شناسایی تقاضا و ایجاد تقاضا، پیشنیاز افزایش تولید
یکی از اصول مهمی که در بازار، قیمتها را متعادل میکند مفهومی است که در اقتصاد خُرد «قانون عرضه و تقاضا» نامیده میشود. قانون عرضه و تقاضا اولین بار در کتابی با عنوان «پژوهش در اصول ریاضی نظریۀ ثروت» نوشتۀ کورنو که در سال 1838 در فرانسه به چاپ رسید معرفی شد. این مفهوم به بیانی ساده توضیح میدهد که میزان تقاضا مشخص میکند عرضهکننده باید چه مقدار تولید داشته باشد و با توجه به میزان این دو، یعنی میزان تقاضا و مقدار تولید، قیمت آن کالا چقدر تعیین شود.اگر تقاضا برای کالایی بالا باشد، قیمت آن کالا بیشتر میشود و اگر میزان عرضه بیشتر از تقاضای مصرف باشد، با انباشته شدن آن محصول عملاً قیمت آن کالا پایین میآید. آنچه در این تعریف اهمیت دارد این است که پس از مدتی میزان عرضه و تقاضا به حالت تعادل میرسد و در نتیجه قیمت نیز متعادل میشود.
تجزیه و تحلیل این مفهوم کمک میکند تا توصیف دقیقی از چگونگی تعیین قیمت و میزان تولید داشته باشیم. از آنجا که امسال توسط مقام معظم رهبری سال «جهش تولید» نامیده شده است در این نوشتار قصد داریم نشان دهیم تولید که به معنای عرضۀ بیشتر است در شرایطی به نتیجۀ مطلوب خواهد رسید که دولت و بخش خصوصی بتوانند میزان تقاضا در جامعه را افزایش داده و همینطور نیمنگاهی هم به بازارهای خارجی داشته باشند و حجمی از تقاضا را در آنسوی مرزها بیابند. (1)
عرضه و تقاضا از دیدگاه علم اقتصاد
1.طبق تعریف، تقاضا برای یک کالا عبارت است از مقادیر مختلفی از آن کالا که مصرفکننده در قیمتهای مختلف در یک دورۀ زمانی معین حاضر به خرید است به شرطی که سایر عوامل ثابت و بدون تغییر بمانند.2.عرضۀ یک کالا عبارت است از مقادیر مختلفی از کالا که بنگاه یا عرضهکننده حاضر است در ازای قیمتهای مختلف در یک دورۀ زمانی مشخص، به بازار عرضه کند مشروط بر آنکه سایر عوامل بدون تغییر باقی بمانند.
تقاضا حاصل رفتار مصرفکنندهها است. در اقتصاد مفهومی به نام «مطلوبیت» وجود دارد؛ مصرفکننده از مصرف کالاها به رضایتی میرسد که به آن مطلوبیت میگویند. طبیعی است که هر مصرفکنندهای علاقه دارد به بیشترین میزان از مطلوبیت برسد. درواقع فرض بر این است که هرگاه شخصی بتواند به تعداد بیشتری از تقاضاهای خود برای به دست آوردن کالا یا خدمات پاسخ دهد و آن را تهیه کند، رضایت بیشتری خواهد داشت اما محدودیتی هم وجود دارد: «درآمد.»
این محدودیت سبب میشود که مصرفکننده، دست به انتخاب بزند تا بیشترین و ضروریترین نیازهایش را برآورده کند و این یکی از شاخصههای مهمی است که باید در تولید در نظر گرفته شود که در ادامه به آن بیشتر خواهیم پرداخت.
در این بین، مصرفکننده برای نوع و میزان تقاضای خود ملاحظاتی دارد که در نظر گرفتن آن میتواند به پیشبینی میزان تقاضا و همینطور قیمتگذاری کمک کند.
الف) قیمت کالای مورد نظر
بدیهی است میزان تقاضا با قیمت نسبت عکس دارد. هر چه کالا گرانتر باشد تمایل مصرفکننده برای تهیۀ آن کمتر است.ب) درآمد
درآمد در اقتصاد شامل «تمام» دریافتی یک فرد در دورهای مشخص است. جالب آنکه برخلاف تصور عامه، افزایش درآمد الزاماً به معنی افزایش تقاضا برای همۀ کالاها و خدمات نیست. بررسی این موضوع از حوصلۀ بحث خارج است؛ برای راهنماییِ کنجکاوی احتمالی خواننده، ایشان را به مبحث «کالای معمولی» و «کالای پَست» ارجاع میدهیم.ج) قیمت کالاهای مرتبط
ما برای خرید یک کالا فقط به خود آن فکر نمیکنیم بلکه کالاهایی وجود دارند که با کالای مدنظر ما مرتبط هستند و قیمت و نوع عرضۀ آنها هم بر مصرف ما تأثیر میگذارد. این کالاها به دو قسمت جانشین و مکمل تقسیم میشوند که خوانندۀ عزیز میتواند راجع به آن نیز مطالعه بفرماید.د) سلیقه
سلیقۀ مصرفکننده شرط مهمی برای فروش محصول است و این گزینه یکی از مواردی است که در بحث تبلیغات بسیار مورد توجه بوده و ما نیز در ادامه به آن خواهیم پرداخت.ه) انتظارات
آخرین مورد، انتظارات مصرفکننده از جریانات آتی سیاسی و اقتصادی تأثیرگذار بر بازار است. پیشبینی آرامش یا تلاطم در آینده، بر تقاضای مصرفکننده تأثیر مستقیم دارد.اقتصاد بازار، اقتصاد دولتی
در علم اقتصاد دو تقسیم بندی کلان در سیاستهای اقتصادی وجود دارد. سابقۀ این تقسیمات به قرون هفدهم و هجدهم میلادی برمیگردد. در این تقسیمبندی گروهی طرفدار اقتصاد آزاد (بازار) هستند و گروهی اقتصاد دولتی. همانطور که از نام آنها مشخص است مهمترین تضاد این دو، اعتقادشان بر نقش دولت در اقتصاد است. گروه اول خواهان کوچک شدن نقش دولت در فرآیند تجارت و کسبوکار هستند و استقلال بازار را راه درست برای تعیین شرایط استاندارد تجارت میدانند. ایشان معتقدند فرآیند عرضه و تقاضا به تعادل قیمت و توزیع مناسب کالا و خدمات میانجامد؛ به این روند در اصطلاح اقتصادی «دست نامرئی بازار» میگویند.گروه دوم بر نقش دولت ر ایجاد عدالت اقتصادی-اجتماعی تأکید دارند. این گروه اعتقاد دارند انسانها به صورت غریزی خواهان کسب سود حداکثری هستند و اگر نظارت و کنترل دولتی نباشد انواع انحصارات به وجود آمده و فاصلۀ فقیر و غنی بیشتر میشود.
توضیح این دو دیدگاه از آن جهت مهم است که در هر کدام از این دو شکل اقتصادی، نحوۀ توزیع درآمد متفاوت است و در نتیجه شکل تقاضا و عرضه هم تفاوت میکند. ما در این یادداشت تمام مطالب بالا را مقدمهای برای درک بهتر مسئله اصلی یعنی «شناسایی تقاضا و ایجاد تقاضا، پیشنیاز افزایش تولید» میدانیم.
نقش دولت و بخش خصوصی در کنترل بازار
تولید، موتور توسعۀ یک کشور است. حجم محصولات کشاورزی، تولیدات صنعتی و ارائه خدمات، میزان توسعهیافتگی یک کشور و جامعه را نشان میدهد. در عین حال تقاضا نیز موتور تولید است زیرا اگر تقاضایی برای کالاها وجود نداشته باشد، یا امکان تولید فراهم نمیشود یا در صورت تولید، امکان فروش فراهم نخواهد بود که در هرحالت به ضرر و ورشکستگی تولیدکننده میانجامد.اینجا است که نقش «دولت» و «بخش خصوصی» پررنگ میشود و همانطور که ذکر شد دو گروه مورد اشاره هر کدام نظر خاص خود را دارند. در واقع شناسایی عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا که از نظر این دو دیدگاه متفاوت است به سیاستگذار کمک میکند تا با کمک آنها قیمت و مقدار کالا را در بازار تغییر دهد. (2)
در ادامه به برخی از وظایف این دو اشاره میکنیم:
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر افزایش تقاضا، «قدرت خرید» مصرفکنندگان است. در اینجا نقش دولت برجسته است. عامل اصلیِ قدرتِ خرید طبیعتاً افزایش درآمدها است و دولت باید تلاش کند با مکانیسمهایی درآمد مردم را متناسب نگه دارد.
به فرض در زمانی که اقتصاد در شرایط کمبود تقاضا است دولت میتواند برای افزایش رشد، از سیاستِ طرف تقاضا استفاده کند. به عنوان مثال کاهش مالیات و افزایش سطح هزینههای دولت به افزایش تقاضا کمک میکند. (3)
در ادامه به برخی از وظایف این دو اشاره میکنیم:
1.دولت
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر افزایش تقاضا، «قدرت خرید» مصرفکنندگان است. در اینجا نقش دولت برجسته است. عامل اصلیِ قدرتِ خرید طبیعتاً افزایش درآمدها است و دولت باید تلاش کند با مکانیسمهایی درآمد مردم را متناسب نگه دارد.
به فرض در زمانی که اقتصاد در شرایط کمبود تقاضا است دولت میتواند برای افزایش رشد، از سیاستِ طرف تقاضا استفاده کند. به عنوان مثال کاهش مالیات و افزایش سطح هزینههای دولت به افزایش تقاضا کمک میکند. (3)
مثالی دیگر آنکه در زمانهایی بنابر سیاستهای کلان حکومتی، دولت قیمتها را به شیوۀ دستوری بالا برده یا پایین نگه میدارد. البته گروه زیادی از اقتصاددانان این شیوه را در کلیت، نادرست میدانند و اعتقاد دارند افزایش قیمت باید بر اساس افزایش تقاضا شکل گیرد تا عرضهکننده بداند که باید ظرفیت تولید را بالا ببرد. چنان که گفته شد اکثر اقتصاددانان با این شیوه مخالف هستند با این حال گاهی اتخاذ چنین سیاستی الزامی است. (4)
همچنین دولت است که با ارائه مجوزهای لازم برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان، انحصارهای غیرطبیعی را که ممکن است توسط بعضی از سرمایهداران شکل بگیرد خنثی میکند.
نقش دیگری که برای دولت متصور هستیم مربوط به مقولۀ مهم «صادرات» است. تولیدکنندگان داخلی به صورت مستقل نمیتوانند بازارهای خارجی را پیدا و شرایط را برای حضور محصولاتشان فراهم کنند. اینجاست که دولت با ایجاد مراودات سیاسی و اقتصادی با کشورهای مختلف، راه را برای حضور در بازارهای جهانی هموار میکند. بازار جدید به معنی تقاضاکنندگان جدید است و این امکان را فراهم میکند که حتی با فرض اشباع شدن بازار داخلی، باز هم تقاضا و در نتیجه جهش تولید وجود داشته باشد. (5)
2.بخش خصوصی
بدیهی است این فقط دولت نیست که باید در این زمینه فعال باشد؛ بخش خصوصی نیز در این میان نقش مهمی دارد. با فرض داشتن قدرت خریدِ مصرفکننده، عرضهکنندگان باید بتوانند کالایی متناسب نیاز روز جامعه تولید کرده و در فرآیند تولید از استانداردها پیروی کنند.
برای همگان واضح است که یکی از اساسیترین دلایل انتخاب یک کالا از میان کالاهای مشابه، «کیفیت» است. کیفیت باید بر اساس استانداردهای جهانی تعریف شود تا کالای تولیدی نه فقط در داخل تقاضا داشته باشد بلکه بتواند راه به بازارهای جهانی پیدا کرده و همانطور که گفته شد با ثبت تقاضاهای جدید، افزایش تولید داشته باشد.
در عرصۀ تولید گاهی کالاهایی داریم که رقابت در آنها کم است یعنی عرضهکنندگان آن کالا محدود هستند و گاهی نیز کالاهایی وجود دارد که عرضهکنندگان فراوانی آن را تولید میکنند. همانگونه که شرایط رقابتی این دو تفاوت میکند، رعایت استانداردهای این دو هم متفاوت خواهد بود.
«مشتریمداری» یکی دیگر از شیوههایی است که تولیدکننده باید در نظر داشته باشد؛ شیوۀ درست پاسخگویی، پشتیبانی و خدمات پس از فروش نمونههایی از مشتریمداری است. مشتریان علاوه بر نیازهای مادی که به کالای تولیدی دارند، انتظاراتی هم دارند که ناشی از احساس کرامت انسانی آنها است.
درواقع اگر مشتری ببیند که پس از تهیه و استفاده از کالا یا خدمات خاص، تنها گذاشته نشده و توسط عرضهکننده حمایت میشود کماکان متقاضی آن شرکت یا سازمان خواهد ماند. (6)
«خلاقیت» و «نوآوری» از ارکان اساسی هر تولیدی است. عرضهکنندگانی موفق هستند که نیازهای جدید مشتریان را بشناسند و با توجه به آن، شیوههای جدیدی برای عرضۀ محصولات خود بیابند. این گزینه کار دشواری است. بسیاری از متغیرهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در این قضیه نقش دارند. اینکه هر تولیدکنندهای بههرحال نباید درجا بزند بحثی نیست اما چگونگی نوآوری هم بسیار مهم است.
همانگونه که در بالا عنوان شد در زمینۀ «قیمتگذاری» هم دولت و هم بخش خصوصی دخیل هستند. مشخص است که یک کالا هر چقدر از نظر قیمتی، ارزانتر باشد تمایل به آن بیشتر است اما میزان این قیمت در میدان عرضه و تقاضا تعیین میشود.
برای مثال مطمئناً کسی از افزایش قیمت استقبال نمیکند اما اگر دولت آن را به شکل دستوری پایین نگه دارد انگیزۀ تولیدکننده از بین میرود؛ در مقابل نیز اگر کالایی به شیوهای غیرمنطقی رشد قیمت داشته باشد تقاضا برای آن پایین میآید. (7)
نقش بازاریابی اصولی در افزایش تقاضا و جهش تولید
رابطۀ عرضه و تقاضا رابطهای دو سویه است. برای جهش تولید قبل از هر چیزی باید به بازار تقاضا توجه کرد. شرایط مختلف بسیاری بر روی تقاضا، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند. درآمد مردم تنها یکی از این شرایط است. قبل از دغدغه برای تولید باید با بازاریابی صحیح، نیازها و جامعۀ هدف را شناخت و براساس آن برنامهریزی کرد. اگر ما کالا یا خدماتی تولید کنیم که اصلاً مورد احتیاج مردم نباشد قطعاً تقاضایی برای آن نخواهیم داشت و در نهایت به ورشکستگی منجر خواهد شد.در این میان از بحث صادرات نیز نباید غافل شد. بازارهای جهانی بستر مناسبی برای فروش کالاهای تولیدی هستند. البته در این رابطه هم باید بازاریابی اصولی انجام شود؛ در بعضی کشورها تقاضا برای کالایی خاص بیشتر است و جالب آنکه در بسیاری از مواقع پیش میآید که در دو کشور، یک کالای مشابه را باید به شکلهای مختلفی عرضه کرد. یک مثال ساده آنکه تولیدکننده کالایی را تولید میکند، مشاهده میشود که برای ارائه در دو کشور مختلف، رنگ بستهبندی باید متفاوت باشد چون هر یک از این دو جامعه نگرش و اقبال خاصی به یک رنگ دارند.
مسئلۀ دیگر ایجاد تقاضا در بازار است. با فرض توان مناسب مردم از حیث درآمدی، باید با ارائۀ نوآوری نقاط ضعفی را هدف قرار دهیم که کالای ما میتواند آن را برطرف کند. معرفی صحیح محصول و اینکه در چه زمینهای میتواند باری از روی دوش مردم بردارد تقاضا برای آن را افزایش میدهد.
امروزه مشتریمداری رکن اساسی هر سازمان و تولیدکننده برای جلب تقاضای مردم است. بدیهی است برای داشتن یک بازار فعال و پررونق باید تولید و عرضۀ مناسب، مستمر و رقابتی داشت و برای حفظ این موقعیت نیز تقاضا باید بالا باشد. حفظ بازار تقاضا حتی از سرمایهگذاری بر تولید و عرضه هم مهمتر است چه اینکه تولید با مختصاتی مشخص در اختیار سرمایهگذار است اما انرژی تقاضا پراکنده است و باید با هماهنگی دولت و بخش خصوصی بالفعل شود.
بازاریابی یا مارکتینگ چیست؟
بازاریابی به فعالیت هایی گفته می شود که یک شرکت برای افزایش فروش محصول یا خدمات خود انجام می دهد. فعالیت های بازاریابی شامل تبلیغات، فروش و تحویل محصولات به مصرف کنندگان خرد یا کسب و کارهای دیگر است. کارشناسان بازاریابی هر شرکت به دنبال جلب توجه مخاطبان بالقوه با استفاده از اصول مارکتینگ هستند. این افراد سعی دارند مخاطبان هدف را با استفاده از مفاهیم بازاریابی مانند گرفتن تاییدیه افراد مشهور، استفاده از عبارت یا شعار تبلیغاتی جذاب، بسته بندی زیبا و طرحهای گرافیکی خاص متقاعد نمایند تا محصولات یا خدمات آنها را انتخاب کنند.به زبان ساده، بازاریابی آنچه است که شما درباره محصول یا خدمات خود می گویید و در واقع بیان ویژگیهای مثبت آن است و دلایلی که مردم باید آن را خریداری کنند. با توجه به تعریف بازاریابی، این کار می تواند از طریق تبلیغ، بروشور، آگهی مطبوعاتی و اخیرا استفاده از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، توییتر و دیگر بسترهای اینترنتی انجام شود. (8)
آشنایی با اصول مارکتینگ
برای آشنایی بیشتر شما با این موضوع به بررسی اصول مارکتینگ و تعریف آنها به طور مختصر می پردازیم.تعریف بازاریابی مدرن از نظر فیلیپ کاتلر از اساتید مطرح بازاریابی به شرح زیر است:
«بازاریابی یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است که در آن، افراد و سازمان ها از طریق ایجاد و تبادل ارزش و کالا با هم به آنچه نیاز دارند و می خواهند دست پیدا می کنند. در این فرآیند سازمان ها برای مشتریان ایجاد ارزش میکنند و با برقراری روابط قوی، از آنها ارزش کسب مینمایند.»
حداکثر رضایت در مصرف کننده بستگی به در دسترس بودن گزینه های بهتر دارد. برای هر نیاز، خواسته های زیادی وجود دارد. بازاریاب می تواند بر خواسته ها تاثیر بگذارد، نه بر نیازها. فعالیت های بازاریابی در ایجاد و برآوردن خواسته ها متمرکز است.
از آنجا که مدیریت بازاریابی با میزان و زمان تقاضا مرتبط است، به آن مدیریت تقاضا نیز گفته میشود. فعالیتهای بازاریابی باید بر اساس نیاز مشتریان انجام شود و تا زمانی که تحقیقات بازار به پایان نرسیده است، نباید استراتژی بازاریابی تعیین کرد.
هر چقدر کالاها به خواسته مصرف کننده نزدیک تر باشند، شانس موفقیت آنها بیشتر است. از این رو تولیدکنندگان باید خواسته مصرف کنندگان را به خوبی بشناسند و کالاهایی را تولید کنند که بتوانند تا آنجا که ممکن است این خواسته ها را تامین نمایند.
چه مواردی به عنوان بازاریابی محسوب نمی شوند؟
توجه داشته باشید که موارد زیر جزء فعالیتهای بازاریابی محسوب نمی شوند:-
بازاریابی، فروش نیست!
تمرکز بازاریابی در جذب مشتریان بالقوه، کمک به افزایش فروش و انجام فعالیت هایی جهت ترغیب به خرید است. اما انجام فروش واقعی، در یک فروشگاه توسط منشی، در مرکز تماس های ورودی و یا توسط یک کارشناس فروش، وظیفه بخش فروش است. (مورد استثناء، تجارت الکترونیک و بازاریابی مستقیم است که اغلب فروشنده واقعی در آن دخیل نیست.)
-
بازاریابی، ارائه سرویس به مشتریان نیست
-
بازاریابی، پشتیبانی از محصول نیست
لزوم بازاریابی در دنیای تجاری امروز
اگر بخش مالی را به عنوان مغز یک کسب و کار در نظر بگیریم و بدن نیز محصول یا خدمات ارائه شده باشد، بازاریابی قلب یک تجارت است که اکسیژن و مواد مغذی لازم را به بخش های دیگر پمپاژ می کند. بر خلاف تعاریف قدیمی، بازاریابی تنها به ارتباط محصول و مشتریان مربوط نمیشود و در کلیه جنبههای کسب و کار وجود دارد. بازاریابی هم فعالیت های خارجی و هم داخلی تجارت امروز را در بر می گیرد. در ادامه به طور خلاصه به دلایل اهمیت بازاریابی در دنیای امروز پرداخته ایم.-
توسعه محصول
-
ایجاد رابطه با مشتریان
-
حفظ اعتبار شرکت
-
غلبه بر رقبا
آیا اندازه بازار بر بازاریابی تاثیرگذار است؟
در مفاهیم بازاریابی، اندازه بازار برای یک کسب و کار به تعداد مشتری و یا میزان فروش بالقوه در یک سال گفته میشود. سهم بازار نیز میزان یا درصد فروش کالا یا خدمات توسط یک شرکت در یک بازار خاص است.به عنوان مثال بازار خودرو را در نظر بگیرید. خودروهای مختلفی تولید میشوند که معمولا شرکتها در زمینه برخی از آنها فعالیت دارند. حالا فرض کنید شما خودروهای حمل بار را انتخاب کنید و قصد دارید در این حوزه فعالیتهای بازاریابی خود را تنظیم نمایید. توجه داشته باشید، این نوع خودرو نیز انواع مختلفی دارد که شامل کامیون، کامیونت، وانت و دیگر موارد است. حالا باید مشخص کنید برای کدام یک از این محصولات می خواهید بازاریابی کنید.
پس از برآورد اندازه بازار، باید تعیین کنید که قرار است سهم بازار شرکت شما چقدر باشد. میتوانید آن را بر اساس درصد یا تعداد فروش مشتریان تعیین کنید.
قطعا اندازه بازاری که می خواهید در آن فعالیت کنید و سهم بازار مورد نظر شرکت شما، تاثیر زیادی روی استراتژی، روش و هزینه بازاریابی خواهد داشت. در مثال بالا، اگر قصد فعالیت در زمینه خودروهای حمل بار را داشته باشید، باید با توجه به ویژگیهای مشتریان این نوع خودروها، محتوا و سیاستهای تبلیغاتی خود را تعیین کنید. هر چقدر بازار بزرگتر و سهم بازار بیشتری را هدف قرار دهید، بودجه بیشتری نیز باید به فعالیتهای بازاریابی خود اختصاص دهید. (12)
بازاریابی مساوی «بازار + یابی» نیست!
اگر شما نیز بازاریابی را با تبلیغات اشتباه گرفته اید، تنها نیستید. در حالی که هر دو به معنی تبلیغ محصول یا خدمات به مخاطب هستند اما تفاوت بسیاری با هم دارند. اگر تفاوت بین این دو را بدانید، با مفاهیم بازاریابی به خوبی آشنا باشید و تحقیقات بازار را به خوبی انجام دهید، می توانید تجارت خود را در مسیر موفقیت قرار دهید.بازاریابی فعالیتهای کل سازمان را هدایت می کند و از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. تبلیغات تنها یکی از مولفههای فرایند بازاریابی است. روابط عمومی، تحقیقات بازار، برنامه ریزی برای رسانه ها، پشتیبانی مشتری و استراتژی فروش اجزای دیگر بازاریابی هستند. در واقع، تبلیغات بخشی از بازاریابی است که در آن به صورت مستقیم در مورد شغل، محصول یا خدمات خود صحبت می کنید تا بتوانید افراد مورد نظر خود را جذب کنید.
تبلیغات شامل قرار دادن آگهی در رسانه هایی مانند روزنامه، مجله، ایمیل، بیلبورد، تلویزیون، رادیو و یا به صورت آنلاین است. همه عناصر بازاریابی به طور مستقل کار می کنند اما باید در جهت رسیدن به هدف بزرگ تر یک کمپین بازاریابی، همکاری کنند. بازاریابی فرایندی است که به زمان نیاز دارد و گاهی اوقات به ساعت ها تحقیق نیاز است تا یک برنامه بازاریابی موثر تدوین شود.
امروز همه شرکت ها در مقیاس بزرگ و کوچک، جهانی و محلی، نوآورانه و سنتی، عمومی و خصوصی، در یک بازار رقابت می کنند. شرکت ها قدرت ایجاد رویکرد همه جانبه به بازاریابی را برای ایجاد و حفظ تقاضا، شهرت و رقابت مطلوب درک کرده اند. محصول چیزی است که در یک کارخانه ساخته می شود، برند چیزی است که توسط مشتری خریداری می شود. رقیب شما می تواند یک محصول را کپی کند اما یک برند منحصر به فرد است. یک محصول می تواند به سرعت منسوخ شود اما یک برند، موفق بی انتهاست.
برند با ارزش ترین دارایی یک شرکت است و مسئولیت ایجاد برند بر عهده واحد بازاریابی سازمان است. بازار مملو از محصولات مشابه است و تنها چیزی که باعث می شود یک شرکت از دیگران متمایز شود، برند آن است. امروزه، برند فقط ترکیبی از نام، نماد و نشان تجاری نیست بلکه رابطه کسب و کار، مصرف کننده، برداشت مصرف کنندگان و نظر آنها درباره شرکت و محصولات آن است. در کنار ارزش نمادین، برند به شما اعتبار می دهد که در صورت به کارگیری درست اصول مارکتینگ به وفاداری مشتریان و فروش بیشتر منجر می شود. (13)
دیجیتال مارکتینگ، پارادایم جدید افزایش فروش و تعامل با مشتریان
در قرن بیستم مخصوصا در اواخر دهه 1940، رقابت تجاری تولیدیها به شدت افزایش یافت. در این دوره نیاز به افزایش فروش از طریق استفاده از تکنیکهای بازاریابی به بخشی جداییناپذیر از رقابت تبدیل شد. اثربخشی این روشهای بازاریابی در طی دههها افزایش و کاهش زیادی یافته است و از آنجا که مصرفکنندگان و فناوریهای آنها سریعا تکامل مییابند، متخصصان بازاریابی ناگزیر به تغییر روشهای خود هستند.این وظیفه متخصصان بازاریابی است که در این دنیای پرازدحام، با شتاب بیشتری عمل کنند. به این دلایل امروزه دیجیتال مارکتینگ (بازایابی آنلاین) به عنوان جدیدترین و کاربردیترین روش بازاریابی، در بین متخصصین بازاریابی محبوبیتی فزاینده یافته است. در ادامه به معرفی و بررسی این الگوی جدید بازاریابی خواهیم پرداخت. (14)
دیجیتال مارکتینگ؛ جادوی بازاریابی در قرن 21
بازاریابی دیجیتال یک اصطلاح فراگیر است که از کانالهای دیجیتالی مانند بازاریابی محتوا، سئو، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی رسانههای اجتماعی، بازاریابی موبایلی و غیره تشکیل شده است تا استراتژیهای مفصلی برای دستیابی و ارتباط با مشتری ایجاد کند.یک کاربر به صورت سنتی از طریق تلویزیون، رایانه، تبلت، تلفنهای هوشمند، رادیو و سایر رسانهها، محتوای مورد نیاز خود را پیدا میکند. این قرار گرفتن مداوم در معرض انواع مختلف رسانهها باعث شده است تا حجم اطلاعات بیش از حد افزایش یابد و فرایند خرید مشتری را پیچیدهتر کند. دیجیتال مارکتینگ به برندها و سازمانها اجازه داده است تا با نمایش خود از طریق کانالهای مختلف، هرچه بیشتر خود را به مشتریان هدف نزدیک کنند.
به غیر از کانالهای فیزیکی بازاریابی مانند تلویزیون، روزنامهها، بیلبوردهای تبلیغاتی و غیره، بازاریابان از کانالهای دیجیتال برای راهنمایی مشتری در سفر خرید خود استفاده میکنند و با مشتریان فعلی خود نیز در تماس هستند.
11 نوع اصلی کانالهای دیجیتال مارکتینگ که باید بشناسید
قبل از اینکه به جنبههای دیگر بازاریابی دیجیتال بپردازیم، بیایید یازده نوع برتر کانالهای بازاریابی دیجیتال را مرور کنیم:1. وب سایت
وب سایت اغلب محل اصلی فعالین برای دیجتال مارکتینگ است. مارکها و سازمانها از وب سایتها برای قرار دادن مطالب و از رسانههای دیگر برای توزیع آن استفاده میکنند. بسیاری از فعالیتهای دیجیتال مارکتینگ به وب سایت شما، جایی که انتظار میرود یک اتفاق عملی (نظیر خرید) انجام شود، هدایت میشوند. در ادامه اتفاقاتی که از سوی مشتری در وبسایت رخ میدهد قابل ردیابی می شوند. به عنوان مثال، دانلود یک فایل، رزرو یک محصول یا یک سرویس و غیره.2. بازاریابی محتوا
ایجاد محتوا ستون فقرات کل استراتژی بازاریابی دیجیتال شما است. بدون محتوای مناسب، استناد و تصدیق اعتبار فعالیتهای آنلاین شما ممکن نیست. محتوا برای ایجاد اطلاعات، سرگرمی، الهامبخشی یا ترغیب خریداران از طریق کانالهای دیگر، ایجاد میشود. برخی از رایجترین قالبهای محتوا شامل متن (پستهای وبلاگ)، ویدیوها، تصاویر، اینفوگرافیکها، پادکست، اسلایدها و کتابهای الکترونیکی است.3. بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
SEO به عنوان موتور محرکی برای تلاشهای شما در بازاریابی محتوایی عمل میکند. SEO شامل فعالیتهای درون و خارج از وبسایت برای افزایش بازدید وبسایت شما در نتیجه جستجوی مشتریان در موتور جستجو است. بهینهسازی موتور جستجو (نظیر گوگل) برای کلمات کلیدی خاص مورد نظر شما انجام میشود. در ابتدا، SEO مبتنی بر متن بود. اما در سالهای اخیر جستجوی صوتی نیز برجسته شده است. به همین دلیل فعالیتهای سئو شما نیاز به یک رویکرد صوتمحور نیز دارد.4. تبلیغات دیجیتال
تبلیغات دیجیتال چتری برای استراتژیهای مختلف تبلیغات آنلاین است. استراتژیهای قیمتگذاری و مناقصه برای تبلیغات دیجیتالی عمدتا شامل انواع زیر است:- هزینه برای هر کلیک (CPC)
- هزینه هر هزار بازدید(CPM)
قالبهای رایج تبلیغات دیجیتالی عبارتند از بازاریابی موتور جستجو (SEM)، نمایش تبلیغات بنری، تبلیغات همسان، تبلیغات رسانههای اجتماعی و ...
5. بازاریابی ایمیل
ایمیل مارکتینگ فرایندی است که از طریق آن شما به بانک اطلاعاتی موجود از مشتریان خود ایمیل ارسال میکنید. از این طریق مشتریان خاموش شما ممکن است مجددا به خرید ترغیب شوند. تبلیغ مداوم محصولات و خدمات شما از طریق ایمیل، یک کانال مؤثر برای برقراری ارتباط مداوم با مخاطبان است. بازاریابی پست الکترونیکی برای حفظ مشتریان فعلی، جذب مشتریان جدید، ارسال تخفیفها و پیشنهادات و توزیع مطالب مفید است.6. بازاریابی رسانه های اجتماعی
بازاریابی رسانههای اجتماعی اطمینان میدهد که در شبکههایی که کاربران شما بیشترین وقت را صرف آن میکنند حضور دارید. این موارد شامل تلگرام، توییتر، لینکدین و اینستاگرام است. میتوانید محتوای خود را از طریق کانالهای ارگانیک یا پولی توزیع کنید. رسانههای اجتماعی همچنین نقش مهمی در تبلیغ بازاریابی ویدیویی و ایجاد موج خبری ایفا میکنند. این شبکهها امکان ارتباط دوطرفه را نیز فراهم میکنند و طرفداران و پیروان شما میتوانند از طریق لایک، نظرات، پیامهای مستقیم یا به اشتراکگزاری مطلب در صفحههای خود با شما ارتباط برقرار کنند.7. بازاریابی وابسته؛ افیلیت مارکتینگ
مفهوم بازاریابی وابسته نوعی فروش مبتنی بر کمیسیون است. برخی فروشگاههای آنلاین، لینک محصولات دلخواه خود را به همکاران بازاریاب ارائه میدهند. هر بار که شخصی از طریق این لینک سفارشی خرید کند، کمیسیون خاصی به سایتی که لینک را اشتراکگذاری نموده است اختصاص مییابد.8. بازاریابی موبایلی
انتظار میرود تعداد کاربران تلفنهای هوشمند در سراسر جهان تا پایان سال 2020 به 3.5 میلیارد نفر برسد. برای استفاده از این فرصت، برندها از طریق برنامههای تلفن همراه، ایمیل و رسانههای اجتماعی با کاربران خود توسط تلفنهای هوشمند ارتباط برقرار میکنند. از طریق ارتباط با کاربران در حال حرکت، مارکها میتوانند استراتژیهای بازاریابی خود را بهینه کرده و پیامهای به موقع، وابسته به موقعیت مکانی ارسال کنند.9. روابط عمومی PR
روابط عمومی آنلاین نوعی رسانه اکتسابی است. این در شرایطی است که یک رسانه (نویسندهی مجله یا سایر کانالهای نشر آنلاین) از طریق داستانها، مصاحبهها و غیره از نام تجاری شما یاد کنند. بررسی محصولات توسط مشتریان و وبلاگنویسان و اینفلوئنسرها با ذکر نام تجاری نیز به روابط عمومی آنلاین شما کمک میکنند.10. مکالمه مبتنی بر هوش مصنوعی
ظهور فناوریهایی مانند هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی (ML) راه را برای استراتژیهای بازاریابی پیشرفتهتر باز کرده است. با رواج جستجوی صوتی، دستیار دیجیتال صوتی نیز رواج مییابد. در آیندهی نه چندان دور، هوش مصنوعی مبتنی بر مکالمه برای بازاریابی دیجیتال بسیار مهم میشود.11. تکنیکهای آنالیز داده
آنالیز دادههای وب شامل روشهای جمعآوری، اندازهگیری، تجزیه و تحلیل و گزارش داده است. این دادهها معمولاً از طریق Google Analytics ردیابی می شوند. اما وب سایتها میتوانند ابزارهای تحلیلی خود را بسازند. دادههای جمعآوری شده میتوانند کمی یا کیفی باشند. تجزیه و تحلیل وب به بازاریابها کمک میکند تا منابع ترافیک، موارد موثر و غیرموثر، بازده سرمایه گذاری (ROI) و چگونگی نتیجهدهی تلاشهای دیجیتال مارکتینگ را درک کنند.بهترین روش برای بازاریابی دیجیتال در سال 2020
در اینجا پنج روش برتر برای کمک به شما در پیروزی در بازاریابی دیجیتال در سال 2020 آورده شده است:1. استفاده از تکنیک Omnichannel
سازمانهای موفق، رویکرد بازاریابی Omnichannel را برای تحقق چشماندازهای خود از طریق قیف بازاریابی اتخاذ کردهاند. بازاریابی Omnichannel یک شکل تکاملیافته در بازاریابی چندکاناله است که به شما کمک میکند یک تجربه خرید جامع را به خریداران خود ارائه دهید. این تکنیک در مورد ارسال پیام مناسب در زمان مناسب در کانال بازاریابی مناسب است.Omnichannel به معنای ارائه یک تجربه مداوم در طول سفر خرید مشتری است. این بدان معناست که استراتژی شما باید به جای یک کانال خاص، در کانالهای مختلف همراه با مشتری باشد. برای ایجاد یک استراتژی Omnichannel، یک تصویر سازگار واحد از خود در کانالهای مختلف ایجاد کنید. یک استراتژی بازاریابی منسجم باید کلیه کانالهای دیجیتال مارکتینگ را در نظر بگیرد و استفاده از آنها را در هر مرحله از سفر خرید مشتری ترسیم نماید و بر این اساس روی پیامرسانی کار کند.
مثال: Starbucks به دلیل اعمال رسانه دیجیتال برای بهبود تجربه مشتری (UX) شناخته شده است. در این مثال خاص، برنامه Starbucks به کاربران امکان میدهد فروشگاههای اطراف خود را پیدا کنند. از طریق برنامه سفارش دهند و با استفاده از تلفن همراه مبلغ را پرداخت کنند. همچنین جوایز و تخفیفها را ردیابی کنند. کاربران همچنین برای ثبت سفارش از طریق تلفن، پاداش دریافت میکنند. یک قابلیت جالب این برنامه همگام شدن با نرم افزار پخش موسیقی Spotify است. کاربران میتوانند بفهمند سایر مشتریان در این فروشگاه به چه آهنگی گوش کردهاند.
استارباکس از برنامه تلفن همراه خود برای ارائه تجربه بازاریابی Omnichannel استفاده میکند.
2. ایمیل را نادیده نگیرید
بازاریابی ایمیلی هنوز یک کانال بازاریابی قوی دیجیتال است. اگر پایگاه داده مشترکین قابل توجهی دارید، میتوانید بدون صرف هزینههای زیاد با مشترکان خود ارتباط برقرار کنید! شما میتوانید از بازاریابی ایمیلی برای ارسال کمپینهای تبلغاتی موفق بهره ببرید.3. بر بازاریابی ویدیویی تأکید کنید
طبق بررسی وضعیت بازاریابی ویدیویی 2020 توسط Wyzowl ، 85٪ از مشاغل از ویدئو به عنوان ابزاری برای بازاریابی استفاده میکنند. مردم دیدن ویدیو را ترجیح میدهند، زیرا درک اطلاعات را آسان می کند و یک وسیله مؤثر برای روایت داستان است.از ویدیوها در ابتکارات بازاریابی محتوایی خود برای تقویت تعامل و گسترش دامنه فعالیت استفاده کنید. یک راه عالی برای دستیابی به این هدف، ایجاد ویدیوها در قالبهای متنوع است. به عنوان مثال، اکثر رسانههای اجتماعی به شما امکان می دهند محتوای ویدیویی با ابعاد و طولهای مختلف را قرار دهید. بنابراین، در حالی که شما در حال ایجاد محتوای ویدیویی استاندارد هستید، فیلم های کوتاه، عمودی و زنده را نیز آزمایش کنید تا ببینید چه چیزی باعث ایجاد تعامل و بیشتر شدن واکنش مخاطبین میشود.
مثال: Moz دارای یک سری فیلم آموزشی هفتگی به نام Whiteboard Friday است که به جنبههای مختلف SEO می پردازد.
4. یک تجربه محتوایی منسجم ایجاد کنید
جدای از اجرای کمپینهای تبلیغاتی دیجیتال و سایر فعالیتها، ایجاد تجربیات محتوایی منسجم میتواند به شما در جلب توجه برندتان کمک کند. ایجاد تجربیات محتوایی منسجم به معنای تنوعبخشیدن به تلاشهای بازاریابی محتوایی شما است. تا آنجا که میتوانید محتوا ایجاد کنید. به متن، پادکستها ، اینفوگرافیکها، ویدیوها و سایر قالبها رجوع کنید. در دیجیتال مارکتینگ، انسجام محتوا از اهمیت بالایی برخوردار است. تمامی این انواع محتوایی را با یک لحن، یک شعار، یک رنگ و یک پیام مشخص منتشر نمایید. (15)بازاریاب دیجیتال چه کاری انجام می دهد؟
بازاریابهای دیجیتال وظیفه هدایت آگاهی از برند را دارند و از طریق تمام کانال های دیجیتال - رایگان و پولی - که در اختیار یک شرکت است، این کار را انجام میدهند. این کانالها شامل رسانههای اجتماعی، وب سایت شخصی شرکت، رتبهبندی موتورهای جستجو، ایمیل، تبلیغات و وبلاگ شرکت است.بازاریاب دیجیتال معمولاً برای هر کانال روی شاخص کلیدی عملکرد (KPI) متفاوتی متمرکز است تا بتواند عملکرد شرکت را به درستی در هر یک از آنها اندازهگیری کند. برای مثال، یک بازاریاب دیجیتال که مسئولیت SEO را بر عهده دارد، «ترافیک ارگانیک» وب سایت خود را اندازهگیری میکند. این میزان ترافیک مربوط به بازدیدکنندهگان وب سایت است که از طریق جستجوی گوگل، صفحه ای از وب سایت را پیدا کردهاند.
بازاریابی دیجیتال امروزه در بسیاری از نقشهای بازاریابی انجام می شود. در شرکتهای کوچک، یک مدیر بازاریابی ممکن است بسیاری از تکنیکهای بازاریابی دیجیتال را که در بالا توضیح داده شد، همزمان در اختیار داشته باشد. در شرکتهای بزرگتر، این تاکتیکها دارای چندین متخصص هستند که هرکدام فقط بر روی یکی یا دو کانال دیجیتال مارکتینگ تمرکز دارند.
آیا برای دیجیتال مارکتینگ به بودجه زیادی نیاز است؟
مانند هر چیز دیگری، این بستگی به عناصر بازاریابی دیجیتال مرتبط با استراتژی شما دارد.اگر در حال کار بر روی تکنیکهای ورودی مانند SEO، رسانههای اجتماعی و ایجاد محتوا برای وب سایتهای موجود هستید، خبر خوب این است که شما به هیچ وجه به بودجه زیادی نیاز ندارید. با این تکنیکهای بازاریابی، تمرکز اصلی بر ایجاد محتوای باکیفیت است که مخاطبان شما میخواهند آن را مصرف کنند.
مگر اینکه شما قصد برون سپاری کار را داشته باشید که نیاز به صرف هزینه است. در غیر این صورت تنها سرمایهگذاری مورد نیاز شما، وقت شماست.
برای افرادی که بودجه کمی دارند، می توانید از WordPress برای راهاندازی کسب و کار آنلاین خود شروع کنید. این سیستم، امکانات بیشمار با هزینهی بسیار اندک در اختیار شما قرار میدهد. وردپرس به عنوان ابزاری برای ارزیابی سریع و کمهزینه بازار، در بین بازاریابان دیجیتال بسیار محبوب است. (16)
بازاریابی نوین چیست؟
تکنیکهای بازاریابی از گذشته تا امروز دستخوش تحولات بزرگی شده و جغرافیای متفاوتی را ترسیم کرده است. تنوع گسترده محصولات و رقابتیتر شدن بازار، ورود فن آوریهای جدید، ارتقای دانش و فن بازاریابی و تغییر ذهنیت خرید مشتریان، عوامل گذر از بازاریابی سنتی به روشهای نوین بازاریابی شده است. این دو رویکرد با وجود شباهت ها، تفاوتهای بارزی نیز دارند:- در بازاریابی سنتی عمدتاً از ابزارهایی نظیر نامه نگاری، پست کاتالوگ و نمونه محصولات، تماس تلفنی و در اشکال گستردهتر و میدانی تر، چاپ و نصب بیلبورد و تبلیغات تلویزیونی بهره گیری میشد، اما به موجب ارتقای فن آوری و خصوصاً عمومی شدن اینترنت، این مجرای ارتباطی به سهلترین و سریعترین ابزار برقراری ارتباط و بازاریابی تبدیل شده است. البته راهکارهای سنتی بعضاً کارکرد خود را دارند اما نقش شبکههای اینترنتی در ترویج و بازاریابی کالا بی بدیل و منحصربه فرد است.
- بازاریابی سنتی بر روش اصرار و تکرار تکیه داشت، حال آن که بازاریابی نوین با اقناع سر و کار دارد و میکوشد با ترفندهایی مخاطب را نه محبور بلکه متقاعد و مایل به خرید کند.
- در بازاریابی سنتی مکانیسمهای ارزیابی و آنالیز روشهای بازاریابی قوی نبودند اما امروز با استفاده از نرم افزارها و متدهای علمی جدید ارزیابی، می توان روشهای در پیش گرفته شده برای بازاریابی را آنالیز و نسبت به صحت و دقت آنها ارزیابی و اصلاحات لازم را به عمل آورد.
- بازاریابی سنتی بر رهیافتهای رفتارگرایانه متکی است و برای سنجش بازار و جذب آن به سراغ رفتارهای آگاهانه مشتری می رود، حال آن که متدهای بازاریابی نوین می کوشد قلمرو ضمیر ناخودآگاه مخاطب را تصاحب کند و با نفوذ در امیال باطنی او، مخاطب خود را تبدیل به مشتری کند؛ تکنیک بازاریابی عصبی که به آن خواهیم پرداخت بر همین راهبرد استوار است.
- در بازاریابی سنتی گستره مخاطبان اغلب محدود است و جنس روابط man to man یا دو به دو است. البته راهکارهایی چون بیلبورد و تبلیغات تلویزیونی مخاطب گستردهای دارند، اما بسیار پرهزینه اند. حال آن که بازاریابی نوین با هزینه معقول و مقرون به صرفه، طیف گستردهای را مخاطب خود قرار می دهد.
- تکنیکهای سنتی زمان بر و فرسایشی هستند، اما بازاریابی نوین مجاری پرشتاب و زودبازدهی جهت جلب نظر مشتری می پیماید.
- از تفاوتهای مهم، نقش و جایگاه مشتری در بازاریابی است. در رویکردهای سنتی مشتری فقط دریافت کننده تبلیغات بود و رابطه ماهیت یک طرفه داشت، اما اکنون با بهره گیری از فن آوریهای اطلاعاتی جدید می توان رابطهای مستمر و دوجانبه و پایدار با هر مخاطبی برقرار کرد و بدین ترتیب هم متدهای بازاریابی و هم سطح اقبال به آن را آنالیز کرد. ایمیل، نظرخواهیهای مندرج در سایت ها، نظرسنجی ها، شبکههای اجتماعی و گروه هایی که می توان در آنها ساخت و از این دست امکانات، مشتری را تبدیل به عنصری فعال و پویا در بازاریابی تبدیل کرده است. (17) و (18)
این موضوع، پیچیدهتر شدن فرایند مدیریت تصمیم بازاریابی و در عین حال ساده و گیرا شدن روشهای نوین بازاریابی را نشان می دهد. بازاریاب باید از خلل امکانات و فرصتهای ممکن، دانش روانشناسانه، فنی و تجاری خود را به کار بگیرد تا از نوینترین ابزارها و روش ها، بهترین استفاده را بکند.
روشهای بازاریابی نوین
به طور کل قلمرو و محدوده تعیین شدهای برای تعریف روشهای نوین بازاریابی وجود ندارد و به همان میزان گستردگی امکانات و خلاقیتهای ذهنی بازاریاب، می توان از روشهای جدید سخن گفت، اما معرفی اجمالی برخی از الگوهای موفق بازاریابی نوین بیفایده نخواهد بود:
1- بازاریابی ویروسی (Viral Marketing)
شاید در ایام کرونایی، امروز درک ملموس تری از این متد بازاریابی داشته باشیم. در بازاریابی ویروسی با محتوا باید همچون یک ویروس مسری برخورد کرد! مهمترین اصل در این روش مارکتینگ، سرعت انتشار پیام در گستردهترین مقیاس جغرافیایی است. ویروس ضمن کوتاهترین تماسها نیز خود را تمام و کمال منتقل می کند و دلیل آن نیز قدرت جذب بالای ویروس است.محتوای ویروسی هم باید جذابیت و کشش کافی را داشته باشد تا ظرف کوتاهترین مدت، مخاطب را معطوف به خود کند و حتی او را متقاعد به بازنشر پیام نماید. تحقق این هدف، مارکتینگ را به صورت تصاعدی در ابعاد گسترده و ظرف زمان کوتاه به نقطه هدف نزدیک می کند. یک محتوای ویروسی باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
- محتوا به صورت رایگان در اختیار گذاشته شود.
- استفاده از ابزارها و شبکههای اجتماعی سهل الوصول مطمئناً سرعت و گستره انتشار را بالا خواهد برد.
- اینترنت مجرای اصلی انتقال پیامهای ویروسی است. شبکه هایی چون تلگرام، اینستاگرام، واتس اپ و توئیتر امروز متداولترین مجاری انتشار محتوای ویروسی به شمار می روند.
- دلیلی بر شرح و بسط آن چه در پیام عرضه میشود وجود ندارد و بازاریاب نباید زمان را صرف معرفی مشخصات فنی سرویس یا محصول کند؛ بلکه صرف اشاره به یک جمله، یک کلید واژه یا هر گزاره جذاب و ویژه برای پیشبرد مارکتینگ ویروسی کافی است.
- باید جذابیت داشته باشد و خلاقانه باشد. به اشتراک گذاری شرط موفقیت این استراتژی است، پس باید محتوا، شعار، عکس، فیلم و به طور کل پیام را طوری طراحی کنیم که مخاطب مجاب به اشتراک گذاری آن شود. کلید بازاریابی ویروسی به اشتراک گذاری است نه صرف مشاهده. (19) و (20)
2- بازاریابی عصبی (Neuromarketing)
اثرگذاری بر نظام ادراکی مخاطب مهمترین ترفند بازاریابی عصبی است. این استراتژی از رهیافتهای ظاهربینانه و رفتارگرایانه فراروی می کند و با کند و کاو ناخودآگاه مخاطب، نظام ادراکی او را تحت تاثیر قرار می دهد، به گونهای که کشش و جاذبه نه بر اساس شناخت دقیق و کامل از کالا، بلکه بر مبنای جذابیت خود پیام ایجاد میشود. مطالعه ساختار عصب شناسی و مغز در تکوین این الگو نقش مهمی داشته است.ساختاز مغز گونهها از سه قلمرو تشکیل شده است: مغز جدید که قلمرو منطق و عقلانیت آگاهانه است، مغز میانی که با احساسات سر و کار دارد، و مغز قدیم که با نیازهای حیاتی و بیواسطه ما سر و کار دارد و پاسخ بیواسطه بدانها می دهد. مثلا وقتی در مواجهه با سرعت بالای یک خودرو در معرض تصادف قرار می گیریم بلافاصله به عقب باز می گردیم، یا زمانی که گرسنه می شویم بلافاصله بدنبال غذا می گردیم. (21)
بازاریابی عصبی قلمرو مغز قدیم را به چالش می کشاند و با تحریک نظام ادراک مخاطب او را مجاب می کند بدون پیش داشتههای کامل منطقی و عقلانی، دست به ریسک و انتخاب بزند؛ نظیر اولین خرید شما از محصولی که با برند و کارکرد آن آشنایی کاملی ندارید. بازاریاب عصبی زمانی می تواند حس موفقیت داشته باشد که چنین مخاطبی را به مشتری تبدیل کند.
3- بازاریابی چریکی (Guerilla Marketing)
تاکتیکهای این بازاریابی همچون تاکیتیکهای جنگهای چریکی است. پارتیزانها معمولاً با حربههای نامنظمی نظیر کمین کردن و غافلگیر کردن، با کمترین هزینه و نیروی انسانی ظرف کوتاهترین زمان اثرگذارترین خروجی و دستاورد را به بار می آورند. در این اسلوب کم هزینه و گاهاً بی هزینه، اصل غافلگیری و مواجهه پیش بینی نشده مخاطب حرف اول را می زند به طوری که مخاطب در برابر رویداد، دچار نوعی خلع سلاح غیر ارادی میشود. مبدع این روش (لویسون)، بازاریابی چریکی را استفاده از روشهای نامتعارف و سرمایه گذاری روی انرژی به جای پول برای جلب نظر مشتری می داند. (22)ترفندهای چریکی بازاریابی را می توان ذیل دسته بندی زیر قرار داد:
-
بازاریابی چریکی در فضای باز
- برای مثال افزودن یک شیء در محلی عمومی که چه بسا ایجاد مزاحمت کند و عابران را درگیر خود نماید. برای مثال افزودن شیء یا حتی محصولی روی نیمکت ها، مجسمهها و گلدانهای عمومی، قرار دادن برند یا کارهای موقت هنری در پیاده روها، نصب موقت ماکتی از محصول به طوری که عابر و بیننده را مجذوب خود کند و مواردی از این دست.
-
بازاریابی چریکی در فضای بسته
- انجام اقداماتی نظیر آن چه در خصوص فضای باز گفته بود، این بار در فضاهای بسته نظیر مجتمعهای تجاری، مال ها، ایستگاههای قطار و مترو، ساختمانهای مسکونی، تجاری و حتی علمی و پژوهشی. برای مثال درج برند، محصول و شکل و تصاویر مربوط به آن در سایزی بسیار بزرگ در طبقه همکف یک مجتمع تجاری بزرگ می تواند روزانه توجه صدها نفر را به خود جلب کند.
- بازاریابی چریکی با کمین کردن: فرصت شناسی در این الگو بیشترین وزن را دارد. برای مثال استفاده از فضای یک رویداد عمومی نظیر اکران فیلم، برگزاری کنسرت، نمایشگاههای سالانه در خصوص صنایع مختلف و مسابقات ورزشی، به عنوان محل انجام تبلیغات تجاری از این دست ترفندهاست که از قضا در صورت تصادفی بودن می تواند اثربخشتر نیز باشد. (23)
4- بازاریابی دیجیتالی (Digital Marketing)
این مدل، از رایجترین استراتژیهای نوین بازاریابی دیجیتال است. در این راهبرد، بازاریاب با تکیه بر قابلیتهای اینترنتی، خصوصا موتورهای جستجوی پرمخاطبی چون گوگل، نظر مشتریان و مخاطبان را به خود جلب می کند. چنان که می دانیم بیش از نیمی از مشتریان، اطلاعات خود در خصوص کالاها را از طریق موتور جستجوگر گوگل جمع می کنند. بدیهی است اگر بازاریاب با استفاده از ترفندهای بهینه سازی سایت یا سئو (SEO) مشتریان را جذب سایت خود کند به این معناست که در جلب نظر مشتری یک گام از رقبا جلو افتاده است.انتخاب دامنه سایت مناسب، جذاب و مطابق با الگوریتمهای آنالیز گوگل، طراحی قالب به روز، زیبا، مشتری پسند و در عین حال کم حجم، مزیت هایی هستند که شما را در موتور جستجوگر گوگل به صفحات و رتبههای بالاتر نزدیک می کنند. درج محتواهای باکیفیت و مطلوب نظر مشتری، مهمترین بخش از بازاریابی دیجیتالی است.
جذابیت محتوا و خیره گذاشتن مشتری هم در جلب نظر او برای خرید کالا اثر دارد و هم الگوریتمهای گوگل را به امتیازدهی به سایت شما متقاعد می کند. درج منوها و صفحات نظرسنجی از مشتریان، پرسش و پاسخ و مواردی از این دست که مشتری را عنصری اثرگذار در بازار محصولات شما تبدیل می کند، دیگر نکات قابل توجه در دیجیتال مارکتینگ هستند.
درج آگهیهای رپورتاژ، بهره گیری از تبلیغات خود گوگل یا گوگل ادورس و در مراتب بعد استفاده از شبکههای اجتماعی برای معرفی کالا، جذب فالوور و برجسته شدن در شبکههای اجتماعی، راهکارهای دیگر دیجیتال مارکتینگ هستند. (24)
5- تبلیغات تعاملی (Interactive Advertising)
در این رهیافت برخلاف رهافتهای سنتی، مشتری صرفاً مخاطب تبلیغ نیست بلکه به شکلی کنجکاوانه، خود درگیر تبلیغ میشود و در واقع به بخشی از پازل تکمیل تبلیغ طراحی شده تبدیل می گردد.این تبلیغات هم در فضای مجازی و هم واقعی موجود است و از آن در هر دو فضا می توان استفاده کرد. برای مثال یک کیوسک تبلیغاتی از مشتریان میخواهد به ازای دریافت یک نوشابه رایگان با صدای بلند فریاد بزند: «YES!»؛ در این مسیر مشتری خود به تبلیغ کننده محصول تبدیل میشود. (25)
6- بازاریابی محتوایی (Content Marketing)
این تکنیک در عین دانش افزا بودن، حربهای موثر در بازاریابی محسوب میشود. در این تکنیک، تبلیغ بر ارائه اطلاعاتی ارزشمند و جذاب از کالا یا خدمت در عین سادگی و فشردگی است. برای مثال جهت فروش یک پکیج آموزشی حجیم، خلاصهای از آن را در قالب یک فیلم، فایل نوشتاری، سوتی، پادکست و غیره با هزینهای کم و حتی رایگان در معرض عموم قرار دهیم. با این حربه مشتری به مزایای محصول پی خواهد برد و جهت خرید رغبت بیشتری خواهد داشت و حتی چه بسا با اشتراک گذاری آن، دیگران را نیز از کالای مورد نظر مطلع ساخته و بدین ترتیب خود تبدیل به عنصر تبلیغاتی شود.«جو پولیتزی»، بازاریابی محتوا را تولید محتوایی گیرا و جذاب می داند که مخاطبان را جذب و درگیر خود می کند. این روش که با افزایش فن آوریهای ارتباطی شکوفایی مشهودی گرفت، به مشتریان فرصت درنگ، آشنایی و شناسایی مزیتهای کالا یا سرویس را می دهد و به این ترتیب خریدی مطمئن برای او رقم می زند. (26)
شباهتهای انواع مختلف بازاریابی نوین
تا کنون برخی از تکنیکهای برجسته بازاریابی به روش نوین اشاره شدند؛ اما گستره این تنوع بسیار فراختر است و فنون دیگر نظیر بازاریابی صنعتی یا B2B، بازاریابی سبز، بازاریابی دهان به دهان و بازایابی پنهان، بازاریابی چابک و بسیاری روشهای دیگر را در بر می گیرد.با وجود تنوع و تفاوت در اسلوب، اما همگی دارای برخی اشتراکات هستند؛ همگی از فضای واقعی و مجازی بیشترین بهره را می برند، همگی مشتریان را از مخاطب صرف به نوعی مشارکت کننده در فرایند تبلیغات تبدیل می کنند، سرعت بالاتر و دامنه مخاطبان گسترده تری دارند و عمدتاً ارزان قیمت و سهل الوصول شده اند.
پیشتر تبلیغات و بازاریابی به شاخهای از دپارتمان فروش بنگاهها محدود می شد، اما اهمیت امروزه آن، بازاریابی را به یک تخصص، فن و سلیقه تعیین کننده تبدیل کرده است. شرط موفقیت در بازاریابی نوین انتخاب بهترین روش و بهره گیری از آن به بهینهترین شکل ممکن است.
لزوم آموزش بازاریابی به فعالان عرصه تولید در سال جهش تولید
وقتی به عنوان این مقاله نگاه می کنیم ناخودآگاه به این موضوع پی می بردیم که ابتدا باید رابطه ای بین بازاریابی و نام گذاری سال جهش تولید پیدا کنیم. این رابطه خود به خود به ما اهمیت بازاریابی در این شعار را نشان می دهد. بعد از آن نوبت این میشود که نقش آموزش بازاریابی را در این میان تشریح کنیم.بهتر است قبل از این که بخواهیم بین بازاریابی و جهش تولید ارتباطی برقرار کنیم، هر کدام از این مفاهیم را به شکل جداگانه توضیح دهیم تا دقیقا متوجه شویم که دنبال چه چیزی هستیم و می خواهیم به کجا برسیم.
جهش تولید عنوانی بود که سال 1399 رهبر انقلاب آن را بر تارک اقتصاد ایران نشانه گذاری کرد تا فعالان حوزه اقتصاد و مردم بدانند که باید چه برنامه ای را به عنوان اصلی ترین برنامه کشور، اجرا کنند. جهش تولید به نظر واژه ساده و مشخص می آید. اما اگر کمی دقیقتر به موضوع نگاه کنیم بحث کاملا فرق می کند.
این عنوان ساخته شده از دو بخش جهش و تولید است. جهش به معنی پا را فراتر از حد گذاشتن و غیر عادی رفتار کردن و به معنی پرش کردن است. جهش یعنی به جای این که طبق قاعده، هر پله را پس از پله ای دیگر بپیماییم، چند پله را هم زمان رد کنیم. از این رو جهش چیزی فراتر از یک قانون و قاعده است. این مفهوم تنها به هدف نگاه می کند و کاری ندارد که طبق چه قانونی به آن هدف برسد.؛ تنها چیزی که اهمیت دارد این است که سریع به هدف برسد.
احتمالا گاهی برای شما پیش پیش آمده باشد که برای رسیدن به جایی عجله داشته باشید و به جای یکی یکی رفتن پله ها، آنها را چند تا یکی کرده اید. این عامیانه ترین شکل جهش است! حتی طبیعت نیز گاهی حوصله اش سر میرود و دوست دارد زودتر برخی اتفاقات را رقم بزند، این جا کاری می کند که در ژن موجودی جهش رخ بدهد و تغییراتی که قرار بود طی میلیونها سال بعد رخ بدهد در نسل بعدی ایجاد شود. (27)
جهش در کنار تولید
پس مفهوم جهش عبور سریع و پرش از شرایط و موانع مختلف است. اما همانطور که گفتیم جهش به هدف نگاه میکند و هدف در این جا درست بعد از کلمه جهش قرار گرفته است. وقتی ما می گوییم جهش تولید، یعنی هدف از جهش کردن و پرش از پله های موفقیت برای رسیدن به تولید است. اما تولید در اینجا چیزی فراتر از یک واژه ساده است و باید آن را نیز به صورت کاملا مشخص شرح دهیم.تولید یعنی چرخه اصلی اقتصاد یک کشور. اقتصاد در پایین ترین و پایه ای ترین سطح آن به معنی خرید و فروش است. یعنی یک خریدار و یک فروشنده به واسطه یک مبادله، پایه ترین بخش اقتصاد را رقم می زنند. تولید در واقع یکی از اصلی ترین بخش های خرید و فروش، یعنی همان قسمت فروشنده را تشکیل می دهد. پایه فروشنده در هر کجا که قرار بگیرد، ورود سرمایه به آنجا خواهد بود و بخش خریدار در هر کجا که باشد ورود کالا و خدمات به آنجا خواهد بود.
حال اگر تولید در ایران اتفاق بیافتد در حقیقت سرمایه در گردش به سمت ایران جهت پیدا می کند و اگر این تولید به خوبی صورت نگیرد، سرمایه ای نیز در کار نخواهد بود و اقتصاد ایران دچار یک بحران اساسی میشود. (28)
پس با تغییر موقعیت فروشنده (تولید کننده) می توان اقتصاد یک منطقه را مدیریت کرد. این دقیقا پایه ای ترین و مهم ترین علت تحریم های اقتصادی علیه ایران است. این تحریمها در نهایت می خواهند تولید را از ایران خارج کنند تا سرمایه در گردش ایران به حداقل برسد و کشور دچار مشکل شود.
در سال های گذشته بخش عظیمی از تولیدات ایران دچار مشکل شد، از این رو به واقع ما نیاز به عجله و عبور از برخی قانون و قاعدهها در بحث تولید داریم.
چرا که اگر دیر حرکت کنیم و بخواهیم بر اساس قواعد پیش برویم، تولید از ایران خارج شده و دیگر کاری نمی توان کرد. از طرفی شرایط تولیدی داخل چندان عادی نیست که بخواهیم عادی رفتار کنیم؛ این جاست که جهش تولید معنی پیدا می کند. (29)
بازاریابی و اهمیت روزافزون آن
احتمالا شما واژه بازاریابی را کم و بیش در کوچه و بازار شنیده باشید و تقریبا بدانید مفهوم کلی آن چیست. همانطور که از لغت بازاریابی مشخص است، پیدا کردن یک بازار فروش را می توان بازاریابی نامید. گاهی این تعریف باعث می شود که ما بازاریابی را با تبلیغات یکی بدانیم؛ اما واقعیت چیز دیگری است.امروزه بازاریابی اصلیترین مفهوم یک رابطه اقتصادی را شکل می دهد. دوباره به پایه ای ترین حالت اقتصاد برگردیم. یک خرید و فروش از دو پایه فروشنده و خریدار تشکیل شده است. این دو پایه به واسطه پلی که یک سوی آن کالا یا خدمات و سوی دیگر آن از سرمایه می گذرد، به یک دیگر متصل شده است. بازاریابی معمار اصلی این پل محسوب می شود و تبلیغات یکی از مصالح مورد استفاده این معمار است.
بازاریابی باعث می شود مخاطب و مشتری جذب یک کسب و کار شود و از پی این جذب است که روابط اقتصادی برقرار می شود و سرمایه ای در قبال دریافت کالا یا خدمات به گردش می افتد. امروزه بزرگان علم اقتصاد میگویند که بازاریابی یک علم است؛ علمی متشکل از روانشناسی و اقتصاد. حال اگر تولیدی نخواهد از این علم استفاده کند و یا نداند که چگونه از این علم استفاده نماید، شک نکنید که شکست به زودی سراغ آن خواهد آمد.
در واقع تمام شرکتها و تولیدیها و کسب و کارهای بزرگ و کوچک دنیا به این بازاریابی نیاز دارند. چرا که در هر کسب و کار، تعداد رقبا بسیار بیشتر از تعداد مشتریان است (نسبت به سود دریافتی) از این رو اگر شرکتی کمی در این مسیر سستی کند سریعا شرکت های دیگر مشتریان آن را میربایند. این اتفاقی است که بین شرکتها و تولیدیها بزرگ چون اپل و سامسونگ و ... نیز می افتد.
بازاریابی در معنی واقعی آن دیگر یک دلالی محسوب نمیشود بلکه یک تخصص است و اگر بخواهیم نامی آکادمیک برای این تخصص پیدا کنیم، احتمالا بتوانیم رابطهسازی اقتصادی را برگزینیم. اگر بازاریابی نباشد، تولیدی هم نخواهیم داشت. باور کنید! (30)
نقش بازاریابی در جهش تولید
حال در اینجا نوبت این است که بعد از توضیح کامل مفاهیم جهش تولید و بازاریابی، رابطه بین این دو را مورد بررسی قرار دهیم.در جهش تولید به این نکته اشاره شد که اقتصاد ایران امروزه تحت تاثیر تحریم های اقتصادی، دچار ضعف شدید شده است و هر لحظه خطر از دست رفتن تولیدات ایران جدیتر از قبل می شود. از این رو باید کاری کرد تا این تولید حفظ شود. رهبر انقلاب با انتخاب شعار جهش تولید این زنگ خطر را به صدا درآوردهاند تا فعالان اقتصادی و مردم آگاهتر از گذشته عمل کنند.
یکی از مهمترین جنبه های تحریم های اقتصادی این است که بازارهای خارجی از دسترس تولیدی های ایرانی خارج شده است. در واقع آمریکا با زود و قلدری و اعمال نفوذ بر بازارهای کشورهایی که تولیدات ایران به آنها صادر میشد، آن بازارها را تصاحب کرده است و اجازه مبادله با ایران به هیچ وجه داده نمی شود.
همانطور که گفته شد یک تولید وقتی نتیجه و ثمر دارد که مشتری و مخاطب داشته باشد. اگر یک کالا یا خدمات بازاری نداشته باشد، بنابراین بودنش چیزی جز ضرر نخواهد بود. این اتفاقی است که این سالها برای تولیدی های ایرانی افتاده است.
در روال عادی و شرایط معمول اقتصادی، تولیدکنندگان به دنبال بازار خود در جهان می گردند و سعی می کنند این بازارها را برای خود کنند. اما شرایط امروز ما بیشتر شبیه به یک شرایط جنگی است. ما باید بتوانیم اینگونه بازارها را برای خودمان بسازیم؛ اینجاست که مفهوم واقعی جهش تولید معنی می شود.
در اصل تولید کنندگان ایرانی باید در دو نوع بازار، برای خود مشتری سازی کنند. اول بازار داخلی و دوم بازار کشورهایی است که تحت این تحریمها عمل نمی کنند و تولیدات ایران می تواند در آن جا عرضه شود. به جهت تحریم واردات محصولات، بازاریابی در داخل کشور کمی راحتتر است. اما تولیدیها باید حواسشان باشد که نخواهند از این وضعیت سوء استفاده کنند و جنسی بی کیفیت به مشتری خود بدهند.
چرا که مشتری ترجیح میدهد جنس خارجی با کیفیت را به شکل قاچاق و چندین برابر بخرد اما از جنس بی کیفیت استفاده نکند. اما بحث اصلی بازاریابی برای کشورهایی است عموما از نظر اقتصادی نیز بسیار قدرتمند هستند. این نوع بازاریابی می تواند از سخت ترین کارهایی باشد که یک تولیدی انجام دهد.
ضرورت آموزش بازاریابی برای جهش تولید
بعد از این همه صحبت و مفهوم سازی کم کم می توانیم از لزوم آموزش بازاریابی در مفهوم جهش تولید صحبت کنیم. احتمالا تا الان متوجه شده باشید که بازاریابی برای تحقق جهش تولید حکم اکسیژن برای ما انسانها را دارد. بنابراین در وضعیت امروز ناچاریم که بازاریابی را انجام دهیم. بهتر است به شکل تیتروار ضرورت های گفته شده در مجموعه سخنان بالا را بیان کنیم:1.آموزش بازاریابی یعنی آموزش ایجاد یک پل ارتباطی بین خریدار و فروشنده.
2.بازاریابی به تولیدیها این اجازه را می دهد که محصولات خود را بفروشند.
3.کیفیت و قیمت محصولات تولید شده در رده های بعد از بازاریابی قرار می گیرد.
4.تولید داخلی امروز نیاز به بازارهایی برای عرضه محصولات خود دارد و بر اثر تحریمها، بسیاری از این بازارها از دسترس تولید کنندگان خارج شده است. بنابراین مدیران و فعالان اقتصادی باید سراغ آموزش بازاریابی بروند تا بتوانند ادامه حیات خود را تضمین کنند.
اینها چند مورد از لزوم آموزش بازاریابی است. اما در واقعیت امر اگر کمی عمیقتر شویم، بازاریابی را یک علم معرفی کردیم و علم مفهومی است قابل آموزش دیدن و آموزش دادن. اما علم یک ویژگی جذاب دیگر نیز دارد و آن این که علم زمانی مفهوم واقعی خود را دارد که مدام در حال بهروز رسانی باشد.
بازاریابی، علمی است که سرعت پیشرفت و بهروز رسانی آن به اندازه سرعت پیشرفت اقتصاد مهم است. از این رو هیچگاه نمی توان از آموزش بازاریابی دست برداشت.
برای رسیدن به جهش تولید ما باید علم این جهش را که از راه بازاریابی می گذرد داشته باشیم. علمی که می تواند تحریم را به فرصتی بدل کند تا دست در بازار اقتصاد های بزرگ جهانی بیاندازیم و این گونه ثابت کنیم که محصولات ایرانی می توانند در بازارهای معتبر جهانی وارد رقابت شوند. (31)
نتیجه گیری و جمع بندی
ما سعی داشتیم در این مقاله از الزام آموزش بازاریابی در جهش تولید صحبت کنیم. در این مسیر با مفاهیم مختلفی چون جهش تولید، بازاریابی و مجموع اینها آشنا شدیم و کم و بیش از نقش تحریمها در ضرورت حرکت به سمت جهش تولید نیز سخن گفتیم.به عنوان نکته پایانی بهتر است یادآوری کنیم که که آموزش بازاریابی می تواند از هر طریقی صورت بگیرد. اما پیشنهاد ما این است که هدف اصلی، جذب سرمایه باشد و نه صرف هزینه های مختلف؛ بنابراین بهتر است به جای برگزاری انواع سمینارها و همایش های مختلف که می توانند هزینه های سرسام آوری داشته باشند، سراغ آموزشها از راه دور، برگزاری کارگاهها و کلاسهای مجازی رفت.
این گونه کلاسها با توجه به ارتباط مستقیم بازاریابی روز و اینترنت می تواند نتیجه چند برابر داشته باشد. پس مدیران و فعالان اقتصادی باید به این نکته دقت کنند که ایجاد هزینه های مختلف در جهت آموزش بازاریابی لزوما نتیجه مطلوب به همراه نخواهد داشت.
از طرف دیگر بازاریابی نوین، با روش ها و فرم گذشته تفاوتهای زیادی پیدا کرده است. اینترنت تبدیل به اصلی ترین محل برای یک بازاریابی قوی شده است. پس یک آموزش مجازی می تواند یک تیر و دو نشان باشد که به واسطه آن، بازاریابی در اینترنت نیز آموزش داده میشود.
پی نوشتها
- www.erd.um.ac.ir
- www.erd.um.ac.ir
- www.tejaratefarda.com
- www.donya-e-eqtesad.com
- www.plus.irna.ir
- www.donya-e-eqtesad.com
- www.donya-e-eqtesad.com
- www.investopedia.com
- www.yourarticlelibrary.com
- www.heidicohen.com
- www.feedough.com
- www.smallbusiness.chron.com
- www.thebalancesmb.com
- www.quora.com
- www.martechadvisor.com
- www.blog.hubspot.com
- www.lyfemarketing.com
- www.iranmct.comwww.en.wikipedia.org
- www.novin.com
- www.modiresabz.com
- www.novin.com
- www.blog.hubspot.com
- www.novin.com
- www.boks-co.com
- www.motamem.org
- www.livescience.com
- www.economicsdiscussion.net
- www.tasnimnews.com
- www.investopedia.com
- www.marketingdonut.co.uk