مسیر جاری :
عجیب ترین برج های جهان
طرز تهیه تن ماهی خانگی
نظام مدیریت وقف و امور خیریه در قطر، تحلیلی از ساختارها، نهادها و رویکردهای اسلامی
اگه خیارشور زیادی شور شد چه کنیم؟
سیمای چهار مادر آسمانی: آمنه، فاطمه بنت اسد، خدیجه و فاطمه زهرا (علیهمالسلام)
هر آنچه باید درباره قدیمی ترین کلیسای جهان بدانید
مقاوم ترین گل های آپارتمانی
خوشمزه ترین روش پخت ماهی
والدین آگاه با عیدی بچه ها چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
راه های مودبانه برای «متوقف کردن» افراد پرحرف
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چهار زن برگزیده عالم
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
کاربردهای انرژی هسته ای
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
امام خمینی
در پردههای اشک و آه
فریاد، زقلب تنگ، بیرون آمد آه از دلِ سختِ سنگ، بیرون آمد شب در غم تو، سیاه بر تن پوشید خورشید (پریده رنگ) بیرون آمد
امام خمینی
در آستانه
گل، با تو از جوانه، سخن گفت آزادی از ترانه، سخن گفت آن دست کوچک از دو لب تو با کودکان خانه سخن، گفت
امام خمینی
در انتظار...
جاده در انتظار مسافر مسافر در انتظار سفر کسی انگار تصویر باران را در ذهن سادۀ ما
امام خمینی
داغ جماران
مه من شب شد و پیدا نشدی امشب آیینه فردا نشدی باغ از هجر نگاهت تب کرد آسمان رنگ جهان را شب کرد
امام خمینی
حالا که نیستی
فواره های سبز کنار خیابان فواره های زرد... تنها تو تکرار نمی شوی
امام خمینی
دلم شیت جمارانه خدایا
دلم شیت جمارانه خدایا چَوم نمناک وارانه خدایا عَجوُ سنگینه سینهی پِر لَه دردم
غمینِ درد هجرانه خدایا
امام خمینی
جلوۀ نورانی آفتاب
امروز اگر پرگشایم به هوایت فرداست که سر می دهم آواز برایت پیداست که این «سعی» تو خالی «زصفا» نیست از خسته ترین، تشنه ترین هروله هایت
امام خمینی
جرعه نوش چشم محبوبی که رفت
ای امام ای آیت فرخندگی ای وجودت چشمه پایندگی مظهر آیات قرآنی، تویی افتخار نسل ایرانی، تویی
امام خمینی
تو ای نگاه بهاری...
به یک طلوع بدون زوال میمانی به یک امید پر از شور و حال میمانی و اتفاق تماشای تو عجب گذراست به شوق لحظه تحویل سال میمانی
امام خمینی
تقدیم این دیار
هر شعر بی قرار تو آنی دوباره داشت طوفان چشم تو هیجانی دوباره داشت آن خشکسال تلخ که گسترده بود دست از آن سوار سبز نشانی دوباره داشت