0
مسیر جاری :
تزئینات اصطلاح‌شناسی فلسفی

تزئینات

تزیینات، جمع تزیین، و تزیین، مصدر باب تفعیل است و در لغت معنی آراستن و زینت کردن می‌دهد. در اصطلاح اهل منطق، مراد از تزیینات، توابع خطابه، یا توابع باب خطابه است و آن عبارت از اموری است که از ذات سخن
تداخل اصطلاح‌شناسی فلسفی

تداخل

تداخل، مصدر باب تفاعل و در لغت در یکدیگر داخل شدن و درهم شدن و یکی شدن معنی می‌دهد. تداخل هم اصطلاحی است منطقی و هم اصطلاحی است فلسفی. بنابراین هم معنایی منطقی دارد، هم معنایی فلسفی.
تحليل اصطلاح‌شناسی فلسفی

تحليل

تحليل، در لغت به معناي تجزيه کردن به اجزاء و از هم گشادن چيزي است. در اصطلاح دانش منطق، تحليل، در برابر تقسيم قرار دارد و همانند تقسيم يکي از انحاء تعليميه (= تقسيم، تحليل، تحديد، اقامه‌ي برهان) به شمار...
تجدد امثال اصطلاح‌شناسی فلسفی

تجدد امثال

تَجَدُّد اَمثال، یعنی نو شدن مثل‌ها و مانندها. بدین معنی که چیزی از میان برود و همانند آن در وجود آید. در اصطلاح کلام، عرفان و فلسفه، مراد از تجدّد امثال، یا تبدل امثال عبارت از این معناست که اعراض یا...
تبکیت اصطلاح‌شناسی فلسفی

تبکیت

تبکیت، در لغت به معنی درشتی کردن، سرزنش کردن، خاموش کردن و زبان بند کردن است و در اصطلاح به معنی غلبه کردن بر کسی است به حجت و دلیل. اهل منطق تبکیت را استدلالی می‌دانند که به قصد رد و ابطال عقیده‌ای یا...
تباین اصطلاح‌شناسی فلسفی

تباین

تباین، در لغت به معنی جدایی و اختلاف است. در دانش منطق تباین هم اصطلاحی است در حوزه‌ی تصورات، و هم اصطلاحی است در حوزه‌ی تصدیقات (= قضایا).
تألیف اصطلاح‌شناسی فلسفی

تألیف

تألیف، در لغت به معنی فراهم آوردن، جمع کردن و گرد کردن است. تألیف یا ترکیب هم اصطلاحی است کلامی، و هم اصطلاحی است منطقی: 1) کلام: در اصطلاح اهل کلام، تألیف، تعبیر دیگری است از اجتماع که یکی از اکوان اربعه...
تالی اصطلاح‌شناسی فلسفی

تالی

تالی، در لغت به معنی از پی رونده بر تابع و دنبال است. در اصطلاح دانش منطق، تالی به جزء دوم قضیه‌های شرطیه که در پی جزء اول می‌آید اطلاق می‌شود. چنانکه «روز موجوداست» و «مس است، آهن است،...» در دو قضیه‌ی...
تأله اصطلاح‌شناسی فلسفی

تأله

تأله، اصطلاح فلسفی. تأله حالتی است انسانی که با قبول مبدئی برای وجود، در درون آدمی محقق می‌شود و در اعمال و رفتار او نمود پیدا می‌کند و او را از دیگران متمایز می‌سازد. مسأله‌ی تأله در الهیات یا علم الهی...
تأثیر اصطلاح‌شناسی فلسفی

تأثیر

تأثیر، در لغت مصدر باب تفعیل عربی است به معنی اثر کردن و کارگر افتادن چنانکه تأثر - که در تقابل با تأثیر به کار می‌رود - مصدر باب تفعّل عربی است به معنی اثر پذیرفتن. در اصطلاح اهل فلسفه‌، تأثیر از مقوله‌ی...