شنيدم من که اندر ماه نيسان

شنيدم من که اندر ماه نيسان شاعر : شيخ محمود شبستري صدف بالا رود از قعر عمان شنيدم من که اندر ماه نيسان به روي بحر بنشيند دهن باز ز شيب قعر بحر آيد برافراز فرو بارد به امر حق تعالي بخاري مرتفع گردد ز دريا شود بسته دهان او به صد بند چکد اندر دهانش قطره‌اي چند شود آن قطره‌ي باران يکي در رود با قعر دريا با دلي پر از آن آرد برون للي لالا به قعر اندر رود غواص دريا بخارش فيض و باران علم اسماست تن تو ساحل و هستي چو درياست که او را صد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شنيدم من که اندر ماه نيسان
شنيدم من که اندر ماه نيسان
شنيدم من که اندر ماه نيسان

شاعر : شيخ محمود شبستري

صدف بالا رود از قعر عمانشنيدم من که اندر ماه نيسان
به روي بحر بنشيند دهن بازز شيب قعر بحر آيد برافراز
فرو بارد به امر حق تعاليبخاري مرتفع گردد ز دريا
شود بسته دهان او به صد بندچکد اندر دهانش قطره‌اي چند
شود آن قطره‌ي باران يکي دررود با قعر دريا با دلي پر
از آن آرد برون للي لالابه قعر اندر رود غواص دريا
بخارش فيض و باران علم اسماستتن تو ساحل و هستي چو درياست
که او را صد جواهر در گليم استخرد غواص آن بحر عظيم است
صدف با علم دل صوت است با حرفدل آمد علم را مانند يک ظرف
رسد زو حرفها با گوش سامعنفس گردد روان چون برق لامع
بيفکن پوست مغز نغز بردارصدف بشکن برون کن در شهوار
همي‌گردد همه پيرامن حرفلغت با اشتقاق و نحو با صرف
به هرزه صرف عمر نازنين کردهر آن کو جمله عمر خود در اين کرد
نيابد مغز هر کو پوست نشکستز جوزش قشر سبز افتاد در دست
ز علم ظاهر آمد علم دين نغزبلي بي پوست ناپخته است هر مغز
به جان و دل برو در علم دين کوشز من جان برادر پند بنيوش
اگر کهتر بد از وي مهتري يافتکه عالم در دو عالم سروري يافت
بسي بهتر ز علم قال باشدعمل کان از سر احوال باشد
نه چون علم است کان کار از دل آيدولي کاري که از آب و گل آيد
که اين را غرب گيري آن چو شرق استميان جسم و جان بنگر چه فرق است
به نسبت با علوم قال با حالاز اينجا باز دان احوال و اعمال
که صورت دارد اما نيست معنينه علم است آنکه دارد ميل دنيي
ملک خواهي سگ از خود دور اندازنگردد علم هرگز جمع با آز
نباشد در دلي کو سگ سرشت استعلوم دين ز اخلاق فرشته است
نکو بشنو که البته چنين استحديث مصطفي آخر همين است
فرشته نايد اندر وي ضرورتدرون خانه‌اي چون هست صورت
که تا سازد ملک پيش تو منزلبرو بزداي روي تخته‌ي دل
ز بهر آخرت مي‌کن حراثتاز او تحصيل کن علم وراثت
مزين شو به اصل جمله اخلاقکتاب حق بخوان از نفس و آفاق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط