یادداشت روزنامههای دوشنبه ۴ مرداد
روزنامه کیهان
وقتی مامور «سیا» قهرمان المپیک شد/محمد صرفی
پنج سال پیش یکی از ورزشکاران دنیای قهرمانی آمریکا درگذشت. «دِیو سیمه» ظاهراً فقط دونده بود. با درگذشت او، گوشهای از زندگی رازآلودش فاش شد. او یک دونده حرفهای بود، اما در عین حال مامور سازمان سیا هم بود. او در المپیک ۱۹۵۶ در ملبورن حضور داشت، اما اصلیترین ماموریت وی در المپیک ۱۹۶۰ رم رقم خورد. همان دورهای که او در رشته ۱۰۰ متر مدال نقره را کسب کرد. سیمه فقط برای دویدن به رم نرفته بود. او از طرف سیا مامور بود ورزشکاران شوروی سابق را جذب و به پناهندگی ترغیب کند. نام عملیات آیرودینامیک بود و مقدمات آن از سالها قبل و با شناسایی و زیرنظر گرفتن ورزشکاران شوروی سابق تدارک دیده شده بود.عملیات المپیکی آیرودینامیک بخشی از یک عملیات بسیار بزرگتر بود. هدف و میدان اصلی عملیات اوکراین بود. باید احساسات ضدشوروی در اوکراین ایجاد و تشدید میشد. این کار نیاز به اطلاعات داشت و جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برعهده اوکراینیهایی بود که به غرب پیوسته بودند. این مهاجران با اسم رمز AECASSOWARY شناخته میشدند و هرکدام کد مخصوص خود را داشتند. همکار سیمه در المپیک رم فردی به نام «میکولا لبد» با اسم رمز AECASSOWARY۲ بود. بیش از نیم قرن طول کشید تا گوشهای از ابعاد عملیات آیرودینامیک فاش شود و البته اگر شوروی دچار فروپاشی نشده بود، بعید است همین اطلاعات هم منتشر میشد. این ماجرا فقط یکی از موارد استفاده سیاسی و بلکه امنیتی غرب از مقوله ورزش است. همان ورزشی که میگویند نباید آن را سیاسی کرد!
ما نمیدانیم ماموران سیا در المپیک توکیو چه کسانی هستند. دوندهاند؟ شناگرند؟ نیزه پرتاب میکنند؟ یا شاید هم کشتیگیر باشند. شاید هم هیچکدام از اینها نباشند. آنها در المپیک رم از کشیشها و خبرنگاران هم استفاده کردند. اما همینقدر میدانیم که اگر کسی گمان کند المپیک، صرفاً آوردگاهی ورزشی و برای تعمیق صلح است، سادهلوحی بیش نیست. چرا؟ بخوانید!
دو روز نخست المپیک توکیو برای ایران پر از خبر و حادثه بود. روز اول جواد فروغی در رشته تیراندازی با تپانچه بادی از فاصله ۱۰ متری، نه تنها مدال طلا را برای ایران به ارمغان آورد بلکه رکوردشکنی هم کرد. رخدادی که بخش اعظم افکار عمومی را شگفتزده و بسیاری از کارشناسان ورزشی را هم غافلگیر کرد. کسی کسب مدال طلا در اولین روز مسابقات المپیک -که برای نخستین بار در تاریخ، مدتی ایران را در جایگاه دوم جدول ردهبندی قرار داد- را پیشبینی نمیکرد. به سرعت مشخص شد قهرمان المپیکی کشورمان پرستار بخش کرونایی در بیمارستان حضرت بقیهًْالله (عج) و عضو سپاه پاسداران بوده و سابقه حضور در سوریه و امدادرسانی به مردم جنگزده این کشور را نیز داشته است.
با انتشار این خبر به سرعت مزدوران رسانهای و مواجببگیران کاخ سفید، ملکه انگلیس، بن سلمان و تلآویو دست به کار شدند و کفتاروار حمله به روح و روان مردمی را که از قهرمانی یکی از فرزندان خود شاد بودند، آغاز کردند. کار به جایی رسید که برخی از این مزدورانِ وطنفروش از کمیته ملی المپیک خواستند بهدلیل عضویت فروغی در سپاه و حضورش در سوریه باید مدال وی را پس بگیرند! ظاهراً تیرهای فروغی بیش از آنکه به سیبل بخورد به چشم تنگ آنانی خورده بود که از هر موفقیتی برای این مرز و بوم و تزریق هرگونه امید و شادی به این مردم، چنان عصبانی میشوند که مثل مار به خود پیچیده و به مزخرفگویی میافتند. حجم این مهملات به جایی رسید که رسانههای معاند در گزارشها و تحلیلهای خود نوشتند این مدال متعلق به جمهوری اسلامی است و نه ایران و ما از این بابت خوشحال نیستیم. البته آنهایی که از آمریکا میخواهند بیشتر ایران را تحریم کند و به سران رژیم صهیونیستی نامه مینویسند که بیشتر در ایران دست به خرابکاری و ترور بزند، اگر از مدالآوری ورزشکار کشورمان در المپیک شاد شوند جای تعجب دارد.
در روز دوم مسابقات، یعنی دیروز و در جریان مسابقات تکواندوی زنان، ناهید کیانی نماینده کشورمان با کیمیا علیزاده که با تیم پناهندگان به توکیو رفته روبرو شد. این رویارویی موج دیگری از جنجال و فضاسازی سیاسی علیه کشورمان را از سوی جریانهای معاند به همراه داشت. کیمیا علیزاده نخستین زن ایرانی است که در المپیک مدال بدست آورده است. او این مدال را در المپیک ۲۰۱۶ برزیل و با پرچم جمهوری اسلامی ایران بدست آورد. بالاترین مقامات کشور از وی تقدیر کردند. پاداش مدال طلا به او داده شد، قدر دید و بر صدر نشست. وقتی هم که مصدوم شد در خارج از کشور بارها و از جیب کشور تحت عمل جراحی قرار گرفت.
دی ماه سال ۹۸ او از سفر ورزشی به هلند بازنگشت. به آلمان رفت و با انتشار دیکتهای تند و سیاسی از پرچم کشورش اعلام برائت و درخواست پناهندگی کرد. او یکی از معدود قربانیان جریانی است که قهرمانان سطح بالای ورزشی کشور را سالهاست تحت نظر داشته و با انواع و اقسام روشهای کثیف و به ظاهر فریبنده در صدد جداسازی آنها از ریشه خود است. کاش شیر پاک خوردهای پیدا میشد و سراغ ورزشکاران قهرمانی میرفت و تجربیات آنها از این دامهای رنگارنگ و فریبنده را ثبت و ضبط و منتشر میکرد. غالب این ورزشکاران وطندوست دست رد به سینه این جریان آلوده زدهاند و بالاخره در این میان چند نفر هم میلغزند و در دام میافتند. کیمیای ۲۱ ساله یکی از چند قربانی این جریان است.
ورزشکاران تنها طعمههای این جریان نیستند. دو گروه هدف اصلی این جریان است؛ دانشمندان و آدمهای باکیفیت که بودنشان میتواند گرهای از مشکلات کشور باز کند و فکر و تلاششان حرکت چرخدندههای علم و پیشرفت کشور را تسریع میکند و دوم چهرههای مشهور و محبوب -یا به اصطلاح سلبریتیها اعم از ورزشکاران، هنرمندان و... - که در میان مردم شناخته شده و بعضاً محبوب هستند. آنان با به دام انداختن گروه نخست میخواهند چوب لای چرخ حرکت علمی و پیشرفت کشور بگذارند و جدا کردن ریشه گروه دوم نوعی عملیات روانی علیه مردم ایران با ارسال این پیام جعلی و مسموم است؛ ببینید چقدر بدبخت و بیچارهاید که حتی قهرمانان و چهرههای مشهور و موفق کشورتان هم نمیتوانند دیگر در ایران زندگی و کار کنند و فرار میکنند، تکلیف شما مردم که دیگر روشن است!
ورزشکارانی که با وعدههای رنگارنگ پرچم کشور خود را میفروشند، فشنگهای این تیرباران افکار عمومی هستند و برای دشمن در همین حد ارزش دارند. تا وقتی بتوان با آنها به افکار مردم ایران شلیک کرد به درد میخورند وتر و خشک میشوند، وقتی هم که دیگر به درد این کار نخورند، فراموش شده و مهمات جدید باید جایگزین آنها شود. تا اینجای کار را داشته باشید و حالا به این شعار مضحک فکر کنید که سالهاست سعی دارند به خورد ما و همه دنیا بدهند که ورزش سیاسی نیست و آن را سیاسی نکنید!ورزش همیشه و همه جا سیاسی نیست، اما به وقتش میتواند سیاسی، آن هم از نوع کثیف و هولناک آن باشد. به قول کتاب مشهور «رقص برزیل با شیطان» -به قلم «دِیو رِزِن» - «المپیک، جام جهانی و بقیه ابر رویدادها در ۳۰ سال گذشته چیزی را فراهم کردهاند که با باتوم نظامی هم نمیشد به آن رسید؛ و آن چیزی نیست جز رضایت تودهها به مقاصد سیاستهای نئولیبرال.»
همه باید بیچون و چرا در برابر این سیاستهای نئولیبرالی زانو بزنند. تا به حال از خود پرسیدهاید چرا متصدیان ورزشی جهان اینقدر روی عدم رویارویی ورزشکاران مسلمان با رژیم جعلی اسرائیل حساس هستند و هرگونه عملی برخلاف این رویه با واکنشهای تند و جریمههای سنگین روبرو میشود؟ میادین ورزش قهرمانی جایی برای ترغیب مردم به ورزش و صرفاً سرگرم کردن آنها نیستند. یکی از کارکردهای این میادین، تطهیر دستان خونآلود جنایتکاران صهیونیست است. پیامی ساده و روشن به میلیاردها نفری که از طریق رسانههای مختلف پیگیر اخبار مسابقات هستند؛ ببینید! اسرائیلیها هم مثل همه مردم دیگر دنیا هستند. لبخند میزنند و مسابقه میدهند و حتی با حریفان مسلمان خود هم خوش و بش میکنند. وقتی ورزشکاری حاضر به رویارویی با حریف صهیونیست خود نمیشود، به این تصویرسازی دروغین نه گفته و چهره واقعی این رژیم جنایتکار را افشا کرده است. پس مستوجب شدیدترین تنبیههاست. بهطوری که نه تنها خودش بلکه بقیه هم حساب کار دستشان بیاید. البته که همه مرعوب این وضعیت نمیشوند و کم نیستند ورزشکارانی که مدال انسانیت و آزادگی را به مدال المپیک که آغشته به خون کودکان مظلوم فلسطینی باشد، ترجیح میدهند. مثل فتحی نورین، جودوکار معروف الجزایری که در المپیک توکیو حاضر به رویارویی با حریف اسرائیلی نشد.
روزنامه وطن امروز
خوزستان و مروری بر تکنیک بیعرضهها برای پوشش ناکارآمدی
«رادیکال کن؛ فرار کن»/امیرعلی محمدیداغ بزرگ خوزستان و مردمی که برای ابتداییترین نیازهای خود این روزها فریاد اعتراض سر میدهند، بدرستی و بار دیگر کانون طرح پرسشهای متعدد مهمی شده است؛ پرسشهایی از این دست که چرا به اذعان و اعتراف اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور -که خود در تمام این سالها بخشی از مدیریت کلان اجرایی بوده- آن شیوه از توسعهای که آقایان تکنوکرات برایش سینه چاک کردند، کار را به اینجا کشانده است؟ چرا اعتراض مردم خوزستان آنقدر دیر شنیده میشود که کار به خیابان میکشد؟ رسانهها کجای کار را اشتباه رفتهاند؟ قاعده اعتراض خیابانی چیست؟ اعتراض خیابانی اصالت دارد و سودش بیشتر از ضررش است یا باید کار به نحوی پیش برود که اصلا نیازی به چنین اعتراضی نباشد و اعتراضها پیشتر و بهتر از مجاری دیگری شنیده و مرتفع شود؟
در جامعه و حکومتی مثل ایران که دشمنانی از سعودی تا انگلیس و آمریکا به کمین نشستهاند، دشمنانی که در ۸ سال جنگ تحمیلی هر نوع سلاحی از متعارف و غیرمتعارف، از موشک تا هواپیما و سلاح شیمیایی، از مین تا توپ و... در اختیار صدام قرار دادند تا خوزستانیها را قلع و قمع کنند و نسلشان را به خاطر وفاداری به ایران بخشکانند، چگونه باید اعتراض را سازماندهی کرد تا هم اعتراض و گلایههای واقعی و بحق مردم شنیده شود و هم «امنیت» به مخاطره نیفتد؟ اصلا چرا اینقدر دیر به فکر ضرورت ایدهپردازی درباره بدیهیات در سیاست میافتیم؟ بالاخره «اعتراض» یک امر واقعی و پذیرفتنی در هر نظم سیاسی است؛ غیر از شرایط معجزهآسا، نمیتوان وضعیتی را در نظر گرفت که هیچکس در هیچ زمانی و هیچ نقطهای از قلمرو یک نظم سیاسی اعتراضی نداشته باشد، اما مساله اینجاست که چگونه این اعتراض را باید قاعدهمند کرد که مردم هم به حقشان در «عدالت» برسند و هم به حقوق اساسیشان در «امنیت»؟ چرا اینقدر برای اجرای اصولی اصل ۲۷ قانون اساسی کاهلی کردهایم؟
همه اینها سوالات مهمی است که باید درباره آن اندیشید، اما مساله مرکزی این متن پرداختن به همه آنها نیست، بلکه تلاش میکند موضوعی را محور قرار دهد که به نوعی هم جزو عاملان کلیدی و اصلی «حدوث و وقوع» این بحرانهاست و هم جزو «رازهای بقا»ی این دردها و زشتیها. مثالی بزنیم: حدود ۲ سال پیش که مساله «شفافیت» به عنوان یک اصل مهم حکمرانی در دستور کار مطالبه گسترده افکار عمومی و رسانهها و حتی برخی سیاسیون قرار گرفته بود و قانونگذاری و نهادسازی درباره آن را از مجلس اصلاحطلب پیشین حامی تکنوکراسی پیگیری میکردند، آقایان فراری از شفافیت، اما مواجه با اعتراض و مطالبه عمومی، بعد از سالها معطل کردن و طفره رفتن از اصل موضوع، این بار راهش را یافته بودند: رادیکال کن و از مهلکه بگریز!
آنها که در واقع مخالف شفافیت اموال و درآمدها و آرا و مواضعشان بودند، ولی نه میخواستند [میتوانستند]از میراث بزرگانشان در کدرسازی و عدم شفافیت دفاع کنند و نه تمایل داشتند شفافیت درباره خود را بپذیرند، راه را در این دیدند که به سرعت ایده را رادیکال کنند و بگویند اصلا «همه چیز» باید شفاف شود و کار را به آنجا رساندند که پذیرش شفافیت معقول را به اجرای یک شفافیت رادیکال و احمقانه در حد افشای مذاکرات بعضا محرمانه برخی دیگر از نهادهای خاص موکول کردند.
به این شکل، راه فرار برایشان مهیا شده بود؛ هم خود را مدافع شفافیت، آن هم شفافیت برای همه چیز - حتی آن چیزها که عقلاً و منطقاً برای مصالح و منافع ملی باید محرمانه بماند- نشان داده بودند و هم نتیجتاً با عنایت به اینکه هیچ سیستم و ملت و نظم سیاسی عاقلی چنین کاری با امنیت و منافع خود نمیکند، توانسته بودند اصل شفافیت را به مرور از میدان به در کنند!
غرض از طرح این مثال که نمونههای فراوان دیگری هم میتوان در گذشته برای آن فهرست کرد، آن است که روش «رادیکال کن و از مهلکه بگریز» را این روزها برخی عاملان و حامیان اصلی ناکارآمدی در مدیریت اجرایی، برای خوزستان هم اعمال کردهاند؛ اتفاقا اگر سیاست را همان معنای استعاری و غیرمؤدبانهای که برخی به کار میبرند فرض کنیم -که البته فرض غلطی است- سیاست خوبی را اتخاذ کردهاند و بعضاً جواب هم میدهد؛ به این نحو که آنها را از موضع پاسخگویی و انفعال به موقعیت فعال و زباندرازی میکشاند و...
مثلا همانها که قلماً یا قدماً مدافع این نحو از توسعه تکنوکرات عدالتکُش بودند، حالا که کار را به اینجا کشاندهاند، باید پاسخ دهند این چه بلایی بود به سر چنین مردم نجیبی آوردند و البته نمیگویند باید از این مسیر برگشت و همان راهی را که آرمانهای جمهوری اسلامی و رهبران آن بر آن تاکید داشتند عملیاتی کرد. اینها نمیگویند که بلی! ما عدالت را کنار گذاشتیم و توسعهای را به بوته محک کشاندیم که هم دل در گرو بیگانگان داشت و هم تصور میکردیم بعد از دستیابی به توسعه، میتوان این مردمی را که حالا زیر چرخها له شدهاند، از زیر چرخدندهها بیرون کشید و از نو ساخت! حال آنکه نتیجه این شد که امروز در این حیطه، نه عدالتش را داریم و نه توسعهاش را؛ البته آن مردمی که زیر چرخدندهها گذاشتیم هستند.
اینها نمیگویند باید از این راه بگذریم و توبه کنیم، بلکه به نظام فشار میآورند که باید سرعت پیمایش این راه را شدت ببخشیم! نمیگویند این چرخدندهها اصلا بدجور تعبیه شدهاند و باید چیز دیگری میبودند، بلکه میگویند باید سرعت همینها را آنقدر زیاد کنیم که اصلا آنچه را در زیرشان رخ میدهد نبینیم! میگویند نه اینکه باید کنار گذاشتن موقت عدالت را متوقف کنیم، بلکه باید اساساً این مساله را جا بیندازیم که عدالت اجتماعی از بیخ و بن مفهومی «پوچ» است!
اینان همانها هستند که وقتی برجام به سنگ خورد و کوهش موش زایید و آفتابش به جای آنکه برنزه کند، پوست و استخوان ملت را سوزاند و متنش به جای آنکه تحریمها را بردارد، در نهایت تبدیل به سکویی شد که بیشترین و شدیدترین تحریمهای تاریخ بشریت را علیه یک ملت اعمال کرد، نگفتند راه را بیراهه رفتهایم! گفتند سرعت را بیشتر کنیم و با شتاب بیشتری در همین مسیر گام برداریم؛ برجام یک جواب نداد، برویم سراغ برجام ۲ و ۳ و...
حالا همینها درباره «اعتراضها» در خوزستان و در مواقع دیگر در جاهای دیگر هم تزهای مشابهی دارند؛ نمیگویند باید به «اعتراضها» پاسخ صحیح داد و رویههای گذشته را اصلاح کرد، نمیگویند باید مدیرانی را که با ترک فعل یا فعلهای ناجوانمردانه مردم را به این روز دچار کردند محکوم و تنبیه کرد؛ چون اگر بگویند، دوستان خودشان را به تیغ عدالت سپردهاند، نمیگویند باید اعتراض را به نحوی ساماندهی کرد و البته به رسمیت شمرد که هم عدالت را تامین کند و هم امنیت را به مخاطره نیندازد؛ در عوض چشمها را بسته و دهانها را گشوده و وجدان را پلمب کرده اند و میگویند اعتراضها را باید گسترده و تشدید کرد و در خیابانها ماند و...؛ برای برخی از اینها اساساً مهم نیست این اعتراضها به نتیجه میرسد یا خیر؟ همزمان عدالت و امنیت را تامین میکند یا هیچ کدام را؟ اینها فقط میخواهند رادیکال کنند و از مهلکه بگریزند.
نهایت آنکه باید وضعی که پیش آمده را مدیریت و اصلاح کرد؛ برخی ناکارآمدیها احتمالا با یکسری گرهگشاییهای مدیریتی فوری و از طریق مدیران انقلابی و دلسوز به سرعت قابل رفع است، اما رفع بعضی دیگر از معضلات احتمالا زمان خواهد برد، اما پاسخها باید مبتنی بر یک روند اصلاحگرانه واقعی باشد. نه محافظهکاری کشنده که اساساً مشکلات را انکار میکند و هر اعتراضی را به بیگانه نسبت میدهد و گلهها را نمیپذیرد و حقی برای ملت قائل نیست میتواند راهگشا باشد و نه رادیکالیسم فرصتطلب بیخاصیت که همزمان هم خود یک عامل اصلی ناکارآمدی است و هم مدعی صف اول اعتراض!
روزنامه خراسان
نمایش اقتدار ایرانی در شهر پتر کبیر/دکتر هادی محمدی
زمانی پترکبیر تزار قدرتمند روسیه، رسیدن به آبهای گرم جنوبی را به عنوان یکی از مهمترین راهبردهای امپراتوری روسیه طراحی کرده بود و در این مسیر ایران را نقطهای طلایی میدید. این هدف از سمت ایران محقق نشد و جنگهای ایران و روس در دوره قاجار هم نتوانست مسکو را به این هدف برساند، اما حالا حدود ۳۰۰ سال بعد، این نیروی نظامی ایران است که توانسته با ۲۶ هزار کیلومتر دریانوردی، ظرف دو ماه و نیم و عبور از سختترین دریاها در بدترین فصول سال، خود را به بزرگترین بندر سن پترزبورگ برساند که برای روسها نمادی از دفاع در برابر دشمنان تاریخیشان در جنگهای جهانی است.روز گذشته ناوگروه رزمی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در روز نیروی دریایی ارتش روسیه در مقابل ولادیمیر پوتین رئیس جمهور پرقدرت این کشور رژه رفت تا در کنار ۵۰ شناور روسی و غیرروسی و هیئتهای خارجی از ۲۰ کشور توانمندی و قدرت دریایی ایران را نمایش دهد. بررسی مسیر طولانی این دریانوردی تاریخی که از تنگه هرمز در خلیج فارس شروع شد و با عبور از دریای عمان، دریای عرب، اقیانوس هند شمالی و جنوبی، گذر از دماغه امید نیک در آفریقای جنوبی، سپس اقیانوس اطلس جنوبی و شمالی، دریای مانش میان انگلیس و فرانسه، دریای بالتیک در منطقه اسکاندیناوی و سرانجام خلیج فنلاند به سن پترزبورگ رسید، بیانگر این مطلب است که ایران در حوزه ساخت شناورهای نظامی به چنان فناوری بالایی رسیده که میتواند هم یک شناور با تناژ بسیار سنگین همچون ناوبندر مکران (۱۲۰ هزار تنی) و ناوشکن محافظ سهند با تناژ پایین (۱۳۰۰ تن) را به سلامت در بدترین فصل سال دریانوردی در اقیانوس اطلس راهی چنین ماموریت سختی کند و با صد روز دریانوردی بدون پهلوگیری به سلامت به مقصد هم برسد.
این که در این ماموریت یک ناوشکن کاملا ایرانی به نام سهند و یک ناوبندر که توسط نیروهای متخصص داخلی تجهیز و تغییر کاربری داده به نام مکران حضور دارند، میتواند برای آینده کشتی سازی و کشتیرانی در کشور بسیار موثر باشد و مستندسازی تجربیات این دریانوردی بی سابقه برای آینده بسیار راهگشا خواهد بود. از سوی دیگر حضور نیروی دریایی ایران در مناطقی همچون شرق اقیانوس اطلس و دریای مانش و دریای بالتیک که حیاط خلوت غرب و ناتو محسوب میشود و غیر از نیروهای روسی تحمل دیگر شناورهای رزمی برایشان سخت و غیرقابل قبول است نشان از اقتدار و اعتماد به نفس بالای نیروهای ایرانی دارد و پیامهای مهمی را به رقبای ما در منطقه و فرامنطقه ارسال میکند.
از سوی دیگر این مسیر یک مسیر قدیمی برای ارسال محمولههای تجاری به ویژه نفت ایران به کشورهای دیگر و دریافت کالاست و به ویژه قبل از تحریمها حضور کشتیهای تجاری ما در این مسیر مورد توجه بوده است. توانمندی نیروی نظامی ایران برای حرکت در مسیر مذکور و تامین امنیت کشتیهای تجاری ایرانی هم از مسائلی است که نباید فراموش شود. یادمان نرود سال گذشته در حین ارسال چند نفتکش ایرانی به ونزوئلا مورد تهدید و آزار نیروهای آمریکایی قرار گرفتند و همین میتواند توجیه مناسبی برای اسکورت کشتیهای تجاری ایران در مسیر اقیانوس اطلس به حساب آید.
نکته دیگر جوان بودن این دو شناور است. یکی از معضلات همیشگی ما در حوزه تجهیزات نظامی، مسن بودن آنها به سبب تحریمهای ۴۰ ساله علیه نیروهای مسلح ایران است. ناوشکن سهند با کمتر از سه سال و ناوبندر مکران با کمتر از یک سال عمر عملیاتی ثابت کردند که ایران میتواند از این پس روی ساختههای خود به نحو مطلوبی و در بالاترین سطح حساب کند. دریانوردی ۵۲ هزار کیلومتری (رفت و برگشت) این ناوگروه آن هم تنها با یک پهلوگیری در روسیه ثابت میکند ایران امروز و توانمندیهای نظامیاش در حوزه دریایی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و این میتواند با توجه به رفع تحریمهای تسلیحاتی از مهر سال گذشته، مشتریان شناورهای ایرانی را نیز به خود جلب کند؛ و نکته آخر که در سخنان امیر دریادار خانزادی فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز دیده میشد موضوع همکاریهای سطح بالای نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه است.
روزگاری پتر کبیر برای دستیابی به آبهای گرم به ایران چشم داشت و روزگاری در دوران ضعف حکومتها در ایران، در جنگهای متعدد با روسیه قسمتهایی از خاک خود را از دست دادیم، اما امروز آن دشمنی دیرینه و قدیمی به همکاری در راهبردیترین بخش خود که همکاری نظامی است بدل شده و حالا ایران نه برای جنگ و تهدید که برای اعلام دوستی و همکاری به مهمترین بندر روسیه که به دستور شخص پتر کبیر ساخته شده میرود و در مهمترین برنامه نظامی-دریایی این کشور شرکت میکند آن هم با دعوت و خواست رسمی روسیه و در حضور بالاترین مقام این کشور، ولادیمیر پوتین. این همکاری و این حضور قطعا برای دشمنان مشترک دو کشور و ملت، پیامهای ناخوشایند و مایوس کننده دارد، اما میتواند زمینههای همکاریهای مشترک را بین تهران و مسکو، با هدف منافع مشترک، بیش از گذشته هموار سازد.
روزنامه ایران
منع آمد و شد شبانه استراتژی جدید افغانستان/بنفشه غلامی
مقامات افغانستان که با خروج ناگهانی و غیرمسئولانه امریکا از کشور خود، در وضعیت امنیتی سختی گرفتار شدهاند، برای کاهش بار حملات طالبان به ولسوالیهای مختلف، منع آمد و شد شبانه اعلام کردند. این در حالی است که رئیس پنتاگون از راه دور به آنها توصیه کرده، بهتر است به جای تمرکز روی حفاظت از مراکز ولایتها و مناطق مهم، بهدنبال راههای کند کردن حرکت طالبان باشند.بهگزارش خبرگزاری «فرانس پرس»، با توجه به اینکه طالبان در ماههای گذشته از تاریکی شب که به طور معمول توان نظارت ارتش افغانستان بر جادهها کاهش مییابد، استفاده کردهاند تا بر پیشرویهای خود بیفزایند، وزارت کشور افغانستان اعلام کرده است، از روز شنبه منع آمد و شد شبانه وضع شده است. بر اساس این بیانیه این قانون در ۳۱ ولایت این کشور منهای سه ولایت کابل، پنجشیر و ننگرهار اعمال خواهد شد. ساعت منع رفت و آمد نیز از ساعت ۱۰ شب تا ۴ صبح اعلام شده است. «فهیم سادات»، رئیس بخش روابط بینالملل دانشگاه کاردان در کابل درباره منع آمد و شد شبانه به شبکه خبری «الجزیره» گفته است: «وضع این قانون این پیام را به مردم افغانستان میدهد که جنگ به پشت در خانههای آنها رسیده است؛ بنابراین باید همگی دست به دست هم بدهند تا با حملات طالبان مقابله کنند و در این راه دولت و ارتش را تنها نگذارند.
به گزارش «فرانس پرس»، این تصمیم در پی آن گرفته شد که طالبان پس از وقفهای کوتاه در حملات خود که ناشی از تعطیلات عید قربان بود، دیگر بار حملات خود را از سر گرفت. ارتش افغانستان نیز خبر داده است که تنها در ۲۴ ساعت نخست بعد از تعطیلات عید قربان ۲۶۰ طالب را از پا در آورده است. کارشناسان معتقدند، قدرتگیری طالبان از ماه مه که ارتش امریکا دست از پشتیبانی هوایی ارتش افغانستان کشید، آغاز شده است. این گروه در این مدت حدود نیمی از ولسوالیهای افغانستان را در کنترل خود گرفتهاند. با این حال برخی خبرگزاریها تأکید کردهاند، مناطقی که گرفته شده بیشتر حومه شهرها بوده است و نمیتوان این پیشرویها را نشانه موفقیت عظیم طالبان دانست. هرچند با توجه به اینکه هم دولت و ارتش افغانستان و هم طالبان در ادعاهای خود مبالغه میکنند، قضاوت درباره میزان موفقیت دو طرف دشوار است، اما ناظران نظامی معتقدند، اگر ارتش و دولت افغانستان درست حرکت کنند، خواهند توانست مناطقی را که طالبان در ماههای اخیر در کنترل گرفتهاند، بازپس گیرند
. در همین ارتباط لوید آستین، وزیر دفاع امریکا که افغانها از او بهخاطر خالی کردن پشت افغانستان دل پری دارند، توصیههایی به دولت و ارتش افغانستان کرده است. به گزارش «رویترز»، وزیر دفاع امریکا در سخنانی در آلاسکا گفت: «اولین کار نیروهای نظامی افغانستان باید این باشد که مطمئن شوند روند حرکت طالبان را کند کردهاند. آنها در حال حاضر تمرکز خود را روی استقرار نیرو در مناطق مهمی مثل کابل، گذرگاههای مرزی و زیرساختهای حیاتی قرار دادهاند. در حالی که بهترین روش، کند کردن حرکت طالبان است.» استراتژی پیشنهادی آستین هرچند خطرناک است، اما به اعتقاد ناظران نظامی یک ضرورت است. زیرا تمرکز بیش از حد روی مراکز ولایتها میتواند سایر مناطق را آسیب پذیر کرده و زمینه پیشروی طالبان را فراهم آورد.
همچنین به گزارش «طلوع نیوز»، سخنگوی وزارت کشور افغانستان خبر داده است، نیروهای ویژه امنیتی این کشور توانستهاند در یک عملیات ۳ نفر را به همراه فردی بهنام مؤمن که آنها را رهبری میکرده و طراح حمله موشکی به کاخ ریاست جمهوری بوده، دستگیر کنند.
روزنامه شرق
از بیآبی خوزستان تا کمآبی کرمان/نعمت احمدی
موضوع آب از بدو تشکیل اجتماعات اولیه در فلات ایران، مسئله مهم سکونتی در این پهنه جغرافیایی بوده و خواهد بود. نگاهی به سنگنوشتههای باقیمانده از ادوار مختلف تاریخی، نشانگر آن است که یکی از دغدغههای اصلی حاکمان در ایران، خشکسالی بوده که از خداوند میخواهند کشور اهورایی ایران را از خشکسالی نجات دهد. اما آنچه در روزهای گذشته در استان تفتیده خوزستان میگذرد و آب در صدر مطالبات مردم از مرد، زن، جوان و نوجوان قرار گرفته، برمیگردد به سوءمدیریت آب در استان فعلا خشکیده خوزستان که دیرزمانی پرآبترین منطقه کشور بود و همین مطلب تفاوت مطالبات مردم استان خوزستان را از دیگر مناطق متمایز میکند. برای نمونه، استان کرمان، محل تولد نگارنده، فاقد روانآبهایی است که دولتها بتوانند در آن دخالت کنند.تنها رود استان، هلیلرود است که در نهایت به دریاچه جزموریان وارد میشد. با بستن سد جیرفت بر روی این رود و خشکشدن مسیرهای هلیلرود تا جزموریان، اتفاقاتی از نوع مطالبات مردم خوزستان در آینده در این نواحی هم دور از ذهن نیست که از هماکنون باید درصدد چارهاندیشی بود. این رود از کوههای شهرستان بافت، لالهزار، دلفارد، جبالبارز و بحر آسمان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از شهرستانهای جیرفت، عنبرآباد، رودبار و قلعهگنج، وارد باتلاق جزموریان میشد. در منطقه جیرفت بر روی آن سدی ساخته شد؛
در ۴۰کیلومتری جیرفت و در محل تنگ نراب. اهداف اولیه احداث سد جیرفت، آبیاری ۱۱ هزار هکتار اراضی پشت سد، تولید انرژی برق با قدرت ۳۰ مگاوات و تغذیه آبهای زیرزمینی و در نهایت جلوگیری از خسارتهای ناشی از طغیانهای فصلی آبریز رود هلیلرود قبل از احداث سد جیرفت حوضه جزموریان بود؛ چالهای بین کوههای مرکزی استان در شمال و منطقه بشاگرد در جنوب. با احداث سد جیرفت، به کلی اکوسیستم و جغرافیای طبیعی منطقه دچار دگرگونی شد. در دیگر مناطق استان رودخانهای نیست که دولت با دستکاری وضعی مانند حوزه جزموریان درست کرده باشد.
در مدیریت استحصال آبهای زیرزمینی در استان کرمان نیز مانند دیگر استانها، به نوعی غارت و تاراج آبهای زیرزمینی برخورد میکنیم که از دهه ۴۰ تا امروز به مدت دستکم ۶۰ سال با بیبرنامگی اکثر قریببهاتفاق قناتها را که بعضا عمری به درازنای تاریخ دارند، خشکاندیم. برداشت آب از سفرههای زیرزمینی تا حفر چاه عمیق، با پروانه یا بیپروانه، کاری است آسان، اما تغذیه سفرههای زیرزمینی با آبخوانداری و آبخیزداری برنامه میخواهد و متأسفانه در سازمانهای ذیربط حوزه آب، اصلا برنامهای وجود ندارد که با آبخوان و آبخیزداری، بخشی از روانآبهای فصلی را به سفرههای زیرزمینی تزریق کنیم تا فرونشست سفرههای زیرزمینی آب در بازه زمانی طولانیتری صورت گیرد.
اگر دولت برنامهای برای تزریق روان آبها به سفرههای زیرزمینی داشت، به یقین در این زمینه هم مافیای آب ورود پیدا میکرد. امروزه در حوزه آبخوان و آبخیزداری مانند سدسازی دهها متولی سینهچاک دنبال قطرهقطره روانآبهای فصلی بودند که به داخل زمین تزریق شوند؛ مانند برنامههای سودده سدسازی که ذرهبین بهدست دنبال رودخانهها، حتی لشآب میگشتند. به همین علت مردم دیگر مناطق کشور بهخصوص مناطق کویری و مرکزی، مطالباتی از نوع مطالبات بحق مردم خوزستان ندارند. بهزودی دیگر نواحی مانند اصفهان، حوزه دریاچه ارومیه و چهارمحالوبختیاری نیز فریاد دادخواهی سر خواهند داد. اما چرا خوزستان زودتر دنبال حقوق ازدسترفته خود برآمد؟
استان خوزستان با مساحتی حدود ۶۵ هزار کیلومترمربع، در کنار خلیج فارس و اروندرود قرار دارد و به استانهای لرستان، چهارمحالوبختیاری، کهگیلویهوبویراحمد و ایلام و در غرب به کشور عراق محدود است. رودخانههای مهم استان عبارتاند از کارون، دز، کرخه، مارون، جراحی و زهره. رود کارون پرآبترین رود ایران و با ۹۵۰ کیلومتر طولانیترین رود کشور است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. در حاشیه این رود است که تمدنهای باستانی شکل گرفتند. امروزه آن رود خروشان بزرگ قابل کشتیرانی، به نهر کمآبی تبدیل شده است که از سوءمدیریت آبی در کشور ناشی میشود و علت آن نیز احداث سدهای مختلفی است که در طول مسیر روی این رود بسته شدهاند و باید از سدهای کارون یک، کارون ۳، کارون ۴، مسجدسلیمان و از همه دردآورتر سدهای گتوند علیا و سد تنظیمی گتوند یاد کرد؛
سدهایی که فقط جیب مافیای آب را پر کردند و علاوه بر اینکه در سدسازی سود کلان بردند، در منافع بعدی که از جمعآوری آب در پشت سدها و تقسیم آن صورت میگیرد، خزانه پربرکت خود را هر روز پربارتر میکنند که از جیب مردم محلی برداشت میشود. دومین رود خوزستان، رود مارون است که در جایی به نام «جمصبی» وارد دشت خوزستان میشود و با طی مسیر از کنار بهبهان گذشته و با نام رود جراحی وارد خلیج فارس میشود. سومین رود، رودخانه زهره یا هندیجان است که با طول ۲۷۵ کیلومتر در سه استان فارس، کهگیلویهوبویراحمد و خوزستان جریان دارد.
این رود از کنار شهرهای مختلفی میگذرد تا به خلیج فارس بریزد؛ رودی که در زمانهای گذشته طراوت و شادابی را به شهرهای مسیر خود و حوزههای حاصلخیز کشاورزی آن هدیه میداد. چهارمین رود، کرخه است که ۹۰۰ کیلومتر طول دارد و بزرگترین سد ایران روی آن ساخته شده است. سرچشمه کرخه کوههای زاگرس است. پنجمین رود، دز است که از ترکیب چند رود مانند رود بختیاری، رود زالکی، قالیکوه، رود سزار، رود تیره و رود ماربره تشکیل میشود که پس از گذشتن از جنوب لرستان و شمال خوزستان و شهرهایی مانند الیگودرز، دزفول، شوشتر و شوش سرانجام به کارون میپیوندد. سد عظیم دز که ششمین سد بزرگ جهان در زمان ساخت خود بود، روی این رودخانه احداث شده است.
برنامهریزی برای استفاده بهینه از آبهای این منطقه در گذشته بر پایه اصول علمی بوده که بعد از هزاران سال هنوز پابرجاست. برای نمونه، سازههای آبی شوشتر در دوران ساسانیان برای استفاده از نیروی آب بهعنوان محرک آسیابهای صنعتی ساخته شده است. در این مجموعه بزرگ، ساختمان آسیابها، آبشارها، کانالها و تونلهای بزرگ هدایت آب احداث شده است. از این مجموعه بهعنوان بزرگترین مجموعه صنعتی پیش از انقلاب صنعتی یاد میکنند. خوزستان با این سابقه آبی که در گذشتهای نهچندان دور از شادابی و طراوت برخوردار بود، امروزه به منطقهای خشک و بیآب تبدیل شده که از شدت عطش، به نفسنفس افتاده است.
حیات مردم خوزستان در بخش کشاورزی و دامپروری به رودهای پرآب جلگه حاصلخیز استان خوزستان بستگی داشت. برنامه دولتها بعد از جنگ تحمیلی هشتساله بر سازندگی و آبادانی بود، اما مدیریت آبی که باید در اختیار وزارت کشاورزی باشد که از قاعده و قانون درخصوص کاشت، داشت و برداشت استفاده میکرد، به دست وزارت نیرو افتاد که فقط به سدسازی و سودآوری ساختوساز سدها توجه داشت و ناگهان از سرشاخه تا پاییندست، هر آنچه را آب بود، پشت سدها بهاصطلاح مهار کردند، با گرمای بالای ۵۰ درجه که از تبخیر بالایی برخوردار است.
نهرها، رودها و شاخههای بههمپیوسته آن در طول تاریخ، جغرافیای خاص خود را به وجود آوردند و با دستکاری در طبیعت روانآبها و خشکاندن مسیر بستر آن، به طبیعت خشکیده امروز خوزستان رسیدیم. فرق هست بین خواستههای مردم خوزستان از مسئولانی که در طبیعت منطقه دست بردند و خوزستان عطشزده را به وجود آورند و باعث کوچ اجباری مردم منطقه شدند و اگر مردم بومی به اجبار در منطقه میمانند، راهی جز اعتراض ندارند و مجبور به اعتراض هستند و اگر بهموقع به این اعتراضها توجه نشود و خواستههای بحق و طبیعی مردم را با آدرسهای غلط به آن سوی مرزها حواله دهند، در حق مردمی که از حداقلهای زندگی محروم شدهاند، ظلم میکنیم. فریاد جوان بیکار را بشنوید که میگوید ۲۲سالهام و شغلی ندارم. یا خواسته خانمی که در منتهای درماندگی میگوید گاوهایم از تشنگی تلف شدهاند، این تنها سرمایه من است؛ آب میخواهم، آب، آب. گره کور خشکشدن خوزستان با بگیروببند باز نمیشود.
شاید بتوان با مهندسی معکوس و از دور خارجکردن چند سد در فصول مختلف، سهمیه آب پاییندست سدها را تأمین کرد. اگر این کار را نکنیم، خوزستان در آتش خشکسالی خواهد سوخت. خوزستان قلب تپنده ایران در جنگ هشتساله و تأمینکننده بودجه مملکت در صد سال گذشته، چشمانتظار مهربانی مسئولان است که با بیبرنامگی، حقوق ابتدایی این منطقه را تضییع کردند. خوزستان را دریابید. به حداقل خواستههای مردم توجه کنید؛ خواستههایی که با بیبرنامگی طی سالهای گذشته در مافیای قدرت و ثروت دستو پا زد و سرانجام به روزی رسیدیم که باورکردن آن امکانپذیر نیست. به تصاویر کارون، کرخه، جراحی و دز در پاییندست جلگه خوزستان نگاه کنید؛ چه کسی میتوانست در این مدت حاصلخیزترین بخش فلات ایران را به عطشناکترین بحش تبدیل کند؟ خوزستان را دریابید.
اخبار ویژه دوشنبه ۴ مرداد
روزنامه کیهان
امیدواری اکثریت مردم سرمایهای برای رئیسی و دولت جدید
نظرسنجیها نشان میدهد اکثریت مردم به رئیسجمهور جدید و دولتی که تشکیل خواهد داد، امیدوار هستند. وبسایت الف ضمن مرور نتایج برخی نظرسنجیها مینویسد: رئیسجمهور جدید حدود ۱۰ روز دیگر، دوره مسئولیت خود را آغاز میکند. بدون شک تشکیل کابینهای از افراد قوی و کارآمد یکی از اولین اقداماتی است که میتواند در موفقیت دولت آینده تأثیرگذار باشد.این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار است که به این مسئله نیز توجه شود انتظارات مردم از رئیسجمهور منتخب بسیار بالاست. دراینبارهاشاره به نتایج آخرین نظرسنجی مرکز افکارسنجی (ایسپا) در ترسیم تصویری از خواست و مطالبات شهروندان از دولت سیزدهم حائز اهمیت است. مطابق این نظرسنجی که در روزهای ۱۶ تا ۲۰ تیرماه ۱۴۰۰ صورت گرفته، از شهروندان سؤال شده است «فکر میکنید با آمدن آقای رئیسی مشکلات کشور کمتر شود، بیشتر شود یا فرقی نخواهد کرد؟» ۴۵/۹ درصد شهروندان معتقدند با آمدن آقای رئیسی مشکلات کمتر میشود. ۱۱/۵ درصد هم گفتهاند با آمدن آقای رئیسی مشکلات کشور بیشتر میشود. از نظر ۳۳/۸ درصد، وضعیت کشور تغییری نخواهد کرد. ۸/۸ درصد نیز به این سؤال پاسخ ندادهاند. همچنین بیش از نیمی از شهروندان (۵۷/۴ درصد)، عملکرد آقای رئیسی را در قوه قضائیه خوب ارزیابی کردهاند و فقط ۱۵/۶ درصد ارزیابی «ضعیف» داشتند.
این آمار نشان میدهد اکثریت مردم بر این اعتقادند با استقرار دولت جدید، مشکلات کشور کمتر خواهد شد. این موضوع مسئولیت دولت آینده را سنگینتر خواهد کرد. البته از طرف مقابل بخشی از مردم بدلیل عملکرد نامناسب دولت فعلی، امید چندانی نیز نسبت به کاهش مشکلات ندارند که ضرورت دارد شرایط به گونهای پیش رود که درصد افراد امیدوار به دولت افزایش یابد. نکته مهم دیگر آن است که مطابق همین نظرسنجی مردم به مجموعهای از مشکلات اشاره دارند که نشان میدهد در حال حاضر تعداد آنها بسیار افزایشیافته است. پاسخدهندگان در واکنش به این پرسش که «هرکدام از مسائل و مشکلات کنونی چقدر باعث نگرانی شما شده است»، ۹۰/۸ درصد از تورم و گرانی، ۷۹/۳ درصد از بیکاری، ۷۹/۳ درصد از کاهش درآمد، ۷۵/۴ درصد از کمآبی و خشکسالی، ۶۸/۱ درصد از مسئله مسکن و تأمین اجاره، ۵۸/۶ درصد از شیوع کرونا و ۴۰/۶ درصد از مسائل مربوط به امنیت کشور به میزان زیاد و کاملاً احساس نگرانی میکنند. از اینرو ضروری است برنامهای منسجم و یکپارچه در سطح کلان در راستای بهبود شرایط در حوزههای مختلف و با حضور کارشناسان خبره و باتجربه تدوین شود. از این دیدگاه لزوم تشکیل کابینهای کارآمد و قوی که بتواند هم در تدوین یک برنامه جامع نقش داشته باشد و هماینک بتواند آن را اجرایی کند بیشازپیش احساس میشود. امیدواری اکثریت مردم، سرمایه اجتماعی مهمی برای آقای رئیسی و دولت جدید است.
اعتراف تلخ جهانگیری در روزهای پایانی دولت
اظهارات معاون اول رئیسجمهور، اعتراف دیرهنگام به نتایج تلخ مدل توسعه مطلوب طیف متبوع وی است که به بیعدالتی و تبعیض انجامیده است. جهانگیری اخیراً در مقابل اعتراض نخبگان و سران عشایر خوزستان، مجبور شد بگوید مدل توسعهای که ما اجرا کردیم، موجب نارضایتی مردم شده است. روزنامه وطن امروز با مرور این سخنان مینویسد: میزان غریب بودن بحران آب در یکی از خطههای جلگهای ایران که چندین رود به آن سرازیر میشود، به اندازه تمام شاخصهایی است که دولتهای یازدهم و دوازدهم برای اقتصاد ایران رقم زدند؛ آرزو شدن خرید خانه، رشد افسارگسیخته قیمتها، شکسته شدن رکورد تورم اقلام خوراکی، کاهش بیسابقه میزان سرمایهگذاری خارجی و داخلی، تحمل یکی از بدترین میزان نابرابریها و. اگر بگوییم شرایط امروز خوزستان و اقتصاد ایران مولود یک تفکر مدیریتی بوده، بیراه نگفتهایم بویژه وقتی که اسحاق جهانگیری در کسوت مرد شماره یک اقتصادی دولت روحانی لب به اعتراف میگشاید و در برابر اعتراضهای مردم خوزستان به ظلمی که به آنها رفته، میگوید: «به عنوان کسی که همه عمر خود را در توسعه سپری کردهام، باید بگویم توسعهای که ما اجرا کردیم متاسفانه عوارض خود را اینچنین نشان داده است. باید توسعه با رضایت مردم باشد و وقتی مردم نفع میبرند که تبعیض، بیعدالتی و نابرابری را از توسعه متوجه نشوند». این اعتراف هر چند دیر، اما برای آینده کشورمان در آستانه شروع دولت سیزدهم و فرصت سیاستگذاری جدید برای اقتصاد بسیار ارزشمند است. اظهارات اسحاق جهانگیری به عنوان یکی از مدیران تکنوکرات خط پایانی بر تمام تفکراتی است که سعادت کشور را در پرتو اقتصاد آزاد میدانست. جهانگیری به صراحت سیاست اجرا شده در کشور ذیل عنوان توسعه را نافی عدالت میداند.اما این تفکر تنها مختص دهه ۹۰ نبوده و ریشه در ایدئولوژیای دارد که از دهه ۷۰ سرنوشت معیشت مردم را در اختیار گرفت. غالب شدن تفکر اقتصاد آزاد با رویکردی توسعهای که با هر حربهای تنها به بزرگ شدن کیک اقتصاد میاندیشید، نه تنها در بایستههای خود مانند جذب سرمایهگذار خارجی، ارتباط اقتصادی با جهان، برونگرایی اقتصادی، رهاسازی بازار به نفع تولید و مواردی از این دست ناکام ماند، بلکه باعث لطمه زدن به عدالت نیز شد. از اواخر دهه ۶۰ نخستین سنگ بنای برنامه توسعه با نقشآفرینی بسیار مرحوم هاشمیرفسنجانی گذاشته شد. زمانی که به شاخصترین اقدامات دولتهای حسن روحانی مانند برجام، ارز ترجیحی، یارانه به تولیدکنندگان پس از کرونا و... نگاه میکنیم، درمییابیم مردم آخرین منتفعان از این سیاستها بودهاند. در تمام این سالها هیچ کدام از نظامهای توزیع ثروت بدرستی وظایف خود را انجام ندادند و حتی به نفع طبقهای خاص بودند.
خشت کج اعتماد به آمریکا را همان ۱۰۰ روز اول گذاشتید!
آقای روحانی در کنار ذهنگرایی برجامی، واقعیتها را هم تحریفشده بازگو میکند. او اخیرا گفت: «دولت با رأی مردم و وعدهای که به مردم داده بود، ظرف ۱۰۰ روز قدمهای مهمی را برای شکستن تحریم برداشت و فروردین ۹۴ به توافق کلی با ۶ کشور رسیدیم و ۲۳ تیر ۹۴ با ۱+۵ به توافقی تحت عنوان برجام دست یافتیم و دیماه ۹۴ نیز برجام اجرایی و تحریمها برداشته شد. همه دستورالعملهای لازم نیز از طرف اتحادیه اروپایی و آمریکا اعلام و ابلاغ شد. نتیجه این توافق این است که از طریق گفتگو و تعامل سازنده میتوان مسائل پیچیده و مهمی که بین کشورمان و کشورهای بزرگ و حتی سازمانهای بینالمللی وجود دارد را حلوفصل کرد».روزنامه وطن امروز در نقد این سخنان نوشت: آقای روحانی به قدمهای مهمی اشاره میکند که برای رفع تحریمهای ضدایرانی در طول ۱۰۰ روز اخیر برداشته است. ایشان مدعی است پس از انعقاد توافق موقت (توافق ژنو) و متعاقبا توافق برجام، همه دستورالعملهای لازم از طرف اتحادیه اروپایی و آمریکا برای رفع تحریمها ابلاغ شد. با این حال آقای روحانی اشاره نکرده پس از ابلاغ این دستورالعملها، چه اتفاقی رخ داد! بهتر بود ایشان اشاره میکرد جان کری، همان وزیر خارجه آمریکا که قول شفاهی وی از دید دولتمردان ما «تضمین» محسوب میشد، چگونه مؤسسات اعتباری، مالی و حتی دولتی در کشورهای دیگر دنیا را مجاب کرد پس از انعقاد توافق هستهای، از تجارت و مراوده با ایران اجتناب کنند!
بهتر است آقای روحانی در تشریح این مقدمه، اشاره کند چگونه دهها بانک و مؤسسه اعتباری خصوصی و دولتی در ایران را به امید «عادیسازی روابط بانکی ایران و دنیا پس از برجام» وادار به استقراض از بانک مرکزی کرد، اما پس از انعقاد توافق هستهای، خبری از هجوم بانکهای خارجی برای ایجاد مراودات بانکی و اعتباری با ایران نبود! همین مسئله، منجر به ایجاد گرههای کور در نظام بانکی کشور شد.
بدیهی است از این مقدمه ناقص و متاسفانه نادرست، خروجی و نتیجهای واقعی و منطقی حاصل نمیشود! آقای روحانی مدعی است الگوی انعقاد برجام نشان داد چگونه میتوان مسائل پیچیده را میان ایران، کشورهای بزرگ و سازمانهای بینالمللی حلوفصل کرد! اگر انعقاد پرابهام برجام، نقض برجام توسط دولت اوباما، خروج رسمی دولت ترامپ از برجام و انفعال سازمان ملل متحد در صیانت از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت از دید آقای رئیسجمهور اضلاع حلوفصل پرونده هستهای ایران محسوب میشود، باید به حال ایشان و کسانی که این ادعا را مطرح میکنند تأسف خورد! ایدهآلگرایی انتزاعی دولت یازدهم و دوازدهم در قبال کدخدای خودساخته ذهن آنها (آمریکا) و متعلقات آن (تروئیکای اروپا)، در نهایت سبب شد ما بیشترین دادهها و کمترین ستاندهها را در مذاکرات هستهای داشته باشیم.
کارنامه اقتصادی دولت؟ اعتماد: چه حاجت به بیان است؟!
«وضعیت اقتصادی کشور، چند روزی مانده به پایان دولت به اندازه کافی گویا هست. رخوت در بازار مسکن، رکوردزنی تورم و در نهایت گسترش فقر».روزنامه اعتماد همزمان با انتشار این جمعبندی، تصریح کرد: بازار مسکن که تا چند سال پیش شاهد معاملات گسترده در تابستان بود، در اولین ماه از فصل تابستان با رکود روبهرو است. آمارهای مربوط به هزینه درآمد خانوارها در سال ۹۹، تورم در تیرماه سال جاری همچنین پیشبینی متوسط قیمت هرمترمربع واحد مسکونی در تهران نشان میدهد که بازار مسکن بیش از گذشته در رخوت است. اگرچه که برای فهمیدن این موضوع نیازی به مراجعه آمار نبود و میشد از تعداد معاملات در ماههای گذشته و مقایسهشان با مدت مشابه سالهای پیش نیز به این مهم دست یافت. دادههای تورم تیرماه آخرین گزارش دولت دوازدهم است. گزارش اخیر مرکز آمار نشان میدهد که کمترین عدد تورم نقطهای و سالانه در مناطق شهری و روستایی حدود ۴۳ درصد است. عددی که آنقدر بزرگ است که میتواند آرزو برای خرید کالاهای بادوام و سرمایه مانند خانه و خودرو را به باد دهد.
گزارش مرکز آمار نشان میدهد تورم سالانه در قله چهار سال اخیر است؛ ۴۴/۲ درصد. بیشترین تورم پیش از این رکورد در خرداد سال جاری و با ۴۳ درصد به دست آمده بود. تورم به رکورد بیسابقه خود رسید و تنها ۵/۲ درصد با بالاترین رقم در سی سال اخیر؛ ۴۹/۴ درصد سال ۷۴ فاصله دارد. از خرداد ۹۶ تا تیر ۱۴۰۰ در سه ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد ۹۸ نرخ تورم نقطهای بالاتر از ۵۰ درصد بود. اگرچه که این نرخ در ماههای اخیر کاهش یافته ولی همچنان بزرگترین نگرانی کارشناسان بر تاثیری است که آن سه ماه بر سفره و معیشت مردم گذاشته است.
ابطال ادعای روحانی در گزارش مدیرکل وزارت خارجه
مرور سخنان مدیرکل حقوقی وزارت خارجه درباره کارشکنیهای دولت بایدن بر سر راه احیای برجام، خلاف بودن ادعاهای روحانی در زمینه مقصر جلوه دادن مجلس را نشان میدهد.
بهزاد صابری، اخیرا در همایش سالروز «انجمن دیپلماسی ایران» درباره وضعیت مذاکرات هستهای و علت نافرجام ماندن گفته است: وضعیت مذاکرات پیچیده است. امروز وضعیت نامطلوبی برای همه طرفین برجام حاکم است و اگر ایالات متحده از توافق هستهای کنار نکشیده بود ما امروز شاهد این وضعیت نبودیم. نکته مدنظر من این است که تاخیر در مذاکرات در چه چیزی ریشه دارد؟ اگر این روزها اخبار را پیگیری کنید، عمدتا دلیل تاخیر مذاکرات را روند انتقال قدرت در ایران میدانند و از آن طرف ایران را به از سرگیری مذاکرات دعوت میکنند گویی که مقصر این وضعیت و تاخیر مذاکرات، ایران است.
دولت جو بایدن از زمان پیروزی در انتخابات تا روزی که قدرت را در دست گرفت طبیعتا به دلیل قوانین داخلی آمریکا نمیتوانست مذاکرات و رایزنیها با متحدان اروپایی درباره برجام را آغاز کند. اما کابینه بایدن از روز آغاز به کار رسمی به جای آنکه بلافاصله روند اصلاح سیاستهای غلط را تصحیح کنند، از همان سیاستها به عنوان اهرم و ابزار فشار استفاده کردند تا میوه سیاستهای نادرست ترامپ را بچینند.
تیم بایدن در هفتههای نخست آغاز به کار، بازگشت آمریکا به برجام را مشروط کرد. به عنوان نمونه از لزوم تن دادن ایران به گفتگوهای تازه یا پذیرش تاریخهای جدید در برجام یا مذاکرات در حوزههای غیرهستهای سخن گفتند. این موضع گیریها بعضا از سوی اروپاییها هم مطرح شد، اما ایران با تاکید بر این نکته که ما شروط جدید را نمیپذیریم، آب پاکی را بر دستان آنها ریخت.
در حالی که روحانی مدعی شده همان اسفند ماه گذشته میشد توافق کرد، مدیرکل حقوقی وزارت خارجه تصریح کرد: نکته دیگر این بود که دولت بایدن تا حداقل دو ماه آماده آغاز مذاکره برای احیای برجام نبود. ایران در آن مقطع در تماسهایی که با ۱+۴ داشت مدام این پیام را منتقل میکرد که وقت را نباید از دست داد و از طرف مقابل دعوت میشد که اگر در ادعای بازگشت به برجام صادق هستند سیاستهای غلط را اصلاح کرده، به اجرای تعهدات بازگردند و آماده از سرگیری تعهدات شوند. آمریکاییها تا اواخر اسفند ماه آمادگی ورود به مذاکرات را نداشتند لذا مذاکرات تازه از اواسط فروردینماه آغاز شد.
در حال حاضر شش دور مذاکره برگزار شده، اما ایالات متحده انعطاف لازم را از خود نشان نداد. ایران هیچ چیزی فراتر از حقوق خود وفق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ نمیخواهد. اگر آمریکاییها زودتر انعطاف لازم را نشان داده بودند، مذاکرات چند دور قبل به نتیجه رسیده بود. به عنوان نمونه یکی از مطالبههای ایران، اخذ تضمین از ایالات متحده است. این یک واقعیت است که در حقوق بینالملل اخذ تضمین قطعی و عملیاتی برای یک موضوع ممکن نیست. حقوق بینالملل پلیس قضایی ندارد، اما این مانع نمیشود که کشوری مانند آمریکا با سابقه بدعهدی، حداکثر تضمینهای مقتضی را ارایه نکند.
چه تضمینی وجود دارد که در صورت بازگشت به برجام، ایالات متحده خطای کنار کشیدن از توافق را دوباره تکرار نکند یا از مکانیسم بازگرداندن قطعنامههای پیشین سوءاستفاده نکند؟ ایالات متحده چه اطمینان خاطری به فعالان اقتصادی، تاجران و شرکتهای اقتصادی سایر کشورها میدهد که از کار با ایران و سرمایهگذاری در ایران نترسند. ایران در مذاکرات از این جنس تضمینها مطالبه کرد و همزمان فرمولهایی را هم ارایه داد و اعلام کرد که آماده شنیدن فرمولهای هر کدام از طرفهای مقابل برای حل این مشکل است. ما امیدوار هستیم طرف مقابل به این درجه از عقلانیت رسیده باشد که طرحهایی که عناصر فشار و ارعاب را در خود جای دادهاند ره به جایی نخواهند برد.
شرق: مشکل آب و برق نتیجه مدیریت روحانی است، نه خشکسالی
روزنامه شرق معتقد است مشکل آب و برق بیش از آنکه محصول خشکسالی بینظیر باشد، نتیجه مدیریت بینظیر (!) دولت است. این روزنامه اصلاحطلب حامی دولت در تحلیلی مینویسد: در حالی که خوزستان در بیآبی دستوپا میزند و کرمان اسیر سیل شده و بحران فرونشست زمین تهران و آتشسوزی جنگلها و انواع بحرانهای محیط زیستی، بسیاری از شهرها و روستاهای ایران را تهدید میکند، رئیسجمهور در روزهای پایانی دولتش معضل کمبود آب و مشکل قطع برق را به گردن خشکسالی انداخته، آن هم با پسوند واژه مثبت «بینظیر»!شوربختانه بسیاری از مدیران دولتی نمیدانند که محیطزیست نه یک اولویت لوکس بیاهمیت بلکه یک تخصص آکادمیک و اولویت نخست بسیار اثرگذار بر سلامت و بقای زیستمندان جامعه است. معضلات و بحرانهای فزاینده محیطزیستی، این نتیجه را به دست میدهد که دیگر جریمههای مالی و امید واهی به اصلاح بسیاری از پروژههای کلان، بازدارنده تخلفات محیطزیستی نخواهد بود و اقدامات ضربتی فوری، در شرایط حاضر، ضرورتی است انکارناپذیر.
شرق در ادامه برخی بیتدبیریهای دولت در زمینه محیط زیست و تأمین انرژی را بازگو کرده است.
روزنامه وطن امروز
تسلیت رهبر انقلاب برای درگذشت والده آیتالله شبزندهدار و علیرضا تابش
رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت والده یکی از فقهای شورای نگهبان را تسلیت گفتند.حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی درگذشت والده مکرمه حجتالاسلام والمسلمین آقای حاجشیخ محمدمهدی شبزندهدار را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاجشیخ محمدمهدی شبزندهدار دامت برکاته
درگذشت والده مکرمه صالحه آن جناب را به شما و دیگر بازماندگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای؛ ۳ مرداد 1۴۰۰
همچنین ایشان با صدور پیامی دیگر درگذشت علیرضا تابش، رئیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را تسلیت گفتند. متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت مرحوم مغفور جناب آقای علیرضا تابش رحمتاللهعلیه را به خاندان محترم و همه بازماندگان و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. ایشان از جمله مدیران کارآمد و پاکدست و پرتلاش نظام جمهوری اسلامی بودند و در دهها سال گذشته در بخشهای گوناگون و از جمله بنیاد مسکن که از یادگارهای امام بزرگوار است خدمات باارزشی انجام دادهاند. از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر و تسلی برای بازماندگان مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای؛ ۳ مرداد ۱۴۰۰
رئیسی در گفتگو با سلطان عمان: تعامل و گفتگو با همسایگان اولویت دیپلماسی دولت سیزدهم خواهد بود
رئیسجمهور منتخب در گفتوگوی تلفنی هیثم بنطارق، سلطان عمان با وی، ضمن تبریک عید سعید قربان، گفت: سابقه برادری ۲ ملت و پیشینه دوستی ۲ دولت آنقدر ریشهدار و مستحکم است که تحولات منطقهای و بینالمللی هیچگاه نتوانسته آن را تضعیف کند. به گزارش فارس، حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی، شامگاه شنبه در گفتوگوی تلفنی هیثم بنطارق، سلطان عمان با وی، ضمن تبریک عید سعید قربان گفت: سابقه برادری ۲ ملت و پیشینه دوستی ۲ دولت آنقدر ریشهدار و مستحکم است که تحولات منطقهای و بینالمللی هیچگاه نتوانسته آن را تضعیف کند.رئیسجمهور منتخب روابط ۲ کشور را همواره رو به گسترش توصیف کرد و افزود: با این وجود تعاملات تهران - مسقط با سطح قابل انتظار فاصله دارد، لذا باید در نخستین فرصت برنامه جامع گسترش روابط اقتصادی ۲ کشور زیر نظر کارشناسان ۲ طرف تنظیم شده و با تایید سران ۲ کشور اجرایی شود. حجتالاسلام رئیسی، عمان را همسایهای قابل اعتماد و شریکی ارزشمند برای ایران برشمرد و اظهار داشت: با توجه به سطح اعتمادی که بین ۲ کشور وجود دارد، گسترش روابط در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هدفی کاملا در دسترس است.
رئیسجمهور منتخب تصریح کرد: تعامل، گفتگو، رایزنی و هماندیشی با همسایگان در موضوعات و مسائل مهم منطقه، اولویت دیپلماسی دولت سیزدهم خواهد بود. هیثم بنطارق، سلطان عمان نیز در این گفتوگوی تلفنی با تبریک عید سعید قربان و نیز آرزوی موفقیت برای حجتالاسلام رئیسی، گفت: تردید ندارم روابط بین ایران و عمان قوی باقی خواهد ماند و این روابط دوستانه و سازنده بر تمام تحولات منطقه تاثیر مثبت خواهد داشت. سلطان عمان با قدردانی از موضع رئیسی درباره تعامل سازنده با همسایگان به عنوان اولویت سیاست خارجی دولت آینده جمهوری اسلامی ایران، اضافه کرد: اعتماد سیاسی متقابل از مهمترین عوامل نزدیکی تهران - مسقط است و نزدیکی هر چه بیشتر روابط ۲ کشور در راستای تامین منافع کل منطقه را با جدیت دنبال خواهیم کرد.
معاون هماهنگکننده ارتش: نیروهای مسلح تجهیزات خود را متناسب با تهدیدات و دانش روز ارتقا دادهاند
معاون هماهنگکننده ارتش با بیان اینکه با تجهیزات قدیمی نمیتوان ادعای توانمندی کرد، گفت: ارتش در حوزه تجهیزات، توان خود را متناسب با تهدیدات و فناوری و دانش روز ارتقا داده و بازدارندگی لازم را نسبت به تهدیدات روز و آینده ایجاد کرده است. امیر دریادار حبیبالله سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی ایران صبح روز گذشته در مراسم افتتاح پانزدهمین دوره رزم مقدماتی که در مجموعه شهدای ۰۱ نیروی زمینی ارتش برگزار شد، با اشاره به ماموریتهای ارتش عنوان کرد: ارتش در راستای مأموریتهای ذاتی خود یعنی حفظ تمامیت ارضی، دفاع از انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی باید همواره مولفههای توان رزم را در خود رشد و ارتقا دهد تا در برابر تهدیدات آینده با اطمینان کامل توان پاسخگویی به دشمنان را داشته باشد.امیر دریادار سیاری اظهار داشت: امروز ارتش و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به مؤلفههای رزم توجه خاصی دارند و یکی از مهمترین مولفههای توان رزم، تربیت نیروی انسانی کارآمد، متخصص، متعهد، باایمان و با عشق و علاقه است. وی با تاکید بر اینکه تجهیزات امروز ما نوین و کارآمد هستند، گفت: با تجهیزات قدیمی نمیتوان ادعای توانمندی کرد؛ نیروهای مسلح کشور و ارتش در حوزه تجهیزات، توان خود را متناسب با تهدیدات و فناوری و دانش روز ارتقا دادهاند و بازدارندگی لازم را نسبت به تهدیدات روز و آینده ایجاد کردهاند و البته این روند باید همچنان ادامه داشته باشد.
روزنامه خراسان
۴۲۰ کانتینر لوازم خانگی بوش مرجوع میشود
مهر - معاون فنی گمرک گفت: با تصمیم نهایی دستگاههای مرتبط مقرر شد ۴۲۰ کانتینر قاچاق لوازم خانگی بوش مرجوع شود. مهرداد جمال ارونقی اظهار کرد: صورت جلسه به صاحب کالا ابلاغ میشود و ایشان موظف است ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ این صورت جلسه درخصوص بازگرداندن یا مرجوع کردن این محموله به خارج از کشور اقدام کند در غیر این صورت کالا به ضبط قطعی دولت درخواهد آمد.قیمت گوجه فرنگی به بیش از ۱۰ هزار تومان رسید
ایسنا - مشاهدات میدانی از خرده فروشیها حاکی از آن است که قیمت گوجه فرنگی به بیش از ۱۰ هزار تومان رسیده است. بر اساس مشاهدات میدانی از خرده فروشیهای سطح شهر تهران قیمت هر کیلو گوجه فرنگی ۱۳هزار و۵۰۰ تومان، پیاز زرد ۶۸۰۰ تومان، پیاز سفید۷۳۰۰ تومان، سیب زمینی ۶۸۰۰ تومان، انگور دانه قرمز ۶۵ هزار تومان، آلو جنگلی ۴۵ هزار تومان، انجیر ۴۵ هزار تومان، انگور بی دانه ۳۲هزار تومان، لیموترش ۲۶ هزار تومان، طالبی ۱۳هزار تومان، انبه پاکستان ۵۵ هزار تومان و خیار رسمی ۱۵ هزار و۵۰۰ تومان است.روغن خودرو ۴۱درصد گران شد
تسنیم - رئیس اتحادیه فروشندگان لاستیک، روغن و فیلتر تهران گفت: سازمان حمایت با افزایش ۴۱ درصدی قیمت روغن خودرو موافقت کرده است. سعادتینژاد افزود: البته با توجه به افزایش هزینههای تولید درخواست تولیدکنندگان برای افزایش قیمت حدود ۷۲ تا ۸۲ درصد بود، به همین دلیل افزایش قیمت ۱۵ درصدی را که پیش از این اعلام شد نپذیرفتند.بیسکویت و شکلات هم گران شد
مهر - در پی تایید انجمن صنفی صنایع بیسکویت، شیرینی و شکلات ایران، قیمت بیسکویت و شکلات نیز بین ۱۱ تا ۴۵ درصد افزایش یافت. در پی نامه نگاری یکی از شرکتهای بزرگ تولید کننده بیسکویت و شکلات با انجمن صنفی صنایع بیسکویت، شیرینی و شکلات ایران برای افزایش قیمت، این انجمن با افزایش قیمت محصولات این گروه کالایی موافقت کرده است.نظام بانکی فقط یک بیستم از سهم بخش مسکن را داد
فارس - در حالی که بر اساس تبصره ۱۸ قانون بودجه امسال، نظام بانکی مکلف شده بود ۲۰ درصد از تسهیلات پرداختی خود را به بخش ساخت مسکن اختصاص دهد، طی سه ماه ابتدای امسال این عدد کمتر از ۱ درصد بوده است.روزنامه ایران
اعتراض وزارت خارجه به دخالت در امور داخلی کشورمان
خبر اول اینکه، سخنگوی وزارت امور خارجه بیانیه مداخلهجویانه کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل درباره وقایع خوزستان را تأسفبار و یک اعلامیه سیاسی با ادبیات خصمانه خواند. در پی بروز اعتراضاتی در استان جنوبی کشورمان، «میشله باچله» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در بیانیهای مداخله جویانه اظهاراتی را درخصوص وقایع خوزستان عنوان و نسبت به این وقایع ابراز نگرانی کرده است. به گزارش «ایران»، سعید خطیبزاده در واکنش به این بیانیه گفت: اتهامات وارد شده بدون توجه به تلاشهای وسیع مقامات دولتی، قضایی، امنیتی و رسانهای کشور برای کاهش آلام مردم این استان و برطرف کردن معضلات موجود، مهمترین گواه بر سیاسی بودن و بی اعتباری این بیانیه است و از این لحاظ بیانیه کمیسر عالی بیش از آنکه سخنان یک مقام بینالمللی حقوق بشری باشد، بیشتر شبیه یک اعلامیه سیاسی با ادبیات خصمانه است.خطیب زاده اظهار نظر غیرکارشناسانه و مغرضانه درخصوص مدیریت منابع آب کشور را نه در حیطه مسئولیت کمیسر خواند و نه نهاد تحت مسئولیت وی را دارای وجاهت و شأنیتی برای اظهار نظر در این خصوص ارزیابی و بیان کرد: جمهوری اسلامی ایران برای حق تجمع مسالمت آمیز شهروندانش احترام قائل بوده و در بالاترین سطح، مقامات کشور وجود مشکل آب در منطقه و حق اعتراضات مسالمت آمیز را به رسمیت شناخته است. حضور پلیس و نیروی انتظامی در چنین تجمعاتی به منظور پیشگیری از اغتشاشات و آسیب به مردم و اموال عمومی، بر اساس عرف و مقررات بینالمللی امری قانونی و پذیرفته شده بوده و در عین حال شهادت یک مأمور پلیس و مجروح شدن تعداد دیگری، نشان از رخنه عوامل وابسته به بیگانه در صفوف معترضین به منظور فتنهافروزی و ایجاد درگیریهای تصنعی دارد.
راهکارهای جبهه اصلاحات برای خوزستان
خبر دیگر اینکه، جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای، به ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات خوزستان پرداخته است. به گزارش تابناک، در بخشی از این بیانیه آمده: مدل توسعه ایران در دهههای گذشته در عمل عمدتاً ناپایدار، نامتوازن، غیرمشارکتی، منابعمحور و غیرفراگیر بوده است و یکی از نتایج این مدل توسعه تخریب گسترده طبیعت و محیط زیست بوده است. توجه به حجم فزاینده بحرانهای آب، هوا، خاک و محیط زیست نشان میدهد که باید برای تشکیل وزارت محیط زیست، آب و خاک و افزایش اقتدار آن در صیانت از محیط زیست مطالعات لازم صورت گیرد. ایران برای احیا و نجات طبیعت، محیط زیست و منابع طبیعیاش زمان محدودی در اختیار دارد. جبهه اصلاحات افزوده: مسئولان باید با صراحت و قاطعیت ممنوعیت هر طرح جدیدی برای انتقال آب حوضه به حوضه را اعلام و در مورد طرحهای نیمهتمام هم با بازنگری در اهداف طرحها، میزان انتقال را کاهش و مصرف را محدود به مصرف شرب کنند.روحانی پیگیر وضعیت زنان زندانی
شنیدیم که، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری از آزادی تعدادی از زنان زندانی از بند زنان به دلیل شیوع کووید ۱۹ خبر داد. به گزارش ایلنا، معصومه ابتکار در حساب توئیتری خود نوشت: هفته گذشته موضوع شیوع کرونا در بند زنان زندان اوین را شخص آقای روحانی در جلسه هیأت دولت مطرح و از آقای آوایی - وزیر دادگستری- خواستار پیگیری از قوه قضائیه و رسیدگی به موضوع شدند. وی افزود: خوشبختانه به فاصله دو روز تعدادی از زندانیان آزاد شدند که امیدوارم ادامه یابد.احتمال همکاری ایران و عراق در حوزه سدسازی
دست آخر اینکه، مقام عراقی از احتمال ساخت سد با مشارکت ایران در منطقه اروندرود خبر داد. بهگزارش ایلنا بهنقل از خبرگزاری عراق، وزارت منابع آب عراق از سفر آینده یک تیم فنی به ایران برای ایجاد سد مشترک با ایران در منطقه اروند رود خبر داد. سخنگوی وزارت منابع آب عراق گفت: پس از تشکیل دولت ایران قولهایی داده شده است که یک سفر بسیار مهم به ایران انجام خواهد شد، زیرا به تفاهم و گفتگوهای فنی برای بسیاری از نقاط برجسته نیاز است. وی تأکید کرد: مسأله اروندرود باید حل شود تا هر سال مجدداً تکرار نشود، بنابراین قصد پیشنهاد ایجاد یک سد مشترک در منطقه اروندرود داریم و این امنترین راهحل خواهد بود.روزنامه شرق
معاملات پایاپای عراق و لبنان؛ نفت در ازای کالا و خدمات
دولت لبنان در راستای کاهش کمبود شدید انرژی، توافقنامهای را با عراق برای خرید سالانه بیش از یک میلیون تن سوخت در ازای صادرات کالا و خدمات به این کشور امضا کرد. لبنان با شدیدترین بحران اقتصادی در دهههای اخیر روبهرو است که ثبات این کشور را به مخاطره انداخته است. بانک جهانی میگوید این بحران یکی از بدترین بحرانها در تاریخ مدرن است. واحد پول لبنان، پوند، در دو سال اخیر بیش از ۹۰ درصد ارزش خود را از دست داده که باعث تشدید فقر و کمبود مواد غذایی، سوخت و دارو در این کشور شده است.ریموند قاجر، سرپرست وزارت انرژی و آب لبنان که پس از امضای قرارداد خرید سوخت از عراق با خبرنگاران صحبت میکرد، اظهار کرد سوخت خریداریشده برای کار نیروگاههای تولید برق استفاده خواهد شد. سرپرست وزارت انرژی و آب لبنان تصریح کرده است این میزان از سوخت برای چهار ماه کار این نیروگاهها کافی خواهد بود. خاموشیهای مداوم در لبنان باعث شده است بسیاری از مردم این کشور برای تأمین برق مجبور به استفاده از ژنراتورهای شخصی شوند. به گزارش رویترز، بیمارستا نهای لبنان هفته گذشته هشدار دادند سوخت مورد نیاز ژنراتورهای آنها رو به اتمام است و این مسئله جان بیماران با شرایط وخیم را در معرض خطر قرار میدهد.
نزدیکی چین و طالبان با خروج آمریکا از افغانستان
چین با افغانستان ۷۶ کیلومتر مرز دارد. این مرز با وجود کوتاه و صعبالعبور بودن، ارزشی استراتژیک دارد. با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، جنگ اکنون به مرزهای چین کشیده شده است. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین میگوید آمریکا با «خروج شتابزده» خود از افغانستان، مسئولیتها و تعهدات خود را نقض کرده است. وانگ با اشاره به موقعیت مرز افغانستان و چین گفت آن طرف مرز در خاک چین سینکیانگ قرار دارد؛ جایی که اقلیت مسلمان اویغور در آن زندگی میکند.کشور چین به بهانه «تروریسم اسلامگرایانه» حبس دهها هزار اویغور در اردوگاهها را توجیه کرده است. فن هونگدا، کارشناس امور خاورمیانه در دانشگاه بینالمللی شانگهای، به خبرنگار «تاگس شاو»، وابسته به شبکه یک تلویزیون آلمان، میگوید با ادامه درگیریها در افغانستان ممکن است این کشور به کانون گروههای تروریستی بینالمللی تبدیل شود و امنیت همسایگان افغانستان از جمله چین را به مخاطره بیندازد. او تأکید کرده است افغانستان با منطقه اویغورنشین سینکیانگ در چین همسایه است. هونگدا، اما گفته است طالبان به یک قدرت سیاسی تبدیل شده که نمیتوان در افغانستان از آن چشمپوشی کرد.
این کارشناس افزود دولت چین تعریف روشنی از طالبان دارد. چین این گروه را یک «قدرت سیاسی» در افغانستان تلقی میکند، نه صرفا یک «گروه تروریست»، آنگونه که دیگران آن را توصیف میکنند. در گزارش وبسایت تاگس شاو به این هم اشاره شده است که پکن از سال ۲۰۱۹ گروههای مختلفی از رهبران طالبان را پذیرفته است. از جزئیات مذاکرات تاکنون اطلاعات زیادی منتشر نشده است، اما سران طالبان در مصاحبههای خود با خبرگزاری فرانسه گفتهاند مخالفتی با سرمایهگذاری کشورهای دیگر در منابع طبیعی افغانستان ندارند.
افغانستان از نظر اقتصادی برای چین اهمیت دارد. ارزش منابع طبیعی آن یک بیلیون دلار تخمین زده میشود. در سال ۲۰۰۸ کنسرسیومهای چینی حق استخراج دومین ذخایر بزرگ مس جهان را در این کشور به دست آوردند و در سال ۲۰۱۱ قرارداد حفاری نفت ۲۵ساله افغانستان را کسب کردند، اما از آن زمان تاکنون هیچ پیشرفتی حاصل نشده؛ چون چین منتظر شرایط پایدارتر سیاسی در افغانستان است.