0
مسیر جاری :
منطقه‌گرایی واژه‌شناسی

منطقه‌گرایی

این اصطلاح برای اشاره به جنبش سیاسی و اجتماعی ملهم از فرهنگ یک منطقه‌ی خاص به کار می‎رود که در پی دفاع از هویت بومی و محلی است در برابر ادغام شدن در تجانس و همگونی ملی، و همچنین خواهان استقلال هرچه بیشتر...
منافع واژه‌شناسی

منافع

وقتی می‎گوییم اقدام، خط مشی یا وضعیتی خاص به نفع فرد یا جمع معینی است، منظورمان این است که از جهت مهمی موجب پیشبرد یا ارتقای رفاه و آسایش آن‎ها می‎شود. سخن گفتن از منافع می‎تواند با قصد هنجاری یا تبیینی...
مناسک سیاسی واژه‌شناسی

مناسک سیاسی

مناسک به معنای فعالیت رسمی یا ضابطه مندی که نوعاً در زمان‎ها و مکان‌های مشخصی اجرا می‌شود، متفاوت با عادت و رسم است، چون جنبه‌ی نمادین و غالباً نمایشی دارد و نه فقط ایده‎ها بلکه غالباً احساسات نیرومندی...
ملی‌گرایی واژه‌شناسی

ملی‌گرایی

طبق این آموزه، واحد سیاسی و واحد قومی باید هم ارز یکدیگر باشند. به بیان مشخص‎تر و ملموستر، ملی‌گرایان معتقدند که دولت ملی که معادل با فرهنگ ملی‎ای است که متعهد به حفاظت از آن است، طبیعی‎ترین واحد سیاسی...
ملت واژه‌شناسی

ملت

هیچ تعریف مورد توافق همگانی یا به عبارت دیگر هیچ تعریف بی‌طرفانه‌ای از اصطلاح ملت وجود ندارد و احتمالاً نمی‎تواند وجود داشته باشد. ماهیت ذاتاً پرچالش این تعریف نتیجه‌ی ماهیت پیچیده و بغرنج چیزهایی است...
مشروعیت واژه‌شناسی

مشروعیت

«حقانیت» نظم اجتماعی یا سیاسی و طلب پشتیبانی و حمایت، نه فقط پذیرش صاف و ساده، از سوى اتباع، مسلماً یکی از مضامین همیشگی نظریه‌ی سیاسی است که غالباً در نظریه‎های «تکلیف سیاسی» صورت‌بندی می‎شود. تفکر اجتماعی...
مشارکت واژه‌شناسی

مشارکت

مشارکت که یکی از مفاهیم مبهم در علوم اجتماعی است می‌تواند معنای اکید یا معنای خفیف داشته باشد. به معنای اکید، مشارکت به این معناست که با توجه به حجم و پیچیدگی جوامع توده‎ای معاصر، تمرکز قدرت سیاسی، رشد...
مدرنیسم و پست‌مدرنیسم واژه‌شناسی

مدرنیسم و پست‌مدرنیسم

مدرنیسم، به عنوان اصطلاحی کلی در تاریخ فرهنگ به معنای مجموعه‌‌ی بسیار متنوعی از گسست‌های زیبایی‌شناسانه از سنت واقع‌گرای اروپایی از اواسط قرن نوزدهم به بعد است. رئالیسم یا واقع‌گرایی بر پایه‌ی فرض همسانی...
مدرنیته واژه‌شناسی

مدرنیته

مدرنیته «مفهومی تقابلی» است. معنای این اصطلاح همان‌قدر که از آن‌چه اثبات می‎کند گرفته می‎شود از آن‌چه انکار می‎کند نیز می‎آید. پس این اصطلاح می‎تواند در زمان‌های مختلف با معناهای بسیار متفاوتی به کار رود،...
دگراندیشی واژه‌شناسی

دگراندیشی

فعل "to dissent" برای توصیف فعالیت‎هایی به کار می‎رود که با عقاید و افکار اکثریت تفاوت یا مخالفت دارد. اسم"dissenter" به کسی اطلاق می‎شود که چنین رفتاری دارد و معتقد به دیدگاه‌های مخالف اکثریت است.