حکمت‌های نهج البلاغه
امام علی علیه السّلام فرمودند:
لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ صلى الله عليه وآله أَنَّهُ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ
اگر با اين شمشيرم بر فرق مؤمن زنم كه مرا دشمن دارد هرگز نخواهد داشت، و نيز اگر همه دنيا را به كام منافق ريزم كه مرا دوست بدارد نپذيرد. و اين از آن روست كه چنين رقم زده شده و بر زبان پيامبر امّي- درود خدا بر او و خاندانش- جاري گشته است كه فرمودند: «يا علي، فرد با ايمان تو را دشمن نگيرد و منافق هم تو را دوست نبيند».
نهج البلاغه، حكمت 42
امام علی علیه السّلام در باره «خَبّاب بن ارَت» فرمودند:
یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً (وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ) وَ عَاشَ مُجَاهِداً طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ ؛
خدا رحمت کند خَبّاب بن ارَت را که از صمیم دل اسلام آورد، و هجرتش از روی اطاعت بود، و به قدر حاجت قناعت می کرد، و از خداوند خشنود بود، و زندگی او جهاد بود. خوشا آنان که همواره به یاد رستخیزند، و کارشان پسند دیوان محاسبات الهی است، و به زندگی ساده آبرومندانه بسنده کنند، و از خداوند شادمان باشند.
نهج البلاغه، حکمت 41
امام علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه ‏السّلام فرمودند:

پسر جانم، چهار نکته در فضایل و چهار نکته در رذایل از من یاد گیر تا هیچ چیز به تو ضرر نرسانَد: بی ‏نیازترین بی ‏نیازی عقل است بزرگترین ناداری نابخردی است بالاترین وحشت، خودپسندی است و ارزنده‏ ترین تبار، اخلاق نیکوست. فرزند جانم، از دوستی با احمق بپرهیز، که اگر خواهد به تو سودی رسانَد سرانجام به تو ضرر زند از دوستی با بخیل نیز دوری کن، که آنچه را سخت بدان نیازمندی از تو مضایقه کند؛ و همچنین از دوستی با فاسق و فاجر بپرهیز، که تو را به پشیزی فروشد؛ و بالاخره با دروغگو هرگز دوست مشو، که چونان سراب است و با جادوی خطبهش دور را نزدیک، و نزدیک را دور جلوه دهد.
نهج البلاغه، حکمت 37
امام علی علیه السّلام در مسیر خود به شام، دهقانان شهر «انبار» را دید که از اسبها پایین پریده پیشاپیش او می دوند. حضرت فرمودند:

این چه کاری است که انجام می دهید؟ عرض کردند: رسم ما بر این است که فرمانروایانمان را چنین بزرگ می داریم. حضرت فرمودند: به خدا سوگند، فرمانروایانتان از این کار سودی نبرند، و شما خود را در دنیا به زحمت و رنج می افکنید و در آخرت به شقاوت دچار خواهید شد. و چه خسارت بار است رنج و مشقّتی که عذاب الهی را در پی داشته باشد، و چه سودمند است راحتی و آسایشی که از عذاب جهنّم ایمن دارد.
نهج البلاغه، حکمت 36