حکمت‌های نهج البلاغه
امام علی علیه السّلام در تسلیت مرگ فرزند اشعث بن قیس بدو فرمودند:

ای اشعث، اگر بر مرگ پسرت محزون شوی حق داری، که فرزندت را از دست داده ای، و اگر صبر کنی خدای را در هر مصیبتی پاداشی است. ای اشعث، اگر صبر کنی، بدانچه دست تقدیر رقم زده است تن در داده و به پاداش الهی دست یافته ای، و اگر بی تابی کنی آنچه مقدّر بوده، رسیده است ولی تو گناه کرده ای. ای اشعث، پسرت تو را شاد می کرد در حالی که بلا و آزمایشت بود، و تو را غمگین ساخت در حالی که ثواب و رحمت است.
نهج البلاغه، حکمت 283
امام علی علیه السّلام فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ تَحْسُنَ فِي لَامِعَةِ الْعُيُونِ عَلَانِيَتِي وَ تَقْبُحَ فِيمَا أُبْطِنُ لَكَ سَرِيرَتِي مُحَافِظاً عَلَى رِئَاءِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِي بِجَمِيعِ مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَيْهِ مِنِّي فَأُبْدِيَ لِلنَّاسِ حُسْنَ ظَاهِرِي وَ أُفْضِيَ إِلَيْكَ بِسُوءِ عَمَلِي تَقَرُّباً إِلَى عِبَادِكَ وَ تَبَاعُداً مِنْ مَرْضَاتِكَ؛
خدايا، به تو پناه برم از اينكه در ديدگاه ديگران زيبا باشم امّا باطنم در پيشگاه تو زشت باشد، تا با مردم رياكاري كنم به آنچه تو از من آگاهي، پس براي مردم ظاهرم را زيبا كنم امّا با عمل زشتم به سوي تو آيم به خاطر نزديكي به بندگان و دوري از خشنودي تو.
نهج البلاغه، حکمت 268
امام علی علیه السّلام فرمودند:
إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ؛
طمع، آدمي را بر لب آب آورَد ولي تشنه برگردانَد، ضمانت كند امّا وفا نكند. اي بسا نوشنده آب كه پيش از سيراب شدن گلو گيرش شود. هر قدر ارزش زرد و سرخ دنيا بيشتر آيد از دست دادنش مصيبت بارتر باشد. آرزوهاي دراز ديده بصيرت را كور كند، و بهره ها سراغ كسي رود كه در پي اش نباشد.
نهج البلاغه، حکمت 267
امام علی علیه السّلام فرمودند:

قطعاً بدانيد كه خداوند براي بندگان خود - هر چند زرنگ و پرتلاش باشند - بيش از آنچه در دفتر تقدير نوشته، قرار نداده است. نيز ناتواني و كم تلاشي آنان، مانع از رسيدن آنچه مقدّر است نخواهد شد. و آن كسي كه داراي اين شناخت باشد و آن را به كار بندد از همگان در آسايش پرسود، برتر است، و آن كه اين فرهنگ را وانهد و در آن ترديد كند از همه مردم گرفتارتر و زيانكارتر است. و چه بسيار كسان كه نعمت بر آنان ريزش دارد ولي آن نعمت مقدّمه عذاب الهي است، و چه بسيار گرفتاران كه مورد آزمايش اند. پس اي شنونده، بر سپاست بيفزاي، و از شتابت بكاه، و در ايستگاه روزيت بايست.
نهج البلاغه، حکمت 265
دو نفر را كه از بيت المال دزدي كرده بودند نزد امام علی علیه السّلام آوردند. يكي از آن دو خود برده اي از بيت المال بود و ديگري برده مردم. حضرت چنين داوري فرمودند:
أَمَّا هَذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللَّهِ وَ لَا حَدَّ عَلَيْهِ مَالُ اللَّهِ أَكَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ فَقَطَعَ يَدَهُ؛
امّا اين برده كه خود از بيت المال است حدّي بر او نيست زيرا بعضي از مال خدا بعض ديگر را خورده است، و امّا ديگري را بايد بر او حدّ جاري كرد. پس دست او را قطع كردند.
نهج البلاغه، حکمت 263
روايت است كه در حضور عمر در روزگار فرمانرواييش، از زيورهاي كعبه و زيادي آن سخن به ميان آمد، گروهي گفتند: اگر آنها را برگيري و سپاه مسلمين را بدان تجهيز كني ثواب آن برتر باشد، كعبه زيور نخواهد. عمر بدان تصميم گرفت و از امير مؤمنان علیه السّلام پرسيد، امام علی علیه السّلام فرمودند:

قرآن بر پيامبر فرود آمد در حالي كه اموال چهارگونه بودند: دارايي مسلمانان كه در مقام ارث بين وارثان تقسيم مي شد اموال عمومي كه بر نيازمندان قسمت مي فرمود خمس كه مصرف آن را خداوند معلوم نموده بود و صدقات كه بر نيازمندان توزيع مي شد. امّا زيورهاي كعبه در آن روزگار هم بود ولي به حال خود واگذاشته شد آن هم نه از روي فراموشي، و جايي هم بر خدا پنهان نبود. پس آن را در همان جايي كه خدا و پيامبرش مقرّر داشتند بگذار. آنگاه عمر به حضرت گفت: اگر نبودي رسوا شده بوديم. و زيورهاي كعبه را به حال خود وانهاد.
نهج البلاغه، حکمت 262
امام علی علیه السّلام فرمودند:
النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ؛
مردم در دنيا دو گونه كردارند: گروهي در دنيا براي دنيا آنچنان تلاش كنند كه آخرت را از ياد برند. از فقر باز ماندگانشان ترسند ولي از ناداري خود هرگز، پس عمر خود را در راه منفعت ديگران تباه سازند. و گروهي ديگر در دنيا براي آخرت تلاش كنند، پس آنچه سهم آنان از دنيا باشد بدون تلاش دريافت دارند، و در نتيجه هر دو بهره را برند: دنيا و آخرتشان آباد گردد، و در پيشگاه الهي روسپيدند، از خدا هم چيزي را نخواهند كه از ايشان دريغ كند.
نهج البلاغه، حکمت 261