0
مسیر جاری :
جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم سعدی شیرازی

جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم

جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم شاعر : سعدي به مردمي که گر از مردمي اثر ديدم جهان بگشتم و آفاق سر به سر ديدم وفا ز مردم اين عهد اگر ديدم مگر که مرد وفادار از جهان گم...
کسي که او نظر مهر در زمانه کند سعدی شیرازی

کسي که او نظر مهر در زمانه کند

کسي که او نظر مهر در زمانه کند شاعر : سعدي چنان سزد که همه کار عاقلانه کند کسي که او نظر مهر در زمانه کند اگر چه آب حياتست از آن کرانه کند هر آنچه خاطر موري ازو بيازارد...
اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير سعدی شیرازی

اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير

اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير شاعر : سعدي در وي هزار سال چو نوح آرميده گير اي دل به کام خويش جهان را تو ديده گير ايوان و قصر سر به فلک بر کشيده گير بستان و باغ...
وان همسر عزيز که از عده دست داشت سعدی شیرازی

وان همسر عزيز که از عده دست داشت

وان همسر عزيز که از عده دست داشت شاعر : سعدي خواهد که باز بسته‌ي عقد فلان شود وان همسر عزيز که از عده دست داشت پس گفت و گوي بر سر باغ و دکان شود ميراث گير کم خرد آيد...
تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود سعدی شیرازی

تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود

تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود شاعر : سعدي فرارگاه تو دارالقرار خواهد بود تو را ز دست اجل کي فرار خواهد بود مباش غره که ناپايدار خواهد بود اگر تو ملک جهان را به دست...
دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي سعدی شیرازی

دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي

دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي شاعر : سعدي زنهار بد مکن که نکردست عاقلي دنيا نيرزد آنکه پريشان کني دلي آزار مرمان نکند جز مغفلي اين پنج روزه مهلت ايام آدمي تا مجمل...
وجودم به تنگ آمد از جور تنگي سعدی شیرازی

وجودم به تنگ آمد از جور تنگي

وجودم به تنگ آمد از جور تنگي شاعر : سعدي شدم در سفر روزگاري درنگي وجودم به تنگ آمد از جور تنگي چو يأجوج بگذشتم از سد سنگي جهان زير پي چون سکندر بريدم جهان درهم افتاده...
اي نفس اگر به ديده‌ي تحقيق بنگري سعدی شیرازی

اي نفس اگر به ديده‌ي تحقيق بنگري

اي نفس اگر به ديده‌ي تحقيق بنگري شاعر : سعدي درويشي اختيار کني بر توانگري اي نفس اگر به ديده‌ي تحقيق بنگري تو نيز با گداي محلت برابري اي پادشاه شهر چو وقتت فرا رسد ...
گرين خيال محقق شود به بيداري سعدی شیرازی

گرين خيال محقق شود به بيداري

گرين خيال محقق شود به بيداري شاعر : سعدي که روي عزم همايون ازين طرف داري گرين خيال محقق شود به بيداري يکي منم که به مدحش کنم شکرباري خداي را که تواند گزارد شکر و سپاس...
بزن که قوت بازوي سلطنت داري سعدی شیرازی

بزن که قوت بازوي سلطنت داري

بزن که قوت بازوي سلطنت داري شاعر : سعدي که دست همت مردانت مي‌دهد ياري بزن که قوت بازوي سلطنت داري که در حمايت صاحبدلان بسياري جهان‌گشاي و عدو بند و ملک‌بخش و ستان ...