مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد

مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد میان راه ، تن تو بی اختیار بیفتد تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد
يکشنبه، 20 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد

مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد

شاعر: علی اکبر لطیفیان

مباد آن‌که عبای تو یک کنار بیفتد

میان راه ، تن تو بی اختیار بیفتد

تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند

که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد

دگر غرور تو را چاره جز شکسته شدن نیست

اگر محاسن تو دست این سوار بیفتد

توقع اثری غیر آبله نتوان داشت

مسیر پای برهنه‌ت اگر به خار بیفتد

چه خوب شد که لباست به میخ در نگرفت و ...

چه خوب شد که نشد پهلویت ز کار بیفتد

اگر چه سوخت حریمت ولی ندید نگاهت

ز گوش دخترکان تو گوشوار بیفتد

هنوز هم که هنوز است جلوه‌های تو جاریست

که آفتاب، محال است در حصار بیفتد



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط