر برگن، نائب رئیس‌اندیشکده «نیو آمریکا»، و استاد در دانشگاه ایالتی آریزونا، در تارنمای شبکه سی‌ان‌ان، به استدلال جو بایدن مبنی بر اینکه خروج سربازان آمریکایی بر اساس توافق دولت دونالد ترامپ و طالبان بوده، نوشت: از آنجا که این توافق توسط یک دولت پیشین امضا شده است، الزام‌آور نمی‌باشد. طبق گزارش منتشر شده توسط شورای امنیت سازمان ملل و نیز مصاحبه هفته پیش سی‌ان‌ان با عبدالله عبدالله، رئیس‌شورای عالی آشتی ملی افغانستان، پیش‌فرض توافق، یعنی قطع روابط طالبان با القاعده تحقق نیافته است.

جو بایدن همچنین به تلاش زلمای خلیلزاد، نماینده ایالات متحده در مذاکرات صلح افغانستان، برای دستیابی به صلح میان طالبان و دولت افغانستان اشاره کرد، اما آقای خلیلزاد در زمان ترامپ هم همین سمت را داشت و در چارچوب مذاکرات صلح، بیشتر افغانستان را تسلیم طالبان کرد. اکنون٢٨٠٠٠ سرباز آمریکایی در کره‌جنوبی پس از گذشت سه ربع قرن از جنگ کره با هدف دفاع از این کشور در برابر کره‌شمالی، حضور دارند. حضور ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی در افغانستان هم می‌توانست کمک بزرگی به دولت این کشور در مقابله با طالبان و دیگر گروه‌های همچون القاعده کند.

برخلاف ادعای پرزیدنت بایدن، مسئولان اطلاعاتی دولت او هشدار می‌دهند طالبان در حال در دست گرفتن کنترل افغانستان است. بایدن همچنین گفته بود حضور تنها ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی از مجموع ١ میلیون و ٣٠٠ هزار پرسنل فعال ارتش این کشور، باعث می‌شود که آمریکا نتواند با چین رقابت استراتژیک کند. اما، برخلاف این ادعا، حضور ۲۵۰۰ نیروی ما در افغانستان، دست برتر را به چینی‌ها در رقابت با واشنگتن نمی‌دهد.
 

دولت ۷ سال به مسئله برق بی‌محلی کرد

ساخت نیروگاه‌های تولید برق ۷ سال زمان می‌برد، اما دولت روحانی نه در حوزه نیروگاه‌ها، طراحی و تدبیر موثری انجام نداد. به نوشته روزنامه وطن امروز، برای ساخت یک نیروگاه در کشور عرف بر این است که ۷ سال زمان لازم است. از روزی که تصمیم به ساخت گرفته می‌شود تا روزی که یک نیروگاه به بهره‌برداری برسد، حدود ۷ سال زمان می‌برد. همچنین اگر بخواهیم فرسودگی شبکه را در کل کشور رفع کنیم ۳ سال زمان لازم است. متاسفانه به بسیاری از کارخانجات و صنایع، برق ندادیم و همین باعث شده بلاتکلیف بمانند. گله می‌کنند که ما کارخانه را آماده کردیم تا مورد بهره‌برداری قرار گیرد، اما دولت نمی‌تواند به این کارخانه‌ها برق بدهد تا کارشان را شروع کنند. اگر این نیاز‌ها را هم در نظر بگیریم باید کسری ۲۰ هزار مگاواتی را تامین کنیم، اما اگر بخواهیم نیاز روزانه را تامین کنیم، کسری ۱۱ هزار مگاواتی داریم.

راهکار برون‌رفت از این شرایط این است که یا نیروگاه بسازیم یا نیروگاه‌های گازی که سیکل ترکیبی ندارند را وارد واحد بخار کنیم و یا اینکه فرسودگی شبکه را کمتر کرده و تلفات برق را کاهش دهیم، همچنین از کالا‌های کم‌مصرف استفاده کنیم تا در مصرف انرژی صرفه‌جویی شود که این امر هم نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و هم به کار فرهنگی و تشویق مردم. هر کدام از این روش‌ها بین ۳ تا ۷ سال زمان نیاز دارد. گرفتاری‌هایی که امروز پیدا کرده‌ایم ریشه در ۷ سال پیش دارد. اگر دولت از ۷ سال پیش به این مسئله فکر کرده بود امروز شاهد این مشکلات نبودیم و اگر امروز هم به‌دنبال حل این مشکل نباشیم سال آینده وضعیت بدتر از امروز خواهد شد که این جای نگرانی دارد.‌ می‌توانیم سبد انرژی کشور را با آوردن برق هسته‌ای به چرخه مصرف متنوع کنیم. وقتی این موارد را جمع می‌کنیم، مشاهده می‌شود ابتدا نیاز به یک برنامه مناسب داریم تا مشکل برق حل شود.

به موازات این قضیه مشکل گاز را هم داریم که به تازگی این مشکل با افت تولید در پارس جنوبی خود را نشان داده است. این افت تولید سال به سال بیشتر می‌شود. برداشت ما در پارس جنوبی طبق برنامه نبود و بخشی از آن به موضوع افت تولید برمی‌گردد که در سال‌های آینده خود را بیشتر نشان خواهد داد. طبق برنامه ششم، دولت باید سالانه ۵ هزار مگاوات برق تولید می‌کرد و تولید برق هسته‌ای باید گسترش می‌یافت، اما گسترش نیافت به‌طوری که فاز‌های ۲ و ۳ آن همچنان روی زمین مانده است؛ برای صادرات برق بخش خصوصی وارد عمل نشد؛ در حوزه نیروگاه‌های گازی که باید سیکل ترکیبی می‌شدند اقدامات جدی نشد؛ این بخشی از مجموعه کار‌هایی است که در طول ۷ سال اخیر از سوی دولت انجام نشد و بر زمین ماند.
 

توضیح سازمان برنامه و بودجه درباره یک خبر و پاسخ کیهان

در پی انتشار خبر ویژه‌ای به نقل از روزنامه جام جم، سازمان برنامه و بودجه توضیحی ارسال کرد. روابط عمومی این سازمان در واکنش به خبر «۸ سال دردسرسازی برای دولت جدید» مورخ ۱۴۰۰/۰۴/۱۳ آورده است: «بار مالی متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان: متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان یکی از مطالبات ۱۰ ساله بازنشستگان بود که در سال ۱۳۹۹ از محل منابع مندرج در بند (و) تبصره (۲) قانون بودجه سال ۱۳۹۹ اجرایی شده و با توجه به رشد حدود ۴۵ درصدی حقوق بازنشستگان رضایت جدی بازنشستگان را در پی داشت با توجه به اجرای متناسب‌سازی از مهر ماه سال ۱۳۹۹ منابع لازم برای تداوم متناسب‌سازی نیز در لایحه بودجه ۱۴۰۰ در بند (و) تبصره ۲ منظور شده که با تغییراتی در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید با توجه به ابلاغ قانون بودجه سال ۱۴۰۰ و لحاظ ۱۳۰۰۰۰ میلیارد تومان در جزء (۱) بند (۲) تبصره (۲) تداوم متناسب‌سازی نیز از محل بخشی از منابع مذکور در حال اجرا می‌باشد لذا با توجه به موارد فوق اجرای متناسب‌سازی در سال ۱۳۹۹ و تداوم آن در سال ۱۴۰۰ عیناً براساس منابع مندرج در قانون بودجه بوده و به هیچ عنوان تعهد مازاد بر اعتبار نبوده است و به هیچ عنوان دولت مستقر به دنبال ایجاد هزینه برای دولت منتخب نبوده است.»

کیهان: اولاً اگر اقدام سازمان برنامه و بودجه قانونی بوده، چرا نه در سال‌های گذشته و نه ابتدای امسال انجام نشده و در حالی که دولت در هفته‌های پایانی خود به سر می‌برد، اقدام به افزایش ناگهانی حقوق‌ها (از جمله در سطح مدیران) شده است؟ این کار منطقاً با عنایت به کسری بودجه چند صد هزار میلیاردی موجود، گرفتاری جدیدی را در کنار ارثیه منفی دولت، متوجه دولت جدید می‌کند.

ثانیاً حتی بسیاری از کارشناسان در روزنامه‌های حامی دولت نیز تصریح می‌کنند اقدامات نمایشی دولت در هفته‌های پایانی مبنی بر افزایش حقوق‌ها، موجب کسری بیشتر و تورم مضاعف خواهد شد. چنان‌که روزنامه دنیای اقتصاد به قلم آقای علی سرزعیم (معاون پیشین وزارت تعاون و کار و رفاه در دولت روحانی و مشاور مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری) در یادداشتی با عنوان «افزایش حقوق‌ها به چه معناست؟» می‌نویسد: «قاعدتاً توجیه این کار سازمان برنامه این است که قدرت خرید کارکنان دولت به شدت کاهش یافته و نیاز به جبران است» این پیشنهاد بدون اینکه در مجلس بررسی شود در دولت تصویب شد و همان طور که می‌توان حدس زد به سرعت برق در تمام دستگاه‌های اداری با اشتیاق به اجرا درآمد قبل از هر چیز روشن است که هیچ کس با بهبود وضعیت درآمد افراد، خصوصاً کارمندان دولت مخالف نیست و اتفاقاً خود اینجانب جزو منتفعان این سیاست هستم؛ اما دانش اقتصادی حکم می‌کند که آدمی فارغ از ذی‌نفع بودن، پیامد‌های یک سیاست را بررسی کند؛ بنابراین به اختصار به این پیامد‌ها اشاره می‌کنم.
 

شکاف طبقاتی رو به کاهش دوباره در دولت روحانی افزایشی شد

روحانی، دولت را با بدترین وضع نابرابری اقتصادی تحویل می‌دهد. به گزارش روزنامه وطن امروز، مجموع سیاست‌های اتخاذ شده در دهه ۸۰ موجب شد ضریب جینی (نشانگر میزان شکاف طبقاتی) از مقدار خود در سال ۱۳۸۰ که برابر با ۰/۴ بود، در سال ۱۳۹۰ به پایین‌ترین مقدار خود، یعنی ۰/۳۷ برسد، اما پس از آن با جهش‌هایی که در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و به دنبال آن، افزایش تورمی که شاهد آن بودیم که منجر به کاهش قدرت خرید خانوار‌ها شد و در نهایت افزایش قیمت بنزین که در سال ۱۳۹۸ اتفاق افتاد، ضریب جینی مجددا صعودی شد و در سال ۱۳۹۹ به ۰/۴۰۸ رسید و به نوعی می‌توان گفت از سال ۱۳۹۰ تا امروز نابرابری درآمدی در حدود چهار درصد بیشتر شده است.

در حال حاضر حدود ۵۰ درصد از ارزش‌افزوده اقتصاد ایران در بخش خدمات متمرکز شده است. این درحالی است که گسترش این بخش و پایین بودن ظرفیت‌های تولیدی کشور تنها موجب گسترش فقر در جامعه شده؛ از این‌رو حمایت از تولید به‌ویژه حمایت از کسب‌وکار‌های کوچک اهمیت زیادی برای بهبود توزیع درآمد در اقتصاد ایران دارد. درآمد اصلی ساکنان روستا به‌طور کلی در فعالیت‌های کشاورزی و دامداری آن‌ها خلاصه می‌شود، ولی به‌دلیل اتکای دولت به درآمد‌های نفتی و واردات محصولات خارجی، توجه چندانی به بخش کشاورزی نشده است و ارزش‌افزوده این بخش بنابر آمار موجود به ۱۲ درصد رسیده است. از منظر توزیع درآمد عدم‌توجه به این بخش باعث می‌شود کشاورزان که بخش قابل‌توجهی از جمعیت را تشکیل می‌دهند از نظر درآمدی در وضعیت مناسبی قرار نداشته باشند؛ بنابراین توجه به این بخش موجب بهبود توزیع درآمد در جامعه می‌شود.

در حال حاضر یارانه‌های مختلفی از سوی دولت به اشکال مختلف پرداخت می‌شود. در بسیاری از موارد این یارانه‌ها خاصیت توزیع‌کنندگی ندارند بلکه حتی در جهت معکوس عمل می‌کنند، به این معنی که افراد در دهک‌های بالای درآمدی جامعه از یارانه‌ها نسبت به افراد در دهک‌های پایین درآمدی جامعه بیشتر برخوردار می‌شوند؛ زیرا که اغلب این یارانه‌ها بر مصرف کالا‌ها پرداخت می‌شوند؛ بنابراین توجه به اصابت دقیق این یارانه‌ها و شناسایی اقشار مستحق‌تر دریافت یارانه، کمک شایانی به بهبود توزیع درآمد در جامعه می‌کند. بهبود نظام تامین اجتماعی در نهایت منجر به بهبود توزیع درآمد در اقتصاد ایران‌ می‌شود.
 

همشهری: تدبیر برقی دولت به افزایش تورم ختم می‌شود

در حالی که دولت و وزارت نیرو، چاره کمبود برق را در تعطیلی صنایع دانسته‌اند، یک روزنامه حامی دولت می‌گوید: این نوع تدبیر، آثار تورمی روی اقتصاد و بازار و بورس و تولید به همراه خواهد داشت. روزنامه همشهری در گزارشی خاطرنشان کرد: مجموعه خبر‌ها نشان می‌دهد تمرکز فعلی دولت عمدتا بر کاهش مصرف صنایع انرژی‌بر است. اکنون پرسش این است که ایجاد محدودیت برای مصرف برق در این صنایع، در ماه‌های آینده چه آثاری بر اقتصاد ایران برجای خواهد گذاشت؟ فعلا تمرکز وزارت نیرو بر مدیریت مصرف برق صنایعی از جمله فولاد، سیمان، آلومینیوم، فروآلیاژها، مس و برخی دیگر از واحد‌های متالورژی است. با توجه به محدودیت عرضه محصولات در گروه ورق گرم، ورق سرد، آلومینیوم و برخی دیگر از کالاها، انتظار می‌رود تولید و عرضه این محصولات کاهش یابد و به دلیل کاهش عرضه، قیمت‌ها با افزایش مواجه شوند.

همچنین اگر قطع برق، برخلاف سخنان مقامات دولتی، بیش از ۲ هفته ادامه یابد، شرایط برای خالی‌شدن انبار‌ها و ورود تقاضای واسطه‌گری و سرمایه‌گذاری در این کالا‌ها فراهم می‌شود. آمار‌ها نشان می‌دهد از همین حالا، قیمت‌ها در بازار محصولات فولادی و آلومینیوم تحت تأثیر قرار گرفته؛ به طوری که عرضه میلگرد و تیرآهن کاهش یافت و به رشد قیمت‌ها در بازار منجر شد. برآورد می‌شود در صورت تداوم قطعی برق در صنایع، عرضه سایر مقاطع فلزی ازجمله شمش، محصولات فولادی و آلومینیوم هم با کاهش مواجه شود. این موضوع می‌تواند به رشد قیمت این محصولات منجر شود. انتظار می‌رود با افزایش قیمت این محصولات، هزینه تمام‌شده تولید در سایر صنایع افزایش یابد و به رشد قیمت سایر کالا‌هایی منجر شود که از این محصولات در تولیدات نهایی خود استفاده می‌کنند. علی نیکزاد، نایب‌رئیس مجلس در انتقاد به قطع برق صنایع گفت: قطع‌کردن برق صنعت با هدف جبران کمبود برق غیرکارشناسی است.

دولت می‌گوید شرایط اضطراری صنعت برق ۲ هفته دیگر به پایان می‌رسد. حتی اگر این وعده را بپذیریم، محاسبات نشان می‌دهد میزان درآمد‌های ارزی حاصل از صادرات غیر نفتی دست‌کم ۳۵۰ میلیون دلار کاهش خواهد یافت و هرچه قطعی برق طولانی‌تر شود درآمد‌های غیرنفتی با کاهش بیشتری مواجه خواهد شد. به طور مثال آمار‌ها نشان می‌دهد صادرات شرکت‌های تولیدکننده محصولات معدنی و متالورژی ماهانه به ۷۰۰ میلیون دلار می‌رسد که کاهش تولید آن‌ها به معنی کاهش ارزآوری است.

این موضوع می‌تواند بر تامین نیاز‌های ارزی تأثیر منفی داشته باشد.از سوی دیگر هنوز به طور دقیق نمی‌توان برآورد کرد قطع برق چه میزان بر شاخص بورس تأثیر خواهد داشت، اما با توجه به آن که قرار است محدودیت مصرف برق در صنایع فلزی، معدنی و پتروشیمی اعمال شود، برآورد می‌شود این رویداد اثر محسوسی بر بازار سهام داشته باشد، زیرا این شرکت‌ها بخش مهمی از ارزش بازار سهام را در اختیار دارند و کاهش تولید در این شرکت‌ها می‌تواند به کاهش درآمد این شرکت‌ها منجر شود.

روزنامه وطن امروز

تشکر رهبر انقلاب از پیام فلسطینیان ساکن در اردوگاه‌های سوریه

در پی پیام جمع زیادی از فلسطینیان ساکن در اردوگاه‌های سوریه به مناسبت پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ ۱۲ روزه علیه رژیم اشغالگر قدس و قدردانی آنان از رهبر حکیم انقلاب و ملت ایران، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از پیام این فلسطینیان تشکر کردند. به گزارش سایت اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حجت‌الاسلام محسن قمی، معاون ارتباطات بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری در نامه‌ای به آقای محمد البحیصی، رئیس جمعیت دوستی فلسطین و ایران، با ابلاغ تشکر رهبر انقلاب اسلامی، نوشت: عملیات سیف‌القدس تجلی بخش کوچکی از قدرت و اقتدار انباشته جبهه مقاومت بود. حجت‌الاسلام قمی در این نامه افزوده است: دفاع قهرمانانه مردم غیور فلسطین از مسجدالاقصی و سرزمین قدس، این بار با یکپارچگی و هم‌افزایی مردم همه مناطق فلسطین و هماهنگی تحسین‌برانگیز همه گروه‌های مقاومت، بخوبی نشان داد روزگار تحکم و قدرت‌نمایی صهیونیست‌های غاصب و نژادپرست پایان یافته و دوره شکست غاصبان سرزمین مقدس، عهد آزادی فلسطین و نوبت رهایی قدس شریف فرا رسیده است.
 

سرلشکر باقری: کارنامه درخشان «احمد جبریل» نویدبخش رهایی مسجدالاقصی است

رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح نوشت: کارنامه درخشان ده‌ها سال مجاهدت پیوسته و شجاعانه احمد جبریل در راه آرمان قدس شریف و آزادی ملت فلسطین، نویدبخش رهایی مسجدالاقصی خواهد بود. سرلشکر محمد باقری در پی درگذشت «احمد جبریل» دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین، پیام تسلیتی صادر کرد. در بخشی از پیام وی آمده است: «فقدان مبارز بزرگ مقاومت و یار و یاور رزمندگان مصمم و خستگی‌ناپذیر فلسطینی را به خاندان مکرم، رهبران و اعضای جبهه مردمی برای آزادی فلسطین و آحاد مردم مظلوم و مبارزان غیور فلسطین تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن فقید سعید، رضوان و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان آن مرحوم، صبر و شکیبایی توأم با ثبات قدم طلب می‌کنم».
 

در تولید و صادرات برخی محصولات می‌توانیم به قطب منطقه تبدیل شویم

سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشست ارائه طرح «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری» با بیان اینکه بسیاری از صادرات به کشور‌های همسایه از طریق خطوط حمل و نقلی ایران انجام می‌شود، تکمیل زنجیره ارزش این محصولات و همچنین مواد اولیه تولید داخل را یکی از ضرورت‌های کشور برشمرد و گفت: با توجه به ظرفیت‌های بالفعلی که در کشور وجود دارد، در زمینه تولید برخی محصولات و صادرات آن به کشور‌های همسایه، می‌توانیم به قطب منطقه تبدیل شویم. وی در ادامه با بیان اینکه بلااستفاده ماندن بخش زیادی از ظرفیت حمل‌و‌نقل ریلی و همچنین خام‌فروشی از چالش‌های کشور است، اجرای عملیاتی طرح شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری را منوط به تعیین چشم‌انداز و تعیین اولویت‌های فرآوری و صادرات دانست و اظهار داشت: پیش از اجرای کامل این طرح باید ابتدا الگوی محدودی از آن در یک یا چند زنجیره فرآوری و ترابری عملیاتی شود تا با بررسی نتایج و میزان استقبال بخش خصوصی، برای گام‌های بعدی قدم برداشت.
 

سهم‌خواهی در قاموس مجلس و دولت انقلابی نیست

سیدنظام‌الدین موسوی، سخنگوی هیات‌رئیسه مجلس با اشاره به نامه دعوت ۲۲۰ نماینده از رئیسی برای شرکت در انتخابات، در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «بنده نویسنده نامه دعوت ۲۲۰ نماینده مجلس از آیت‌الله رئیسی بوده و بسیاری امضا‌ها را اینجانب اخذ کردم. امضاکنندگان نامه هیچ‌گاه دنبال سهم از کابینه آتی نبوده و نیستند. رئیس‌جمهور طبق قانون وزرا را معرفی و نمایندگان طبق قانون بررسی می‌کنند. سهم‌خواهی در قاموس مجلس و دولت انقلابی نیست».
 

دریادار خانزادی: ناوشکن دماوند تا ۲ ماه دیگر به نداجا ملحق می‌شود

فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از الحاق ناوشکن دماوند و ناو کنارک تا ۲ ماه دیگر به نیروی دریایی خبر داد. دریادار حسین خانزادی، با حضور در برنامه نگاه یک، طی سخنانی اظهار داشت: اقیانوس هند به عنوان سومین اقیانوس بزرگ جهان در سال‌های اخیر با دزدی دریایی مواجه شد و کانون‌های ناامنی در خلیج عدن شکل گرفت و این باعث شد کشور‌های منطقه هوشیاری بهتری پیدا کنند. وی افزود: تعداد معنا‌داری از نیرو‌های دریایی در شرق و شمال اقیانوس هند حضور دارند، نیروی دریایی ایران هم در شمال اقیانوس هند به عنوان یک نیروی دریایی که قدرت اقیانوس‌پیمایی دارد مطرح است.

وی درباره ارتباط نداجا با شرکت‌های دانش‌بنیان گفت: یک شرکت دانش‌بنیان داخلی موفق شده است طی ۶ ماه یک موتور دیزل دریایی را طراحی کند و بسازد. ما در نیروی دریایی یک مرکز نوآوری دریایی هم در دست احداث داریم. همین جوانان به ما قول ساخت یک ناوشکن سنگین را نیز داده‌اند، بر همین اساس ما پیشنهاد ایجاد یک کارخانه نوآوری‌های صنعت دریایی را داده‌ایم تا در اختیار این جوانان قرار دهیم. فرمانده نیروی دریایی ارتش درباره ساخت هاورکرافت بومی نیز گفت: طرح ساخت این هاورکرافت را گام به گام دنبال کرده‌ام و وزارت دفاع وعده داده که این هاورکرافت را که مجهز به موشک است، آذرماه به نیروی دریایی تحویل دهد. در ایام سالگرد دفاع‌مقدس پیش‌بینی الحاق ناوشکن دماوند و ناو کنارک به نیروی دریایی را هم کرده‌ایم. در آینده نه‌چندان دور نخستین شناور اطلاعاتی نداجا که یک شناور اقیانوس‌پیماست به نیروی دریایی ارتش ملحق می‌شود.

روزنامه خراسان

وام خرید مسکن ۴۴۰ میلیون تومان می‌شود؟

مهر - دستگاه سیاست گذار بخش مسکن و بازوی تأمین مالی آن درخواست دو برابر شدن تسهیلات خرید مسکن را به شورای پول و اعتبار ارائه داده است و منتظر تصویب آن هستند؛ بنابراین پیشنهاد شده است که رقم تسهیلات خرید مسکن فردی و زوجین در تهران به ترتیب ۲۰۰ و ۴۰۰ میلیون تومان شود که به این ترتیب در صورت تصویب، به همراه وام جعاله به رقم ۲۴۰ و ۴۴۰ میلیون تومان افزایش خواهد یافت. با ۴۴۰ میلیون تومان، زوجین می‌توانند در تهران تا حدود ۱۰ درصد از قیمت ملک را با کمک تسهیلات مسکن تهیه کنند؛ این رقم، معادل حدود ۱۵ متر از یک واحد مسکونی است. ضمن این که رقم اقساط این تسهیلات در صورتی که مدت زمان بازپرداخت آن همچنان ۱۲ ساله و با نرخ سود ۵/۱۷ درصد باشد، بیش از شش میلیون و ۶۰۰ هزار تومان خواهد بود.
 

شرط کاهش نرخ سود بانکی

ایسنا - علی صالح آبادی، مدیر عامل بانک توسعه صادرات ایران با اشاره به کاهش قابل توجه نرخ بهره بین بانکی در روز‌های اخیر بیان کرد: کاهش این نرخ در صورتی منجر به کاهش سود بانکی می‌شود که کاهش نرخ در بازار بین بانکی پایدار باشد.
 

توافق G۲۰ بر سر مالیات ۱۵ درصدی غول‌های اینترنتی

وزیران دارایی، اقتصاد و روسای بانک‌های مرکزی ۲۰ قدرت اقتصادی جهان در چارچوب اجلاس گروه ۲۰، از طرحی حمایت کرده‌اند که قرار است مانع فرار مالیاتی شرکت‌های چند ملیتی شود. به گزارش ایرنا، بر اساس این طرح که پیشتر در اجلاس گروه هفت مطرح و قرار شد در مرحله بعد، گروه ۲۰ تایید کند، برای شرکت‌های چند ملیتی مانند گوگل دست کم ۱۵ درصد مالیات در نظر گرفته شده است تا از یک سو درآمد بیشتری از آن‌ها حاصل شود و از سوی دیگر نتوانند برای پرداخت مالیات کمتر درآمد خود را به مناطقی جابه‌جا کنند که مالیات کمتری دریافت می‌شود. طبق گزارش دویچه وله، غول‌های اینترنتی نظیر آمازون، فیس‌بوک و گوگل سالیانه میلیارد‌ها دلار، آن هم با فعالیت در کشور‌های مختلف سود کسب می‌کنند، اما زمانی که پای پرداخت مالیات می‌رسد، از انجام این کار طفره می‌روند. آن هم با این بهانه که پایگاه اصلی آن‌ها در ایالات متحده است.

این طرح که از سال‌ها پیش مورد بحث و بررسی قرار دارد و در دوران ریاست جمهوری ترامپ به حاشیه کشیده شد، حالا با روی کار آمدن جو بایدن دوباره مورد توجه قرار گرفته است و دو رکن اصلی دارد: ۱- تعیین یک نرخ حداقل برای مالیاتی که شرکت‌های چند ملیتی، صرف نظر از محل فعالیت خود بپردازند.

۲- تعریف روش و ساختاری که بتواند مالیات گردآوری شده را به طور عادلانه میان کشور‌ها تقسیم کند. به گزارش خراسان، گروه ۲۰ متشکل از وزیران دارایی و روسای بانک‌های مرکزی ۱۹ کشور آرژانتین، استرالیا، برزیل، کانادا، چین، فرانسه، آلمان، هند، اندونزی، ایتالیا، ژاپن، مکزیک، روسیه، عربستان، آفریقای جنوبی، کره جنوبی، ترکیه، انگلیس، ایالات متحده آمریکا به همراه اتحادیه اروپاست که توسط شورای ریاست دوره‌ای و بانک مرکزی اروپا در این اجلاس نمایندگی می‌شود.

روزنامه ایران

ایده جلیلی برای تبدیل ایران به قطب منطقه

خبر اول اینکه، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بلااستفاده ماندن بخش زیادی از ظرفیت حمل و نقل ریلی و همچنین خام‌فروشی از چالش‌های کشور است. به گزارش ایسنا، سعید جلیلی در نشست ارائه طرح «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری» با بیان اینکه بسیاری از صادرات به کشور‌های همسایه از طریق خطوط حمل و نقلی ایران صورت می‌گیرد، اظهار کرد: تکمیل زنجیره ارزش این محصولات و همچنین مواد اولیه تولید داخل یکی از ضرورت‌های کشور است. وی ادامه داد: با توجه به ظرفیت‌های بالفعلی که در کشور وجود دارد، در زمینه تولید برخی محصولات و صادرات آن به کشور‌های همسایه، می‌توان به قطب منطقه تبدیل شد. جلیلی با بیان اینکه بلااستفاده ماندن بخش زیادی از ظرفیت حمل و نقل ریلی و همچنین خام‌فروشی از چالش‌های کشور است، افزود: اجرای عملیاتی طرح شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری منوط به تعیین چشم‌انداز و تعیین اولویت‌های فرآوری و صادرات است. پیش از اجرای کامل این طرح باید ابتدا الگوی محدودی از آن در یک یا چند زنجیره فرآوری و ترابری عملیاتی شود تا با بررسی نتایج و میزان استقبال بخش خصوصی، برای گام‌های بعدی قدم برداشت.
 

سلطان عمان در پی بهبود روابط تهران- ریاض

خبر دیگر اینکه، روزنامه رای الیوم چاپ لندن در یادداشتی به اهداف سفر سلطان عمان به عربستان پرداخت و نوشت که نزدیک کردن دیدگاه تهران و ریاض یکی از اهداف این سفر است. به گزارش ایسنا، در بخشی از این یادداشت آمده است: انگیزه‌ها و دلایل این سفر زیاد و متفاوت است و زمان این سفر نیز مورد توجه است، زیرا مسقط نقش میانجیگر برای حل بحران یمن را ایفا می‌کند. برخی‌ها بر این باورند که مسقط به دنبال نزدیک کردن رویکرد‌های تهران و ریاض است، زیرا اکنون گفتگو یا مذاکراتی میان ایران و عربستان درحال برگزاری است و توافق نهایی درخصوص پرونده هسته‌ای ایران نیز همچنان مهم‌ترین مسأله است.
 

طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی

شنیدیم که، مجتبی یوسفی نماینده اهواز در مجلس گفت: طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی به دو وزارتخانه راه و ترابری و مسکن و شهرسازی در مجلس کلید خورد. به گزارش فارس، وی افزوده است: ما به دنبال آن هستیم تا در دولت سیزدهم این طرح اجرایی شود و با توجه به اهمیت حوزه کاری راه و مسکن این دو حوزه از همدیگر جدا و هر یک به عنوان یک وزارتخانه مستقل به کار ادامه دهند.
 

زیست مؤمنانه جایگزین زیست شبانه شود

دست آخر اینکه، احمد علوی، منتخب شورای ششم تهران در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه نظر شما نسبت به طرح زیست شبانه چیست، گفت: با مدل اعضای شورای شهر فعلی برای زیست شبانه کار جلو نمی‌رود و باید زیست مؤمنانه جایگزین شود. من کلیت طرح زیست شبانه را قبول دارم، ولی با عنوان زیست مؤمنانه می‌توانیم شب‌های تهران را روشن‌تر، شفاف‌تر و امن‌تر کنیم. به گزارش باشگاه خبرنگاران، وی افزوده: وقتی شهر به صورت کامل به خواب می‌رود، شهر ناامن می‌شود و آسیب‌های اجتماعی هم شدت بیشتری پیدا می‌کند، اما نکته مهم این است که با مدل اعضای فعلی شورای شهر برای زیست شبانه کار جلو نمی‌رود، زیرا نمی‌توان شهر را به فروشگاه و امثال آن تبدیل کنیم و باید زیست مؤمنانه جایگزین شود که به نظرم جالب‌تر است.

روزنامه شرق

تلاش آمریکا برای عادی‌سازی روابط میان یمن و اسرائیل

آمریکا از دهه ۹۰ برای عادی‌سازی روابط میان یمن و رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند. وزارت اطلاع‌رسانی در دولت صنعا، در بیانیه‌ای اعلام کرد اسناد رسمی را درباره برخورد مثبت نظام علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهوری پیشین یمن، با دستورات آمریکا برای پایان تحریم کالا‌های اسرائیل و تسلیم‌شدن این نظام در برابر فشار‌های واشنگتن درباره تحریم اقتصادی منتشر خواهد کرد.
 

بزرگ‌ترین انقلاب مالیاتی قرن

وزرای دارایی گروه ۲۰ شنبه حمایت خود را از یک توافق «تاریخی» جهانی برای اخذ مالیات عادلانه‌تر از شرکت‌های چند‌ملیتی اعلام کردند؛ چارچوبی برای اصلاح مالیات بین‌المللی که ۱۳۰ کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در همین ماه با مالیات دست‌کم ۱۵‌درصدی از این شرکت‌ها بر سر آن به توافق رسیده بودند.
 

آغاز  طولانی‌ترین دوره تبلیغات انتخاباتی عراق

تبلیغات نامزد‌های انتخابات پیش از موعد عراق به صورت شبه‌رسمی از روز پنجشنبه گذشته آغاز شد. این طولانی‌ترین دوران تبلیغات انتخاباتی در تاریخ عراق است که سه ماه طول خواهد کشید. قانون جدید انتخابات، عراق را به ۸۳ دایره انتخاباتی در سراسر کشور از جمله اقلیم کردستان تقسیم می‌کند.
 

سفر الکاظمی به واشنگتن

پایگاه خبری اسکای‌نیوز به نقل از منابع آگاه خبر داد مصطفی الکاظمی، نخست‌وزیر عراق، اواخر ماه جاری میلادی به واشنگتن سفر می‌کند. این پایگاه خبری به نقل از یک منبع آگاه در دفتر نخست‌وزیر عراق، خبر داد الکاظمی دو هفته پیش دعوت‌نامه‌ای رسمی از کاخ سفید دریافت کرده است و تا چند روز آینده تدارکات این سفر نهایی خواهد شد.
 

تماس تلفنی رئیس‌جمهوری اسرائیل  با  شاه اردن

اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهوری اسرائیل، در تماسی تلفنی با ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با او درباره تحولات منطقه و مسئله فلسطین مذاکره کرد. به گزارش دربار اردن، ملک عبدالله در این تماس تلفنی بر اهمیت همکاری برای تحقق صلح عادلانه و فراگیر بر اساس راه‌حل دو کشوری در سرزمین‌های فلسطینی تأکید کرده است.
 

تعهد رهبران کره شمالی و چین به همکاری بیشتر

خبرگزاری کی‌سی‌ان‌ای کره‌شمالی گزارش داد رهبران کره شمالی و چین با تبادل پیام‌هایی به تقویت همکاری دوجانبه در سالروز پیمان دوستی، همکاری و کمک متقابل میان دو کشور متعهد شدند. بر اساس این گزارش، رهبر کره شمالی گفته است: اکنون که نیرو‌های متخاصم بیش از همیشه در تحرکات چالشی و مانع‌تراشی خودشان ناامید شده‌اند، این پیمان از سوسیالیسم و صلح در آسیا دفاع می‌کند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط