مسیر جاری :
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اهمیت آموزش و یادگیری خوشنویسی
پیوند عرفانی در هنر خوشنویسی
استناد حضرت زهرا (س) به آیات قران در خطبه فدک
سوالات متداول بلیط تهران دبی علی بابا
انواع هوش مصنوعی را به همراه کاربرد هریک بشناسید
دوگانه جنگ و صلح در اسلام
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چهار زن برگزیده عالم
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
پیش شماره شهر های استان گیلان
بود در روم پيش ازين سر و کار
بود در روم پيش ازين سر و کار شاعر : اوحدي مراغه اي صاحبي نان ده و فتوت يار بود در روم پيش ازين سر و کار پر ز سنگ و ز آلت کشتي لنگري باز کرده چون کشتي کرده ريش دراز...
پيش ازين مردمي چنين بودست
پيش ازين مردمي چنين بودست شاعر : اوحدي مراغه اي رسم اهل فتوت اين بودست پيش ازين مردمي چنين بودست نامشان بر سر زباني نيست وين دم از هر دو خود نشاني نيست بند مکري بگستراند...
چيست مردي؟ ز مردمان بررس
چيست مردي؟ ز مردمان بررس شاعر : اوحدي مراغه اي مردمي چيست؟ گر بداني بس چيست مردي؟ ز مردمان بررس اوست مردم که مردوار بود مرد را مردمي شعار بود چارهي خويشتن نداني کرد...
من شنيدم که صاحب ديذي
من شنيدم که صاحب ديذي شاعر : اوحدي مراغه اي داشت ناپاکزاده تلميذي من شنيدم که صاحب ديذي پر هنر بر سرش مصيبت و رنج سالها ديده در سراي سپنج هم سخن گوي و هم توانا شد...
دوستي را يگانه شو با دوست
دوستي را يگانه شو با دوست شاعر : اوحدي مراغه اي از صفا چون دو مغز در يک پوست دوستي را يگانه شو با دوست دل بر آن دوستي امين نبود دوستي کز براي دين نبود همچنان در ميانه...
شاعري چيست؟ بر در دونان
شاعري چيست؟ بر در دونان شاعر : اوحدي مراغه اي خانهي کرد و حکمت يونان شاعري چيست؟ بر در دونان طبع را دادن عذاب و شکنج به ثناشان دريغ باشد رنج تو به مدحش ز ديده ريزان...
خوان اينان که خون دل پالود
خوان اينان که خون دل پالود شاعر : اوحدي مراغه اي ندهد لقمه جز که زهر آلود خوان اينان که خون دل پالود چون نگيرد خوردنده را تا سه؟ زهر بر روي و زهر در کاسه کز چنان لقمه...
داشت عيسي خري کبود به رنگ
داشت عيسي خري کبود به رنگ شاعر : اوحدي مراغه اي که نرفتي دو روز يک فرسنگ داشت عيسي خري کبود به رنگ با وجود چنان حضور و نماز من شنيدم که در شبان دراز خر خود را دويست...
مکن، اي خواجه، بر غلامان جور
مکن، اي خواجه، بر غلامان جور شاعر : اوحدي مراغه اي که بدين شکل و سان نماند دور مکن، اي خواجه، بر غلامان جور دل او را ز غصه ريش مکن زور بر زير دست خويش مکن بر سر اين...
هر که از پرورنده رنج نديد
هر که از پرورنده رنج نديد شاعر : اوحدي مراغه اي در جهان جز غم و شکنج نديد هر که از پرورنده رنج نديد دل داننده را نه در خوردست ميوهي بيشه چون نپروردست يا در آن بيشه...