محرم و عزاداري
امام باقر علیه السّلام فرمودند:
مر على بكربلا فى اثنين من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عيناه للبكاء ثم قال: هذا مناخ ركابهم و هذا ملقى رحالهم و هيهنا تهراق دماؤهم، طوبى لك من تربة عليك تهراق دماء الأحبة؛
اميرالمؤمنين (علیه السّلام) با دو تن از يارانش از «كربلا» گذر كردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهايش اشك‌آلود شد، سپس فرمودند: اينجا مركب‌هايشان بر زمين مى خوابد، اينجا محل بار افكندنشان است و اينجا خون‌هايشان ريخته مى شود، خوشا به حال تو اى خاكى كه خون دوستان بر روى تو ريخته مى شود!
بحارالانوار، ج 44، ص 258
امام باقر علیه السّلام نسبت به کسانى که در روز عاشورا نمى توانند به زیارت امام حسین علیه السلام بروند، این گونه دستور عزادارى دادند و فرمودند:
ثم لیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فى داره بالبکاء علیه و یقیم فى داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء بعضهم بعضا فى البیوت و لیعز بعضهم بعضا بمصاب الحسین (علیه السّلام) ؛
بر (امام) حسین علیه السّلام ندبه و عزادارى و گریه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند و در خانه اش با اظهار گریه و ناله بر حسین علیه السّلام، مراسم عزادارى بر پا کند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ (امام) حسین علیه السّلام در خانه هایشان ملاقات کنند.
کامل الزیارات، ص175
امام باقر علیه السّلام پس از شنیدن سروده‌هاى (کمیت) درباره اهل بیت علیهم السلام، گریست و سپس فرمودند:
ما مِنْ رَجُلٍ ذکَرَنا اَوْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ یَخْرُجُ مِنْ عَیْنَیْهِ ماءٌ ولَوْ مِثْلَ جَناحِ الْبَعوضَةِ اِلاّ بَنَى اللّهُ لَهُ بَیْتاً فى الْجَنَّةِ وَ جَعَلَ ذلِکَ الدَّمْعَ حِجاباً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ ؛
هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه اى اشک آید، مگر آنکه خداوند برایش در بهشت ، خانه اى بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد.
الغدیر، ج2، ص202
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ كانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ كَثُرَ بُكائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ: كانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً ؛
وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثه به پيامبر خدا رسيد، از آن پس هرگاه وارد خانه مى شدند، بر آن دو شهيد به شدّت مى گريستند و مى فرمودند: آن دو شهيد، با من هم سخن و همدم و انيس بودند، و هر دو رفتند.
من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 177