اخلاق و توصیه‌ها
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
حُبُّ الاَبْرارِ لِلاَبْرارِ ثَوابٌ لِلاَبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَبْرارِ فَضیلَةٌ لِلاَبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَبْرارِ زَینٌ لِلاَبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْی عَلَی الْفُجّارِ.
دوستی نیکان به نیکان، ثواب است برای نیکان. و دوستی بدان به نیکان، فضیلت است برای نیکان. و دشمنی بدان با نیکان، زینت است برای نیکان. و دشمنی نیکان با بدان، رسوایی است برای بدان.
تحف العقول: ص 487
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
إنّ العبدَ إذا اختارَهُ اللّهُ عزّ وجلّ لاُمورِ عبادِهِ شَرحَ صَدرَهُ لذلک، وأودَعَ قلبَهُ ینابِیعَ الحِکمةِ، وألْهَمهُ العِلمَ إلهاما، فلَم یعْی بعدَهُ بجوابٍ ولا یحیرُ فیهِ عنِ الصّوابِ.
هرگاه خداوند عزوجل بنده اى را براى [اداره و رهبری] امور بندگانش برگزیند براى این امر به او شرح صدر عطا مى کند، چشمه هاى حکمت را در دلش جارى مى سازد و به او علم و دانش الهام مى فرماید که از آن پس، از پاسخ هیچ چیز درنمى ماند و در یافتن راه درست سرگردان نمى شود.
الکافی: ج ۱، ص ۲۰۲
امام رضا علیه السلام در پاسخ به یکى از پرسش هاى محمّد بن سنان فرمودند:
الإمامُ الرِّضا علیه السلام ـ مِمّا کتَبَ فی جَوابِ مَسائلِ محمّدِ بنِ سِنانٍ ـ : وحُرِّمَ النَّظَرُ إلى شُعورِ النِّساءِ المَحجوباتِ بالأزواجِ وإلى غَیرِهِنَّ مِن النِّساءِ؛ لِما فیهِ مِن تَهییجِ الرِّجالِ، وما یدعو التَّهییجُ إلَیهِ مِن الفَسادِ والدُّخولِ فیما لا یحِلُّ ولایجمُلُ، وکذلک ما أشبَهَ الشُّعورَ، إلّا الّذی قالَ اللّهُ تعالى: «والقَواعِدُ مِن النِّساءِ اللاتی لا یرجُونَ نِکاحا …» … فلا بأسَ بالنَّظَرِ إلى شُعورِ مِثلِهِنَّ.
نگاه کردن به موى زنان شوهردار و دیگر زنان به این علّت حرام شده است که باعث تحریک مردها مى شود و این تحریک به فساد و ارتکاب اعمال حرام و ناشایست مى انجامد. همچنین است چیزهایى که [به لحاظ تحریک کنندگى] مانند مو باشد. مگر در مواردى که خداى متعال فرموده است «و زنان از کار افتاده اى که امید به ازدواج ندارند ···» ··· نگاه کردن به موهاى این گونه زنان اشکالى ندارد.
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۹۷
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا وَ عَلى عِیالاتِنا وَ عَلى مَوالینا وَ ما نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرى مِنْ اَعْراضِنا مِمَّن نَخافُ سَطْوَتَهُ فَلاتَزووهُ عَنّا وَ لاتَحْرِموا اَنْفُسَکم دُعاءَنا ما قَدَرْتُم عَلَیهِ، فَاِنَّ اِخْراجَهُ مِفْتاحُ رِزْقِکم وَ تَمْحیصُ ذُنوبِکم وَ ما تَمْهِدونَ لِاَنْفُسِکم لِیومِ فاقَتِکم.
در حقیقت، خمس، کمکى به ما براى اهداف دینى ما و خانواده ها و دوستان ما و وسیله حفظ آبروى ما در برابر آنانى است که از قدرتشان بیم داریم. پس خمس را از ما دریغ ندارید و حتى المقدور خویشتن را از دعاى ما محروم نسازید!؛ چرا که خارج کردن خمس از [سرمایه]، کلید روزى شما و مایه پاک شدن گناهانتان و اندوخته شما براى روز نیازتان در آخرت خواهد بود.
کافى: ج ۱، ص ۵۴۷
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
اِنَّما جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ یوْمَ الْجُمُعَةِ لَاِنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ فَاَرادَ اَنْیکونَ لِلاَمیرِ سَبَبٌ اِلى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغیبِهِمْ فِى الطّاعَةِ وَ تَرْهیبِهِمْ مِنَ الْمَعْصیةِ وَ تَوْقیفِهِمْ عَلى ما اَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دینِهِمْ وَ دُنْیاهُمْ وَ یخْبِرَهُمْ بِما وَرَدَ عَلَیهِمْ مِنَالاْفاقِ وَ مِنَ الاَهوالِ الَّتى لَهُمْ فیها الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ.
فلسفه خطبه نماز جمعه این است که: چون جمعه، روز حضور عامه مردم است، حاکم وسیله اى براى پند و اندرز آنان داشته باشد و مردم را به طاعت تشویق کند واز معصیت بر حذر دارد و از تصمیم خود درباره مصالح دین و دنیایشان آگاه سازد و ازآنچه از گوشه و کنار مى رسد و حوادثى که در آنها براى مردم سود و زیانى هست خبردار کند.
وسایل الشیعه: ج ۵، ص ۳۹
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ‏ عَبْدَک‏ وَ خَلِیفَتَک‏ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیاءَک وَ رُسُلَک وَ حُفَّهُ بِمَلَائِکتِک وَ أَیدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِک وَ اسْلُکهُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یحْفَظُونَهُ مِنْ کلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یعْبُدُک لَا یشْرِک بِک شَیئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِک عَلَى وَلِیک سُلْطَاناً وَ ائْذَنْ لَهُ‏[۱] فِی جِهَادِ عَدُوِّک وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ‏ إِنَّک عَلى‏ کلِّ شَی‏ءٍ قَدِیر.
خداوندا! [امور] بنده و جانشین‏ات را اصلاح کن، آنچنان که [امور] پیامبران و رسولات را اصلاح کردی؛ او را با فرشتگانت دربر گیر و با روح ‏القدس از جانب خودت یاری کن؛ در پشت سر و پیش روی نگهبانانی قرار ده که او را از بدی درامان دارند؛ بیم و نگرانی او را تبدیل به امنیت و آرامش کن تا تنها تو را بپرستد و کسی را برای تو شریک نگیرد؛ هیچ یک از آفریدگانت را بر ولیّ ‏ات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمنان تو و دشمنان خودش را به او عطا کن و مرا از یاران او قرار ده؛ چرا که تو بر همه چیز توانایی.
مصباح المتهجد: ج ‏۱، ص ۳۶۷
امام رضا علیه السلام ـ به عبدالعظیم حسنى ـ فرمودند:
یا عَبدَ العَظیمِ، أبلِغ عَنّی أولِیائِی السَّلامَ، وقُل لَهُم أن لا یجعَلوا لِلشَّیطانِ عَلى أنفُسِهِم سَبیلاً، ومُرهُم بِالصِّدقِ فِی الحَدیثِ وأداءِ الأَمانَةِ، ومُرهُم بِالسُّکوتِ، وتَرک الجِدالِ فیما لا یعنیهِم، وإقبالِ بَعضِهِم عَلى بَعضٍ، وَالمُزاوَرَةِ، فَإِنَّ ذلِک قُربَةٌ إلَی. ولا یشغِلوا أنفُسَهُم بِتَمزیقِ بَعضِهِم بَعضًا فَإِنّی آلَیتُ عَلى نَفسی أنَّهُ مَن فَعَلَ ذلِک وأسخَطَ وَلِیا مِن أولِیائی دَعَوتُ اللّهَ لِیعَذِّبَهُ فِی الدُّنیا أشَدَّ العَذابِ وکانَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ. وعَرِّفهُم أنَّ اللّهَ قَد غَفَرَ لِمُحسِنِهِم وتَجاوَزَ عَن مُسیئِهِم إلاّ مَن أشرَک بِهِ أو آذى وَلِیا مِن أولِیائی أو أضمَرَ لَهُ سوءًا فَإِنَّ اللّهَ لا یغفِرُ لَهُ حَتّى یرجِعَ عَنهُ، فَإِن رَجَعَ، وإلاّ نَزَعَ روحَ الإیمانِ عَن قَلبِهِ وخَرَجَ عَن وَلایتی، ولَم یکن لَهُ نَصیبًا فی وَلایتِنا، وأعوذُ بِاللّهِ مِن ذلِک.
اى عبدالعظیم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو که شیطان را به خود راه ندهند؛ و ایشان را به راستگویى و امانتدارى سفارش کن. به آنان توصیه کن که خاموشى گزینند و بحث و جدل هاى بیهوده را رها کنند، به یکدیگر روى آورند و به دیدن هم بروند؛ زیرا که این امور، باعث نزدیک شدن به من مى شوند، خود را سرگرم تکه پاره کردن یکدیگر نکنند؛ زیرا من به جان خودم سوگند یاد کرده ام که هرکس چنین کند و دوستى از دوستان مرا خشمگین سازد، از خدا بخواهم که در دنیا، سخت ترین عذاب را به او بچشاند و در آخرت، از زیانکاران باشد. به آنان بگو که خداوند، نیکوکار ایشان را آمرزیده و از بدکارشان گذشت کرده است، مگر کسى که بدو شرک آورد یا دوستى از دوستان مرا آزار دهد و یا نسبت به او قصد بدى داشته باشد؛ زیرا [در این صورت] خداوند او را نمى بخشد تا زمانى که از این کارها [یا از این بداندیشى] دست بردارد و اگر دست برنداشت، روح ایمان از دلش کنده شود و از ولایت و دوستى من خارج گردد و نصیبى در ولایت ما نداشته باشد، پناه مى برم به خدا از این امر.
مستدرک الوسایل: ج ۹، ص ۱۴۰
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
مَن زارَنِی عَلَى بُعدِ دارِی، أتَیتُهُ یومَ القِیامَةِ فی ثلاثِ مَواطِنَ حتّى اُخَلِّصَهُ مِن أهوالِها : إذا تَطایرَتِ الکتُبُ یمینا وشِمالاً، وعِندَ الصِّراطِ وعِندَ المِیزانِ.
هر که مرا در دیار غربت زیارت کند، روز قیامت در سه جا به داد او مى رسم و از هراس ها و سختی هاى آنها نجاتش مى دهم: وقتى که نامه هاى اعمال از راست و چپ پراکنده شوند و هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجیدن میزان [اعمال].
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۲۵۵
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
فإنْ قالَ: فَلِمَ أمرَ بالحَجِّ؟ قیلَ: لِعلَّةِ الوِفادَةِ إلى اللّه عزّوجلّ وطَلَبِ الزِّیادَةِ… مَع ما فیهِ مِن التَّفَقُّهِ ونَقْلِ أخْبارِ الأئمّةِ علیهم السلام إلى کلِّ صُقْعٍ وناحِیةٍ.
اگر [کسى] بپرسد: چرا فرمان حجّ داده شده است؟ در پاسخ گفته شود: علتش وارد شدن بر خداوند عز و جل و طلب فزونى از اوست … و نیز آگاه شدن از مسایل دینى و رساندن اخبار امامان علیهم السلام به هر سو و ناحیه اى.
عیون اخبار الرّضا علیه السلام: ج ۲، ص ۱۱۹
امام رضا علیه‌ السلام فرمودند:
سُئِلَ عَنْ خِیارِ الْعِبادِ، فَقالَ علیه السلام: اَلَّذینَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَکرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.
از حضرت رضا علیه السلام درباره بهترین بندگان پرسیدند. حضرت فرمودند: آنان که هرگاه نیکى مى کنند، خوشحال مى شوند، هرگاه بدى مى کنند، استغفار مى کنند، هرگاه چیزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گویند، هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شکیبایى مى کنند، و هرگاه خشمگین مى شوند، عفو و گذشت مى کنند.
تحف العقول: ص ۴۴۵
الکافى به نقل از حسن بن جَهْم:
الکافی عن الحسن بن الجهم: قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام: لا تَنسَنی مِنَ الدُّعاءِ. قالَ: (أ)وَتَعلَمُ أنّی أنساک؟ فَتَفَکرتُ فی نَفسی وقُلتُ: هُوَ یدعو لِشیعَتِهِ وأنَا مِن شیعَتِهِ، قُلتُ: لا، لا تَنسانی. قالَ: وکیفَ عَلِمتَ ذلِک؟ قُلتُ: إنّی مِن شیعَتِک، وإنَّک لَتَدعو لَهُم. فَقالَ: هَل عَلِمتَ بِشَیءٍ غَیرِ هذا؟ قُلتُ: لا. قالَ: إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَک عِندی فَانظُر (إلى) ما لی عِندَک.
به امام رضا علیه السلام گفتم: مرا از دعا فراموش مکن. حضرت فرمودند: «گمان مى کنى که من فراموشت مى کنم؟!». اندکى در خودم اندیشیدم و با خود گفتم: او براى شیعیانش دعا مى کند و من نیز از شیعیانش هستم. آن گاه گفتم: نه، فراموشم نمى کنید. حضرت فرمودند: «از کجا فهمیدى؟». گفتم: من از شیعیان شما هستم و شما برایشان دعا مى کنىد. حضرت فرمودند: «آیا متوجّه چیز دیگرى جز این شدى؟». گفتم: نه. حضرت فرمودند: «هرگاه خواستى بدانى که نزد من چه جایگاهى دارى، ببین من نزدت چه جایگاهى دارم».
الکافی: ج ۲، ص ۶۵۲