زندگاني ولي نعمت من باد دراز شاعر : انوري در مزيد شرف و دولت و پيروزي و ناز زندگاني ولي نعمت من باد دراز نيستم جمله حقيقت چو نيم جمله مجاز باد معلوم خداوند که من بنده...

موکب عالي دستور جهان آمد باز شاعر : انوري به سعادت به مقر شرف و عزت و ناز موکب عالي دستور جهان آمد باز موکبش تا به سعادت رود و آيد باز جاودان در کنف خير و سعادت بادا...

به فال نيک درآمد به شهر موکب مير شاعر : انوري به طالعي که سجودش همي کند تقدير به فال نيک درآمد به شهر موکب مير جمال مجلس سلطان و بارگاه وزير به بارگاه بزرگي نشست باز...

بر من آمد خورشيد نيکوان شبگير شاعر : انوري به قد چو سرو بلند و برخ چو بدر منير بر من آمد خورشيد نيکوان شبگير هزار دل سر زلفش کشيده در زنجير هزار جان لب لعلش نهاده بر...

اي به نسبت با تو هرچه اندر ضمير آمد حقير شاعر : انوري پايه‌ي تست آنکه نايد از بلندي در ضمير اي به نسبت با تو هرچه اندر ضمير آمد حقير اي جهان را صدر و دين را مجد و دنيا را...

به سعي نام تو شد فال مشتري مسعود شاعر : انوري ز عکس راي تو شد جرم آفتاب منير به سعي نام تو شد فال مشتري مسعود گه وقار زهي جرم بخش عذرپذير گه نفاذ زهي فتنه‌بند کارگشاي...

ابشروا يا اهل نيشابور اذا جاء البشير شاعر : انوري کاندر آمد موکب ميمون منصور وزير ابشروا يا اهل نيشابور اذا جاء البشير موکبي کز گرد او گردون ديگر شد اثير موکبي کز فر...

اي بهمت وراي چرخ اثير شاعر : انوري چرخ در جنت همت تو قصير اي بهمت وراي چرخ اثير وي به جود و سخا عديم نظير اي بقدر و شرف عديم شبيه پيش دست تو زفت ابر مطير پيش وهم...

اي بهمت برتر از چرخ اثير شاعر : انوري وز بزرگي دين يزدان را نصير اي بهمت برتر از چرخ اثير کرده دستت دست برابر مطير برده حکمت گوي از باد صبا کس نيابد در خم گردون پير...

اي ز راي تو ملک و دين معمور شاعر : انوري شب اين روز و ماتم آن سور اي ز راي تو ملک و دين معمور صادر و وارد صبا و دبور حامل حرز نامه‌ي امرت رايت تو چو نام تو منصور ...