اخلاق و توصیه‌ها
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
وَ سَأَلَهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ رَجُلٌ أَنْ یُعَرِّفَهُ الْإِیمَانَ«» فَقَالَ إِذَا کَانَ غَدٌ فَأْتِنِی حَتَّى أُخْبِرَکَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ فَإِنْ نَسِیتَ مَقَالَتِی حَفِظَهَا عَلَیْکَ غَیْرُکَ فَإِنَّ الْکَلَامَ کَالشَّارِدَةِ یَنْقُفُهَا هَذَا وَ یُخْطِئُهَا هَذَا.
مردی از امام علیه السلام خواست تا ایمان را برایش معنا کند امام علیه السلام فرمودند: فردا نزد من بیا تا د رجمع مردم پاسخ گویم که اگر تو گفتارم را فراموش کنی دیگری آن را در خاطرش سپارد زیرا گفتار چونان شکار رمنده است یکی آن را به دست آورد و دیگری آن را از دست دهد.
نهج البلاغه: حکمت 258
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
وَ قِیلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حُوطٍ أَتَاهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ أَ تُرَانِی أَظُنُّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ کَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ فَقَالَ علیه السلام یَا حَارِثُ إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَجُرْتَ«» إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ أَهْلَهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ«» مَنْ أَتَاهُ فَقَالَ الْحَارِثُ فَإِنِّی أَعْتَزِلُ مَعَ سَعدِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ علیه السلام إِنَّ سَعداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلَا الْبَاطِلَ.
گفته اند که حارث بن حوط نزد امام علی علیه السلام آمد و عرض کرد: فکر می کنی من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ حضرت فرمودند: ای حارث! تو کوتاه بینانه نظر کردی نه در سطح بالا و عمیق و به همین جهت سرگردان ماندی تو حق را نشناختی تا آن کس را بر آن وارد می شود بشناسی و باطل را نیز نشناختی تا آن کس را وارد می شوی بشناسی. حارث گفت: پس من همراه سعید بن مالک و عبدالله بن عمر گوشه گیری می کنیم. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: به راستی سعید و عبدالله بن عمر به یاری حق برنخاستند و باطل را تنها نگذاشتند و خوارش نکردند.
نهج البلاغه: حکمت 254
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِیَةَ عَلَى الْأَنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِیاً حَتَّى أَتَى النُّخَیْلَةَ وَ أَدْرَکَهُ النَّاسُ وَ قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَحْنُ نَکْفِیکَهُمْ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا تَکْفُونَنِی«» أَنْفُسَکُمْ فَکَیْفَ تَکْفُونَنِی غَیْرَکُمْ إِنْ کَانَتِ الرَّعَایَا قَبْلِی لَتَشْکُو حَیْفَ رُعَاتِهَا فَإِنِّى الْیَوْمَ لَأَشْکُو حَیْفَ رَعِیَّتِی کَأَنَّنِی الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَةُ أَوِ الْمَوْزُوعُ وَ هُمُ الْوَزَعَةُ.
به امام علی علیه السلام خبر رسید که سپاه معاویه به شهر انبار حمله کرده و اموال مردم را تاراج نموده اند. آن گرامی یک تنه و پیاده از کوچه بیرون آمد تا به نخیله بیرون کوفه رسید مردم به دنبال حضرت حرکت کردند و به محضرش شرفیاب شدند و عرض کردند یا امیرالمومنین ما به حساب آنها می رسیم و کار ایشان را کفایت می کنیم. امام علیه السلام فرمودند: شما از عهده کار خود بر نمی آیید چگونه می توانیید کار مرا انجام دهید؟ اگر مردم تحت حکومت قبل از من از ظلم و تعدی سرپرستان خود شکایت داشتند به راستی که من امروز از مردم تحت حکومتم شکایت دارم مثل آن است که اینها پیشوایند و من پیرو آنها و یا من فرمانبرم و آنان فرمانده اند.
نهج البلاغه: حکمت 253
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ.
چه بسیار گنهکارانی که خداوند برای اتمام حجت به تدریج به آنها نیکی کند ولی به عذاب نزدیکشان سازد و چه بسیار افرادی که به خاطر تعریف و تمجید مردم گرفتار عجب و غرور شدند و خداوند هیچ کس را مثل کسی که او را در زندگی مهلت داده امتحان نکرده است.
نهج البلاغه: حکمت 252
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
وَ قَالَ علیه السلام لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ یَا کُمَیْلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ حَتَّى یَطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِلِ.
ای کمیل! خانواده ات را امر کن تا روزها به دنبال کسب مکارم اخلاق روند و شبها حاجت آنهایی را که در خوابن برآورده سازند. قسم به آن کسی که شنوایی او تمام صداها را احاطه نموده هیچ کس نیست که در قلبی شادی ایجاد کند مگر اینکه خداوند در برابر این شادی کردن لطفی برای او می افریند و چون بر روی مصیبتی رسد آن لطف الهی مانند آبی سرازیر شود تا آن مصیبت را از او دور گرداند چنانکه شتر غریبه را از خود دور می کند
نهج البلاغه: حکمت 249
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
یَقُولُ أَحْلِفُوا الظَّالِمَ إِذَا أَرَدْتُمْ یَمِینَهُ بِأَنَّهُ بَرِی ءٌ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ فَإِنَّهُ إِذَا حَلَفَ بِهَا کَاذِباً عُوجِلَ وَ إِذَا حَلَفَ بِاللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمْ یُعَاجَلْ لِأَنَّهُ قَدْ وَحَّدَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ.
ستمکار این گونه قسم بدهید که او از حول و قوت خدا بیزار است زیرا اگر به دروغ چنین قسمی بخورد در کیفرش شتاب شود و اگر قسم خورد به خدایی که جز او خدایی نیست در کیفرش شتاب شود و اگر قسم خورد به خدایی که جز او خدایی نیست در کیفرش شتاب نشود زیرا او خدا را یگانه دانست.
نهج البلاغه: حکمت 245
امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ وَ الزَّکَاةَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدِّینِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ وَ تَرْکَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِیناً لِلْعَقْلِ وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ تَرْکَ الزِّنَى تَحْصِیناً لِلنَّسَبِ وَ تَرْکَ اللِّوَاطِ تَکْثِیراً لِلنَّسْلِ وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ وَ تَرْکَ الْکَذِبِ تَشْرِیفاً لِلصِّدْقِ وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ الْإِمَامَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَةِ.
خداوند تبارک و تعالی ایمان را واجب کرد برای پاکیزه شد از شرک، پروردگار متعال نماز را واجب کرد برای پرهیز از کبر و خودپسندی. پرورگار زکات را واجب فرمود تا وسیله ای برای رسیدن به روزی گردد. خداوند روزه را واجب کرد برای امتحان اخلاص در مردم. خداوند حج را واجب فرمود تا دین تقویت شود. عزت اسلام و مسلمین وابسته به جهاد است. در امر به معروف مصلحت عموم مردم است. خداوند و نهی از منکر را برای بازداشتن نادانان واجب نمود. خداوند صله رحم را جهت رشد و فراوان شدن بستگان قرار داد. خداوند قصاص را برای جلوگیری از خونریزی مقرر فرمود. خداوند بر پایی حدود را برای بزرگداشت محرمات مقرر فرمود. و خداوند ترک شرابخواری را لازم کرد تا عقل استوار بماند. خداوند دوری کردن از دزدی را برای لازم آمدن پاکدامنی قرار داد. خداوند زنا را منع کرد تا نسب محفوظ بماند. خداوند امر به ترک لواط فرمود تا تکثیر نسل گردد. خداوند شهادت دادن ها را برای حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده به دست آید. خداوند دروغ نگفتن را امر کرد تا راستگویی ارزش داشته باشد. خداوند سلام کردن را امر فرمود تا مردم از پیشامدهای ترسناک در امان باشند. خداوند امامت را نظام امت قرار داد.
نهج البلاغه: حکمت 244