امام رضا علیه‌السلام
ابراهیم بن عباس مى‏گوید:
وَ کانَ [اَبُوالْحَسَنِ الرِّضا] علیه‏ السلام کَثیرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّـدَقَةِ فى السِّـرِّ وَ أکْثَرُ ذلِکَ یَکُونُ مِنْهُ فى‏اللَّیالى المُظْلِمَةِ، فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ رَأى مِثلَهُ فى فَضْلِهِ فَلا تُصَـدِّقُوهُ.
امام رضا علیه‏ السلام صاحب احسان و صدقه نهانى بود و در بیشتر اوقات در شبهاى تاریک این عمل را انجام مى‏داد، و هر کسى گمان کند که در فضیلت همانند او را دیده است هرگز او را تصدیق نکنید.
بحارالانوار 49 : 91
یونس بن عبدالرحمان مى‏گوید: از امام رضا علیه‏ السلام نقش‏ نگین انگشتر خود و پدرش را پرسیدم؟ امام علیه‏ السلام فرمودند:
نَقْشُ خاتَمى «ما شاء اللّه‏ُ لا قُوَّةَ إلاّ باللّه‏ِ » وَ نَقْشُ خاتَمِ أَبى «حَسْبِىَ اللّه‏ُ » وَ هُوَ الَّذى کُنْتُ أَخْتِمُ بِهِ.
نقش نگین انگشتر من این است: «ما شاءَ اللّه‏ُ لاقُوَّةَ إلاّ باللّه‏ِ» آن چه را که خدا بخواهد آن خواهد شد و هیچ قدرتى براى غیر خدا وجود ندارد و نقش نگین انگشتر پدرم «حَسْبِىَ اللّه‏ُ» خدایم کفایت مى‏کند. و آن همان انگشترى است که با آن مهر مى‏زنم.
وسائل الشیعه 3: 410 ح 3
ابن شهر آشوب مى‏گوید: سفیان ثورى امام رضا علیه‏ السلام را در لباس خز مشاهده کرد، گفت اى فرزند پیامبر! اگر لباسى بى‏ارزشتر از این مى‏پوشیدید[بهتر بود]، امام رضا علیه‏ السلام فرمودند:
هاتِ یَدَکَ. فَأَخَذَ بِیَدِهِ وَ أَدْخَلَ کُمَّهُ فَإِذاً تَحْتَ ذلِکَ مِسْحٌ، فَقالَ علیه‏ السلام: یا سُفْیانُ! أَلْخَزُّ لِلْخَلْقِ وَالْمِسْحُ لِلْحَقِّ.
دستت را بیاور، سپس دستش را گرفت و آن را زیر آستینش برد، در زیر آن، لباس خشن پشمى را ملاحظه کرد، امام فرمودند: اى سفیان لباس خز براى مردم است و لباس خشن براى خداست
مناقب ابن شهر آشوب 4: 360
على بن ابراهیم بن هـاشم مى‏گوید: یـاسر براى ما نقـل کرد و گفـت: امام رضا علیه‏ السلام هنگامی که از نماز [پشت سر مأمون در خراسان] به خانه بر مى‏گشت، در حالی که عرق و غبار صورتش را گرفته بود، دستهایشان را بلند مى‏کردند و مى‏فرمودند:
أَللّهُمَّ إِنْ کانَ فَرَجى مِمّا أَنَا فیه بِالْمَوْتِ فَعَجِّلْهُ إِلىَّ السّاعَةَ وَ لْمَ یَزَلْ مَغْمُوما مَکْروُبا، إِلى أَنْ قُبِضَ علیه‏ السلام!
بارالها! اگر رهایى من از این تنگنا به جز با مرگم حاصل نمى‏شود، مرگ را بزودى سراغ من بفرست، و پیوسته غمگین و دلگیر بود تا این که از دنیا رفت.
عیون اخبار الرضا 2: 18 ح 34
رجاء بن ضحّاک مى‏گوید:
وَکانَ [إلاْمِامُ الرِّضا علیه‏ السلام] یُکْثِرُ بِاللَّیْلِ فى‏فِراشِهِ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرْانِ، فَإذا مَرَّ بِآیَةٍ فیها ذِکْرُ جَنَّةٍ أَوْ نارٍ بَکى وَسَأَلَ اللّه‏َ الجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ.
امام رضا علیه‏ السلام شبها در بستر خود بسیار قرآن تلاوت مى‏کرد، و چون به آیه‏هاى بهشت و دوزخ مى‏رسید، مى‏گریست و بهشت را از درگاه خدا طلب مى‏کرد و از آتش دوزخ به خدا پناه مى‏برد.
عیون اخبار الرضا 2: 196، بحارالانوار 49: 94
ابراهیم بن عباس گوید: امام رضا علیه‏ السلام در هر سه روز قرآن را ختم مى‏نمود و مى‏فرمودند:
لَوْ أَردْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فى‏أقَلٍّ مِنْ ثَلاثٍ لَخَتَمْتُهُ وَلِکنْ ما مَرَرْتُ بِایَةٍ قَطُّ إلاّ فَکَّرْتُ فیها وَ فى‏أَیّ شَیْءٍ أُنْزِلَتْ وَ فى‏أیّ وَقْتٍ فَلِذلِکَ أَخْتِمُ ثَلاثَةَ أَیّامٍ.
اگر بخواهم آن را در کمتر از سه روز هم مى‏توانم تمام کنم ولکن از هیچ آیه‏اى نمى‏گذرم مگر این که در آن فکر و دقت مى‏کنم که درباره چه موضوعى و در چه زمانى نازل شده است به همین خاطر قرآن را در مدّت سه روز تمام مى‏کنم.
بحارالانوار 92: 204 ح 1
عبدالسلام هراتى گوید:
جِئْتُ إِلى بابِ الدّارِ الَّتى حُبِسَ فیها الرِّضا علیه‏ السلام بِسَرَخْسَ وَ قَدْ قُیِّدَ علیه‏ السلام، فَأسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ السَّجّانَ، فَقالَ: لا سَبیلَ لَکَ إلَیْهِ علیه‏ السلام، قُـلْتُ: وَلِـمَ؟ قالَ: لِأَنَّهُ رُبَّما صَلّى فى‏یَـوْمِهِ وَلَیْلَتِهِ أَلْفَ رَکْعَةٍ …
به در خانه ‏اى که امام رضا علیه‏ السلام را در شهر سرخس زندانى کرده بودند آمدم، و آن حضرت آنجا گرفتار بود، از زندانبان اجازه [ملاقات] خواستم، به من گفت: که راهى بر او ندارى، پرسیدم چرا؟ گفت: براى این که او بیشتر اوقات در روز و شب هزار رکعت نماز مى‏خواند.
عیون اخبار رضا 2: 197 ح 6
رجاء ابن‏ ابى ‏ضحّاک مى‌‏گوید:
کانَ الرِّضا علیه‏ السلام إِذا أَصْبَحَ صَلّى الْغَداةَ فَإِذا سَلَّمَ جَلَسَ فى مُصَلاّهُ یُسَبِّحُ‏اللّه‏َ وَیَحْمَدُهُ وَیُکَبِّرُهُ وَیُهَلِّلُهُ وَیُصَلّى عَلىَ النَّبِىِّ وَالِهِ حَتّى تَطْلِعَ الشَّمسُ؛
امام رضا علیه‏ السلام هنگامى که صبح مى‏‌کرد نماز را مى‏‌خواند، پس از سلام در جایگاه نماز مى‌‏نشست و به تسبیح و حمد و تکبیر و تهلیل خدا مشغول مى‌‏شد، و به پیامبر و آل او صلوات مى‌‏فرستاد تا این که خورشید طلوع مى‏‌کرد.
بحارالانوار 49: 92