اخلاق و توصیه‌ها
امام علی علیه السلام فرمودند:
مافاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِىَ غَداً زیا دَتُهُ، وَ ما فاتَ اَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ. اَلرَّجاءُ مَعَ الْجائى وَ الْیَأْسُ مَعَ الْماضى، فَـ(اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه وَ لاتَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ(1))؛
آنچه امروز از بهره دنیا کم شده ممکن است فردا اضافه گردد، ولى آنچه دیروز از عمر گذشته، امروز امید بازگشتن آن نیست. امید به آینده است و نومیدى از گذشته! پس آن گونه که شایسته است از خدا بترسید و نمیرید مگر این که مسلمان باشید.
نهج البلاغه، خطبه 114.
امام علی علیه السلام فرمودند:
عن امیرالمؤمنین (علیه السلام): عَلَّمَ اَصْحابَهُ فى مَجْلِس واحِد اَرْبَعَمِأَةِ باب مِمّا یَصْلَحُ لِلْمُؤْمِنِ فى دینِه وَ دُنْیاهُ، ... قالَ: انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ، فَاِنَّ اَحَبَّ الاَْعْمالِ اِلى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ؛
حضرت على (علیه السلام) در یک جلسه چهارصد موضوع به یارانش تعلیم داد که براى دین و دنیاى آن ها مفید بود (یکى از آن موضوعات این بود): منتظر فرج باشید و از رحمت الهى مأیوس نشوید، چون محبوب ترین اعمال در نزد خداوند متعال انتظار فرج است.
بحارالانوار، جلد 10، صفحه 94.
امام علی علیه السلام فرمودند:
لا تُدْخِلَنَّ فى مَشْوَرَتِکَ بَخیلا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ، وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ، وَ لا جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ الاُْمُورِ، وَ لا حَریصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ.
با افراد بخیل مشورت مکن که تو را از خدمت به خلق خدا بازمى دارند و از تهیدستى مى ترسانند، و با افراد ترسو مشورت مکن که اراده تو را براى انجام کارهاى مهمّ تضعیف مى کنند، و اشخاص حریص را مشاور خود قرار مده که حرص را با ستمگرى در نظر تو زینت مى بخشند.
نهج البلاغه، نامه 53
امام علی علیه السلام فرمودند:
مَنِ اسْتَحْکَمَتْ لى فیهِ خَصْلَةٌ مِنْ خِصالِ الْخَیْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَیْها و اغْتَفَرْتُ فَقْدَ ماسِواها وَ لا اَغْتَفِرُ فَقْدَ عَقْل وَ لا دین، لاَِنَّ مُفارَقَةَ الدّینِ مُفارَقَةُ الاَْمْنِ ... وَ فَقْدَ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَیاةِ؛
کسى که یکى از صفات برجسته خیر در وجود او ریشه دار شود، چنین شخصى را تحمّل مى کنم و اگر ضعف ها و کاستى هایى در قسمت هاى دیگر داشته باشد مى بخشم، ولى دو چیز قابل تحمّل نیست، یکى فقدان عقل و دیگرى فقدان دین، زیرا بدون دین امنیّتى وجود ندارد و فقدان عقل موجب از بین رفتن زندگى مى گردد!
اصول کافى، جلد 1، صفحه 31 (کتاب العقل و الجهل، حدیث 30)