مسیر جاری :
میثاق نامه حضرت زهرا (س) و امتحان قبل از خلفت
بررسی دکوراسیون اتاقهای هتل پارسیان استقلال
بصیرت و تبیین به روایت حضرت زهرا (س)
پارچه بافت چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
چشم انداز جذاب پایتخت از هتل ارم تهران
خط در زمان هخامنشیان
خط در دولت مادها
رنج نامه و ندای مظلومیت حضرت زهرا (س)
کالری نان چاودار چقدر است؟
کالری یک قاشق شکر چقدر است؟
محل ولادت امام علی علیه السلام کجاست؟
نحوه خواندن نماز والدین
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چهار زن برگزیده عالم
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
دفاع مقدس و صحنه های ایثار (2)
با توجه به مسئولیت خطیر و حساسی که به عهده داشت، مأموریت های او اغلب برون مرزی بود. روزی او را در پمپ بنزین تدارکات سپاه شوش دیدم و آن موقعی بود که از مأموریت برمی گشت. وقتی از ماشین پیاده شد و با من احوال
تا آخرین نفس (3)
«در یک زمستان سرد، با شهید دقایقی، در چادری بودم. او متوجّه شد که یکی از مجاهدان، در خواب از سرما بر خود می لرزد. با این که هوا سرد بود و خود او به پتو نیاز داشت، رفت و پتوی خود را آورد و روی آن مجاهد...
تا آخرین نفس (2)
منطقه ای اورامان به دلیل وضعیت جغرافیایی و دارا بودن ارتفاعات مختلف، برای ما اهمیت ویژه ای داشت. یک سلسله از کوه های منطقه که در خطوط مرزی بود، در اختیار عناصر رزگاری بود و به همین امر موجب شده بود تا...
تا آخرین نفس (1)
به منطقه مائوت عراق می روند. فرمانده قول داده بود که آقارضا را به خط نبرد. دیگران می رفتند و بر می گشتند. شوخی های آقارضا خستگی را از تنشان در می کرد.
از خود گذشتگان (3)
در عملیّات والفجر مقدماتی، من مسئول تسلیحات گردان بودم. زمانی که فرمان دادند گردان ها مسلح شوند، ایرج آمد و تیربار را گرفت و بر دوش گذاشت.
از خود گذشتگان (2)
عملیّات کربلای 5 بود و علی از چند ناحیه بدن به شدت زخمی شده بود و خون زیادی از او می رفت. بچّه ها با اصرار می خواستند او را به عقب ببرند و به اورژانس برسانند، اما او با حالتی عصبانی و قاطعانه به بچّه ها...
از خود گذشتگان (1)
در عملیّات والفجر 3، حاج قاسم فرمانده تیپ بود. آن شب به همراه گروهان احتیاط، وارد منطقه شدیم. اما چند ساعت بعد از شکستن خط، مجبور به عقب نشینی شدیم. من و تعدادی از نیروها تا شب بعد در منطقه ماندیم و پس...
جلوه های ایثار (3)
آقای فرومندی در جبهه مجروح شده بود و در منزل استراحت می کرد. من با چند نفر از برادران پاسدار به عیادت او رفتیم. منزل پر از دوستان و آشنایانی بود که به دیدنش آمده بودند. همه از او می خواستند که راحت باشد...
جلوه های ایثار (2)
شهید مهدی ابوطالبی نصرآبادی ژاندارمری تفت می خواست او را دستگیر کند. یک شب دیروقت به در خانه ی ما آمدند و پس از بیرون کشیدن من، گفتند: « یا خودت بیا برویم یا پسرت را نشان بده... »
جلوه های ایثار (1)
در منطقه عملیّاتی والفجر 8، محور کارخانه نمک، به وسیله ی دو دستگاه بولدوزر و با فاصله ی زیاد از هم در حال خاکریز زدن بودیم. خبر آوردند یکی از دستگاه ها در نمک زار گیر کرده است. به همراه عباس آن جا رفتیم....