مسیر جاری :
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
خرمای شیرین...
رسول با چوب روی دیوار خط کشید و دوباره زیر لب خط ها را شمرد:
- «شد 15روز. پس چرا نیامد؟ نکنه چاخان کردی؟»
دیلو، دستش را روی سینه اش گذاشت و برافروخته گفت: « آقام خودش گفت همین روزها می آید. تازه...
تخممرغ ها پشت در بود
مامان در مرغ دانی را که باز کرد، همه چیز را فهمید. فکر نمی کردم به این زودی ها از ماجرا سر دربیاورد. خودم را دلداری می دادم که آخرش می فهمید. حالا امروز نه، فردا. اصلا تقصیر من نبود، تقصیر مرادی بود...
دو خط آب...
صدای میرزا بریده بریده می آمد بالا. عباس سرش را توی چاه کرد و طناب را بالا کشید. بعد دلو را خالی کرد روی زمین و گفت: «میرزا پیر شده، دیگه آدم چاه نیست. اگه اون پایین خفه بشه، تو جرات داری بری پایین یا...
روزی که حال زمین بد شد
آن روز صبح وقتی زمین چشم هایش را باز کرد، دید نمی تواند خوب نفس بکشد و نمی تواند با چشم هایش اطرافش را خوب ببیند. هرچه چشم هایش را مالید، هرچه نفس عمیق کشید، دید نه که نه؛ هیچچیز تغییر نکرد.
می خواهم معلم باشم
روز معلم که می رسد هدیه ی کوچکی آماده می کنی، با وسواس خاصی آن را تزیین می کنی و دلت می خواهد هرچه زودتر آن را به معلمت هدیه کنی و آن زمان که هدیه را از دستت می گیرد چشمانش را با دقت برانداز کنی.
با خواندن، سفر آغاز میشود
تا به حال فکر کرده بودید که حل کردن مسایل ریاضی میتواند درمان کننده باشد؟ درمان کنندهی چه؟ درمان کنندهی افسردگی.
وای... باز هم خانه تکانی!
با نزدیک شدن سال نو، رسم باستانی و پدردربیارِ خانه تکانی نیز انجام می شود. عدم همکاری همه جانبه ی فرزندان در اجرای این رسم باعث شده است تا اَنگ هایی مثل: تنبل بودن، از زیر کار دررو بودن و نسبت به...
من به یاد تو بهار می شوم
تو قلبهای مُرده را
همیشه زنده می کنی
و خانه ی دلِ مرا
پُر از پرنده می کنی
مهمان پذیر
اخم تو مثل آلوچه ترش است
خندههایت ولی هندوانه
صبح سُر میخوری در خیابان
عصر قِل میخوری سمت خانه
من تو را ندیدهام ولی
من اگرچه هیچوقت
چهرهی تو را ندیدهام
لحظههای من
پر است از صدای تو