موج دريا را نباشد اختيار خويشتن موج دريا را نباشد اختيار خويشتنشاعر : صائب تبريزي دست بردار از عنان گير و دار خويشتنموج دريا را نباشد اختيار خويشتنمرکب ني بار باشد بر سوار خويشتنزهد خشک از خاطرم هرگز غباري برنداشتميکشم خجلت ز اوج اعتبار خويشتنخار ديوار گلستانم که از بيحاصليبهرهاي بردار از بوس و کنار خويشتنخلوتي چون خانهي آيينهداري پيش دستگر دلت خواهد، به لعل آبدار خويشتنميتواني آتش شوق مرا خاموش کردگر بداني حال من در انتظار خويشتنديدن آيينه را موقوف خواهي داشتنميشمارم زنگ کلفت را بهار خويشتنبس که چون آيينه صائب ديدهام ناديدني