امام صادق علیه‌السلام
عبدالرحمن بن حجاج مى‏گوید: امام صادق علیه‏ السلام چون آخر شب (براى مناجات با خدا) بر مى‏خاست، صداى خود را (به دعا) بلند مى‏کرد تا خانواده‏اش بشنوند و مى‏گفتند:
اَللّهْمَّ أَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَّلَعْ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ ضیقَ الْمَضْجَعِ وَ ارْزُقْنى خَیْرَ ما قَبْلَ الْمَوْتِ وَ ارْزُقْنى خَیْرَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ.
خدایا مرا در بیم قیامت کمک فرما و تنگاى خوابگاه (قبر) را بر من وسیع فرما و خیر قبل از مرگ و پس از مرگ را بر من روزى فرما.
کافى 2: 538 ح 13، بحارالانوار 87: 192
امام صادق علیه‏ السلام چون به ملتزم (قسمتى از دیوار کعبه بین حجر الاسود و در خانه کعبه) مى‏رسید به غلامانش مى‏فرمودند:
أَمیطُوا عَنّى حَتّى اُقِرَّ لِرَبّى بِذُنُوبى فى‏هذا الْمَکانِ، فِاِنَّ هذا مَکانٌ لَمْ یُقِرَّ عَبْدٌ لِرَبِّهِ بِذُنُوبِهِ ثُمَّ أَسْتَغْفَرَ اللّه‏َ اِلاّ غَفَرَ اللّه‏ُ لَهُ.
از من دور شوید تا در پیشگاه خداوند به گناهانم اعتراف کنم، زیرا این جا مکانى است که هر بنده‏اى در پیشگاه خدا اقرا به گناهانش کند و از خدا آمرزش بخواهد خدا او را مى‏بخشاید.
وسائل الشیعه 9: 424 ح 5
معاویه ‏بن‏ عمار (یکى ‏از اصحاب امام‏ صادق علیه‏ السلام) مى‏ گوید:
کانَ لاَِبى عَبْدِ اللّه‏ِ علیه‏ السلام خَریطَةُ دیباجٍ صَفْراءَ فیها تُرْبَةُ أبى عَبْدِاللّه‏ِ علیه‏ السلام فَکانَ اِذا حَضَرَتِ الصَّلاةُ صَبَّهُ عَلى سَجّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلیهِ.
امام صادق علیه‏ السلام را کیسه ‏اى ابریشمین و زرد بود که در آن خاک کربلاى حسین علیه السلام بود. چون هنگام نماز فرا مى‏ رسید آن خاک را بر سجاده خود مى ‏ریخت و بر آن سجده مى‏ کرد.
وسائل الشیعه 3: 608 ح 3
مالک (پیشواى فرقه مالکیه از اهل سنت) مى‏گوید من مدت زمانى به خدمت امام صادق علیه‏ السلام رفت و آمد داشتم، او را هرگز در غیر این سه حالت ندیدم:
اِمّا مُصَلّیا وَ إمّا صامِتا وَ إمّا یَقْرَءُ الْقُرانَ وَ لایَتَکَلَّمُ فیما لایَعْنیه فَکانَ مِنَ الْعُلَماءِ الْعِبادِ الَّذینَ یَخْشَونَ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ.
یا نماز مى‏گزارد، یا سکوت مى‏نمود (در برخى روایات یا به نماز ایستاده بود) یا قرآن تلاوت مى‏کرد و در آنچه که سودى نداشت سخن نمى‏راند و او از دانشمندان و بندگان خداى بود.
بحارالانوار 17 : 32 ح 14
امام صادق علیه‏ السلام به هنگام مصیبت و مشکلات مى‏فرمودند:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَجْعَلْ مُصیبَتى فى دینى وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَوْ شاءَ أَنْ یَجْعَلَ مُصیبَتى أَعظَمَ مِمّا کانَتْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلَى الاَْمْرِ الَّذى شاءَ أَنْ یَکُونَ فَکانَ.
سپاس خدایى را که مصیبت مرا در دینم قرار نداد و سپاس خدایى را که اگر مى‏خواست مصیبت مرا بیش از این قرار دهد [مى‏توانست] و ستایش خدایى را بر آنچه که او خواست و همان نیز انجام گرفت.
کافى 3: 262 ح 42، تحف العقول 381
به امام صادق علیه‏ السلام گفتند: کار خود را به چه اساسى استوار ساخته ‏اىد؟ فرمودند:
عَلى أَرْبَعَةَ أَشْیاءَ: عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلى لایَعْـمَلُهُ غَیرى فَاجْتَهَدْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلىَّ فَاسْتَحْیَیْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزقى لایَاکُلُهُ غَیرى فَا طْمَانَنْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اخِرَ أَمْرى الْمَوتُ فَاسْتَعْدَدتُ.
بر چهار بنیان: [اول] دانستم که عمل مرا کسى دیگر انجام نمى‏دهد پس تلاش نمودم [دوم] دانستم که خداى بر من آگاه است پس حیا کردم. [سوم] دانستم که روزى مرا دیگرى نمى‏خورد پس آرام گرفتم [چهارم] دانستم که پایان کار من مرگ است پس براى آن آماده شدم .
بحار الانوار، 78: 228 ح 100