حکمت‌های نهج البلاغه
آنگاه كه پرسشگر شامي از امام علی علیه السّلام پرسيد: آيا رفتن ما به شام از «قضا و قدر الهي» است، آن حضرت در پاسخي مفصّل كه گزيده آن اين است، فرمودند:

واي بر تو شايد گمان كرده اي كه حكم قطعي و سرنوشت حتمي است، كه اگر چنين باشد فرهنگ پاداش و كيفر درهم ريزد، و نويد و تهديد از كار افتد. خداي سبحان به بندگانش فرمان دهد تا خود برگزينند، و باز دارد تا خود باز ايستند. آنان را به راحتي تكليف كرده نه به سختي در افكنده، و در برابر طاعت كم، پاداش زياد بخشيده. نافرماني گنه كاران، حاكميّت و اقتدار الهي را نشكند و اطاعت از خداوند، اجباري نباشد. خداوند پيامبران را به بازيچه نفرستاده، و كتابهاي آسماني را بيهوده نازل نفرموده، و آسمان و زمين و آنچه را بين آنهاست به باطل نيافريده. «اين گمان كافران است. پس واي بر آنان از عذاب دوزخ».
نهج البلاغه، حكمت 75
آنگاه که «ضِرار» پسرِ «ضَمرَه ضِبابی» بر معاویه وارد شد و او از امیر مؤمنان علیه السّلام پرسید، ضرار چنین گفت:

من خود شاهد بودم و با چشمهایم او را در موقعیّتهایی دیدم که پرده سیاه شب همه جا گسترده بود و او در محراب عبادت ایستاده در حالی که محاسن خویش به دست گرفته مانند مار گزیده به خود می پیچید و می گریست و می گفت: ای دنیا ای دنیا، از من دور شو آیا می خواهی مرا به خود مشغول داری، یا شیفته من شده ای نه، هنوز نتوانی که علی را بفریبی، هرگز، هرگز برو این دام بر مرغ دگر نِه من به تو نیازی ندارم و تو را سه طلاقه کردم و دیگر به سویت رجوع نخواهم کرد، که زندگانیت کوتاه است و ارزشت اندک و آرزویت ناچیز. آه از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و سختی منزل.
نهج البلاغه، حکمت 74
امام علی علیه السّلام فرمودند:
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ؛
آن كه خود را در جايگاه رهبري نشانَد بايد پيش از ديگران به تعليم و تربيت خود پردازد و پيش از گفتار، با كردار خود را سازد، كه خودآگاهي و خودسازي از حرفه معلّمي سزاوارتر به تجليل است.
نهج البلاغه، حكمت 70