0
مسیر جاری :
شنيدم من که اندر ماه نيسان شیخ محمود شبستری

شنيدم من که اندر ماه نيسان

شنيدم من که اندر ماه نيسان شاعر : شيخ محمود شبستري صدف بالا رود از قعر عمان شنيدم من که اندر ماه نيسان به روي بحر بنشيند دهن باز ز شيب قعر بحر آيد برافراز فرو بارد...
يکي درياست هستي نطق ساحل شیخ محمود شبستری

يکي درياست هستي نطق ساحل

يکي درياست هستي نطق ساحل شاعر : شيخ محمود شبستري صدف حرف و جواهر دانش دل يکي درياست هستي نطق ساحل برون ريزد ز نص و نقل و اخبار به هر موجي هزاران در شهوار نگردد قطره‌اي...
چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد شیخ محمود شبستری

چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد

چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد شاعر : شيخ محمود شبستري ز قعر او چه گوهر حاصل آمد چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد
ز من بشنو حديث بي کم و بيش شیخ محمود شبستری

ز من بشنو حديث بي کم و بيش

ز من بشنو حديث بي کم و بيش شاعر : شيخ محمود شبستري ز نزديکي تو دور افتادي از خويش ز من بشنو حديث بي کم و بيش از آنجا قرب و بعد و بيش و کم شد چو هستي را ظهوري در عدم شد...
وصال ممکن و واجب به هم چيست شیخ محمود شبستری

وصال ممکن و واجب به هم چيست

وصال ممکن و واجب به هم چيست شاعر : شيخ محمود شبستري حديث قرب و بعد و بيش و کم چيست وصال ممکن و واجب به هم چيست
چو نور نفس گويا بر تن آيد شیخ محمود شبستری

چو نور نفس گويا بر تن آيد

چو نور نفس گويا بر تن آيد شاعر : شيخ محمود شبستري يکي جسم لطيف و روشن آيد چو نور نفس گويا بر تن آيد بيابد علم و راي و فهم و تدبير شود طفل و جوان و کهل و کمپير رود...
وصال حق ز خلقيت جدايي است شیخ محمود شبستری

وصال حق ز خلقيت جدايي است

وصال حق ز خلقيت جدايي است شاعر : شيخ محمود شبستري ز خود بيگانه گشتن آشنايي است وصال حق ز خلقيت جدايي است به جز واجب دگر چيزي نماند چو ممکن گرد امکان برفشاند که در...
چرا مخلوق را گويند واصل شیخ محمود شبستری

چرا مخلوق را گويند واصل

چرا مخلوق را گويند واصل شاعر : شيخ محمود شبستري سلوک و سير او چون گشت حاصل چرا مخلوق را گويند واصل
بنه آيينه‌اي اندر برابر شیخ محمود شبستری

بنه آيينه‌اي اندر برابر

بنه آيينه‌اي اندر برابر شاعر : شيخ محمود شبستري در او بنگر ببين آن شخص ديگر بنه آيينه‌اي اندر برابر نه اين است و نه آن پس کيست آن عکس يکي ره باز بين تا چيست آن عکس ...
من و ما و تو او هست يک چيز شیخ محمود شبستری

من و ما و تو او هست يک چيز

من و ما و تو او هست يک چيز شاعر : شيخ محمود شبستري که در وحدت نباشد هيچ تمييز من و ما و تو او هست يک چيز انا الحق اندر او صوت و صدا شد هر آن کو خالي از خود چون خلا شد...