0
مسیر جاری :
جلوه‌‎هاى تازه‌اى امام صادق علیه‌السلام

جلوه‌‎هاى تازه‌اى

باز طرح ديگرى گردونه گردان نهاد از بدايع جلوه‌هاى تازه‎اى كيهان نهاد ريخت طرحى نو جهان با مقدم باد صبا دشت و بستان هر طرف بينى گلى الوان نهاد
تو ممدوح خدایی امام صادق علیه‌السلام

تو ممدوح خدایی

سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خدایی ششمین حجت حق نجل رسول دو سرایی صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جایی مخزن علم خدا مشعل انوار هدایی
پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود امام صادق علیه‌السلام

پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود

پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود مسندنشین کرسی تدریس علم‌ها شایسته صفات حکیم و علیم بود
ای روح صداقت از دم تو امام صادق علیه‌السلام

ای روح صداقت از دم تو

ای روح صداقت از دم تو ای گوهر علم از یم تو زیبنده‌ی تو است نام صادق الحق که تویی امام صادق
انوار صبح صادق امام صادق علیه‌السلام

انوار صبح صادق

چون از افق برآید انوار صبح صادق در پاى سبزه بنشین با همدمى موافق شد موسم بهاران پرلاله كوهساران بستان پر از ریاحین صحرا پر از شقایق
وقتی آن بی صفت از چشم، حیا را انداخت امام صادق علیه‌السلام

وقتی آن بی صفت از چشم، حیا را انداخت

وقتی آن بی صفت از چشم، حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت.... دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت
مردی غروب کرد امام صادق علیه‌السلام

مردی غروب کرد

مردی غروب کرد وقتی افق شکست خورشید دیگری جای پدر نشست او یک امام بود هرچند بی قیام او یک رسول بود جبریل شاهد است
مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد امام صادق علیه‌السلام

مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد

مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد میان راه ، تن تو بی اختیار بیفتد تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد
مادر بیا امام صادق علیه‌السلام

مادر بیا

مادر بیا که گیرد مرغ دلم بهانه گیرد بهانه تو با ذکر عاشقانه مادر بیا نظر کن کز باب خانه من از فتنه زمانه آتش کشد زبانه
گوشه‌ای از حرای حجره خویش امام صادق علیه‌السلام

گوشه‌ای از حرای حجره خویش

گوشه‌ای از حرای حجره‌ی خویش نیمه شب‌ها، خدا خدا می‌کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می‌کرد