مسیر جاری :
روش و آداب ختم یا لطیف
روش و آداب ختم یا ذوالجلال و الاکرام + متن و صوت
بهترین زمان برای پرواز به شیراز؛ راهنمای سفر
میثاق نامه حضرت زهرا (س) و امتحان قبل از خلفت
بررسی دکوراسیون اتاقهای هتل پارسیان استقلال
بصیرت و تبیین به روایت حضرت زهرا (س)
پارچه بافت چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
چشم انداز جذاب پایتخت از هتل ارم تهران
خط در زمان ساسانیان
خط در زمان هخامنشیان
محل ولادت امام علی علیه السلام کجاست؟
نحوه خواندن نماز والدین
داستان انار خواستن حضرت زهرا(س) از امام علی(ع)
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چهار زن برگزیده عالم
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
عاشق سلسلهي زلف گرهگيرم من
عاشق سلسلهي زلف گرهگيرم من شاعر : صائب تبريزي روزگاري است که ديوانهي زنجيرم من عاشق سلسلهي زلف گرهگيرم من محو يک نقش چو آيينهي تصويرم من نکنم چشم به هر نقش سبکسير...
ز بيعشقي بهار زندگي دامن کشيد از من
ز بيعشقي بهار زندگي دامن کشيد از من شاعر : صائب تبريزي وگرنه همچو نخل طور آتش ميچکيد از من ز بيعشقي بهار زندگي دامن کشيد از من که هر عضوي چو دل از بيقراري ميتپيد از...
اي دل از پست و بلند روزگار انديشه کن
اي دل از پست و بلند روزگار انديشه کن شاعر : صائب تبريزي در برومندي ز قحط برگ و بار انديشه کن اي دل از پست و بلند روزگار انديشه کن از ورق گرداني ليل و نهار انديشه کن از...
با حلقهي ارادت ساغر به گوش کن
با حلقهي ارادت ساغر به گوش کن شاعر : صائب تبريزي يا عاقلانه ترک در ميفروش کن با حلقهي ارادت ساغر به گوش کن سرجوش زندگاني خود صرف جوش کن چون مي درين دو هفته که محبوس...
ساقي دميد صبح، علاج خمار کن
ساقي دميد صبح، علاج خمار کن شاعر : صائب تبريزي خورشيد را ز پردهي شب آشکار کن ساقي دميد صبح، علاج خمار کن از مي خزان چهرهي ما را بهار کن رنگ شکسته ميشکند شيشه در جگر...
خدايا قطرهام را شورش دريا کرامت کن
خدايا قطرهام را شورش دريا کرامت کن شاعر : صائب تبريزي دل خون گشته و مژگان خونپالا کرامت کن خدايا قطرهام را شورش دريا کرامت کن کف خاک مرا پيشاني صحرا کرامت کن نميگرداني...
مکن منع تماشايي ز ديدن
مکن منع تماشايي ز ديدن شاعر : صائب تبريزي که اين گل کم نميگردد به چيدن مکن منع تماشايي ز ديدن کماني را که نتواني کشيدن چو ابروي بتان محراب خود کن پر کاهي است حاصل...
بوي گل و نسيم صبا ميتوان شدن
بوي گل و نسيم صبا ميتوان شدن شاعر : صائب تبريزي گر بگذري ز خويشتن، چها ميتوان شدن بوي گل و نسيم صبا ميتوان شدن بنگر که از کجا به کجا ميتوان شدن شبنم به آفتاب رسيد...
توبه از مي به چه تدبير توانم کردن؟
توبه از مي به چه تدبير توانم کردن؟ شاعر : صائب تبريزي من عاجز چه به تقدير توانم کردن؟ توبه از مي به چه تدبير توانم کردن؟ به کفي خاک چه تعمير توانم کردن؟ رخنه در ملک وجودم...
موج دريا را نباشد اختيار خويشتن
موج دريا را نباشد اختيار خويشتن شاعر : صائب تبريزي دست بردار از عنان گير و دار خويشتن موج دريا را نباشد اختيار خويشتن مرکب ني بار باشد بر سوار خويشتن زهد خشک از خاطرم...